قهرمان شما کیست و چرا او را دنبال میکنید؟
نوشتهی کریستین لینگوا
فهرست مطالب
- مقدمه
- تأثیر الگوها
- چگونه قهرمانان شخصیت و تصمیمات ما را شکل میدهند
- قدرت الگو بودن
- الگوها بر انتخابهای ما تأثیر میگذارند
- چگونه نفوذ فرهنگی واقعیت را تغییر میدهد
- تأثیر الگوهایی که زندگی خود را حول محور مسیح متمرکز میکنند
- خطر الگوهای نادرست
- شناسایی تأثیرات دنیوی در مقابل تأثیرات الهی
- تأثیرات الهی: از چه کسی باید پیروی کنیم
- چگونه تفاوت را تشخیص دهیم
- تمرکزمان را به مسیح معطوف کنیم
- عیسی—قهرمان نهایی
- چرا عیسی الگوی کاملی است؟
- عیسی با فروتنی رهبری کرد
- عیسی با عشق و شفقت رفتار کرد
- عیسی با شجاعت حقیقت را بیان کرد
- عیسی ایمان تزلزلناپذیری از خود نشان داد
- عیسی همه چیز را برای ما فدا کرد
- چشم دوختن به عیسی
- درس گرفتن از فروتنی، عشق و اطاعت مسیح
- فروتنی مسیح: عظمت واقعی از خدمت کردن سرچشمه میگیرد
- عشق مسیح: عشقی که حد و مرزی ندارد
- اطاعت مسیح: پیروی از خدا، صرف نظر از هزینه آن
- پیروی از مسیح در دنیایی پر از آشفتگی
- وقتی دنیا ما را از خود دور میکند، باید روی مسیح تمرکز کنیم
- بتهای دروغین میتوانند خطرناک باشند
- تأثیرات دنیوی که ما را منحرف میکنند
- چگونه راه عیسی را دنبال کنیم
- راههای عملی برای اینکه مسیح را در مرکز توجه قرار دهیم
- روز را با نام خدا آغاز کنید
- در کلام خدا بمانید
- دعا را به یک مکالمه تبدیل کنید، نه یک کار روزمره
- تأثیرات الهی را انتخاب کنید
- نقطه ضعف: بیش از حد توجه کردن
- با هدف زندگی کنید
- تبدیل شدن به یک الگو برای دیگران
- هدایت دیگران به سوی عیسی از طریق اعمال روزمره ما
- بگذارید نور شما بدرخشد
- زندگی با صداقت
- دوست داشتن مانند عیسی
- رهبری از طریق فروتنی
- عمل کردن بر اساس ایمانتان
- راهنمایی و الهام بخشیدن به نسل بعدی
- رهبری با الگوبرداری
- در دسترس بودن و تمایل به گوش دادن
- تشویق به رشد ایمان
- به اشتراک گذاشتن مبارزات و شهادتهایتان
- به چالش کشیدن و تشویق دیگران برای پیشرفت
- نکات پایانی
مقدمه
هر کسی کسی را تحسین میکند، چه یک ورزشکار، چه یک موسیقیدان، چه یک بازیگر یا یکی از اعضای خانواده. مردم دیگران را به دلایل مختلفی از جمله مهارتها، دستاوردها و وجههشان تحسین میکنند. اما آیا زمانی را برای تأمل در مورد این سوال اختصاص دادهاید: چه چیزی باعث میشود من این شخص را تحسین کنم؟
افرادی که ما به آنها احترام میگذاریم، بیش از آنچه تصور میکنیم، بر ما تأثیر میگذارند. اصول، تصمیمات و حتی اعمال آنها میتواند نحوه تفکر، صحبت یا حتی رفتار ما را تعیین کند. به همین دلیل است که باید در انتخاب قهرمانان خود بسیار مراقب باشیم. جامعه موعظه میکند که شهرت، قدرت و موفقیت اهداف نهایی برای دستیابی هستند و ما به عنوان مسیحی باید از الگوی متفاوتی پیروی کنیم.
تنها الگوی کامل، عیسی است. اگرچه داشتن مربی و الگو اشکالی ندارد، اما باید از خودمان بپرسیم - آیا افرادی که من به آنها احترام میگذارم، مرا به خدا نزدیکتر میکنند یا از او دورتر؟ بیایید به طور جمعی به این موضوع بپردازیم و دریابیم که پیروی از قهرمانان درست به چه معناست و چگونه بر ایمان ما تأثیر میگذارند.
تأثیر الگوها
آیه کلیدی: اول قرنتیان ۱۱:۱
«از من سرمشق بگیرید، چنانکه من از مسیح سرمشق میگیرم.»
چگونه قهرمانان شخصیت و تصمیمات ما را شکل میدهند
پذیرفتن یا رد این ایده به خودمان بستگی دارد، اما واقعیت این است که قهرمانان ما مستقیماً بر نحوه زندگی ما تأثیر میگذارند. والدین، راهنماها، معلمان و غیره از طرق مختلف بر ارزشها و باورهای ما تأثیر میگذارند.
یادتان هست وقتی بچه بودید؟ معلم یا خواهر و برادر بزرگتر یا حتی دوست مورد علاقهای داشتید و حدس میزنم که با تقلید از آنها، راهتان را پیدا میکردید. نحوه لباس پوشیدن و صحبت کردن یا کارهایی که در اوقات فراغتشان انجام میدادند را تحسین میکردید. خب، دلیل این موضوع ساده است. افرادی که ما تحسین میکنیم بر انتخابهای سبک زندگی ما تأثیر میگذارند.
باور کنید یا نه، این رفتار با افزایش سن متوقف نمیشود. جامعهای که به هر دلیلی به آن احترام میگذاریم، همچنان بر باورهای ما و نحوهی عملکردمان تأثیر میگذارد. گاهی اوقات، این اتفاق بدون اینکه حتی متوجه شویم رخ میدهد. به همین دلیل است که باید همیشه از خودمان سؤالات انتقادی بپرسیم تا بفهمیم چه کسی را تحسین میکنیم و چه تفاوت واقعی برای جامعه ایجاد میکنند.
قدرت الگو بودن
در اول قرنتیان ۱۱:۱، پولس گفت: «از من سرمشق بگیرید، چنانکه من از مسیح سرمشق میگیرم.«او متوجه شد که نباید مردم را به سمت خود، بلکه به سمت عیسی ارجاع دهد. پولس کاملاً به خدا وفادار بود، که این در نحوه زندگی او مشهود است، و او ما را الهام میبخشد که مانند او باشیم.»
این آیه به ما میگوید که اگر دیگران را تحسین میکنیم، باید در انتخاب کسانی که تحسین میکنیم بسیار دقیق باشیم. افراد درستکار ما را به انجام کارهای درست الهام میبخشند. از سوی دیگر، اگر مردم را به خاطر ثروت، قدرت یا شهرتشان تحسین کنیم، ممکن است گمراه شویم.
هر الگویی ردپایی از خود به جا میگذارد. سوال این است که ما چه نوع ردپایی را در زندگی خود میخواهیم؟
الگوها بر انتخابهای ما تأثیر میگذارند
به انتخابهایی که کردهاید نگاهی بیندازید. روشی که برای حل یک مشکل، چه بزرگ و چه کوچک، چه نحوه تعامل با یک فرد یا چه نقاط عطفی که برای خودتان تعیین کردهاید - همه این اقدامات به احتمال زیاد بر اساس تأثیر اطرافیانتان بر شما بوده است.
اگر دوست صمیمی یا یکی از اعضای خانوادهتان را دارید که برایش احترام زیادی قائلید و معمولاً مهربان، صبور و بخشنده است، شما هم تمام تلاشتان را میکنید تا همین ویژگیها را در او ایجاد کنید. از طرف دیگر، اگر فردی که برایش احترام زیادی قائل هستید، خودخواه یا متقلب باشد، شما هم کمکم این رفتارها را در او خواهید پذیرفت.
به همین دلیل است که در امثال ۱۳:۲۰ آمده است: «با خردمندان معاشرت کن و خردمند شو، زیرا رفیق نادانان زیان میبیند.» لحظهای در مورد اینکه با چه کسی وقت میگذرانید فکر کنید و تأمل کنید، زیرا آنها میتوانند مستقیماً شخصیت شما را نابود کنند.
به عبارت ساده، ما افراد خاصی را دنبال میکنیم زیرا میخواهیم ویژگیهای آنها را تقلید کنیم. بنابراین، باید بپرسیم، آیا افرادی که ما تحسین میکنیم ما را خردمند میکنند یا ما را از خردمندی دور میکنند؟
چگونه نفوذ فرهنگی واقعیت را تغییر میدهد
هر یک از ما کنترل داریم که از چه کسی و چه چیزی پیروی کنیم. در این مورد، رسانههای اجتماعی، فیلمها، موسیقی و تلویزیون افراد خاصی را به عنوان بتهای شخصیتی معرفی کردهاند و برخی از آنها با حقیقت خدا در تضاد هستند.
دنیا برای خودستایی، ثروت، نفوذ و دارایی اهمیت زیادی قائل است. به ما آموختهاند که برای موفقیت، باید از دیگران جلوتر بود و مورد احترام آنها بود. با این حال، این چیزی نیست که عیسی به ما آموخته است.
در متی ۲۰:۲۶، او گفت: «هر که میخواهد در میان شما بزرگ شود، باید خادم شما باشد..”
این پیامی نیست که معمولاً میشنویم، نه؟ به جای دنبال کردن مقام و منزلت، عیسی ما را به خدمت فرا میخواند. به جای جستجوی تأیید، او ما را به زندگی فروتنانه فرا میخواند. آسانتر است که اجازه دهیم رسانههای اجتماعی بت ما را تعریف کنند. افراد به جای زندگی با یک هدف درونی، بیشتر احتمال دارد که شخصیت خود را بر اساس آن بنا کنند تا احساس پذیرفته شدن کنند. این باور، گفته من را در مورد بتسازی از افراد که در وهله اول نشان دهنده یک باور خدایی است، به جای یک رویکرد مادیگرایانه، تأیید میکند.
تأثیر الگوهایی که زندگی خود را حول محور مسیح متمرکز میکنند
الگوهای ایدهآل کسانی هستند که عشق، حکمت و فروتنی مسیح را نشان میدهند. نمونههایی از این الگوها عبارتند از:
- مربی شما به شما کمک میکند تا ایمان خود را پرورش دهید.
- دوستی که همیشه عاقلانه و مهربانانه صحبت میکند.
- کشیش یا معلمی که با فروتنی و خرد فراوان رهبری میکند.
این افراد، از طریق سرمشق خود، به ما کمک میکنند تا با وفاداری، صبر و عشق ورزیدن، بیشتر شبیه مسیح شویم. آنها به ما کمک میکنند تا روی چیزهایی تمرکز کنیم که به حساب میآیند - نه پول، شهرت و قدرت، بلکه هر چیزی که خداوند متعال را جلال میدهد.
این الگوها با الگو قرار دادن زندگیای سرشار از اطاعت از خدا، ما را تشویق میکنند که به خدا نیز نزدیکتر شویم. آنها ما را برمیانگیزند تا از نظر معنوی رشد کنیم، به دیگران خدمت کنیم و حتی در مواقع دشوار به خدا توکل کنیم.
این به آن معنا نیست که آنها بینقص هستند. هیچ الگوی انسانی هرگز بینقص نخواهد بود. اما وقتی قلب آنها به مسیح معطوف باشد، تأثیر آنها ما را به خدا نزدیکتر میکند، نه اینکه ما را از او دور کند.
خطر الگوهای نادرست
اگرچه برخی از تأثیرات منفی، مانند کسی که دروغ میگوید و وجود خدا را انکار میکند، برجسته هستند، اما کسانی هم هستند که زیرکترند. برای مثال، یک دوست نادرست یا شایعهپراکن میتواند الگوی وحشتناکی باشد.
یادآوری از کتاب مقدس بیان میکند، «فریب نخورید: «معاشرت بد، اخلاق خوب را فاسد میکند.»«» اول قرنتیان ۱۵:۳۳. این بدان معناست که تأثیرات منفی، حتی در میان دوستان، میتواند ما را از خوبی دور کند.
کسانی که ما آنها را تحسین میکنیم میتوانند تأثیرات عمیقی بر ما و افرادی که ما برای تعیین عادات، اولویتها و نگرشهایمان به آنها نگاه میکنیم، داشته باشند. به عبارت ساده، الگوهای بد منجر به شخصیت بد میشوند. این منجر به سؤالاتی مانند این میشود: آیا قهرمانان من الهامبخش نسخهی دنیویتری از من هستند؟ آیا آنها به من کمک میکنند تا در ایمان رشد کنم یا در سازش؟
بسیاری از مردم قصد دارند از خدا پیروی کنند، اما صرفاً به دلیل الگوهای ضعیف، از او دور میشوند، بدون اینکه متوجه عواقب آن باشند. واقعیت این است که ما همان کسی هستیم که تلاش میکنیم باشیم.
ما باید کنترل کنیم که چه کسی را تحسین میکنیم. اگر الگوهای ما دائماً به دنبال مادیات، شهرت یا هر چیزی باشند که به خواستههای شخصی ما پاسخ میدهد، ما مطمئناً از آنچه که بیشترین ارزش را برای ما دارد، منحرف خواهیم شد. اما اگر از افرادی پیروی کنیم که خدا را دوست دارند، به دیگران خدمت میکنند و با صداقت زندگی میکنند، این ارزشها در ما نیز ریشه خواهند گرفت.
شناسایی تأثیرات دنیوی در مقابل تأثیرات الهی
تقریباً هر کاری که انجام میدهیم تحت تأثیر جهان است. رسانههای اجتماعی، برنامههای تلویزیونی، موسیقی و حتی افرادی که با آنها تعامل داریم، تمایل دارند بر ما تأثیر بگذارند. این به نوبه خود، منافع شخصی را تشویق میکند که منجر به مادیگرایی و رضایت فوری میشود.
جهان، موفقیت را در داشتن بیشترین پول، شهرت و قدرت میبیند. این جهان، افرادی را که نمیتوانند فراتر از خواستههای خودخواهانه خود و خدا فکر کنند، ستایش میکند. این امر، ایده خودمحوری، نگرش غرورآمیز و شادی مرتبط با دارایی و محبوبیت را ترویج میدهد.
اول یوحنا ۲: ۱۵-۱۶ به ما هشدار میدهد، «دنیا و هیچ چیز در دنیا را دوست نداشته باشید. اگر کسی دنیا را دوست دارد، عشق به پدر در او نیست. زیرا هر آنچه در دنیاست - شهوت جسم، هوس چشم و غرور زندگانی - نه از پدر، بلکه از دنیاست.»
این بدان معنا نیست که ما نمیتوانیم از یک فرد بااستعداد یا کسی که برای جلب تحسین ما سخت تلاش کرده است، قدردانی کنیم. اما به این معنی است که باید مراقب باشیم چه کسی بر ما تأثیر میگذارد. اگر افرادی که ما به آنها احترام میگذاریم، برای ایمان کمتر از شهرت، برای درستکاری کمتر از پول و برای تقدس کمتر از لذت ارزش قائل باشند، ممکن است ما از افراد اشتباهی پیروی کنیم.
تأثیرات الهی: از چه کسی باید پیروی کنیم
یک فرد با نفوذ الهی کسی است که زندگیاش به مسیح اشاره دارد. آنها ممکن است ثروتمند یا مشهور نباشند، اما اعمال، سخنان و انتخابهایشان منعکس کننده ایمان، خرد و فروتنی است. آنها افرادی هستند که با صداقت زندگی میکنند، به دیگران خدمت میکنند و خدا را در هر کاری که انجام میدهند در اولویت قرار میدهند.
امثال ۱۳:۲۰ میگوید، «با خردمندان معاشرت کن و خردمند شو، زیرا همنشین نادانان زیان خواهد دید.» وقتی خودمان را با افرادی که خدا را دوست دارند احاطه میکنیم، از آنها یاد میگیریم. میبینیم که زندگی با صبر، مهربانی و وفاداری چگونه است.
افراد با نفوذ الهی بیعیب و نقص نیستند. آنها مانند هر کس دیگری اشتباه میکنند. اما تفاوت این است که قلب آنها بر پیروی از مسیح متمرکز است. وقتی شکست میخورند، به دنبال راهی برای بخشیده شدن میگردند و وقتی موفق میشوند، خدا را جلال میدهند. زندگی آنها در مورد رسیدن به اهداف شخصی نیست، بلکه فراتر از آن است؛ آنها برای خدمت به پادشاهی خدا زندگی میکنند.
این نوع الگوها به ما در بلوغ ایمانمان کمک میکنند و همچنین به ما کمک میکنند تا به آنچه خدا میخواهد تبدیل شویم.
چگونه تفاوت را تشخیص دهیم
گاهی اوقات، تصمیمگیری در مورد اینکه آیا کسی یک فرد دنیوی یا الهی محسوب میشود، میتواند دشوار باشد. اگر کسی طمع بیش از حد، نادرستی یا خودخواهی را ترویج دهد، به وضوح میدانیم که الگوی او مفید نیست.
اما گاهی اوقات کار دشوار است. ممکن است یک فرد الگوی فوقالعادهای به نظر برسد - ممکن است مهربان، سخاوتمند یا حتی سختکوش باشد. اما اگر این افراد اولویتهای خدا را نداشته باشند، میتوانند باعث گمراهی ما نیز شوند.
ضمن در نظر گرفتن افرادی که ممکن است در اطرافتان بر شما تأثیر بگذارند، سوالات زیر را از خود بپرسید:
- آیا این شخص به من کمک میکند تا ارتباطم با خدا را عمیقتر کنم؟
- آیا اعمال و گفتار آنها اصول مسیحی را نشان میدهد؟
- آیا آنها بیشتر به جای فروتنی، صداقت و عشق، بر کسب کنترل یا قدرت و جایگاه برای خود تمرکز دارند؟
- آیا با پیروی از آنها، در نهایت بیشتر شبیه مسیح خواهم شد یا دنیوی؟
چیزها یا حتی شخصی که ما تحسین میکنیم، رفتار و تفکر ما را به شیوهای خاص تغییر میدهند. بنابراین، باید افرادی را که تحسین میکنیم، تجزیه و تحلیل کنیم و ببینیم که آیا آنها ما را به سمت خرد، حقیقت و درستکاری سوق میدهند یا خیر.
تمرکزمان را به مسیح معطوف کنیم
در نهایت، هیچ الگوی انسانی کامل نخواهد بود. حتی بهترین رهبران و مربیان هم اشتباه میکنند. به همین دلیل است که عیسی باید الگوی نهایی ما باشد.
عبرانیان ۱۲:۲ میگوید، «چشمان خود را به سوی عیسی، پیشوا و کاملکنندهی ایمان، بدوزیم.»
عیسی به ما آموخت که در حالی که خدا را در اولویت قرار میدهیم، زندگی عاشقانه و خدمتگزارانه داشته باشیم. او به دنبال پول یا شهرت نبود؛ او به دشمنانش خدمت کرد و آنها را بخشید، در حالی که در طول رنجش قوی ماند. هنگامی که ما شروع به تمرکز بر مسیح میکنیم، رویکرد ما به جهان کاملاً تغییر میکند. به جای جستجوی موفقیت، به دنبال هدف عمیقتری در زندگی هستیم. ما به درک آنچه واقعاً بزرگ است ادامه میدهیم و متوجه میشویم که دنبال کردن ثروت و مقام بالا بیمعنی است. بزرگی واقعی، وقف شدن به خداست.
برای انتخاب تأثیرات مثبت، پیروی از عیسی و راههای او باید در اولویت باشد.
بحث: چه کسی را بیشتر از همه تحسین میکنید و چرا؟
- چه کسی الهامبخش شماست و چه ویژگیهایی را گرامی میدارید؟
- آیا آنها تأثیرات آسمانی دارند، یا صرفاً دنیوی هستند؟
- افرادی که برای دنبال کردن انتخاب کردید، چه تاثیری بر تصمیمات و رفتار شما داشتند؟
- چه اقداماتی میتوانید انجام دهید تا تأثیر خداپسندانهتری بر اطرافیانتان داشته باشید؟
افرادی که ما از آنها پیروی میکنیم و آنها را تحسین میکنیم، قدرت دارند که زندگی ما را به طور مثبت یا منفی شکل دهند. این واقعاً به خود ما بستگی دارد. به همین دلیل است که همیشه باید از اینکه چه کسی را بر خود تأثیر میگذاریم، آگاه باشیم.
این هفته، در مورد افرادی که به شما انگیزه میدهند و تأثیر آنها بر زندگیتان تأمل کنید. آیا این احتمال وجود دارد که آنها شما را از مسیح دور کنند؟ اگر بله، کمی استراحت کنید و به دنبال الگوهای خداترس باشید.
گذشته از همه اینها، یک شخص برای قهرمان بودن نیازی ندارد که تمام عمرش مشهور باشد. کسی که همه ما باید از او پیروی کنیم و او را تحسین کنیم، عیسی است زیرا او جان خود را برای ما فدا کرد.
عیسی—قهرمان نهایی
آیه کلیدی: عبرانیان ۱۲:۲
«چشمان خود را به سوی عیسی، پیشوا و کاملکنندهی ایمان، بدوزیم.»
چرا عیسی الگوی کاملی است؟
هر کسی الگوهایی دارد که تلاش میکند شبیه آنها باشد و از آنها الگو بگیرد. برخی ورزشکاران را به خاطر نظم و انضباطشان، برخی بازیگران را به خاطر استعدادشان یا برخی کارآفرینان مشهور را به خاطر دستاوردهای بزرگ تحسین میکنند. اما با وجود این تأثیر، همه آنها نقصهایی دارند. آنها درست مثل ما تلاش میکنند، اشتباه میکنند و شکست میخورند؛ به هر حال آنها هم انسان هستند.
به همین دلیل است که ما به عنوان مؤمنان، تشویق میشویم که توجه خود را به عیسی معطوف کنیم. برخلاف هر کس دیگری، عیسی نمونه کاملی از چگونگی زندگی ماست. او زندگی خود را بدون گناه، خودخواهی یا دور شدن از اهداف خدا برای خود گذراند. او برای شهرت، توجه دنیا، قدرت یا ثروت زندگی نکرد؛ بلکه برای عشق، حقیقت و اطاعت از پدر زندگی کرد.
اگر میخواهیم بدانیم عظمت واقعی چگونه است، نیازی نیست بیشتر جستجو کنیم. عیسی بزرگترین قهرمان است. زندگی او به ما میآموزد که چگونه به خدا احترام بگذاریم، و فداکاری او به ما میآموزد که چگونه زندگی خود را بگذرانیم.
عیسی با فروتنی رهبری کرد
در نگاه مردم دنیا، قهرمانان اغلب قدرتمند، ثروتمند و مورد تحسین بسیاری هستند. اما عیسی چیزی کاملاً متفاوت به ما نشان داد. او به دنبال قدرت نبود و در عوض خود را فروتن کرد و به دیگران خدمت کرد.
فیلیپیان ۲: ۵-۷ میگوید، «در روابط خود با یکدیگر، همان طرز فکر عیسی مسیح را داشته باشید: او که ذاتاً خدا بود، برابری با خدا را به نفع خود ندانید؛ بلکه با پذیرفتن ذات یک بنده، خود را هیچ کرد.»
در حالی که عیسی میتوانست خواستار پرستش و احترام باشد، او فروتنی را انتخاب کرد. او وقت خود را با افراد مطرود جامعه میگذراند، بیماران را شفا میداد و حتی پاهای شاگردانش را میشست. او هرگز خواستار شناخت یا مقام نبود - او صرفاً عشق میورزید و خدمت میکرد.
این نوع قهرمانی است که ارزش پیروی کردن را دارد. رهبری که دیگران را بر خودش مقدم میداند.
عیسی با عشق و شفقت رفتار کرد
عیسی مسیح مورد علاقه بسیاری بود و یکی از دلایل اصلی این امر عشق او به بشریت بود. دلسوزی او فقط به افرادی که مراقبت از آنها آسانتر بود ختم نمیشد. او به مطرودین، گناهکاران و حتی افرادی که از او روی برگردانده بودند نیز اهمیت میداد.
به این فکر کنید که او چگونه با افرادی که دیگران آنها را طرد کرده بودند، رفتار میکرد. او در برخورد با باجگیران بسیار رک و فهمیده بود و حتی با گناهکاران شام میخورد. او حتی زمانی که دیگران از کمک به زن سامری دلسرد شده بودند، از خود گذشت و با او صحبت کرد. عشق او بخشنده، بخشنده و بینهایت مهربان بود.
حتی زمانی که او بر روی صلیب مورد تمسخر و رنج قرار گرفت، به دعا ادامه داد و گفت: «پدر، آنها را ببخش، زیرا نمیدانند چه میکنند.» (لوقا ۲۳:۳۴).
عیسی به ما نشان داد که یک انسان چقدر میتواند عشق بورزد، حتی به کسانی که لیاقتش را ندارند. ما باید الگوی مناسبی برای همه باشیم. بنابراین، سعی کنید همه را مانند او دوست داشته باشید.
عیسی با شجاعت حقیقت را بیان کرد
او علاوه بر محبت و دلسوزی، حقیقت را نیز میگفت و این کار را با شجاعت فراوان انجام میداد. او آماده بود تا رو در رو با رهبران مذهبی روبرو شود، اشتباهات را اصلاح کند و به اصل موضوع بپردازد.
عیسی وقتی گفت: «به خودش مطمئن بود»من راه و راستی و حیات هستم. هیچکس جز به وسیلهی من نزد پدر نمیآید. یوحنا ۱۴:۶. اما برخلاف بسیاری دیگر، عیسی برای جلب رضایت مردم، تعالیم خود را تحریف نکرد. او حقیقت را با عشق و اطمینان ارائه میداد، نه بیشتر و نه کمتر.
پیروان عیسی باید شجاعت مبارزه برای حقیقت را صرف نظر از خصومت و مخالفت نشان دهند. این به معنای پذیرفتن مسیر دشواری در عین نادیده گرفتن تایید بسیاری است. یک قهرمان واقعی ایدئولوژیهای ظاهری موجود را نقد میکند و سختترین/ناخوشایندترین حقیقت را اعلام میکند.
عیسی ایمان تزلزلناپذیری از خود نشان داد
عیسی فقط در مورد ایمان صحبت نمیکرد - او آن را زندگی میکرد. هر کاری که او انجام میداد ریشه در اعتماد کامل به پدر داشت.
او قبل از انتخاب شاگردانش، زمانی را برای دعا اختصاص داد. او قبل از اینکه با صلیب روبرو شود، در باغ جتسیمانی دعا کرد و گفت: «با این حال، نه خواست من، بلکه خواست تو انجام خواهد شد. (لوقا ۲۲:۴۲). در طول مدتی که در بیابان بود و وسوسه میشد، او نیز به کلام خدا وفادار ماند.
حتی در سختترین زمانها، او همیشه به اعتماد خود به خدا وفادار ماند. او آنها را کاملاً تحت فرمان خود داشت، چه هزینهای داشته باشد چه نداشته باشد.
اگر عیسی، پسر خدا، اینقدر به دعا و ایمان متکی بود، چقدر بیشتر باید دعا کنیم و ایمان داشته باشیم؟ او به ما میآموزد که قدرت واقعی آن چیزی نیست که داریم، بلکه کاملاً و کاملاً به خدا وابسته بودن است.
عیسی همه چیز را برای ما فدا کرد
بزرگترین عمل قهرمانانه، فداکاری است. و هیچ کس فداکاری بزرگتری از عیسی مسیح انجام نداد.
او فقط شفا نداد، تعلیم نداد یا الهام نبخشید - او خود را کاملاً فدای زندگی ما کرد. او بدهی گناهان ما را پرداخت تا زندگی ما آزاد شود. او درد و رنج را تحمل کرد تا ما بتوانیم رستگاری داشته باشیم.
یوحنا ۱۵:۱۳ میگوید، «عشقی بزرگتر از این وجود ندارد: فدا کردن جان خود برای دوستان.»
این کاری است که عیسی نه تنها برای دوستان نزدیکش، بلکه برای همه - از جمله شما، من و تمام جهان - انجام داد.
به همین دلیل است که او قهرمان نهایی است. نه به این دلیل که معجزات انجام داد یا جمعیت زیادی را گرد هم آورد، بلکه به این دلیل که او از همه چیز خود گذشت تا ما را نجات دهد. هیچ قهرمان دیگری، هیچ الگوی دیگری، نمیتواند با این نوع عشق مقایسه شود.
چشم دوختن به عیسی
هر شخصی که ما تحسین میکنیم، نقاط ضعف خود را خواهد داشت. هیچ انسانی هرگز نمیتواند به عنوان یک قهرمان کامل عمل کند. اما با عیسی؟ او تنها الگویی است که هرگز ما را ناامید نخواهد کرد.
به همین دلیل است که عبرانیان ۱۲:۲ میگوید: «چشمان خود را به سوی عیسی، پیشوا و کاملکنندهی ایمان، بدوزیم.«او نه تنها تنها رهبر واقعی است که ما اجازه پیروی از او را داریم، بلکه تنها کسی است که بیش از هر کس دیگری شایسته پیروی است.»
بنابراین، بیایید تلاش کنیم تا از عیسی تقلید کنیم. بیایید از نمونه فروتنی، عشق، ایمان، فداکاری و حقیقت او پیروی کنیم. بیایید همانطور که او دوست داشت، دوست داشته باشیم و همانطور که او زندگی کرد، زندگی کنیم.
زیرا در نهایت، او تنها قهرمانی است که میتواند زندگی ما را به سمت بهتر شدن تغییر دهد.
درس گرفتن از فروتنی، عشق و اطاعت مسیح
پیروی از عیسی به معنای تلاش برای شبیه شدن به اوست، نه فقط ایمان آوردن به او. همه چیز در مورد او، مانند نحوه زندگی او، نحوه برخورد او با مردم و نحوه اطاعت او از خدا، گواه واقعیت تلخ ایمانی است که باید واقعاً آن را بپذیریم.
واقعبینانه، هنوز هم تلاش برای زندگی کردن مانند عیسی دشوار است. خودخواهی چیزی است که توده مردم را هدایت میکند و تمرکز اصلی بر روی چیزی است که برایشان مفید است، در حالی که موفقیت و شهرت همیشه باید هدف نهایی باشد. در مقابل، عیسی در اطاعت از خدا زندگی میکرد و مردم را دوست داشت. اگر میخواهیم پیرو او باشیم، باید به او نگاه کنیم.
برای رسیدن به این هدف چه اقداماتی باید انجام دهیم؟ چگونه راههای او را تکرار و در زندگی خود پیاده کنیم؟ هر سفری با یادگیری آغاز میشود و برای این سفر خاص، ما بر سه ویژگی عشق، فروتنی و اطاعت تمرکز میکنیم.
فروتنی مسیح: عظمت واقعی از خدمت کردن سرچشمه میگیرد
امروزه هیچکس فروتنی را تمرین نمیکند. همه به دنبال تعریف و تمجید، قرار گرفتن روی یک پایه و قدردانی هستند. افراد زیادی در رسانههای اجتماعی سعی میکنند نشان دهند که چقدر مهم هستند. اما عیسی به ما آموخت که زندگی را متفاوت زندگی کنیم.
فیلیپیان ۲: ۵-۷ میگوید: «...در روابط خود با یکدیگر، همان طرز فکری را داشته باشید که مسیح عیسی داشت: او که ذاتاً خدا بود، با خدا برابر نبود.«عیسی کاملاً حق داشت که با او مانند یک امپراتور سلطنتی رفتار شود، اما در عوض، او تصمیم گرفت خود را فروتن کند تا به دیگران خدمت کند. او پاهای شاگردانش را میشست. او با فقرا و طردشدگان وقت میگذراند. او هرگز از قدرت خود برای بالا بردن جایگاه خود استفاده نکرد - فقط برای کمک به دیگران.
این فروتنی واقعی است. این به معنای دست کم گرفتن خود نیست؛ بلکه به معنای ارزش قائل شدن برای دیگران است. این به معنای خدمت کردن است نه مورد خدمت قرار گرفتن، و استفاده از مهارتها و فرصتهایی است که دارید تا نهایت پتانسیل خود را نشان دهند.
اگر میخواهیم خدمت را به عنوان بخشی از پیروی از عیسی بپذیریم، باید غرور را کنار بگذاریم. خدمت واقعی دور از چشم عموم و بدون پاداش انجام میشود. از آنجا که پادشاهی خدا بر اساس خدمت فروتنانه بنا شده است، عظمت واقعی از آنجا سرچشمه میگیرد.
عشق مسیح: عشقی که حد و مرزی ندارد
عیسی فقط عشق را موعظه نمیکرد، بلکه آن را به کار میگرفت. از هر کلمه گرفته تا هر معجزهای که انجام میشد و هر فداکاری که انجام میشد، عشق ریشه اصلی آن بود.
اما این تمام دامنهی عشق او نبود. او گناهکاران، افراد شکسته، طردشدگان و حتی کسانی را که دشمن او محسوب میشدند، دوست داشت.
به این فکر کنید که او چگونه با افرادی که دیگران آنها را طرد کرده بودند رفتار میکرد. او جذامیان را شفا داد، در حالی که هیچ کس دیگری حاضر نبود آنها را لمس کند. او زنی را که در حین زنا دستگیر شده بود، بخشید، در حالی که دیگران میخواستند او را محکوم کنند. او از باجگیران و گناهکاران استقبال کرد، در حالی که همه از آنها دوری میکردند.
حتی بر روی صلیب، زمانی که مورد تمسخر و شکنجه قرار میگرفت، همچنان عشق خود را نشان میداد. در لوقا ۲۳:۳۴، او دعا کرد، «پدر، آنها را ببخش، زیرا نمیدانند چه میکنند.»
این همان نوع عشقی است که عیسی داشت. عشقی که امتیاز نمیگیرد، کینه به دل نمیگیرد و از کسانی که بیشترین نیاز را به آن دارند، روی برنمیگرداند.
و اگر قرار است از عیسی پیروی کنیم، این همان نوع عشقی است که باید داشته باشیم. نه فقط برای خانواده و دوستانمان، بلکه برای همه. حتی افرادی که ما را ناامید میکنند. حتی کسانی که به ما آسیب رساندهاند. حتی کسانی که لیاقتش را ندارند.
زیرا حقیقت این است که هیچ یک از ما لایق عشق عیسی نبودیم، اما او به هر حال آن را آزادانه بخشید. و اکنون، او ما را نیز به انجام همین کار فرا میخواند.
اطاعت مسیح: پیروی از خدا، صرف نظر از هزینه آن
یکی از قدرتمندترین ویژگیهای عیسی، اطاعت مطلق او از خدا بود. او هرگز کاری را برای منفعت خود انجام نداد - هر کاری که انجام میداد برای تحقق اراده پدر بود. حتی زمانی که اطاعت به معنای رنج کشیدن بود، او وفادار ماند.
در متی ۲۶:۳۹، شب قبل از مصلوب شدنش، عیسی در باغ جتسیمانی دعا کرد، «ای پدر من، اگر ممکن است، این جام از من گرفته شود. اما نه به خواست من، بلکه به خواست تو.»
او از دردی که در پیش بود آگاه بود. از رنجی که متحمل میشد، آگاه بود. اما نقشه خدا را بر آسایش خود ترجیح داد.
اطاعت واقعی همین است. یعنی به خدا توکل کردن، حتی وقتی که سخت است. یعنی از او پیروی کردن، حتی وقتی که همه چیز را نمیفهمیم. یعنی گفتن: «خدایا، من به تو بیشتر از خودم اعتماد دارم.»
گاهی اوقات، اطاعت به معنای بیرون آمدن از منطقه امن خود است. گاهی اوقات، به معنای فداکاری است. اما وقتی از خدا اطاعت میکنیم، میتوانیم اعتماد کنیم که نقشه او همیشه بزرگتر از هر چیزی است که میتوانیم برای خودمان انتخاب کنیم.
بحث: چگونه پیروی از عیسی میتواند زندگی شما را تغییر دهد؟
- فکر میکنید اگر مانند عیسی فروتنی واقعی را تمرین کنید، زندگیتان چه تغییری خواهد کرد؟
- اگر عشق عیسی را بپذیرید، زندگی شما چگونه به سمت بهتر شدن تغییر خواهد کرد؟
- به نظر شما، خدا از شما میخواهد در چه چیزی بیشتر به او اعتماد کنید؟
- برای پیروی از الگوی فروتنی، دوست داشتن دیگران مانند خود و اطاعت از عیسی، چه گامهایی میتوانید بردارید؟
پیروی از عیسی چیزی بیش از ایمان به اوست. پیروی از او به معنای تقلید از اوست: تمرین فروتنی به جای غرور، عشق ورزیدن به جای خودخواهی، و اطاعت به جای خودخواهی.
جامعه از ما انتظارات زیادی دارد. ما موظفیم به نتایج عالی دست یابیم، اول خودمان را دوست داشته باشیم و فقط برای روابط با افرادی ارزش قائل شویم که برای ما ارزش قائلند. بدیهی است که اینها بسیار کمتر از آن چیزی است که عیسی از ما انتظار دارد.
وقتی انتظار میرود که عیسی را دوست داشته باشیم، باید در جای پای او گام برداریم و همه چیز را به او تبدیل کنیم.
پیروی از مسیح در دنیایی پر از آشفتگی
آیه کلیدی: رومیان ۱۲:۲
«با الگوهای این دنیا همرنگ نشوید، بلکه با تجدید ذهن خود دگرگون شوید. آنگاه قادر خواهید بود اراده خدا را بیازمایید و تأیید کنید - اراده نیکو، پسندیده و کامل او.»
وقتی دنیا ما را از خود دور میکند، باید روی مسیح تمرکز کنیم
زندگی ما پر از عوامل حواسپرتی است و با هر چرخشی که برمیداریم، چیزی همیشه سعی میکند توجه ما را جلب کند. از رسانههای اجتماعی گرفته تا سرگرمی، موفقیت، روابط و غیره، جهان پر از فرصت است. ما دائماً در این میانه گیر میکنیم و سعی میکنیم چیزی ارزشمند، چیزهایی برای تحسین و اهدافی برای تلاش پیدا کنیم. اما اگر بیدقت باشیم، ممکن است بدون اینکه متوجه شویم، کارهای اشتباهی را دنبال کنیم.
رومیان ۱۲:۲ به ما میگوید: «همشکل این دنیا نشوید.» ما باید مراقب باشیم که به چه کسی و چه چیزی اجازه میدهیم بر ما تأثیر بگذارد. آیا اعتماد خدا ما را شکل میدهد یا ما اجازه میدهیم دنیا سرنوشت ما را تعیین کند؟
چالش فقط اجتناب از گناهان نیست، بلکه توانایی تشخیص نشانههایی است که نشان میدهند تمرکز ما از مسیح دور میشود. وقتی قلبهایمان شروع به خواستن موفقیت دنیوی به جای رشد معنوی، سرگرمی به جای دعا و ادعاهای افراد بانفوذ به جای کلام خدا میکنند، ممکن است از او دور شویم.
اگر میخواهید در دنیای مادیگرا بر مسیح متمرکز بمانید، باید شروع به تشخیص آنچه شما را از خود دور میکند، کنید و یاد بگیرید که قلب خود را از چیزهای دنیوی دور نگه دارید.
بتهای دروغین میتوانند خطرناک باشند
وقتی به «بت» فکر میکنیم، مجسمهها و خدایان باستانی به ذهنمان خطور میکنند. اما بتها هنوز هم وجود دارند - فقط در اشکال مختلف.
بت هر چیزی است که در قلب ما به جای خدا قرار میگیرد. این میتواند به شکل شغل، ازدواج، پول، محبوبیت یا حتی احساس رفاه شخصی باشد. وقتی فردی هویت، اهداف یا رفاه خود را بر چیزی خارج از مسیح بنا میکند، به بتپرستی تبدیل میشود.
خروج ۲۰:۳ میگوید: «تو را خدایان دیگری جز من نخواهد بود.«این آشکارا چیزی بیش از یک فرمان در مورد پرستش بتها توسط مردم است؛ این فرمان برای اطمینان از این که هیچ چیز و هیچ کس جای خدا را در زندگی ما نگیرد، بسیار مهم است.»
هر بت یا شخصیتِ مورد پرستش نمیتواند رضایت خاطر ایجاد کند. پول میتواند از دست برود. موفقیت میتواند محو شود. روابط میتوانند ناامیدکننده باشند. اما خدا تغییرناپذیر است. وقتی او را در اولویت قرار میدهیم، زندگی خود را بر پایه چیزی بنا میکنیم که هرگز شکست نخواهد خورد.
پس چگونه بفهمیم چیزی به بت تبدیل شده است؟ یک سوال خوب این است که بپرسیم: «اگر این [چیز] از من گرفته شود، آیا شادی و ایمان من هنوز وجود خواهد داشت؟» اگر نه، پس وقت آن رسیده است که هر چیزی را که جای مسیح را گرفته است، تسلیم کنیم و دوباره بر او تمرکز کنیم.
تأثیرات دنیوی که ما را منحرف میکنند
ما دائماً از دنیا پیامهایی در مورد آنچه باید بخواهیم و نحوهی زندگیمان دریافت میکنیم. این پیامها تعریف موفقیت را تعیین میکنند و خوشبختی را با ثروت، شهرت و دنبال کردن علایق شخصی مرتبط میدانند. اما این چیزها هرگز واقعاً رضایتبخش نیستند.
اول یوحنا ۲:۱۵ به ما هشدار میدهد، «دنیا و هیچ چیز در دنیا را دوست نداشته باشید. اگر کسی دنیا را دوست دارد، محبت پدر در او نیست.»
شما هنوز هم میتوانید از زندگی لذت ببرید، اما این بدان معناست که باید به آنچه که بیشترین اولویت را برای ما دارد، توجه داشته باشیم.
برخی از بزرگترین عوامل حواسپرتی عبارتند از:
- رسانههای اجتماعی و سرگرمی – اینها به خودی خود بد نیستند. اما وقتی شروع به دیکته کردن زندگی ما میکنند و بیش از کلام خدا بر افکار ما تأثیر میگذارند، مشکلساز میشوند.
- تلاش برای موفقیت و اعتبارسنجی - بیشتر افرادی که سخت کار میکنند به نتیجه میرسند و این اشتباه نیست، اما وقتی ارزش ما به جای مسیح، با دستاوردهایمان مرتبط باشد، اغلب فراموش میکنیم که مهمترین چیز چیست.
- فشارهای فرهنگی – جهان ارزشهایی را ترویج میدهد که اغلب با حقیقت خدا در تضاد هستند. بدون دستورالعملهای او، ممکن است به ایدههایی اعتقاد پیدا کنید که با کلام او در تضاد هستند.
خیلی راحت میتوان در دامِ صرفاً همرنگ جماعت شدن افتاد. با این حال، به عنوان یک مؤمن به مسیح، از شما انتظار میرود که متفاوت زندگی کنید، به این معنی که تصمیم درست را بر تصمیم رایج و تصمیم پایدار را بر تصمیم موقت اولویت دهید.
چگونه راه عیسی را دنبال کنیم
پیروی از عیسی در دنیایی پر از آشفتگی، نیازمند تلاش آگاهانه است. ما نمیتوانیم فقط در زندگی سرگردان باشیم و انتظار داشته باشیم که به او نزدیک بمانیم. ما باید روی انتخابهایی تمرکز کنیم که ایمان ما را تقویت میکنند و آنچه واقعاً مهم است.
در اینجا چند راه برای پیروی از راه عیسی آورده شده است:
با کلام خدا، افکارتان را تازه کنید
رومیان ۱۲:۲ به ما میگوید که «با تجدید ذهن خود دگرگون شوید«صرف وقت در کتاب مقدس ارزشمندترین چیزی است که میتوان وقت خود را صرف آن کرد. قلبهای ما توسط افکارمان شکل میگیرند. و اگر به جای حقیقت خدا، به ایدههای دنیا وابسته باشیم، فقط راه و رسم دنیا را یاد خواهیم گرفت.»
روی تأثیر هر چیزی که مصرف میکنید تمرکز کنید
فیلیپیان ۴:۸ میگوید که ما باید بر هر آنچه که درست، شریف، درست، پاک، دوستداشتنی و قابل تحسین است تمرکز کنیم. این جمله بر این نکته تأکید دارد که هر چیزی که مصرف میکنیم یا گوش میدهیم برای ما خوب نیست. توصیه: رسانههایی را انتخاب کنید که از باورهای شما حمایت کنند، نه اینکه آنها را به چالش بکشند.
برای دعا وقت بگذارید
زمانی را برای دعای روزانه کنار بگذارید. این یک راه مطمئن برای فعال ماندن در تضمین ارتباط با خداست. دعا نه تنها در مورد درخواست چیزها است، بلکه استفاده از آن به عنوان فرصتی برای اجازه دادن به خدا برای شکل دادن به قلب و تصمیمات شما نیز هست. اختصاص دادن زمانی منظم برای صحبت با خدا به شما کمک میکند تا مطمئن شوید که حواسپرتیهای دنیا ما را تحت تأثیر قرار نمیدهند.
با افراد معتقد و همفکر خود وقت بگذرانید
ثابت شده است که معاشرت با مؤمنان در تقویت ایمان افراد مفید است. انجام این کار به فرد اجازه میدهد تا بیشتر بر رابطه خود با مسیح تمرکز کند. همانطور که در امثال ۲۷:۱۷ آمده است، افرادی که با آنها معاشرت میکنیم، ما را به آنچه که هستیم تبدیل میکنند.همانطور که آهن، آهن را تیز میکند، انسان نیز انسان دیگر را تیز میکند.»
تمرکز خود را به چیزهای آسمانی معطوف کنید
اولویت دادن به خدا به او اجازه میدهد تا همه چیز را برای شما در نظر بگیرد. شما خود را در حال دنبال کردن این چیزهای دنیوی خواهید یافت، که ممکن است جذاب به نظر برسند اما همیشه احساس ناکامی به شما میدهند. همانطور که متی ۶:۳۳ میگوید: «نخست پادشاهی و عدالت او را بجویید، آنگاه همه این چیزها نیز به شما داده خواهد شد«رضایت واقعی از دنبال کردن خدا حاصل میشود، نه از دنبال کردن دنیا.»
راههای عملی برای اینکه مسیح را در مرکز توجه قرار دهیم
نگه داشتن مسیح در مرکز زندگیمان، گفتنش آسانتر از انجام دادنش است. هر کسی مسئولیتها و مشغلههایی دارد که باعث میشود به راحتی برای مدت طولانی خدا را فراموش کند.
همانطور که قبلاً گفته شد، قرار دادن مسیح در مرکز زندگیمان نیازمند تلاش آگاهانه از جانب ماست. همیشه میتوانیم تصمیمات کوچک و روزانهای بگیریم تا به ما کمک کند حتی زمانی که زندگی بیش از حد شلوغ میشود و نمیتوانیم از پسش برآییم، با خدا در ارتباط بمانیم. اما سوال این است که چگونه میتوانیم مطمئن شویم که رابطهای فعال و سالم با خدا داریم که بیش از حد کار نمیکند یا صرفاً در روزهای یکشنبه به آن فکر نمیکنیم؟
پاسخ سادهتر از آن چیزی است که فکر میکنید. در طول زندگی روزمره خود روی گامهای عملی تمرکز کنید که به شما کمک میکند توجه خود را به سمت خدا معطوف کنید.
روز را با نام خدا آغاز کنید
اولین کاری که بعد از بیدار شدن انجام میدهیم، گویای همه چیز است. تصور کنید که اول صبح به تلفن همراهتان نگاه میکنید. گشت و گذار در شبکههای اجتماعی و سپس بررسی ایمیلها، ذهن شما را به چالش میکشد. در عوض، چه میشود اگر لحظهای را صرف تمرکز روی خدا کنیم؟ تغییر تمرکزمان از هر چیز دیگری به خدا، به ما کمک میکند تا همه چیز را در چشمانداز خود ببینیم.
اگر فکر میکنید این به این معنی است که باید قبل از بیرون آمدن از رختخواب ساعتها دعا کنید، نگران نباشید. حتی یک ثانیه برای خدا وقت گذاشتن میتواند روز شما را به سمت بهتر شدن تغییر دهد. صرفاً شکرگزاری از او برای روز جدید یا خواندن یک متن کوتاه از کتاب مقدس میتواند به شروع روز به روش درست کمک کند.
سپردن اولین فکر روزانه به خدا، ما را ترغیب میکند که به جای تمرکز صرف روی یک چک لیست، روز به روز زندگی کنیم.
در کلام خدا بمانید
کلام خدا جوهره وجود ما و دلیل کارهایی که انجام میدهیم را به ما میگوید. وقتی شخصی عمداً از فکر کردن به حقایق زندگی خود دست میکشد، از جوهره مسیح دور میشود. روشهای رسانههای اجتماعی، اخبار و حتی سرگرمیها دائماً در جهان تکرار میشوند و اگر احتیاط نکنیم، ممکن است خود را در برابر این صداها گم کنیم و صدای خدا را فراموش کنیم.
در متی ۴:۴، خداوند فرمود: «انسان نه تنها به نان زیست میکند، بلکه به هر کلمهای که از دهان خدا صادر شود.» و او درست میگوید. همانطور که بدن ما به غذا نیاز دارد، روح ما نیز به تغذیه روحانی نیاز دارد.
لذت بردن از خواندن کتاب مقدس نباید طوری باشد که انگار فرد سعی دارد یک بخش از لیست را تکمیل کند، بلکه باید هدف خود را شنیدن صدای خدا قرار دهد. قلب، حکمت و هدایت او برای زندگی ما فقط از طریق کلامش به قلب ما جاری میشود. ماندن در کلام او، هر چقدر هم که آیه کوچک به نظر برسد، توجه ما را به بخشهای اساسی زندگی که واقعاً مهم هستند، معطوف میکند.
دعا را به یک مکالمه تبدیل کنید، نه یک کار روزمره
زمانهای مشخصی در روز وجود دارد که مردم، از جمله خود من، قبل از غذا، در کلیسا یا هنگام درخواست کمک از خدا دعا میکنند. این زمانهای مشخص، علیرغم اینکه به نظر بیاهمیت میآیند، میتوانند حس کاذب امنیت ایجاد کنند که دعا در حال انجام است. فرد میتواند در طول مسیر، درگیر روزمرگی شود و جوهره شیرین رابطه با خدا را فراموش کند.
تصور کنید که فقط هفتهای یک بار، فقط پنج دقیقه با بهترین دوستتان صحبت کنید. این حس دوستی زیادی به شما نمیدهد، درست است؟ در مورد خدا هم همین مفهوم صدق میکند. او میخواهد که ما تمام روز را به جای فقط لحظات از پیش تعیینشده، با او صحبت کنیم.
تأثیرات الهی را انتخاب کنید
وقتی افرادی که بیشتر وقت خود را با آنها میگذرانیم، برای چیزهایی که ما ارزش قائلیم، ارزش قائل نباشند، دور شدن از خدا بسیار آسانتر میشود. اگر به درون خود توجه نکنیم، دور شدن از خدا آسان میشود.
ما نباید تعاملات خود را با افراد غیرمذهبی کاملاً بیتفاوت کنیم، اما جستجوی افرادی که به ما در رشد ایمانمان کمک میکنند، اهمیت بیشتری پیدا میکند.
این ممکن است شبیه به این باشد:
- پیوستن به یک گروه کوچک یا کلاس مطالعه کتاب مقدس.
- دنبال کسی هستم که از نظر روحی به من کمک کند و راهنماییام کند.
- معاشرت با دوستانی که شما را تشویق میکنند تا در مسیرتان با مسیح بیشتر رشد کنید.
- افرادی که به عیسی اهمیت میدهند، ایمان ما را تقویت میکنند و ما را در مسیر درست نگه میدارند.
نقطه ضعف: بیش از حد توجه کردن
حواسپرتیها از خنثی به منفی تغییر میکنند و به عنوان پدیدههای کوچکی شروع میشوند که به زندگی ما تجاوز میکنند تا اینکه عیسی را به حاشیه میرانند یا به آن اهمیت نمیدهند.
هر چیزی را که باعث گذر زمان میشود در نظر بگیرید: رسانههای اجتماعی روی تلفن، کار/تحصیل یا اهداف شخصی، یا انواع خاصی از سرگرمی. هیچکدام از اینها گناه نیستند، اما به نزدیکتر شدن ما به خدا کمکی نمیکنند.
طبق عبرانیان ۱۲:۱، «بیایید هر بار اضافی و گناهی را که به آسانی ما را گرفتار میکند، کنار بگذاریم و با استقامت در مسابقهای که پیش روی ما قرار داده شده است، بدویم.»
این امر مستلزم آن است که چیزهایی را که ما را از مسیح دور میکنند، شناسایی کنیم و نیتهای خود را از انجام آنها منحرف کنیم و آنچه را که ضروری میدانیم تغییر دهیم. برای اینکه به عیسی نزدیک بمانیم، ممکن است مجبور شویم با میل و رغبت برخی از عوامل حواسپرتی را کنار بگذاریم.
با هدف زندگی کنید
هدفمند بودن یکی از بهترین راهها برای تمرکز بر مسیح است، و نگاه کردن به روزمرگیهایمان به عنوان مشارکتی در طرح عظیم الهی قطعاً کمککننده است.
کار صرفاً وسیلهای برای کسب درآمد نیست، بلکه فرصتی است برای خدمت به خدا از طریق کاری که انجام میدهیم.
روابط فقط به معاشرت با یکدیگر محدود نمیشوند، بلکه فرصتهایی را برای ما فراهم میکنند تا عشق خدا را نشان دهیم.
مشکلات و چالشها مانع یا مانع نیستند، بلکه فرصتهایی برای تقویت ایمان ما هستند.
همانطور که در کتاب مقدس، کولسیان ۳:۱۷ آمده است، «و هر آنچه میکنید، چه در گفتار و چه در کردار، همه را به نام خداوند عیسی انجام دهید و به وسیله او خدای پدر را شکر کنید.»
وقتی این رویکرد را در زندگی روزمره خود اتخاذ میکنیم، مسیح دیگر بخش کوچکی از زندگی ما نیست، بلکه اساس و بنیان هر کاری است که انجام میدهیم.
بحث: چه چیزی مانع از بودن با مسیح میشود؟
- کدام فعالیتها یا رویدادهای زندگیتان توجه شما را از گذراندن وقت با عیسی منحرف میکند؟
- چگونه میتوانید تلاش کنید تا مسیح در اولویت فعالیتهای روزمره شما باشد؟
- برای حفظ سلامت معنوی، چه نوع رفتارها، افراد یا حتی چیزهایی را باید کاهش دهید یا حذف کنید؟
- چه قدم کوچکی میتوانید این هفته بردارید تا به مسیح نزدیکتر شوید؟
قرار دادن مسیح در مرکز و تمرکز بر همه چیز در حین تصمیمگیریهای روزانه، ربطی به کمال ندارد - بلکه مربوط به انتخابها و چگونگی اولویت دادن به او در لحظه به لحظه و در هر کاری است که انجام میدهید.
حتماً این هفته زمانی را صرف این کنید که از خودتان بپرسید چه چیزهایی سعی دارند توجه شما را جلب کنند. سپس، آن را به تنها یک قدم محدود کنید که میتوانید بردارید تا توجه خود را بر آنچه واقعاً مهم است متمرکز کنید. به یاد داشته باشید، هر چه به مسیح نزدیکتر باشیم، آزادتر هستیم تا آن کسی باشیم که او ما را در نظر داشته است.
تبدیل شدن به یک الگو برای دیگران
آیه کلیدی: متی ۵:۱۶
«بگذارید نور شما بر دیگران بتابد تا اعمال نیک شما را ببینند و پدر آسمانی شما را ستایش کنند.»
هدایت دیگران به سوی عیسی از طریق اعمال روزمره ما
بدون اینکه حتی متوجه باشیم، هر یک از ما به نحوی بر کسی تأثیر میگذاریم. رفتار، گفتار و اعمال ما سادهترین راهها برای هدایت کسی است، چه به سمت عیسی باشد و چه از او دور شود.
لحظهای به افراد مختلفی که تأثیر زیادی بر زندگی شما گذاشتهاند فکر کنید. این احتمال وجود دارد که یک دوست صمیمی، معلم یا والدین به ذهنتان خطور کند. آنها به جای اینکه نیاز داشته باشند شما را به پیروی از مجموعهای از قوانین ترغیب کنند، به شما نشان دادند که چه چیزی درست است. آنها به گونهای رفتار کردند که حرفهایشان را ثابت کند.
ما میتوانیم چنین الگوهایی باشیم، و این عیسی است که ما را به انجام این کار فرا میخواند. او در متی ۵:۱۶ گفت: «بگذارید نور شما بر دیگران بتابد تا کارهای نیک شما را ببینند و پدر شما را که در آسمان است، ستایش کنند.»
این آیه به این معنی است که فعالیتهای زندگی روزمره ما باید به ما اجازه دهد عشق، لطف و حقیقت خدا را به گونهای ابراز کنیم که مردم را به او نزدیکتر کند.
حال سوال این است که چگونه باید این کار را انجام دهیم؟ چه گامهایی در زندگی خود برمیداریم تا مطمئن شویم دیگران سعی میکنند به عیسی نزدیکتر شوند؟
بگذارید نور شما بدرخشد
تأثیر مثبت داشتن در زندگی دیگران به این معنی نیست که باید بیعیب و نقص باشید. بلکه به این معنی است که باید در دسترس باشید.
مردم مشاهده میکنند که ما چگونه با چالشها برخورد میکنیم، چگونه با دیگران تعامل داریم و در عمل چه میکنیم. اگر بگوییم که پیرو عیسی هستیم اما هیچ تفاوتی با بقیه دنیا نداشته باشیم، اعمال ما بیمعنی میشود.
تاباندن نور تو یعنی:
- داشتن اصول اخلاقی محکم، حتی وقتی کسی دور و برت نیست.
- به جای انتخاب خودخواهی، از خودگذشتگی داشته باشیم.
- به باورهایت وفادار بمان، حتی اگر در حال حاضر از مد افتاده باشند.
در حالی که ممکن است مردم به شما توجه نکنند، به زندگی شما توجه خواهند کرد. اعمال شما گواهی بر شماست.
زندگی با صداقت
صداقت یعنی در خلوت و جلوی جمع، همان آدم قبلی بودن. یعنی انتخاب انجام کار درست، نه کار ساده.
امثال ۱۱:۳ میگوید: «درستکاریِ درستکاران راهنمای آنهاست، اما خیانتکاران به سبب ریاکاری خود نابود میشوند«، یعنی اگر صداقت پیشه کنید، ثمربخش خواهید بود، اما اگر فریبکار باشید، رنج خواهید برد.»
مردم وقتی صداقت، ثبات قدم و وفاداری را تمرین میکنید، یاد میگیرند که به شما اعتماد کنند. آنها متوجه میشوند که شما نه تنها در مورد دین خود صحبت میکنید، بلکه هر روز آن را زندگی میکنید. این نوع اصالت میتواند زندگی را تغییر دهد وقتی که صحبت از متقاعد کردن مردم در مورد خدایی که ما میپرستیم میشود.
تلاش برای پیروی از عیسی در حالی که زندگی نادرستی دارید، غیبت میکنید و فضایل خود را به خطر میاندازید، ابری از سردرگمی در اطراف افرادی که شاهد آن هستند ایجاد میکند. آیا آنها از اعتقاد به ما دست میکشند؟ ما نمیدانیم، اما زندگی پر از اخلاص، فروتنی و وفاداری، ما را به نمونهای از مسیح تبدیل میکند.
دوست داشتن مانند عیسی
بهترین راه برای الگو بودن این است که دیگران را مانند عیسی دوست داشته باشید و خودتان را جای دیگران بگذارید.
عیسی افرادی را دوست داشت که دوست داشتنشان آسان نبود؛ به همین دلیل بود که به گناهکاران، طردشدگان و حتی دشمنانش اهمیت میداد. عشق او نه تنها بخشنده و دلسوز بود، بلکه صبور نیز بود.
همانطور که در یوحنا ۱۳: ۳۴-۳۵ آمده است، «فرمان تازهای به شما میدهم: یکدیگر را دوست بدارید. همانطور که من شما را دوست داشتهام، شما نیز باید یکدیگر را دوست بدارید. به این ترتیب، اگر یکدیگر را دوست داشته باشید، همه خواهند فهمید که شاگردان من هستید.
اگر میخواهید دیگران را به سوی مسیح هدایت کنید، باید آنها را مانند او دوست داشته باشید، به این معنی که همه را بدون قید و شرط دوست داشته باشید، حتی اگر لیاقتش را نداشته باشند.
کلمات همیشه عشق ما را ابراز نمیکنند، اما اعمال ما این کار را میکنند. نشان دادن مهربانی به دیگران، روشی است که آنها کمکم متوجه عشق مسیح میشوند.
رهبری از طریق فروتنی
بسیاری از مردم فکر میکنند رهبر یا الگو بودن به معنای کنترل امور، بهترین بودن یا داشتن همه پاسخها است. اما عیسی چیز متفاوتی به ما نشان داد.
پولس در فیلیپیان ۲: ۳-۴ مینویسد، «هیچ کاری را از روی جاهطلبی خودخواهانه یا تکبر بیهوده انجام ندهید. بلکه با فروتنی، دیگران را بالاتر از خود بدانید، نه به منافع خود، بلکه هر یک از شما به منافع دیگران توجه کنید.»
عیسی از طریق فروتنی رهبری کرد. او توجه یا احترام نمیخواست؛ او صرفاً خدمت میکرد. او به شاگردانش خدمت میکرد و حتی پاهای آنها را میشست. او همیشه مطمئن میشد که مردم مقدم بر او هستند و در نهایت، جان خود را برای ما فدا کرد.
برای هدایت مردم به سوی مسیح، مهم است که خودتان الگو باشید. این به معنای کمتر صحبت کردن و بیشتر گوش دادن، قرار دادن خودتان در اولویت دوم و خدمت کردن در فرصتهای پیش آمده، صرف نظر از زمان یا مکان است.
عمل کردن بر اساس ایمانتان
همه به موعظه گوش نمیدهند. همه کتاب مقدس را نمیخوانند. اما همه شیوه زندگی شما را میبینند.
زندگی شما میتواند تنها نمونهای از عیسی باشد که کسی تا به حال دیده است.
این به آن معنا نیست که شما باید بیعیب و نقص باشید؛ بلکه فقط به این معناست که باید واقعی باشید. مردم ایمان واقعی را ارج مینهند، نه یک نمایش. چنین افرادی وقتی با کسی روبرو میشوند که صادقانه خدا را دوست دارد، به او اعتماد دارد و از او پیروی میکند، به دقت توجه میکنند.
اول پطرس ۳:۱۵ میگوید: «همیشه آماده باش تا به هر کسی که از تو دلیل امیدت را میپرسد، پاسخ دهی. اما این کار را با ملایمت و احترام انجام بده.
وقتی زندگیای سرشار از شادی، آرامش و ایمان داشته باشی، مردم شروع به پرسیدن سوالاتی در مورد اینکه چه چیزی تو را، تو میکند، میکنند. این افراد به تو فرصتی میدهند تا نه تنها با کلمات، بلکه با زندگیات، در مورد عیسی صحبت کنی.
راهنمایی و الهام بخشیدن به نسل بعدی
چه متوجه باشیم چه نباشیم، همه ما تأثیرگذار هستیم. کسی در حال تماشای نحوه زندگی ما، نحوه برخورد ما با مشکلات و نحوه رفتار ما با دیگران است. برای بسیاری از مردم - به ویژه نسل جوان - اعمال ما گویاتر از سخنان ما هستند.
نسل بعدی به دنبال راهنمایی است. آنها به دنبال الگوهایی هستند که فقط در مورد ایمان صحبت نکنند، بلکه واقعاً آن را در عمل به کار گیرند. آنها باید ببینند که پیروی از مسیح به روشی واقعی و عملی به چه معناست. اینجاست که مربیگری وارد عمل میشود.
مربیگری به معنای داشتن همه پاسخها یا بینقص بودن نیست. مربیگری به معنای همراهی با کسی، به اشتراک گذاشتن تجربیات خود و هدایت آنها به سوی عیسی مسیح است. مربیگری به معنای واقعی بودن، نشان دادن لطف و تشویق است. مربیگری به معنای سرمایهگذاری در سفر ایمانی دیگران است.
پس چگونه میتوانیم نسل بعدی را به گونهای راهنمایی و الهام بخشیم که واقعاً تغییری ایجاد کند؟
رهبری با الگوبرداری
یکی از قدرتمندترین راهها برای راهنمایی دیگران، صرفاً عمل کردن به ایمانتان است. مردم ممکن است همیشه حرفهایتان را به خاطر نسپارند، اما نحوهی زندگیتان را به خاطر خواهند سپرد.
در اول قرنتیان ۱۱:۱، پولس میگوید: «از من سرمشق بگیرید، چنانکه من از مسیح سرمشق میگیرم.» مربیگری همین است - این به معنای هدایت مردم به سمت خودمان نیست، بلکه هدایت آنها به سمت عیسی از طریق زندگی روزمرهمان است.
لازم نیست کشیش یا معلم باشید تا بتوانید الگو باشید. هر مکالمه، هر عمل کوچک مهربانی، هر تصمیمی برای محکم ایستادن در ایمانتان - همه اینها مهم است. وقتی مؤمنان جوانتر میبینند که شما انتخابهایی میکنید که به خدا افتخار میکند، حتی وقتی سخت است، آنها را تشویق میکند که همین کار را انجام دهند.
در دسترس بودن و تمایل به گوش دادن
گاهی اوقات، راهنمایی به معنای گفتن حرف درست نیست - بلکه به معنای حضور داشتن است. مردم فقط به نصیحت نیاز ندارند؛ آنها به کسی نیاز دارند که واقعاً گوش دهد.
نسلهای جوانتر با چالشهایی روبرو هستند که قبلاً وجود نداشتند - مقایسه مداوم در رسانههای اجتماعی، سردرگمی در مورد هویت و فشار برای رسیدن به استانداردهای غیرممکن. بسیاری احساس گمگشتگی، تنهایی یا عدم اطمینان از ایمان خود میکنند.
به همین دلیل است که صرفاً در دسترس بودن میتواند تفاوت بزرگی ایجاد کند. وقتی کسی بداند که میتواند بدون ترس از قضاوت به شما مراجعه کند، احتمال بیشتری دارد که درد دل کند. آنها به فضای امنی نیاز دارند که در آن بتوانند سوالات سخت بپرسند، با شک و تردیدها دست و پنجه نرم کنند و چالشهای زندگی را پردازش کنند.
گوش دادن به این معنی نیست که شما باید همه پاسخها را داشته باشید. گاهی اوقات، فقط دانستن اینکه کسی به شما اهمیت میدهد، برای دلگرمی و امید کافی است.
تشویق به رشد ایمان
یک مربی خوب فقط نصیحت نمیکند - آنها به دیگران کمک میکنند تا رشد کنند. این به معنای تشویق عادات معنوی مانند خواندن کتاب مقدس، گذراندن وقت در دعا و ارتباط با یک جامعه خداترس است.
عبرانیان ۱۰:۲۴ میگوید، «و بیایید در نظر بگیریم که چگونه میتوانیم یکدیگر را به عشق و اعمال نیک ترغیب کنیم.»
قرار نبود ما این سفر ایمانی را به تنهایی طی کنیم. ما به افرادی نیاز داریم که ما را به چالش بکشند، ما را به جلو سوق دهند و وقتی حقیقت خدا را فراموش میکنیم، آن را به ما یادآوری کنند. این همان چیزی است که مربیگری در مورد آن است - کمک به دیگران برای ریشه دواندن در مسیح تا بتوانند در ایمان خود قویتر شوند.
لازم نیست پیچیده باشد. گاهی اوقات، به همین سادگی است:
- با کسی که در سختی و رنج است دعا کنید.
- به اشتراک گذاشتن آیهای از کتاب مقدس که شما را تشویق کرده است.
- بررسی میکنند تا ببینند که مسیرشان با خدا چگونه پیش میرود.
همین کارهای کوچک میتوانند تأثیر بزرگی بر ایمان افراد داشته باشند.
به اشتراک گذاشتن مبارزات و شهادتهایتان
یکی از بزرگترین تصورات غلط در مورد الگو بودن این است که شما باید بینقص باشید. اما حقیقت این است که واقعی بودن بسیار تأثیرگذارتر از تظاهر به داشتن همه چیز است.
مؤمنان جوانتر باید ببینند که سختیها بخش طبیعی ایمان هستند. آنها باید داستانهایی از چگونگی کار خدا در مواقع دشوار، چگونگی فراهم کردن روزی و چگونگی شفابخشی او بشنوند.
مزمور ۱۰۷:۲ میگوید، «بگذارید رستگاران داستان خود را تعریف کنند.»
شهادت شما - چه در مورد غلبه بر ترس، یادگیری اعتماد به خدا یا رشد ایمان باشد - میتواند شخص دیگری را به ادامه دادن تشویق کند. این به آنها یادآوری میکند که خدا وفادار است، حتی زمانی که زندگی سخت است.
به اشتراک گذاشتن مشکلاتتان شما را ضعیف نمیکند - بلکه شما را قابل درک میکند. این به دیگران نشان میدهد که پیروی از مسیح به معنای کمال نیست، بلکه به معنای اعتماد به اوست در هر لحظه.
به چالش کشیدن و تشویق دیگران برای پیشرفت
یک مربی عالی فقط به رشد کسی کمک نمیکند - او را به چالش میکشد تا به ندای درونیاش جامه عمل بپوشاند.
باید به جوانان مؤمن یادآوری شود که هدفی دارند، خدا برای زندگیشان برنامهای دارد و میتوانند تغییری ایجاد کنند. گاهی اوقات، تنها چیزی که لازم است یک نفر است که بگوید: «من به تو ایمان دارم. میبینم که خدا با تو کار میکند. ادامه بده.»
تشویق قدرت دارد. به مردم اعتماد به نفس میدهد تا با ایمان قدم بردارند، خدمت کنند، رهبری کنند و به نقشه خدا برای زندگی خود اعتماد کنند.
مربیگری یعنی همین - کمک به کسی تا پتانسیلی را که خدا در او قرار داده ببیند و او را به سمت آن سوق دهد.
بحث: چگونه میتوانید الگویی الهی برای دیگران باشید؟
- چه کسی در زندگی شما یک مربی الهی بوده است و چه تاثیری بر شما داشته است؟
- به نظر شما کدام جنبههای زندگیتان، مسیح را به خوبی منعکس میکند؟ کدام جنبهها هنوز نیاز به رشد دارند؟
- چگونه میتوانید عمداً روی ایمان کسی که جوانتر است سرمایهگذاری کنید؟
- این هفته چه قدمی میتوانید بردارید تا کسی را در مسیر خدا تشویق و دلگرم کنید؟
نکات پایانی
اگرچه ممکن است دیگران را تحسین کنیم، اما نمیتوان انکار کرد که هیچ الگویی کامل نیست. به همین دلیل است که پیروی از عیسی به عنوان یک الگو همیشه منطقیترین انتخاب خواهد بود. شما قادر خواهید بود از این رابطه، هدف و خرد واقعی، همراه با زندگیای که دیگران را به سوی خدا هدایت میکند، به دست آورید. به طور خلاصه، مراقب باشید که چه کسی را برای پیروی انتخاب میکنید زیرا اعمال، عواقبی دارند.