فهرست مطالب
مقدمه
قسمت اول: آیا عضویت در کلیسا در کتاب مقدس است؟
قسمت دوم: کلیسا چیست؟
بخش سوم: عضویت یک شغل است
قسمت چهارم: دوازده دلیل اهمیت عضویت
ضمیمه: دلایل بد برای نپیوستن به کلیسا و دلایل خوب برای پیوستن به یکی
مقدمه
قسمت اول: آیا عضویت در کلیسا در کتاب مقدس است؟
قسمت دوم: کلیسا چیست؟
بخش سوم: عضویت یک شغل است
قسمت چهارم: دوازده دلیل اهمیت عضویت
ضمیمه: دلایل بد برای نپیوستن به کلیسا و دلایل خوب برای پیوستن به یکی
نوشته جاناتان لیمن
من نمی دانم نظر شما در مورد موضوع عضویت در کلیسا چیست؟ اگر بخواهم حدس بزنم، به نظر شما کمی کسل کننده است. حتی خود کلمات - "عضویت در کلیسا" - نهادی یا بوروکراتیک هستند.
یا شاید نگرانی شما جدی تر باشد. شما تعجب می کنید که آیا عضویت در کلیسا به مردم بهانه ای برای سرزده بودن می دهد؟ عیسی گفت که آمده تا ما را آزاد کند. اما آیا عضویت در کلیسا به مسیحیان نمی گوید که بینی خود را به کار یکدیگر بچسبانند؟
اکنون از شما خواسته می شود که راهنمای میدانی را در مورد این موضوع نهادی و شاید سرزده بخوانید. شاید شما از این چشم انداز هیجان زده نیستید؟
شاید اگر خودم با صداقت شروع کنم کمک کند: من هم همیشه دوست ندارم عضو کلیسا باشم. و من چند کتاب در این زمینه نوشته ام! گاهی دلم می خواهد تنها بمانم. من نمی خواهم با دیگران یا مشکلات آنها یا نظرات آنها اذیت شوم. گاهی دلم نمی خواهد به آنها خدمت کنم.
شاید بدانید این چه حسی دارد. زندگی ما در حال حاضر مشغول است. همسر و فرزندان زمان زیادی را صرف می کنند. پس کارهای ما را انجام دهید. آیا واقعاً باید نگران مردم کلیسا باشیم؟ آنها ادعایی بر زمان ما ندارند، نه؟
اگر واقعاً صادق باشیم، ممکن است اعتراف کنیم که غرایز تیرهتر نیز نقش بازی میکنند (اعتراف میکنم که این برای من صادق است). ما استقلال خود را دوست داریم و استقلال مسئولیت پذیری را دوست ندارد. پیرمرد درون ما می تواند آرزو کند در تاریکی، نادیده و گمنام زندگی کند. و زندگی در تاریکی به شما اجازه می دهد هر طور که می خواهید بیایید و بروید، به شما اجازه می دهد آنچه را که می خواهید انجام دهید و شما را از چشمان ناخواسته یا گفتگوهای ناخوشایند دور می کند.
سپس این واقعیت اجتناب ناپذیر وجود دارد که کلیساهای ما کامل نیستند، و برخی از آن دور هستند. اعضای کلیسای ما میتوانند بیادب، یا از نظر احساسی خواستار باشند، یا فقط خسته کننده باشند. برخی از شما و کارهایی که برای خدمت به آنها انجام می دهید قدردانی نمی کنند. برخی به روش های نمایشی تر در حق شما گناه می کنند.
کشیش های ما نیز می توانند ما را شکست دهند. وقتی می گویند با ما تماس نمی گیرند (که من انجام داده ام). آنها نام ما یا بچه هایمان را به خاطر نمی آورند (من هم این کار را کرده ام). گاهی تصمیمات بدی می گیرند یا از منبر حرف های گنگ می زنند (باز هم گناهکار).
شاید ناراحت کننده ترین زمانی باشد که کشیشان به دلیل شکست اخلاقی خود را از سمت خود سلب صلاحیت می کنند. آنها می توانند خشن یا تحقیرکننده باشند. آنها می توانند به مردم صدمه بزنند.
استفاده از زبان الهیات عالی در مورد کلیساهایمان آسان است، مانند زمانی که از آنها به عنوان "سفارتخانه های بهشت" یاد می کنیم، که عبارتی است که در این راهنمای میدانی استفاده خواهم کرد. سفارت بهشت با شکوه به نظر می رسد، اینطور نیست؟ شما تقریباً انبوهی از مردم را تصور می کنید که با نور آسمانی می درخشند. با این حال - به نفع شفاف بودن - اغلب کلیساهای ما چنین احساسی ندارند. تعداد کمی "بد" هستند. اکثر آنها به سادگی معمولی، عامیانه، کمی خسته کننده هستند، مانند هیچ چیز مهمی. پس چه ارزشی دارد که آنها را سفارتخانه های بهشت بنامیم؟
همه اینها که می گویند، خوب نیست که در مورد کلیساها و عضویت در کلیسا در شرایط آسمانی صحبت کنیم، مگر اینکه آنها را در چارچوب این واقعیت های زمینی قرار دهیم. زیرا عضویت کلیسا هر چه باشد، باید هم برای آسمان و هم زمین حساب شود.
اولین سوالی که مسیحیان باید همیشه در مورد یک آموزه یا عمل بپرسند این است که "آیا این کتاب مقدس است؟"
اگر تنها سی ثانیه در آسانسور برای پاسخ به این سوال وقت گذاشته شود، می توان به قسمت های کتاب مقدس در مورد نظم کلیسا اشاره کرد. به عنوان مثال، پولس به کلیسای قرنتس می نویسد:آیا نباید از غم و اندوه پر شد و حذف کنید از جماعت شما، کسی که این کار را کرد؟» (اول قرنطینه 5:2، با حروف کج مال من و لحظه ای بعد: «به من چه کاری است که قضاوت کنم خارجی ها? کسانی را که هستند قضاوت نکن داخل? خدا قضاوت میکنه خارجی ها. حذف کنید شخص شرور از میان شما» (اول قرنتیان 5: 12-13؛ متی 18: 17؛ تیطس 3: 10 را نیز ببینید).
از طرف دیگر، میتوان به تعدادی از قسمتهای کتاب اعمال رسولان اشاره کرد که افرادی را که به کلیسا اضافه میشوند یا به عنوان یک کلیسا جمع میشوند، توصیف میکند:
این 3000 «افزوده» به چه کسانی بود؟ «آنها» در اعمال 2 و 5 کیست؟ کلیسای اورشلیم، که در رواق سلیمان جمع شدند و دوازده رسول می توانستند او را احضار کنند. آنها می توانند آنها را شماره گذاری کنند، یعنی می توانند آنها را نام ببرند. چه کسی می داند که آیا کلیسا آن 3000 نام را در صفحه گسترده رایانه ای یا کاغذ پوستی ثبت کرده است. اما آنها می دانستند که "آنها" چه کسانی هستند.
یا، میتوان با اشاره به بقیه عهد جدید و اینکه چگونه گروههای مشخص و مشخصی از مردم را به عنوان یک کلیسا شناسایی میکند، متن اثباتی برای عضویت یافت. برای مثال، یوحنا به «کلیسای افسس» و «کلیسای اسمیرنا» و «کلیسای پرگاموم» مینویسد (مکاشفه 2: 1، 8، 12). اعضای کلیسای افسوس اعضای کلیسای اسمیرنا نبودند، در حالی که اعضای کلیسای اسمیرنا اعضای پرگاموم نبودند و غیره. پولس، به همین ترتیب، «کلیسای خدا در قرنتس» را مینویسد و دستورالعملهایی را به آنها ارائه میدهد که «شما جمع شدید» یا به آنها میگوید «در هنگام صرف شام خداوند منتظر یکدیگر باشید» (اول قرنتیان 1:2؛ 5:4؛ 11:33). دوباره، آنها می دانستند که "آنها" چه کسانی هستند. در مورد هر کلیسای نامگذاری شده در عهد جدید نیز چنین است.
تعریف عضویت کلیسا
سوال بعدی این است که "عضویت در کلیسا چیست؟" اگر از شما بپرسم چه می گویید؟ من معتقدم که شما بر اساس دیدگاه خود در مورد چیستی کلیسا به این سوال پاسخ متفاوتی خواهید داد. اگر کلیسا را صرفاً یک تأمین کننده منافع معنوی برای افراد میدانید، دیدگاه شما از عضویت در کلیسا مانند عضویت در یک باشگاه خریداران یا یک باشگاه ورزشی خواهد بود. هر طور که دوست داری بیا و برو. شما در کنترل هستید. دریابید که کدام برنامه ها برای رشد معنوی شما بهتر عمل می کنند. متخصصان آموزش دیده به شما در تعیین اهداف و رسیدن به آنها کمک می کنند. البته، هر چه بیشتر ظاهر شوید، مزایای بیشتری به دست خواهید آورد.
اگر در عوض به کلیسا به عنوان یک خانواده فکر کنید، عضویت بیشتر شبیه روابط برادران و خواهران خواهد بود. همه در هویت خانوادگی و در کار خانوادگی مراقبت و عشق سهیم هستند. همه به عشق دادن و دریافت عشق فراخوانده شده اند. و عشق به اشکال مختلف ظاهر می شود. گاهی به عنوان تشویق می آید، گاهی به عنوان اصلاح. تقریباً همیشه عشق مستلزم زمان است. وقتی کلیسا یک خانواده است، عضویت شامل گذراندن وقت با سایر اعضا در طول هفته است، نه فقط یکشنبه ها.
نکته جالب این است که کتاب مقدس از تعداد زیادی تصاویر برای توصیف کلیسا استفاده می کند. عیسی و رسولان کلیسا را به عنوان یک خانواده، یک بدن، یک معبد، یک گله، یک عروس و غیره توصیف می کنند. هر یک از این تصاویر به درک عمیقتر عضویت در کلیسا کمک میکند. به عبارت دیگر، عضویت در کلیسا شامل هویت مشترک و مراقبت متقابل تعلق به الف خواهد بود خانواده. این وابستگی تجربه شده توسط بخش های مختلف a را شامل می شود بدن، مثل شانه به بازو و بازو به شانه. این مستلزم کمک به یکدیگر خواهد بود که قدوسیت خدا را مانند آجرهای موجود در آن نشان دهند معبد. و غیره.
تمام آن تصاویر کتاب مقدس را با هم اضافه کنید و به سرعت متوجه می شوید که عضویت در یک کلیسا کاملاً شبیه هیچ چیز دیگری نیست. این با عضویت در باشگاه یا عضویت در باشگاه ورزشی یا عضویت در اتحادیه یا هر شکل دیگری از عضویت یکسان نیست.
با این حال، شما تعجب می کنید، آیا راهی مختصر برای تعریف عضویت در کلیسا وجود دارد؟ بیایید با این تعریف شروع کنیم: عضویت در کلیسا تعهد رسمی است که مسیحیان تعمید یافته با یکدیگر میپذیرند تا هم خود را مسیحی معرفی کنند و هم برای کمک به همدیگر از عیسی پیروی کنند و مرتباً برای موعظه و عشاء جمع میشوند.
این همه چیز عضویت در کلیسا نیست، اما یک ساختار استخوانی اساسی است. به سه بخش این تعریف توجه کنید:
همانطور که گفتم، این ساختار اسکلتی است که ماهیچه و گوشت تصاویر مختلفی که قبلا ذکر شد را روی آن قرار می دهیم. ما متعهد می شویم که به یکدیگر کمک کنیم تا به عنوان یک خانواده زندگی کنند، مانند یک بدن رشد کنند، مانند یک معبد بایستند و غیره.
چه کسی می تواند به یک کلیسا بپیوندد؟ هر کسی که از گناهان خود توبه کند، به مسیح اعتماد کند و از دستور عیسی برای تعمید اطاعت کند. عضویت در کلیسا برای کافران، برای فرزندان مؤمنان، یا برای هر مؤمنی که تعمید نیافته است، نیست. این برای ایمانداران تعمید یافته - اعضای عهد جدید است که به رسمیت شناخته شدن به نام عیسی تسلیم می شوند.
چگونه یک فرد می تواند به یک کلیسا بپیوندد؟ تنظیمات فرهنگی مختلف امکان اعمال متفاوت را فراهم می کند. در یک بافت غربی که توسط نام گرایی مسیحی و بسیاری از مسیحیان دروغین احاطه شده است، یک کلیسای خردمند احتمالاً شامل اعمالی مانند کلاس های عضویت و مصاحبه می شود. اینها به یک کلیسا اجازه می دهد تا بداند یک فرد به چه چیزی اعتقاد دارد، و فرد بداند یک کلیسا به چه چیزی اعتقاد دارد. حداقل، حداقل کتاب مقدس شامل (1) مکالمه ای است که این سؤالات را می پرسد، مانند اینکه عیسی از رسولان می پرسد: "شما می گویید من کی هستم؟" (متی 16:15); و (ب) تعهد یا توافق یا میثاقی که افراد به وسیله آن ملزم می شوند و متعهد می شوند (متی 18:18-20).
چگونه یک فرد می تواند کلیسا را ترک کند؟ پاسخ کوتاه این است که با مرگ، با پیوستن به کلیسای موعظه انجیل دیگر، یا با نظم کلیسا، که در زیر به آن خواهیم پرداخت. از منظر پادشاهی، عضویت در کلیسا داوطلبانه نیست. مسیحیان باید به کلیساها بپیوندند. همانطور که نسل قدیمی تر بیان می کند، کتاب مقدس جایی برای محو شدن یا تسلیم شدن «به جهان» باقی نمی گذارد.
در نهایت، وظایف عضویت چیست؟ ما در یک لحظه یک بخش کامل را به این موضوع اختصاص خواهیم داد، اما پاسخ سریع این است که اعضا باید برای شاگردسازی تلاش کنند. این شامل به اشتراک گذاشتن انجیل، محافظت از انجیل در برابر نسخه های نادرست آن، شناخت اعضای جدید در انجیل، محافظت و اصلاح یکدیگر در انجیل، و ساختن یکدیگر در انجیل است.
بحث و تامل:
من در بالا گفتم که دیدگاه ما نسبت به عضویت در کلیسا بستگی به دیدگاه ما از کلیسا دارد. پس کلیسا چیست؟
من با پاسخ ساختار اسکلتی دیگری شروع می کنم که بسیار شبیه تعریف عضویت ارائه شده در بالا خواهد بود: کلیسا گروهی از مسیحیان است که با گردهمایی منظم برای موعظه کتاب مقدس و تأیید آن عهد با یکدیگر از طریق احکام، به عنوان پیروان مسیح و شهروندان پادشاهی با هم عهد بسته اند.
تعریف عضویت در کلیسا و تعریف کلیسا به یکدیگر نزدیک هستند زیرا یک کلیسا اعضای آن است.
اجازه دهید جمله آخر را با تصویری که اغلب استفاده می کنم توضیح دهم. تصور کنید در یک کشتی تفریحی در جایی در آب های گرمسیری هستید. به صخرههای مرجانی برخورد میکند و غرق میشود، اما چندین هزار مسافر موفق میشوند به جزیره متروک درست همان جایی که غرق شده است صعود کنند. روزها می گذرد. شما یک کتاب مقدس را در ساحل پیدا می کنید و در آنجا روی شن ها نشسته اید و شروع به خواندن آن می کنید. چندین بازمانده دیگر شما را در حال خواندن می بینند، به شما نزدیک می شوند و از شما می پرسند که آیا مسیحی هستید یا خیر. شما می گویید که هستید و انجیل عیسی مسیح را توضیح می دهید. آنها می گویند که با همان انجیل موافق هستند و سپس آن را به زبان خودشان توضیح می دهند. همه شما در مورد اینکه عیسی کیست و چه کرده است موافق هستید. همه شما از یافتن همتایان مسیحی هیجان زده هستید.
در آن زمان، یکی از افراد گروه می گوید که مقداری انگور در جزیره پیدا کرده است که می تواند آن را به آب انگور یا شراب تبدیل کند. سپس، همه شما موافقت میکنید، تا زمانی که در جزیره هستید، هفتهای یکبار برای آموزش انجیل به یکدیگر ملاقات کنید و شام خداوند را با آب جزیره خود بخورید. شما همچنین موافقت می کنید که این انجیل را با دیگر بازماندگان کشتی کروز به اشتراک بگذارید و هر کسی را که توبه می کند و ایمان می آورد در آب های زیبای فیروزه ای اقیانوس تعمید دهید.
حالا گروه کوچک شما چیست؟ پوف - شما یک کلیسا هستید و همه اعضای آن هستید. با حساب کردن یکدیگر به عنوان اعضا، شما تبدیل به یک کلیسا می شوید. یا برعکس، کلیسا در عضویت آن وجود دارد. یک کلیسا اعضای آن هستند.
برای تبدیل شدن به یک کلیسا، مسیحیان نیازی به برکت یک اسقف ندارند. آنها نیازی به ساختارهای استادانه استادانه ندارند. آنها حتی نیازی به حضور کشیش ندارند. به عنوان مثال، پس از اولین سفر تبلیغی خود، پولس و برنابا سفر دومی را انجام دادند که در آن به کلیساهایی که در سفر اول خود کاشته بودند و مشایخ تعیین کردند، بازگشتند (اعمال رسولان 14:23). پولس به تیطوس گفت که همین کار را با کلیساهایی که در جزیره کرت به جا گذاشته انجام دهد (تیطوس 1: 5). به عبارت دیگر، این کلیساها کاشته شدند و حداقل برای یک فصل بدون کشیش به حیات خود ادامه دادند. یک درس برای ما: برای اینکه کلیسا به درستی منظم و سالم باشد، کشیشان قطعاً ضروری هستند. اما آنها برای وجود یک کلیسا ضروری نیستند.
برای اینکه یک کلیسا وجود داشته باشد، به اعضا نیاز دارید. شما - دوباره تعریف ما - به گروهی از مسیحیان نیاز دارید که با گردهمایی منظم برای موعظه کتاب مقدس و تأیید آن عهد با یکدیگر از طریق احکام، به عنوان پیروان مسیح و شهروندان پادشاهی با هم عهد بسته اند.
فکر میکنم با برجسته کردن کار عشای ربانی، میتواند به شما کمک کند که ببینید همه اینها چگونه کار میکند. اگر در مراسم شام خداوند نشسته باشید، احتمالاً شنیده اید که کشیش اول قرنتیان 11:26 را می خواند:زیرا هر بار که این نان را بخورید و جام را بنوشید، مرگ خداوند را تا آمدن او اعلام میکنید.» به عبارت دیگر، شام خداوند به انجیل اشاره می کند:”چون نان واحد است، ما که بسیار هستیم یک بدن هستیم، زیرا همه از یک نان شریک میشویم.» (اول قرنتیان 10:17) پولس تأیید میکند که ما که بسیار هستیم یک بدن هستیم.
این به طور موثر همان چیزی را دو بار می گوید. با گرفتن یک نان، نشان می دهیم که یک بدن هستیم. ما می دانیم که یک بدن هستیم زیرا از نان واحد می خوریم.
به عبارت دیگر، گرفتن عشای ربانی این واقعیت را که ما یک بدن هستیم، نشان میدهد، نشان میدهد یا به آن توجه میکند. شام خداوند یک آیین آشکار کننده کلیسا است. این یک وعده غذایی برای دوستان مسیحی نیست که در یک شب جمعه با هم وقت بگذرانند. این برای والدین و فرزندان آنها نیست. این برای یک کلیسا است زیرا یک کلیسا را یک کلیسا نشان می دهد. به همین دلیل است که پولس به قرنتیان میگوید که اگر گرسنه هستند در خانه غذا بخورند، اما وقتی شام خداوند را به عنوان کلیسا میگیرند، «منتظر یکدیگر باشند» (11:33).
با این حال، شام نه تنها یک کلیسا را به عنوان یک کلیسا نشان می دهد. همچنین یک کلیسا را به عنوان یک کلیسا تشکیل می دهد. فقط فکر کنید: وقتی اولین باری که شما و سایر مسیحیان در جزیره متروک با هم شام میخورید، چه اتفاقی میافتد؟ این عمل شما را به عنوان یک کلیسا می سازد. در آن لحظه است که شما اعلام میکنید که یک بدن هستید و دوباره از پولس در اول قرنتیان 10:17 وام میگیرید.
عشای ربانی نشانه و مهر است. این نشانه این واقعیت است که ما یک بدن هستیم. و مانند امضای چک یا مهر زدن بر پاسپورت، این مهر است که رسماً گروهی از مسیحیان را به عنوان یک نهاد کلیسا ثبت میکند. این یک غذای چشم بسته نیست. این یک غذای نگاهی به اطراف اتاق است. هنگامی که شام را می گیرید، اعضای یک کلیسا یکدیگر را به عنوان همتایان مسیحی تأیید می کنند.
با عقب نشینی، درس بزرگتر اینجا این است که یک کلیسا اعضای آن هستند و اعضا کلیسا هستند. ما این را با جمع شدن در اطراف موعظه انجیل و مهر و موم کردن آن با شام آشکار می کنیم. با صرف شام با هم، یکدیگر را به عنوان اعضای کلیسای او و شهروندان پادشاهی مسیح تأیید می کنیم.
در سال 2018، من و 62 مسیحی دیگر کلیسای باپتیست Cheverly را در خارج از واشنگتن دی سی در سمت مریلند کاشتیم. برای سه یکشنبه اول فوریه، ما ملاقات کردیم، آواز خواندیم، دعا کردیم، و به موعظه کشیش جان گوش دادیم. اما ما هنوز کلیسا نبودیم. اسم این سه یکشنبه را تمرین لباس گذاشتیم. سپس در چهارمین یکشنبه آن ماه، مراسم را با صرف شام به پایان رساندیم. گفتیم که این عمل ما را به یک کلیسای رسمی و مهر پاسپورت در دفاتر بهشت تبدیل کرد. تنها پس از آن ما نامزد شدیم و سپس به کشیشان یا بزرگان رأی دادیم.
کلیسا به عنوان سفارت، اعضا به عنوان سفیران
اکنون چندین بار گفته ام که تعاریف فوق از عضویت کلیسا و کلیسا مانند ساختار استخوانی است. منظور من این است که اگر وقت داشتیم، میتوانستیم هر یک از تصاویر عهد جدید را برای کلیسا (خانواده، بدن، معبد، عروس و غیره) مرور کنیم و مقداری گوشت و ماهیچه را به آن استخوانها آویزان کنیم تا واقعاً احساس کنیم عضویت در کلیسا چگونه است.
اما برای صرفه جویی در زمان، می خواهم فقط یک موضوع دیگر را در عهد جدید انتخاب کنم تا به ما کمک کند هم کلیسا و هم اعضای آن را بهتر درک کنیم، و آن موضوع پادشاهی است. عیسی بارها و بارها در مورد پادشاهی آینده خود صحبت می کند. پادشاهی مسیح حکومت اوست و کلیساها پاسگاه یا سفارت این حکومت هستند. علاوه بر این، هر عضوی هم شهروند و هم سفیر پادشاهی مسیح است.
سفارت، اگر با این ایده آشنا نیستید، پاسگاه رسمی یک کشور در داخل مرزهای یک کشور دیگر است. نماینده و برای آن ملت خارجی صحبت می کند. ما ده ها مورد از آنها را در واشنگتن دی سی داریم. من عاشق قدم زدن در قسمتی هستم که به آن ردیف سفارت می گویند، جایی که سفارت ها پشت سر هم سفارت های سراسر جهان ردیف شده اند. پرچم و سفارت ژاپن، بریتانیا، فنلاند وجود دارد. هر سفارت نماینده یک ملت متفاوت از جهان، یک دولت متفاوت، یک فرهنگ متفاوت، یک مردم متفاوت است.
یا اگر شما هم مانند من آمریکایی هستید و به کشورهای دیگر سفر می کنید، سفارتخانه های ایالات متحده را در پایتخت کشورهای دیگر خواهید یافت. به عنوان مثال، من نیمی از سال را در بروکسل، بلژیک در کالج گذراندم، در این مدت پاسپورت ایالات متحده من به پایان رسید. بنابراین من به سفارت ایالات متحده در مرکز شهر بروکسل سفر کردم. آنها گفتند که با قدم گذاشتن در داخل، من را در خاک آمریکا قرار داد. آن ساختمان، سفیر در بلژیک و همه مقامات وزارت امور خارجه که در داخل آن کار می کنند دارای اختیارات دولت ایالات متحده هستند. آنها می توانند از طرف دولت من طوری صحبت کنند که من، اگرچه یک شهروند ایالات متحده هستم، حداقل به هیچ وجه رسمی نمی توانم. سفارتخانهها و سفرا قضاوتهای رسمی یک کشور خارجی را ارائه میکنند - آن ملت چه میخواهد، چه خواهد کرد، چه اعتقادی دارد.
پس از مشاهده گذرنامه منقضی شده من و بررسی رایانه هایشان، آنها قضاوت کردند: من در واقع یک شهروند ایالات متحده هستم و بنابراین آنها یک پاسپورت جدید به من دادند.
به همین ترتیب، عیسی کلیساهای محلی را تأسیس کرد تا برخی از قضاوت های آسمان را اکنون، هرچند به طور موقت، اعلام کنند. عیسی با دادن کلیدهای پادشاهی ابتدا به پطرس و حواریون و سپس به کلیساهای جمع شده، به کلیساها اختیار مشابهی را به سفارت ایالات متحده در بروکسل داد: اختیار قضاوت موقت در مورد چی اعتراف درست انجیل است (متی 16:13-19) و سازمان بهداشت جهانی شهروند ملکوت آسمان است (18:15-20). این همان چیزی است که عیسی وقتی گفت که کلیساها دارای اختیاری هستند که آنچه را که در آسمان بسته و باز شده است بر روی زمین ببندند و باز کنند (16:18؛ 18:17-18). منظورش این نبود که می توانند ساختن مردم مسیحی یا ساختن انجیل همان چیزی است که سفارت نمی تواند ساختن من یک آمریکایی یا ساختن قوانین آمریکا در عوض، منظور عیسی این بود که کلیساها میتوانند اعلامیهها یا قضاوتهای رسمی در مورد آنها داشته باشند چی و سازمان بهداشت جهانی از انجیل از طرف بهشت. اقرار درست چیست؟ اعتراف کننده واقعی کیست؟
یک کلیسا این قضاوت ها را از طریق موعظه و احکام خود انجام می دهد. وقتی کشیش کتاب مقدس خود را باز میکند و «عیسی خداوند است» و «همه از جلال خدا کوتاهی کردهاند» و «ایمان از طریق شنیدن میآید» موعظه میکند، او قضاوتهای آسمان را تکرار میکند. و او وجدان هر کسی را که می خواهد خود را شهروند ملکوت آسمان بخواند، می بندد. چنین موعظه ای به چی از انجیل - آن را یک اعتراف آسمانی بنامید.
به همین ترتیب، هنگامی که یک کلیسا غسل تعمید می دهد و از شام خداوند لذت می برد، قضاوت های آسمانی را در مورد سازمان بهداشت جهانی از انجیل - آنها را اعتراف کنندگان آسمانی بنامید. این همان کاری است که ما هنگام تعمید مردم انجام می دهیم به نام پدر، پسر و روح (به متی 28:19 مراجعه کنید). ما به چنین افرادی گذرنامه می دهیم و می گوییم: "آنها به جای عیسی صحبت می کنند." ما این روند را از طریق عشای ربانی تکرار می کنیم. ما در اول قرنتیان 10:17، خوردن از نان واحد را دیدهایم که هم روشن میسازد و هم تأیید میکند که به بدن واحد مسیح تعلق دارد. این یک حکم کلیسا افشاگر است.
دعاهای کلیسا برای ستایش، اعتراف و شکرگزاری نیز، قضاوت های خدا را اعلام می کند. ما تصدیق می کنیم که او کیست، ما کیستیم، و آنچه او از طریق مسیح داده است. حتی دعاهای شفاعت ما، هنگامی که با کلام و روح او همسو می شود، نشان می دهد که جاه طلبی های ما با قضاوت های خدا مطابقت داشته است.
آواز خوانی کلیسا آن فعالیتی است که در آن ما قضاوت های او را به شیوه ای ملودیک و هیجانی برای او و یکدیگر تکرار می کنیم.
در نهایت، ما در طول هفته، چه در زمان با هم و چه جدا از هم، قضاوت های خدا را در زندگی خود اعلام می کنیم. مشارکت ما و گسترش آن باید توافق ما را با قضاوت های خدا، مانند ما، به تصویر بکشد شامل شود عدالت و حذف کردن بی عدالتی هر عضو باید به عنوان یک نمایش پیش بینی کننده از قضاوت های خدا زندگی کند.
این، در نهایت، همان چیزی است که ما آن را پرستش کلیسا می نامیم. عبادت یک کلیسا آن است توافق با و اعلام از قضاوت های خدا ما وقتی در گفتار یا عمل، چه در حال خوردن و چه آشامیدن، چه در حال خواندن و چه در حال دعا، می گوییم عبادت می کنیم: «پروردگارا، تو شایسته و گرانقدر و باارزش هستی، بت ها نیستند».
در ضمن هر عضو یک سفیر است. در فیلیپیان، پولس ما را «شهروندان» بهشت می خواند (فیلسیان 3:20). در دوم قرنتیان، او ما را "سفیران" می خواند (دوم قرنتیان 5:20). یک سفیر چه می کند؟ همانطور که گفتم، او نماینده یک دولت خارجی است. کار سفارت در آن شخص متمرکز است. و هر مسیحی دقیقاً چنین سفیری از بهشت است.
بنابراین، ما گردهمایی هر هفته را ترک می کنیم، به شهرها و شهرهای خود می رویم و با شاگردسازی به دنبال نمایندگی پادشاه عیسی هستیم. هنگامی که با پیام آشتی بشارت می دهیم، قضاوت های او را اعلام می کنیم. ما همچنین به دنبال تجسم احکام خدا در زندگی مسیحی هستیم. روسای جمهور ایالات متحده اغلب از ایالات متحده به عنوان شهری روی تپه یاد می کنند. این چیزی نیست که عیسی گفت. او گفت مردم او باید شهرهای روی تپه باشند (متی 5:14). این بدان معناست که زندگی ما به عنوان مسیحی با هم و جدا از هم به عنوان کلیسا باید نمایانگر بهشت باشد.
وقتی غیر مسیحیان با اعضای یک کلیسا وقت می گذرانند، باید اولین میوه های یک فرهنگ بهشتی را بچشند. این شهروندان بهشتی از نظر روحی فقیر و حلیم هستند. گرسنه و تشنه عدالت و پاک دل هستند. آنها صلح جویانی هستند که گونه دیگر را می چرخانند، مایل بیشتر راه می روند، پیراهن و ژاکت خود را اگر کتشان را بخواهی می دهند، حتی شهوترانه به یک زن نگاه نمی کنند، خیلی کمتر مرتکب زنا می شوند، و حتی از قتل کمتر نفرت نمی کنند. افراد غیر مسیحی باید همه اینها را در نحوه رفتار ما با آنها تجربه کنند، اما آنها نیز باید این را تجربه کنند که ما را در کنار هم تماشا می کنند.
حالا بیایید صادق باشیم. کلیساهای ما اغلب مانند شهرهای روی تپه زندگی نمی کنند یا مانند سفارتخانه های بهشت به نظر نمی رسند. تمام این مقاله را از آنجا شروع کردیم، یادتان هست؟ به یاد می آورم که چگونه دوست کشیشم بابی شام خداوند را رهبری می کند. او متذکر خواهد شد که شام "پیش طعم ضیافت آسمانی" است. این یک ایده دوست داشتنی است. اما وقتی این کلمات را به کار میبرد، به کراکر کوچک کف دستم نگاه میکنم که مزهای شبیه لاستیک میدهد و فنجان پلاستیکی آب انگور آبشده در انگشتانم که به سختی تمام دهانم را خیس میکند. و من با خودم فکر می کنم: "واقعا؟ این پیش مزه است؟ امیدوارم ضیافت مسیحایی خیلی بهتر از این باشد!»
ممکن است پاسخ شما به گفته من که کلیسا سفارت بهشت است، باشد. اعضای کلیسا ما را ناامید می کنند و چیزهای غیر حساسی می گویند. آنها به ما گناه خواهند کرد و ما نیز در برابر آنها گناه خواهیم کرد.
نه تنها این، بلکه در برخی از یکشنبه ها با کلیساهای خود دور هم جمع می شویم و آهنگ ها قلب ما را تسخیر نمی کنند. ذهن ما در طول خطبه منحرف خواهد شد. دعاها به نظر مربوط نمی شوند. و مکالمه با دوستان بعد از خدمت در یک بحث کوچک بی معنی گیر می کند. "پس شنبه شما چطور بود؟" "خوب، ما کار زیادی نکردیم." "خوب." هیچ کدام از اینها احساس آسمانی نمی کند.
به همین دلیل است که الهیدانان کتاب مقدس به ما یادآوری میکنند که ما بین ظهور اول و دوم مسیح زندگی میکنیم. ما در زمان "از قبل/نه هنوز" زندگی می کنیم. ما قبلاً نجات یافته ایم، اما هنوز کامل نشده ایم. و این میان زمان باید دلهای ما را در اشتیاق کمال کلیسا و لذت آن ضیافت مسیحایی آینده قرار دهد. مهمتر از آن، نقص های ما به ما یادآوری می کند که مردم را به سمت خود مسیح راهنمایی کنیم. او هرگز گناه نمی کند و ناامید نمی کند. ما ویفر و شیره آب شده هستیم. او ضیافت است. اما خبر خوب این است که گناهکارانی مانند ما می توانند به آن شرکت بپیوندند، اگر ما فقط به آن گناهان اعتراف کنیم و از او پیروی کنیم.
بحث و تامل:
من به این واقعیت اشاره کردم که عضویت در کلیسا ما را سفیران بهشت می کند. به بیان دیگر، عضویت در کلیسا یک شغل است. کتاب مقدس از ما دعوت نمی کند که تماشاچیانی باشیم که برای یک برنامه هفتگی حاضر می شوند و سپس به خانه می روند و نت های نمایش را با همسرمان مقایسه می کنند: "موسیقی امروز صبح زنده بود. من آن را دوست داشتم!" "آره، من هم. و واعظ جک خنده دار بود، فکر نمی کنی؟" خیر. عیسی به هر یک از اعضای کلیسای شما شغلی داده است. و او به بزرگان یک کار ویژه نیز داده است: آموزش اعضا برای انجام کارشان. به افسسیان 4 گوش دهید:
و او شخصاً عدهای را به رسولان، برخی از انبیا، برخی بشارتدهندهها، برخی شبانان و معلمان داد تا قدیسان را در کار خدمت تربیت کنند، تا بدن مسیح را بسازند، تا زمانی که همه ما در ایمان و در معرفت پسر خدا به وحدت برسیم و تبدیل به مردی بالغ با قامتی که با پری مسیح سنجیده میشود رشد کنیم (4:).
چه کسی "خدمت" ساختن بدن مسیح را انجام می دهد؟ مقدسین. چه کسی آنها را برای این کار آموزش می دهد؟ کشیشان و معلمان. به چه هدفی؟ وحدت، بلوغ، و پری مسیح.
پس به طور مشخص، اقتدار و کار هر عضو کلیسا چیست؟ کار ما به عنوان اعضا اشتراک گذاری و محافظت از انجیل است، و تأیید و نظارت بر اساتید انجیل - سایر اعضای کلیسا است.
به «تعجب» پولس در غلاطیان 1 فکر کنید: «تعجب میکنم که شما به سرعت به انجیل دیگری روی میآورید» (1: 6). او نه کشیشان، بلکه اعضا را سرزنش میکند و به آنها میگوید حتی رسولان یا فرشتگانی را که انجیل دروغین تعلیم میدهند، رد کنند. آنها قرار بود از انجیل محافظت کنند.
یا به شگفتی پولس در اول قرنتیان 5 فکر کنید. قرنتیان گناهی را می پذیرفتند که «حتی در میان مشرکان قابل تحمل نیست» (5:1). او به کل کلیسا می گوید: "شما باید کسی را که این کار را کرده است حذف کنید" (5: 2). او حتی توضیح میدهد که چگونه باید این اتفاق بیفتد - نه عصر پنجشنبه پشت درهای بسته یک جلسه بزرگان، بلکه زمانی که کل کلیسا جمع شدند و میتوانستند با هم عمل کنند: "وقتی به نام خداوند عیسی جمع شدید، با حضور روح من و با قدرت خداوند عیسی، این مرد را به شیطان بسپارید تا روح او نجات یابد" (5:4-5). هنگامی که آنها به نام او جمع می شوند، قدرت خداوند عیسی در واقع وجود دارد (متی 18:20). با آن قدرت، آنها قرار بود از انجیل محافظت کنند توسط حذف مرد از عضویت
هر عضو یک کلیسا باید بداند: "مسئولیت من این است که از انجیل محافظت کنم، و مسئولیت من این است که اعضا را دریافت و اخراج کنم. عیسی آن را به من داده است." برای استفاده دوباره از زبان تجاری، همه ما مالک هستیم. همه ما در ضرر و زیان سهم داریم.
بنابراین، کشیشانی که اعضای کلیسا را از این شغل اخراج می کنند، چه با ساختار رسمی کلیسا و چه با تبدیل آنها به مصرف کننده، احساس مشارکت و مالکیت اعضا را تضعیف می کنند. آنها از خود راضی، اسم گرایی و در نهایت لیبرالیسم الهیاتی پرورش می دهند. اعضای کلیسا را امروز بکشید و فردا می توانید انتظار مصالحه های کتاب مقدس را داشته باشید.
البته، کار در اینجا بزرگتر از حضور در جلسات اعضا و رای دادن به اعضای جدید است. کار عضو کلیسا تمام هفت روز طول می کشد. شما نمیتوانید مردمی را که نمیشناسید تأیید و نظارت کنید، نه با صداقت. این بدان معنا نیست که شما مسئول هستید که هر یک از اعضای کلیسای خود را شخصاً بشناسید. ما این کار را به صورت جمعی انجام می دهیم. اما به دنبال راه هایی باشید که بتوانید تعداد بیشتری از اعضای خود را در ریتم منظم زندگی خود وارد کنید. کار ما نماینده عیسی و محافظت از انجیل او در زندگی هر روزه یکدیگر است. به چک لیستی که پولس در رومیان 12 ارائه می دهد فکر کنید. من متن او را به یک لیست پانچ تقسیم می کنم تا شما آن را بررسی کنید:
وضعیت شما در این لیست چگونه است؟
ما باید مطالعه و تلاش کنیم تا انجیل را بهتر و بهتر بشناسیم. ما باید مفاهیم انجیل را مطالعه کنیم و چگونگی ارتباط آنها با توبه را در نظر بگیریم. علاوه بر این، ما باید هفت روز در هفته برای شناخت و شناخته شدن توسط همکارانمان تلاش کنیم. ما سعی می کنیم تعداد بیشتری از اعضای خود را وارد زندگی روزمره خود کنیم. این یک برنامه پاداش پمپ بنزین نیست که در آن فرمی را پر کنیم و از آنجا دور شویم.
حال برای کشیش ها یا بزرگان: اگر وظیفه اعضای کلیسا محافظت از انجیل با نظارت بر یکدیگر است، باید بگوییم وظیفه کشیش چیست؟ باز هم، افسسیان 4 می گوید که وظیفه کشیشان این است که قدیسین را برای خدمت ساختن کلیسا تجهیز کنند (4: 11-16). بنابراین آنها ما را برای محافظت از انجیل تجهیز می کنند، کاری که اصولاً در طول گردهمایی هفتگی انجام می دهند.
بنابراین، گردهمایی هفتگی کلیسا، زمان آموزش شغلی است. زمانی است که کسانی که در دفتر کشیش هستند، کسانی را که در دفتر عضو هستند مجهز می کنند تا انجیل را بشناسند، با انجیل زندگی کنند، از شاهد انجیل کلیسا محافظت کنند، و دامنه انجیل را به زندگی یکدیگر و در بین افراد خارجی گسترش دهند. اگر عیسی اعضا را موظف میکند که یکدیگر را در انجیل تأیید و تقویت کنند، به کشیشها موظف میشود که آنها را برای انجام این کار آموزش دهند. اگر کشیش ها وظایف خود را به خوبی انجام ندهند، اعضا نیز این کار را نمی کنند.
مسیحی، این بدان معنی است که شما مسئول هستید که از آموزش و نصیحت بزرگان استفاده کنید. الگوی آموزش صوتی را که از آنها آموخته اید، حفظ کنید (2 تیم. 1:13). تعلیم، رفتار، هدف، ایمان، عشق و استقامت آنها را همراه با آزار و اذیت و رنج آنها دنبال کنید.2 تیم. 3:10-11). پسر یا دختر خردمندی در ضرب المثل باشید که با ترس از خداوند و گوش دادن به دستورات، راه خرد، سعادت و زندگی را در پیش می گیرد. از جواهرات و طلا بهتر است.
به نویسنده عبرانیان گوش دهید: "از رهبران خود اطاعت کنید و تسلیم آنها شوید، زیرا آنها مراقب جانهای شما هستند" (13:17). مگر اینکه بزرگان یا کشیشان با کتاب مقدس یا انجیل مخالفت کنند، اعضا باید در امور مربوط به زندگی کلیسا پیروی کنند. آنها معمولا باید تسلیم شوند. جماعت در صورتی که بزرگان با کتاب مقدس مخالفت کنند، اقتدار نهایی را حفظ میکند، اما اگر این اتفاق نیفتد، جماعت باید از آن پیروی کند.
وقتی شغل کشیش را با شغل عضو کنار می گذارید، چه چیزی به دست می آورید؟ برنامه شاگردی عیسی
وقتی کسی میخواهد به کلیسایی که در آن کشیش میکنم بپیوندد، در مصاحبه عضویت چیزی شبیه به زیر میگویم:
دوست، با پیوستن به این کلیسا، مسئولیت مشترک این جماعت را خواهید داشت که آیا این جماعت به اعلام صادقانه انجیل ادامه می دهد یا خیر. این بدان معناست که شما هم در قبال آنچه این کلیسا تعلیم می دهد و هم اینکه آیا زندگی اعضای آن وفادار می ماند یا خیر، مسئولیت مشترک خواهید داشت. و روزی در پیشگاه خداوند می ایستید و حساب می کنید که چگونه این مسئولیت را انجام داده اید. ما به دست های بیشتری برای برداشت نیاز داریم، بنابراین امیدواریم در این کار به ما بپیوندید.
مصاحبه عضویت بالاخره یک مصاحبه شغلی است. من می خواهم مطمئن شوم که آنها این را می دانند. من می خواهم مطمئن شوم که آنها برای این کار آماده هستند.
در مورد نظم کلیسا چطور؟
یک موضوع بزرگ دیگر وجود دارد که باید هنگام بحث درباره عضویت به آن توجه کنیم، و آن نظم کلیسا است. اگر عضویت یک روی سکه باشد، نظم کلیسا طرف دیگر آن است.
یک بار یکی از اعضای کلیسا از من پرسید که چه چیزی رابطه او با من را با رابطه او با مسیحیانی که به کلیسای ما تعلق ندارند متفاوت می کند. از این گذشته، به نظر میرسد کتاب مقدس ما را موظف میکند که مسیحیانی را که به کلیسای ما تعلق ندارند، دوست بداریم، دعا کنیم، به آنها ببخشیم و گاهی اوقات آموزش دهیم. گاهی با آنها در کنفرانس های مسیحی جمع می شویم. پس چه فرقی دارد؟
اولین تفاوت این است که ما باید به صورت هفتگی با اعضای خود جمع شویم. به همین دلیل است که نویسنده کتاب عبرانیان میگوید: «و بیندیشیم که چگونه یکدیگر را به محبت و کارهای نیک برانگیزانیم. از ملاقات با هم غافل نشوید، همانطور که برخی عادت دارند، بلکه یکدیگر را تشویق می کنند، و هر چه می بینید که روز نزدیک است.» (عبرانیان 10:24-25) ما متعهد می شویم که هر هفته دور هم جمع شویم تا یکدیگر را به محبت و کارهای نیک برانگیزانیم.
با این حال، به دوستم گفتم، دومین تفاوت مهم این است که ما می توانیم در تنبیه یکدیگر مشارکت کنیم. من ممکن است به دوستان مسیحی در کلیساهای دیگر در مورد گناه هشدار دهم. اما من نمی توانم در روند رسمی حذف آنها از عضویت در یک کلیسا به عنوان یک عمل انضباط کلیسا شرکت کنم. امکان انضباط کلیسا چیزی است که رابطه ما با اعضای دیگر را از رابطه ما با همه مسیحیان در جاهای دیگر متمایز می کند. به همین دلیل، ارزش آن را دارد که لحظه ای به این فکر کنیم که نظم و انضباط چیست.
به طور کلی، انضباط کلیسا بخشی از فرآیند شاگردی است. مانند بسیاری از زمینههای زندگی، شاگردی مسیحی شامل آموزش و انضباط است، درست مانند تمرین فوتبال یا کلاس ریاضی.
به طور محدود، انضباط کلیسا در حال اصلاح گناه است. با هشدارهای خصوصی شروع می شود. در صورت لزوم، با حذف شخصی از عضویت کلیسا و شرکت در میز خداوند پایان می یابد. فرد عموماً برای شرکت در اجتماعات عمومی آزاد خواهد بود، اما دیگر عضو آن نیست. کلیسا دیگر علناً اظهارات ایمانی شخص را تأیید نخواهد کرد.
تعدادی از گناهان ممکن است نیازمند هشدارهای محبت آمیز در خلوت باشند. اما انضباط عمومی رسمی معمولاً فقط در موارد گناه رخ می دهد که سه معیار دیگر را برآورده می کند:
انضباط کلیسا برای اولین بار در متی 18 نمایان می شود، جایی که عیسی در مورد شخصی که گناهی نکرده است می گوید: "اگر از گوش دادن به آنها امتناع کرد، آن را به کلیسا بگویید. و اگر حتی از گوش دادن به کلیسا امتناع کرد، بگذارید برای شما مانند یک غیر یهودی و یک باجگیر باشد" (18:17). یعنی با او مانند خارج از جامعه عهد رفتار کنید. ثابت شده است که فرد قابل اصلاح نیست. زندگی او با مسلک مسیحی اش مطابقت ندارد.
یکی دیگر از قسمت های معروف در مورد انضباط، اول قرنتیان 5، به ما کمک می کند تا هدف انضباط را ببینیم. اول، نظم و انضباط آشکار می کند. گناه هم مانند سرطان پنهان شدن را دوست دارد. انضباط سرطان را آشکار می کند تا از بین برود (اول قرنتیان 5:2 را ببینید). دوم، انضباط هشدار می دهد. یک کلیسا قضاوت خدا را از طریق انضباط به اجرا نمی گذارد. بلکه نمایشنامه کوچکی را به نمایش می گذارد که قضاوت بزرگ آینده را به تصویر می کشد (5:5). سوم، انضباط موجب صرفه جویی می شود. کلیساها وقتی می بینند که عضوی در مسیر مرگ قرار می گیرد، آن را دنبال می کنند و هیچ یک از تکان دادن بازوی آنها باعث توقف او نمی شود. این دستگاه آخرین راه حل است (5:5). چهارم، انضباط محافظت می کند. همانطور که سرطان از سلولی به سلول دیگر سرایت می کند، گناه نیز به سرعت از فردی به فرد دیگر سرایت می کند (5: 6). پنجم، نظم و انضباط شهادت کلیسا را حفظ می کند. عجیب است که به غیر مسیحیان خدمت می کند زیرا کلیساها را متمایز و جذاب نگه می دارد (نگاه کنید به 5:1). بالاخره کلیساها باید نمک و نور باشند. عیسی گفت: «اما اگر نمک طعم خود را از دست داده باشد...» عیسی گفت: «دیگر برای هیچ چیز خوب نیست، مگر اینکه بیرون انداخته شود و زیر پای مردم زیر پا گذاشته شود» (متی 5:13).
چالش انضباط این است: گناهکاران دوست ندارند برای گناه خود پاسخگو باشند. مهم نیست در کجای کره زمین هستید، مردم بهانه ای برای تمرین نکردن نظم پیدا می کنند. در شرق آسیا، آنها استدلال می کنند که فرهنگ شرم انضباط را غیرممکن می کند. در آفریقای جنوبی به نقش هویت قبیله ای و شاید اوبونتو اشاره می کنند. در برزیل، آنها ادعا می کنند که ساختارهای خانوادگی مانع خواهد شد. در هاوایی، آنها در مورد فرهنگ آرام و روح الوها صحبت می کنند. در آمریکا می گویند از شما شکایت می کنند!
به طور خلاصه، گناهکاران از زمان باغ عدن برای اجتناب از تصحیح گناه، منطقی یافته اند. اما اطاعت و عشق ما را به تمرین انضباط کلیسا فرا می خواند.
نظم و انضباط کلیسا در هسته خود در مورد عشق است. خداوند کسانی را که دوست دارد تأدیب می کند (عبرانیان 12:6). در مورد ما هم همینطور است.
امروزه، بسیاری از مردم دیدگاهی عاطفی نسبت به عشق دارند: عشق به عنوان ایجاد احساس خاص بودن. یا یک دیدگاه رمانتیک از عشق: عشق به عنوان اجازه ابراز وجود بدون اصلاح. یا دیدگاه مصرفگرایانه: عشق بهعنوان یافتن بهترین تناسب. در ذهن عامه، عشق ارتباط چندانی با حقیقت، قداست و اقتدار ندارد.
اما این عشق در کتاب مقدس نیست. عشق در کتاب مقدس مقدس است. مطالباتی را مطرح می کند. اطاعت را به بار می آورد. از شر لذت نمی برد، بلکه در حقیقت شادی می کند (اول قرنتیان 13: 6). عیسی به ما می گوید که اگر احکام او را نگه داریم، در محبت او خواهیم ماند (یوحنا 15:10). و یوحنا می گوید که اگر کلام خدا را نگه داریم، محبت خدا در ما کامل خواهد شد (اول یوحنا 2: 5). چگونه اعضای کلیسا به یکدیگر کمک می کنند تا در عشق مسیح بمانند و به جهان نشان دهند که عشق خدا چگونه است؟ از طریق کمک به یکدیگر در اطاعت و حفظ کلام او. از طریق آموزش و انضباط.
بحث و تامل:
کلیساهای ما کامل نیستند. همین قدر مسلم است. آنها می توانند ما را ناامید کنند. همانطور که در ابتدا گفتم، گوشت من گاهی در برابر مسئولیت پذیری و دعوت به عشق و خدمت مقاومت می کند. اما کلیسا چقدر برای عیسی با ارزش است. آیا به یاد دارید که عیسی در زمانی که شائول کلیسا را آزار می داد، به شائول چه گفت؟ "شائول، شائول، چرا به من جفا می کنی؟" (اعمال رسولان 9:4). توجه کنید که عیسی آنقدر با کلیسای خود یکی می شود که شائول را متهم به آزار و شکنجه می کند.
اگر عیسی، که ما او را نجات دهنده و خداوند می دانیم، کلیسا را تا این حد دوست دارد، آیا می توانیم تجدید نظر کنیم که چقدر کم می توانیم کلیسا را دوست داشته باشیم؟
نه تنها این، بلکه توجه کنید که چگونه عیسی به ما می گوید که کلیساهای خود را دوست داشته باشیم. او دستور می دهد: «به شما فرمان جدیدی می دهم که یکدیگر را دوست بدارید: همانطور که من شما را دوست داشتم، شما نیز یکدیگر را دوست بدارید. از این طریق همه مردم خواهند دانست که شما شاگردان من هستید، اگر به یکدیگر محبت کنید.» (یوحنا 13:34-35). عیسی می توانست بگوید: «با محبت شما به آنها، خواهند دانست که شما شاگردان من هستید» و این نیز صادق بود. یک کلیسا این واقعیت را نشان می دهد که ما شاگردان او هستیم؟
خوب، به عبارت عیسی توجه کنید «همانطور که من شما را دوست داشتم». عیسی چگونه ما را دوست داشت؟ به گفته پولس، «خدا نشان می دهد او عشق برای ما از این جهت که هنوز گناهکار بودیم، مسیح برای ما مرد» (روم. 5: 8) عیسی ما را با بخشش، بردباری، مهربانی در مواجهه با گناهانمان دوست داشت، نه به این دلیل که زیبا بودیم، بلکه به این دلیل که به رحمت نیاز داشتیم.
حالا با من فکر کن: چه اتفاقی میافتد وقتی یک دسته گناهکار با هم زندگی میکنند؟ به یکدیگر توهین می کنند. آنها در برابر یکدیگر گناه می کنند. پا روی انگشتان یکدیگر می گذارند. آنها یکدیگر را ناامید کردند. آنها به موقع حاضر نمی شوند یا آنچه را که قول داده بودند انجام نمی دهند یا نام شما را به یاد می آورند یا به قول ها عمل می کنند یا شما را به طرز چشمگیری ناامید می کنند. همانطور که بارها و بارها گفته ام کلیساهای ما ما را ناامید خواهند کرد. اما همین جاست، درست در محل ناامیدی ها، ناامیدی ها و حتی دردهایمان، این فرصت را داریم که یکدیگر را دوست داشته باشیم، همانطور که عیسی ما را دوست داشت - با بخشش، بردباری، مهربانی. وقتی این کار را انجام می دهیم، به جهان نشان می دهیم که عشق عیسی چگونه است - بخشنده، بردبار، بخشنده. ما انجیل را به نمایش می گذاریم.
همان پولس که مسیحیان را آزار میداد، میگوید که از طریق این انجیل، کلیسا حکمت چندگانه خدا را به حاکمان و مقامات در مکانهای بهشتی نشان میدهد (افس. 3:10 را ببینید). این ویترینی برای جلال خداوند است. ما به راحتی کلیساهای محلی خود را بدیهی می دانیم.
ما میتوانیم همه چیزهایی را که تاکنون گفته شد، با در نظر گرفتن دوازده دلیل که عضویت در کلیسا مهم است، خلاصه کنیم.
بحث و تامل:
گاهی اوقات مردم برای نپیوستن به کلیسا بهانه می آورند. در اینجا چیزی است که آنها می گویند و چگونه می توانم پاسخ دهم.
پس چه دلایل خوبی برای پیوستن به یک کلیسا وجود دارد؟ در اینجا یک راه برای پاسخ اجمالی به این سؤالات وجود دارد:
جاناتان لیمن (دکتری ولز)، یکی از بزرگان کلیسای باپتیست Cheverly، مدیر تحریریه 9Marks است. او در چندین مدرسه علمیه تدریس می کند و تعدادی کتاب در مورد کلیسا و همچنین ایمان و سیاست نوشته است. عضویت کلیسا: چگونه جهان می داند که چه کسی نماینده عیسی است. او با همسر و دخترانش در حومه واشنگتن دی سی زندگی می کند.