دانلود PDF انگلیسیدانلود PDF اسپانیایی

فهرست مطالب

مقدمه

بخش اول: ازدواج چیست؟

ازدواج مال خداست

ازدواج خوب است

ازدواج یک هدیه است

ازدواج با شکوه است

بخش دوم: ازدواج برای چیست؟

برای نمایش رابطه مسیح با کلیسا 

تا ما را بیشتر شبیه مسیح کند

برای گسترش پادشاهی خدا

بخش سوم: چگونه همسر پیدا کنم؟

معنی دوست بودن را بدانید

با فروتنی دنبال کنید

با دعا دنبال کن

با صداقت دنبال کنید

با خلوص دنبال کن

با عمد دنبال کنید

با ایمان دنبال کنید

قسمت چهارم: تفاوتی که انجیل در ازدواج شما ایجاد می کند

انجیل درک ما از هویت را تغییر می دهد

انجیل درک ما از بخشش را تغییر می دهد

انجیل درک ما از تحول را تغییر می دهد

قسمت پنجم: ازدواج برای مدت طولانی

سالهای اولیه (1-7): اعتماد و فروتنی

سالهای میانی (8-25): پیگیری و پشتکار

سالهای بعد (26+): شکرگزاری و خدمتگزاری

نتیجه گیری

ازدواج راه خدا

باب کافلین

انگلیسی

album-art
00:00

خلاصه

در ازدواج راه خدا، ما لذت ازدواج را همانطور که خدا طراحی کرده است کشف می کنیم. خواه مجرد، نامزد، تازه ازدواج کرده باشید یا مدتی است که ازدواج کرده اید، در اینجا از کلام خدا دلگرمی خواهید یافت که به شما کمک می کند خوبی و زیبایی زن و شوهر بودن را ببینید. 

با پاسخ به چند سوال اساسی شروع می کنیم: ازدواج چیست؟ چگونه باید در مورد آن فکر کنیم؟ آیا چیزی است که ما باید آرزو کنیم؟ از آنجا ما به بررسی چرا ازدواج، سه هدفی را که خدا برای شادی ما و جلال او در نظر گرفته است، برجسته می کند. 

در مرحله بعد، برای مجردها، مسیر دوستی تا نامزدی را بررسی می کنیم. چگونه از «فقط دوست» بودن به دانستن اینکه «یکی» را پیدا کرده اید، می شوید؟ جهان افکار غیر مفید زیادی در مورد این موضوع دارد که بسیاری از آنها در کلیسا نفوذ کرده اند. اما نصیحت خدا در کتاب مقدس روشن است و زوجین را قادر می‌سازد تا در این زمان به روشی سرشار از صلح و احترام به مسیح بگذرند.

پس از ازدواج، یک زوج مسیحی تجربه ای از فیض خدا را که ریشه در انجیل دارد، به اشتراک می گذارند. به همین دلیل، ازدواج های مسیحی نمی توانست بیشتر از ازدواج های غیر مسیحی متفاوت باشد. متأسفانه، این همیشه واضح نیست. بنابراین وقت خود را صرف بررسی سه راه می کنیم که خبر خوب درک ما را از معنای زن یا شوهر بودن تغییر می دهد.

در نهایت، از آنجایی که خداوند در نظر داشت ازدواج یک تعهد مادام العمر باشد، ما به حوزه‌هایی نگاه می‌کنیم که باید در فصول مختلف روی آن تمرکز کنیم - سال‌های اولیه، میانی و سال‌های بعد. هیچ دو ازدواجی دقیقاً شبیه هم نیستند، اما محدود کردن اهداف هر یک از این فصل ها می تواند مفید باشد.

من دعا می کنم که این راهنمای میدانی ایمان شما را برای پیگیری ازدواج آنطور که خدا آن را طراحی کرده است تقویت کند - برای شادی بی پایان شما و جلال ابدی او.

مقدمه

دقیقاً به یاد ندارم چه زمانی با همسرم جولی آشنا شدم. اما یک لحظه خودنمایی می کند. 

روز ولنتاین، 1972، در سال آخر دبیرستان ما بود. یک کارت دست ساز به او دادم که روی آن نوشته شده بود: "شادی در چیزها نیست، در ماست... و به خصوص در تو." 

این یک احساس تکان دهنده بود، برای تشویق دختری که کمی گوشه گیر به نظر می رسید. به‌عنوان رئیس کلاس ارشد، هم‌خوانی گروه کر، و مردی واقعاً دوست‌داشتنی (در ذهن خودم)، فکر کردم که جولی مفتخر است که از من کارت بگیرد. درست مثل 16 دختر دیگر که یکی را گرفتند.

من هرگز نمی دانم که آیا آن دختران تحت تأثیر قرار گرفتند یا خیر. جولی اما در واقع پاسخ داد. او یک یادداشت طولانی برایم نوشت تا بگوید از من خوشش می آید. خیلی اما من قصد نداشتم که کارتم به یک رابطه عمیق تر منجر شود. حداقل نه با جولی. بنابراین من شروع به رفتار ناخوشایند در اطراف او کردم و در یک لحظه برای او آهنگی نوشتم به نام "تو همان راهی را که میخواهی برو." من از جزئیات صرف نظر می کنم، اما نکته اصلی این بود: "من خوب هستم که دوست شما باشم، اما دوست پسر شما نیستم."

اما جولی اصرار کرد و در نهایت من را خسته کرد، تا حدی به این دلیل که او براونی های عالی درست می کرد و ماشین داشت. آن تابستان ما شروع به قرار گذاشتن کردیم و در پاییز من به دانشگاه تمپل رفتم که او برای کار در مزرعه اسب نمایشی می رفت.

یک سال بعد او برای تمپل درخواست داد و وارد شد. به طوری که در روز شکرگزاری، درست پس از بردن او برای دیدن فیلم، از او جدا شدم، راهی که ما بودیم. باکلاس، میدونم

در طول دو سال بعد، بیشتر صحبت‌های ما شامل این بود که به او می‌گفتم در خداوند شادی کند (هر دو تا حالا مسیحی شده بودیم) و به دنبال عشق در جای دیگری باشد. اما با گذشت زمان، خدا از جولی استفاده کرد تا غرور عمیق و فراگیر من را آشکار کند. من می‌خواستم وقتی حدوداً 3 ساله بودم، او 10 ساله شود. با وجود طرد مداوم من، متوجه شدم که هیچ‌کس مثل جولی مرا دوست نداشته است. هیچ کس به من وفادار، دلگرم کننده یا سخاوتمند نبود. و وقتی از نزدیک با خداوند قدم می‌زدم، به نظر می‌رسید که قرار است با او ازدواج کنم.

بنابراین دو سال پس از جدایی ما، دوباره در روز شکرگزاری، از جولی خواستم که با من ازدواج کند. به طرز معجزه آسایی گفت بله. بیش از پنج دهه بعد، من بیش از هر زمان دیگری از این کار او سپاسگزارم.

من با آن داستان شروع می کنم تا این واقعیت را برجسته کنم که خدا دوست دارد روابط ناامیدکننده را بپذیرد و آنها را به چیزی برای جلال خود تبدیل کند. او از عیب ها، گناهان، ضعف ها و نابینایی ما نه ترسیده و نه تعجب می کند. برعکس، در دستان خردمند و مقتدر او ابزاری می شوند که او کار خود را انجام می دهد. همانطور که هیچ زوج کاملی وجود ندارد، هیچ زوج غیرقابل جبرانی نیز وجود ندارد.

ممکن است مجرد باشید، اخیراً ازدواج کرده‌اید یا چند سالی است که در آن زندگی کرده‌اید. شاید از هیجان فاز ماه عسل لذت می‌برید یا فقط می‌خواهید یک رابطه محکم را تقویت کنید. یا ممکن است به این فکر کنید که زن و شوهر بودن تنها چیزی نیست که باید باشد. شاید شما ناامیدانه به دنبال امید در هر کجا که می توانید آن را پیدا کنید و به این فکر می کنید که تا چه زمانی می توانید صبر کنید.

در هر موقعیتی که هستید، دعا می کنم این راهنمای میدانی به شما به عنوان یک همسر فعلی یا آینده ایمان تازه ای بدهد و باعث شود که از حکمت و مهربانی خداوند در ایجاد این رابطه که آن را "ازدواج" می نامیم شگفت زده شوید.

بخش اول: ازدواج چیست؟ 

در زمان فرهنگی کنونی ما، ازدواج از هر طرف مورد حمله قرار می گیرد. مردم در مورد اینکه چه کسی می تواند ازدواج کند، چند نفر می توانند بخشی از یک ازدواج باشند و اینکه آیا ازدواج حتی ضروری است یا مطلوب، سردرگم و در تعارض هستند. بنابراین ما به تنها منبع معتبر، قابل اعتماد و ابدی نگاه خواهیم کرد: کلام خدا. این چهار حقیقت کتاب مقدس هر چیز دیگری را که خواهیم گفت راهنمایی خواهند کرد.

ازدواج مال خداست

اگر انسانها ازدواج را اختراع کرده بودند، ما حق داشتیم آن را تعریف کنیم. اما خدا ازدواج را، همانطور که عیسی گفت، «از آغاز خلقت» برقرار کرد (مرقس 10: 6). خدا خودش ریاست اولین عروسی را برعهده داشت. و از اولین صفحات پیدایش می توانیم ببینیم که خدا ازدواج را چه چیزی در نظر گرفته است. 

  1. ازدواج منحصراً بین دو نفر است. خدا اولین زوج را به شکل خود آفرید، «مرد و زن آنها را آفرید» (پیدایش 1:27). با سه نفره و چهار نفره شروع نکرد. در حالی که ازدواج ها با اضافه شدن فرزندان به اجتماع تبدیل می شوند، پیوند ازدواج بین دو نفر منحصر به فرد است. چندهمسری، اندکی پس از آدم و حوا (پیدایش 4: 19) تنها نشان می دهد که گناه تا چه حد در قلب انسان فراگیر شده است. این انحصار و محدودیت به این دلیل است که خداوند زنا، رابطه جنسی قبل از ازدواج و دیگر اشکال فعالیت جنسی را جدا از عهد ازدواج، نامشروع، مخرب و بر خلاف طرح خود می داند (امثال 5:20-23؛ 6:29، 32؛ 7:21-27؛ اول قرنتیان 7:3-5; 13:4).
  2. ازدواج شامل دو جنس مخالف است. دو نفری که ازدواج می کنند یکسان نیستند. ازدواج با دو مرد یا دو زن شروع نشد. خدا دنده آدم را «به زن تبدیل کرد و او را نزد مرد آورد» (پیدایش 2:22). زن و مرد می توانند با اعضای جنس خود رابطه عمیق و معناداری داشته باشند، اما در نظر خدا هرگز نمی توان آن را ازدواج نامید.
  3. ازدواج، پیوستن خداوند به یک زوج برای زندگی است. هنگامی که عیسی به فریسیان گفت که زن و شوهر یک تن هستند (به نقل از پیدایش 2:24)، او ادامه داد: "پس آنچه را که خدا به هم پیوست، انسان از هم جدا نکند" (مرقس 10:9). خدا تا زمانی که هر دو «عاشق» بودند، به آدم و حوا نپیوست، بلکه تا زمانی که هر دو زنده بودند.
  4. ازدواج شامل نقش های منحصر به فرد است. نقش‌های متفاوت مرد و زن، و به‌ویژه برای زن و شوهر، قبل از سقوط توسط خدا ایجاد شد (پیدایش 3:6). در حالی که آدم و حوا هر دو به صورت خدا آفریده شدند و نقش های به همان اندازه در اجرای فرمان خدا برای «پر کردن زمین و تسلط بر آن» ایفا کردند (پیدایش 1:28)، آنها مسئولیت های منحصر به فردی داشتند. 

خدا در پیدایش 2:15 به آدم دستور داد تا باغ را حفظ کند، اما او را تنها نگذاشت. خدا حوا را به او داد، «یاری مناسب برای او» (پیدایش 2:18). برخی گفته‌اند که از آنجایی که خود خدا گاهی به‌عنوان «یار» توصیف می‌شود (خروج 18:4؛ هوس. 13:9)، این اصطلاح می‌تواند به جای هم برای مردان و زنان به کار رود. اما هرگز از آدم به عنوان یاور حوا یاد نمی شود و بنابراین نقش رهبری منحصر به فردی به او داده شد. آدم ابتدا آفریده شد (پیدایش 2:7)، مسئولیت کار و نگهداری از باغ را به او واگذار کرد (پیدایش 2:15)، نام حیوانات و همسرش را گذاشت (پیدایش 2:20، 3:20)، و به او گفته شد که پدر و مادرش را ترک کند، با پیش بینی روزی که مردان دیگر والدین خواهند داشت (پیدایش 2:24). 

این تمایزات در عهد جدید تأیید و روشن شده است (افسسیان 5:22-29؛ کول. 3:18-19؛ اول تیم. 2:13؛ اول قرنتیان 11:8-9؛ اول پطرس 3:1-7). همانطور که پولس در غلاطیان 3:28 توضیح می دهد، تفاوتی بین پذیرش، برابری یا ارزش زن و شوهر در برابر خدا وجود ندارد. اما زن این شادی و مسئولیت منحصربه‌فرد را دارد که از شوهرش پیروی کند و از او حمایت کند، همانطور که شوهر از این امتیاز برخوردار است که همسرش را رهبری کند، محبت کند و تأمین کند.

ازدواج خوب است

شما ممکن است در خانه ای با والدینی که بی وقفه با هم دعوا می کردند بزرگ شده باشید. شاید شما زخم های خرابه ای را تحمل کنید که پس از یک طلاق بد به جا مانده است. یا ممکن است شما افراد متاهل زیادی را که خوشحال هستند نمی شناسید. سالی که من و جولی با هم ازدواج کردیم، پدر و مادرم، پدر و مادرش و کشیش ما همگی طلاق گرفتند. این دقیقاً ایمان ما را برای زندگی جدید مشترک ما ایجاد نکرد! 

اما خدا می‌گوید: «کسی که زن بیابد، چیز خوبی می‌یابد و از خداوند فیض می‌یابد» (امثال 18:22). ازدواج یک برکت و نشانه لطف خداوند است. به همین دلیل وقتی خداوند آدم را در باغ تنها دید، گفت: «خوب نیست که آن مرد تنها باشد. من او را یاری مناسب برای او خواهم ساخت» (پیدایش 2:18). انگار آدام نمی دانست که به کسی نیاز دارد. اما خدا می دانست. و می داند که هر مردی از همراهی، مشاوره، صمیمیت و ثمربخشی ازدواج بهره مند خواهد شد. هر نمونه بدی را که در زندگی خود دیده یا تجربه کرده باشیم، ازدواج همچنان خوب است، زیرا ایده خدا بوده است. 

ازدواج یک هدیه است

هنگامی که عیسی به فریسیان گفت که خدا طلاق را به جز در مورد فسق جنسی ممنوع کرده است، شاگردان او شوکه شدند. آنها فکر می کردند که عیسی معیارها را بسیار بالا می گذارد. «اگر مرد با زنش چنین است، بهتر است ازدواج نکند». اما عیسی این سخن را دوچندان کرد: «هر کس نمی‌تواند این سخن را دریافت کند، بلکه فقط کسانی که به آنها داده شده است، آن را دریافت کند. 

توانایی شکوفایی در ازدواج هدیه ای از جانب خداوند به کسانی است که مایل به دریافت آن هستند. این چیزی نیست که بتوان به آن دست یافت یا خواست. نمی توان آن را به دست آورد یا برای آن معامله کرد. در عین حال، قرار نیست بار، مزاحم یا چیزی برای ترس باشد. این هدیه ای مهربانانه از سوی پدری دانا، خوب و دوست داشتنی است که بهتر می داند ما به چه چیزی نیاز داریم.

ازدواج با شکوه است

اگر ازدواج واقعاً همه آن چیزی است که تا به حال گفته‌ایم - خدا، خوب و یک هدیه - به این نتیجه می‌رسد که ازدواج با شکوه است. البته ممکن است در ذهنمان «است» را با «باید باشد» جایگزین کنیم. آیا واقعاً می توان گفت که ازدواج به خودی خود شکوهمند است؟ کاملا. دیدن یک مرد و یک زن که هر کدام تحت تأثیر سقوط و گناه خود قرار گرفته اند، از یک عهد مادام العمر برای خدمت کردن، فداکاری، مراقبت، حمایت، انجام جنسی، عشق و وفاداری و وفاداری به یکدیگر یک شگفتی، یک شگفتی و واقعاً شکوهمند است.  

اما نهایی و دیدنی ترین دلیل شکوهمند بودن ازدواج را نه در خود ازدواج، بلکه در چیزی که نشان می دهد یافت می شود. و این منجر به سوال بعدی می شود که بررسی خواهیم کرد: ازدواج برای چیست؟

بحث و تامل:

  1. آیا هیچ یک از این بخش به شما کمک کرد که ازدواج چیست؟ میتونی فکر کنی از هر زوج متاهلی که می شناسید و صادقانه این نوع ازدواج را نشان می دهد؟
  2. آیا می توانید به زبان خودتان توضیح دهید که چرا ازدواج از آن خدا، خوب، هدیه و شکوهمند است؟

بخش دوم: ازدواج برای چیست؟

ما به طور خلاصه به چهار ویژگی ازدواج که در کلام خدا به تصویر کشیده شده است نگاه کرده ایم. اما ما منتظر بودیم تا در مورد آن صحبت کنیم هدف از ازدواج همه اینها به چه معناست؟ چرا خداوند ازدواج را از ابتدا وضع کرد؟

برای نمایش رابطه مسیح با کلیسا 

ما در سراسر عهد عتیق نشانه هایی می بینیم که ازدواج استعاره ای از رابطه خدا با قومش است. اشعیا نبی با یادآوری اینکه «آفریدگار شما شوهر شماست» اسرائیل را تشویق می کند (اشعیا 54:5). در کتاب ارمیا، خدا به شدت به بی ایمانی اسرائیل به عنوان زنا و فاحشه بازی اشاره می کند (ارم. 3: 8). با این حال، هوشع نبی به اسرائیل اطمینان می دهد که خدا آنها را برای همیشه با خود نامزد خواهد کرد (هوس. 2: 19-20). 

اما تا زمانی که به عهد جدید نرسیدیم، خدا به طور کامل «راز» را که تا آمدن مسیح پنهان بود، آشکار کرد: ازدواج به رابطه بین عیسی و عروسش، کلیسا، اشاره دارد. همانطور که پولس می نویسد: "پس مرد پدر و مادر خود را ترک خواهد کرد و به زن خود چنگ خواهد زد و هر دو یک جسم خواهند شد." این راز عمیق است، و من می گویم که به مسیح و کلیسا اشاره دارد.» (افس. 5:31-32).

هنگامی که خدا می خواست شدت، عمق، زیبایی، قدرت و ماهیت تغییر ناپذیر رابطه مسیح با کسانی را که بازخرید کرده بود، به اطلاع او برساند، ازدواج را تأسیس کرد. هیچ رابطه دیگری به اندازه عهد مادام العمر بین یک زن و شوهر، اهداف غایی خدا در جهان را منعکس نمی کند. این یک تصویر زنده و نفس گیر از انجیل فیض است. 

درست است که خدا رابطه خود را با ما به شیوه های دیگری توصیف می کند: پدر برای فرزندانش (اشس. 63:16)، ارباب برای بنده خود (اشس. 49:3)، شبان برای گله خود (مزمور 23:1)، دوست با دوست (یوحنا 15:15). اما در ابتدای کتاب مقدس و در انتهای آن، عروس و داماد هستند. 

و شهر مقدس اورشلیم جدید را دیدم که از طرف خدا از آسمان نازل می‌شد و مانند عروسی که برای شوهرش آراسته شده بود آماده شده بود. و صدای بلندی از تخت شنیدم که می گفت: «اینک، خانه خدا نزد انسان است. او با آنها ساکن خواهد شد و آنها قوم او خواهند بود و خود خدا به عنوان خدای آنها با آنها خواهد بود. هر اشکی را از چشمان ایشان پاک خواهد کرد و دیگر مرگ نخواهد بود، نه ماتم، نه گریه و نه درد، زیرا چیزهای قبلی از بین رفته است» (مکاشفه 21:2-4).

در اینجا، در پایان تاریخ، هدف تاریخ را می بینیم. خدا در نهایت با مردم خود ساکن است، و این یک شوهر و عروس او - عیسی و کلیسا - برای همیشه از یک اتحاد کامل لذت می برند.

هر عروسی در این زندگی، به همان اندازه که ممکن است برخی باشکوه باشد، در مقایسه با شام عروسی بره که هنوز در راه است، کم رنگ است (مکاشفه 19:9). ازدواج نشان دهنده عشقی است که بسیار باشکوه، ماندگار، قدرتمند، سرشار از شادی است که نفس شما را بند می آورد. و این زمانی واضح تر می شود که آن را از منظر خدا ببینیم:

  • در یک عروسی، دو فرد ناقص را می بینیم که قول می دهند تا زمانی که زندگی می کنند، یکدیگر را دوست داشته باشند. خدا می بیند که عیسی وعده می دهد که قوم خود را تا ابد دوست خواهد داشت.
  • در یک عروسی، دو نفر را می‌بینیم که نمی‌دانند چه چیزی در پیش است. خدا عیسی را می‌بیند، قبل از شروع زمان، که می‌گوید «من انجام می‌دهم»، دقیقاً می‌داند چه خواهد آمد.
  • در یک عروسی شاهد یک عروسی و پذیرایی زیبا هستیم که تا چند ساعت دیگر به پایان می رسد. خدا یک ضیافت ابدی از شادی، صلح و عشق را می بیند که در آن اتحاد مسیح و عروسش را جشن می گیرد، که از طریق کار کفاره مسیح بی لک شده است (مکاشفه 19:9).

این بدان معناست که ازدواج در نهایت مربوط به ما نیست. نمی تواند باشد، زیرا ازدواج در این زندگی موقتی است. اگر چه عاشقان ممکن است به یکدیگر قول ارادت ابدی بدهند، در آسمان و زمین جدید، «نه ازدواج می‌کنند و نه ازدواج می‌کنند» (متی 22:30). زن و شوهر بودن به معنای امتیاز نمایش وفاداری، تقدس، شور، رحمت، استقامت و شادی است که مشخصه رابطه ابدی بین عیسی و کسانی است که او برای نجات او جان داد. 

تا ما را بیشتر شبیه مسیح کند 

با توجه به اینکه ازدواج با شکوه است، باید مشخص باشد که هیچ یک از ما در انجام وظیفه نیستیم! این به ویژه در مورد من صادق بود. من اغلب به روز عروسی خود نگاه می کنم و به این فکر می کنم که چه چیزی باعث شد فکر کنم آماده ازدواج هستم. مغرور، خودمحور، نابالغ، تنبل و گیج بودم. ناگفته نماند فقیر. 

اما با مهربانی خدا، او از ازدواج استفاده می کند تا ما را با تصویر پسرش مطابقت دهد (رومیان 8:29). ما همان آدم نمی مانیم. البته وقتی مجردیم خدا می تواند ما را تغییر دهد. اما ازدواج مجموعه جدیدی از چالش‌ها را به همراه دارد که از مسائل احمقانه (از چه راهی برای آویزان کردن دستمال توالت، چگونه به جایی برسیم، چه چیزی «به هم ریخته» را تعیین می‌کند)، تا موارد مهم (کجا زندگی کنیم، به کدام کلیسا بپیوندیم، چگونه پول خود را خرج کنیم) را شامل می‌شود. تصمیماتی که زمانی به تنهایی گرفته می شد، اکنون شامل شخص دیگری می شود. و اتفاقاً آن شخص در رختخواب شما می خوابد! 

دستورات خدا به زن و شوهر در عهد جدید به ما نشان می دهد که او به دنبال چه نوع تغییری است. زنان باید تسلیم شوهران خود باشند و به آنها احترام بگذارند (افس. 5:22، 33). به شوهران دستور داده شده است که همسران خود را دوست داشته باشند، خود را به خاطر آنها تسلیم کنند و آنها را مانند بدن خود گرامی بدارند (افس. 5:25، 28-29). پطرس می گوید که زنان باید تابع شوهران خود باشند و به جای زیبایی ظاهری، بر زیبایی درونی تمرکز کنند (اول پطرس 3:1-3). او می گوید که شوهران باید به دنبال درک همسران خود باشند (به جای اینکه تصور کنند آنها می دانند به چه چیزی فکر می کنند)، و آنها را به عنوان وارث فیض خدا ببینند (اول پطرس 3: 7). این دستورات خاص برخلاف تمایلات گناه آلود ما به عنوان مرد و زن است و در عین حال به ما اطمینان می دهد که خدا می خواهد از همسرمان برای تغییر ما استفاده کند. آیا به دنبال فرصت هایی هستید که کمتر خودخواه، مغرور، عصبانی، مستقل، سلطه جو و کم صبر باشید؟ ازدواج کن

اما مقابله با گناه تنها راهی نیست که خدا ما را در ازدواج تغییر می دهد. همچنین زمینه ای را برای الگوبرداری و تجربه مستقیم نوع عشق، رحمت و فیضی که مسیح به ما نشان داده است، فراهم می کند. در زمینه همنشینی، بخشش، تشویق و مهربانی، خداوند قلب ما را نرم می کند و ما را به وسیله روح خود به شکل مسیح مجذوب می کند. 

برای گسترش پادشاهی خدا

تا این لحظه ما به چگونگی تناسب فرزندان با هدف ازدواج نپرداخته ایم. اما در سراسر کتاب مقدس، کودکان به عنوان یک پاداش، شادی، و چیزی که ما باید برای آن دعا کنیم تلقی می شوند (مزمور 113:9؛ 127:3؛ پیدایش 25:21). عقیم بودن به طور متناوب به عنوان دلیلی برای اندوه یا نشانه انضباط توصیف می شود (اول سم. 1:6-7؛ پیدایش 20:18). خدا شوهران و زنان را گرد هم می آورد تا بارور و تکثیر شوند و زمین را از تمثال آوران دیگری پر کند که او را جلال خواهند آورد (پیدایش 1:22، 28).

این بدان معنا نیست که یک زوج بدون فرزند گناه می کنند یا خارج از اراده خدا هستند. برخی از زوج ها نمی توانند باردار شوند. برخی دیگر به دلایل مختلف فرزندآوری را به تاخیر انداخته اند. نمی توان گفت که برای تحقق واقعی، زن و شوهر باید بچه دار شوند. اما خانواده یکی از مطمئن‌ترین و کامل‌ترین زمینه‌ها برای تربیت شاگردانی است که با افزایش سن، سفیران مسیح خواهند بود. 

بحث و تامل:

  1. آیا هیچ یک از اهداف ازدواج در این فصل برای شما تازگی داشت؟ آیا هیچ یک از آنها به ویژه برای درک شما از ازدواج چالش برانگیز است؟
  2. اگر متاهل هستید، چگونه به دنبال این اهداف هستید؟ اگر هنوز ازدواج نکرده اید، چگونه می خواهید آنها را به نمایش بگذارید؟

بخش سوم: چگونه همسر پیدا کنم؟

به احتمال زیاد برخی از افرادی که این راهنمای رشته را می خوانند مجرد هستند. بنابراین می خواهم در مورد فصل بین دوستی و نامزدی صحبت کنم. چگونه یک نفر در آن زمان بالقوه ناخوشایند، پرتنش، ناراحت کننده و ایجاد کننده اضطراب حرکت می کند؟ آیا باید آنقدر گیج کننده باشد؟ آیا فرآیند کتاب مقدس وجود دارد؟ 

همانطور که داستان آغازین من مشخص شد، من نمی‌دانستم زمانی که جولی و من با هم قرار می‌گذاشتیم، چه کار می‌کردم. اما پس از راه رفتن شش فرزندمان در مراسم عروسی، و صحبت با صدها مجرد، بسیار واضح تر از گذشته است!

کتاب مقدس سه رابطه اساسی را در بزرگسالان توصیف می کند: دوستان، نامزدی و متاهل. هر کدام شامل تعهدی است.

  • در دوستی، ما متعهد به خدمت به خداوند و دیگران هستیم.
  • در نامزدی، ما متعهد می شویم که با کسی ازدواج کنیم.
  • در ازدواج، ما به عنوان یک زن یا شوهر متعهد به تحقق اهداف خداوند هستیم.

ایجاد یک دسته بندی جدید بین دو دسته اول وسوسه انگیز است. حتی نام‌های منحصربه‌فردی برای آن در نظر می‌گیریم: آشنایی، خواستگاری، دوستی فوق‌العاده، پیش از کشف، داشتن یک دوست خاص، درگیر شدن عمدی. 

هر چه آن را بنامیم، وضعیت جدیدی با امتیازات ویژه مانند صمیمیت فیزیکی یا اختیار بر برنامه های یکدیگر نیست. ما درگیر پیگیری جدیدی هستیم که امیدواریم بتوانیم اراده خدا را تشخیص دهیم. اساساً ما دوستانی باقی می‌مانیم که متعهد به کشف این هستند که آیا این شخصی است که می‌خواهیم زندگی خود را با او بگذرانیم یا خیر. در اینجا اصولی وجود دارد که می تواند ما را در مسیر کشف راهنمایی کند.

معنی دوست بودن را بدانید

خدا به طور خاص در مورد نوع دوستی هایی که او را تجلیل می کند صحبت می کند، و این دستورات زمانی که ما در حال بررسی این هستیم که آیا کسی می تواند همسر آینده باشد یا نه، بی ربط نمی شود. آنها پایه و اساس ما می شوند. 

  • "مردی که همراهان زیادی دارد ممکن است تباه شود، اما دوستی وجود دارد که از برادرش به او نزدیک تر است" (امثال 18:24). دوستان به طور خاص و شخصی به شما اهمیت می دهند.
  • "دوست همیشه محبت می کند و برادر برای مصیبت به دنیا می آید" (امثال 17:17). دوستان بی ثبات یا آب و هوای مناسب نیستند. آنها در زمان های سخت به اطراف می چسبند.
  • "مرد ناصادق نزاع می کند و نجوا کننده دوستان نزدیک را از هم جدا می کند" (امثال 16:28). دوستان در مورد یکدیگر بدگویی و تهمت نمی زنند.
  • زخم های دوست وفادار است. بوسه های دشمن فراوان است» (امثال 27:6). دوستان حقیقت را در مورد خود به نفع شما می گویند.
  • «روغن و عطر دل را شاد می کند و شیرینی دوست از نصیحت صمیمانه او می آید» (امثال 27:9). دوستی ها با گفتگوی عمدی تقویت و شیرین می شوند. 

رومیان 12: 9-11 روشنگری بیشتری را در مورد اینکه دوستی های خداپسندانه چگونه به نظر می رسد می اندازد: 

بگذار عشق واقعی باشد. بیزاری از آنچه بد است; به آنچه خوب است محکم بچسب یکدیگر را با محبت برادرانه دوست بدارید. در نشان دادن افتخار از یکدیگر پیشی بگیرید. در غیرت تنبل نباشید، در روح پرشور باشید، خداوند را بندگی کنید» (رومیان 12:9-11).

به عبارت دیگر، تمرکز اولیه یک دوستی خدمت است، نه خودخواهی. تشویق کننده، نه فریبنده؛ آماده کردن، نه بازی کردن دوستی باید با اصالت، خداپرستی، شرافت، غیرت و خدمت مشخص شود. در واقع، هر چه بیشتر هدف ما خدمت به دیگران باشد، فرصت های بیشتری برای توسعه روابط پیدا می کنیم.

اما چه اتفاقی می افتد وقتی با فردی که فکر می کنید می تواند یک همسر بالقوه باشد ملاقات می کنید؟ حتی قبل از اینکه بپرسیم آیا او هست یا نه یکی، باید از خود بپرسیم: «آیا می توانم باشم یکی برای دیگری؟» اگر پاسخ «نه» است، دیگر حتی نیازی نیست به ازدواج فکر کنید. 

در کتابش مجرد، دوستیابی، نامزد، متاهل، بن استوارت این دو رویکرد را به عنوان تفاوت بین الف توصیف می کند مصرف کننده ذهنیت و الف همراه ذهنیت به عنوان یک مصرف کننده، به آنچه می خواهم، آنچه که به دنبال آن هستم و آنچه به من خدمت می کند فکر می کنم. این یک دیدگاه کوته بینانه و خود محور است که افراد را به محصول تبدیل می کند. اما مردم محصول نیستند. آنها انسان هایی هستند که به شکل خدا ساخته شده اند تا مورد احترام و ارزش قرار گیرند. 

در مقابل، یک ذهنیت همراه متوجه می شود: من چیزی برای کمک به رابطه دارم، و می پرسد که آیا می توانم به طور معناداری در زندگی مشترک با این شخص مشارکت کنم، نه اینکه آنها به سادگی تمام جعبه های من را بررسی کنید 

بنابراین بیایید فرض کنیم شما در موقعیتی هستید که شروع به جستجوی همسر کنید. در برخی مواقع شما فردی را پیدا می کنید که جذب او شده اید. ممکن است خداپرستی، خنده، قیافه، فروتنی یا نحوه خدمت کردنشان باشد. شما این شخص را دوست دارید و می خواهید بیشتر با او باشید. 

آنچه بعدا اتفاق می افتد برای مردان و زنان متفاوت به نظر می رسد. عموماً مردان آغازگر هستند و زنان پاسخ دهندگان. اما ما در این زمان از تعقیب و کاوش به شش ویژگی خواهیم پرداخت که به هر دو جنس خدمت خواهد کرد.

با فروتنی دنبال کنید

این غیرمعمول نیست که زوج ها قبل از اینکه به دنبال مشاوره باشند، وارد رابطه می شوند. شاید به خودمان اعتماد داریم، نمی‌خواهیم دیگران به ما بگویند این ایده بدی است، یا از اینکه کسی واقعاً ما را دوست دارد هیجان‌زده هستیم. اما کتاب مقدس به ما می گوید: "هر که به خود اعتماد کند احمق است، اما کسی که در حکمت حرکت کند نجات خواهد یافت" (امثال 28:26). 

تعداد مجردهایی که متواضعانه در مورد یک رابطه جدید به دنبال مشاوره بوده اند توسط کسانی که به طور مستقل رابطه را دنبال کرده اند و در نهایت به خود محوری، غم و اندوه یا گناه ختم شده اند، کمتر است. 

از دوستان، والدین، رهبر گروه کوچک یا کشیش خود بپرسید که آیا فکر می کنند عاقلانه است که رابطه با این فرد را کشف کنید. آنها را برای پاسخگویی، تشویق و دعا به روز نگه دارید. و مطمئن شوید که از افرادی می‌پرسید که به طرز وحشیانه‌ای با شما صادق باشند!

با دعا دنبال کن

یعقوب وعده می‌دهد: «اگر یکی از شما خرد نداشت، از خدا بخواهد که به همه بدون ملامت سخاوتمندانه می‌دهد و به او داده خواهد شد» (یعقوب ۱:۵). کشف پتانسیل ازدواج با کسی نیاز به خرد زیادی دارد. اما مهم است که بین دعا کردن برای حکمت و دعا کردن از خدا که شخص خاصی را همسر آینده شما کند، تمایز قائل شوید. من افرادی را در یک رابطه می شناسم که فقط دعا می کردند که منجر به ازدواج شود. اما این دعا برای حکمت نیست. نتیجه می خواهد دعای فروتنانه می‌گوید که ما حاضریم از خدا بشنویم که آیا شخص خاصی می‌تواند همسر ما باشد یا خیر.

با صداقت دنبال کنید

خدا به ما می‌گوید: «کسی که با درستکاری راه می‌رود، ایمن راه می‌رود، اما کسی که راه‌های خود را کج می‌کند، معلوم می‌شود» (امثال 10:9). راه رفتن با صداقت به این معنی است که در مورد آنچه در رابطه شما اتفاق می افتد شفاف باشید. 

یک دختر (یا یک پسر) نباید تعجب کند که چرا شما ناگهان زمان زیادی را با هم می گذرانید. باید گفتگو شود. مرد باید روشن کند که می‌خواهد بفهمد که آیا خداوند این رابطه را به ازدواج منتهی می‌کند یا خیر، که می‌خواهد به دنبال دانش رو به رشد باشد، نه صمیمیت فزاینده. و به‌عنوان پدر چهار دختر، می‌توانم به شما اطمینان دهم که در بیشتر موارد، تماس با پدر دختر برای اطلاع‌رسانی مقاصدتان مفید است. 

همانطور که رابطه ایجاد می شود، در مورد اینکه اوضاع چگونه پیش می رود و مراحل بعدی چگونه است صحبت کنید. زیاد همدیگر را می بینید؟ خیلی کم؟ در مورد چیزهایی که دلگرم کننده هستند و همچنین هر گونه نگرانی صحبت کنید. این می تواند مفید باشد که زمان هایی را برای عدم ارتباط نیز در نظر بگیرید و به یکدیگر فضایی برای پردازش رابطه بدهید. 

اگر پرچم یا چکی به وجود آمد، باید علنا و صادقانه در مورد آنها صحبت کنید. شما هنوز متعهد به یک رابطه مادام العمر نشده اید. اگر نگرانی‌ها جدی هستند، مانند تفاوت‌های الهیاتی یا انتخاب سبک زندگی، و قابل حل نیستند، می‌توانید به عنوان دوستان به رابطه پایان دهید. "هر که صادقانه پاسخ دهد، لب ها را می بوسد" (امثال 24:26). ممکن است این بوسه ای نباشد که هیچ کدام از شما در ذهن داشتید، اما هر دوی شما در دراز مدت سپاسگزار خواهید بود که در نور راه رفتید و افکار خود را آشکارا و صادقانه به اشتراک گذاشتید. 

با خلوص دنبال کن

سردرگمی در حیطه خلوص یکی از بزرگ‌ترین موانع زمان کشف ستایش‌کننده خداست. اما کتاب مقدس نشان می دهد که هر نوع تحریک جنسی بین زن و مرد برای عهد ازدواج محفوظ است. اول تسالونیکیان 4: 3-6 به ما می گوید که ما نباید مانند کافران در شهوت شهوت قدم برداریم، که گناه در این زمینه بر دیگران تأثیر می گذارد، و پاکی جنسی در نظر خدا امری جدی است. ما باید چیزهایی مانند "فسق، ناپاکی، اشتیاق، هوس شیطانی، و طمع، که بت پرستی است" بکشیم ( کول. 3:5). پولس به تیموتائوس می‌گوید که «با زنان جوان‌تر مانند خواهر، با کمال پاکی رفتار کند» (اول تیموتاؤس 5:1-2).

رهنمودهای روشنی را تنظیم کنید و آنها را حفظ کنید. در طول نامزدی، من و جولی قصد داشتیم کاری نکنیم که یکی از ما را تحریک کند. این ممکن است به معنای بی گناهی مانند گرفتن دست باشد. گاهی اوقات تنها بودن در کنار یکدیگر ممکن است خیلی زیاد باشد. چه بیشتر دلیلی برای احتیاط و خویشتن داری! 

خدا نمی خواهد که ما در این زمینه فریب بخوریم. تعاملات برانگیخته از نظر فیزیکی بر ما تأثیر می گذارد و به گونه ای طراحی شده است که منجر به موارد مشابه شود. خدا آن را به گونه ای تنظیم کرد تا روابط جنسی مداوم در ازدواج را تضمین کند تا زمین را پر کند. 

ضرب المثل ها مملو از هشدارهایی برای کسانی است که منع خدا از گناه جنسی را جدی نمی گیرند. اگر می توانید دو ساعت در یک آپارتمان تنها در کنار یکدیگر بنشینید و هیچ اتفاقی نمی افتد، تصور نکنید که از احتمال سازش بالاتر هستید. افتخار می کنید که می توانید یک موقعیت بالقوه وسوسه انگیز را اداره کنید، اغلب تنها مقدمه ای برای موقعیتی است که نمی توانید (مثل 16:18). خدا با مهربانی در امثال 6:27-28 به ما هشدار می‌دهد: «آیا کسی می‌تواند آتش را کنار سینه‌اش حمل کند و لباس‌هایش نسوزد؟ یا می توان روی زغال های داغ راه رفت و پاهایش نسوزد؟» 

وقتی شک دارید، به دنبال احترام به مسیح باشید، نه اینکه محدودیت های خود را آزمایش کنید.

و به یاد داشته باشید که در حالی که خون مسیح بخشش کامل ما را برای هر گناهی تضمین می کند، همچنین به این معنی است که ما با قیمتی خریداری شده ایم - پس خدا را در بدن خود جلال دهید (اول قرنتیان 6:20).

با عمد دنبال کنید

کاوش در رابطه با یک همسر احتمالی بیش از معاشرت با یکدیگر را شامل می شود. تا جایی که می توانید درباره طرف مقابل بیاموزید تا بفهمید که آیا این همسر آینده شماست یا خیر. اکنون زمان آن است که تا جایی که فکر می کنید سوال بپرسید و سپس چند سوال دیگر بپرسید. 

آیا آنها مسیحی هستند؟ آنها چقدر خوب انجیل را می فهمند و به کار می برند؟ دیدگاه آنها نسبت به کلام خدا چیست؟ آنها چقدر در کلیسای خود دخالت دارند؟ دوستانشان در مورد آنها چه می گویند؟ چگونه از طریق درگیری ها کار می کنند؟ اهداف، سرگرمی ها و علایق آنها چیست؟ آنها چگونه با خواهر و برادر خود ارتباط برقرار می کنند؟ نقش زنان و مردان را چگونه می بینند؟ سابقه سلامتی آنها چیست؟ چگونه از طریق گناه، دلسردی و ناامیدی کار می کنند؟ مسیر زندگی آنها چیست؟

و این فقط برای این است که شما را به حرکت درآورد. همانطور که به سوالات شما پاسخ داده می شود، خداوند یا جذب شما را تایید می کند یا شما را به پایان رابطه هدایت می کند.

با ایمان دنبال کنید

من اغلب با بزرگسالان مجردی صحبت کرده ام که فکر می کنند آیا فصلی از اکتشاف اتفاق خواهد افتاد یا از رابطه فعلی خود می ترسند. اما خدا مشتاق است که ما را در این فصل راهنمایی کند و از ما می خواهد که ایمان داشته باشیم که با پیشرفت رابطه، او به وضوح صحبت خواهد کرد. 

و آن ایمان معطوف به چه چیزی است؟ برای یک مرد، این بدان معناست که او معتقد است خدا تأیید خواهد کرد که آیا او زنی را که می‌خواهد تا آخر عمر رهبری کند، از او مراقبت کند، مراقبت کند و از او محافظت کند یا خیر (افس. برای یک زن، این بدان معناست که خدا تأیید خواهد کرد که آیا او مردی را که می‌خواهد به او خدمت کند، احترام بگذارد، دوست داشته باشد، احترام بگذارد، تسلیم شود، تشویق کند و تا آخر عمر از او حمایت کند یا نه (افسسیان 5:22-24؛ اول پطرس 3:1-6؛ کول. 3:18). 

سؤالات بیشتر باید تأیید یا نگرانی باشد. اگر دومی باشد، یک زن و شوهر می توانند با ایمان از هم جدا شوند، زیرا می دانند که خدا آنها را از یک رابطه دشوار بالقوه نجات داده است و همچنان آنها را در اراده کامل خود رهبری می کند. 

بحث و تامل:

  1. اگر مجرد هستید، آیا هر یک از این بخش ها به شما کمک می کند که چگونه همسر خود را دنبال کرده اید؟ چه کاری ممکن است متفاوت از اینجا انجام دهید؟
  2. اگر متاهل هستید، چگونه می توانید افراد مجردی را که می شناسید تشویق کنید تا با تواضع، دعا، درستکاری، پاکی، نیت و ایمان به دنبال همسری بروند؟

قسمت چهارم: تفاوتی که انجیل در ازدواج شما ایجاد می کند

تقریباً پنجاه سال از زمانی که من و جولی تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم خواست خدا برای ما می‌گذرد. ممکن است کسی بپرسد که چگونه ازدواجی که مانند ازدواج ما آغاز شده است، می‌تواند در چالش‌ها، رنج‌ها و موانع غیرمنتظره‌ای که هر زوج با آن روبرو هستند، زنده بماند و حتی پیشرفت کند.

خداوند طی سال‌ها از ابزارهای مختلفی برای کمک به رشد ما استفاده کرده است، از جمله مشارکت ما در کلیسای محلی و نمونه و مشاوره دوستان. اما تا حد زیادی مهمترین عامل انجیل بوده است. انجیل به ما می گوید که خدا ما را آفرید تا در دوستی محبت آمیز با او زندگی کنیم. اما ما او را نپذیرفتیم و سزاوار آن هستیم که به دلیل غرور، خود محوری و عصیان خود مورد قضاوت قرار بگیریم. پس خدا عیسی، پسرش را فرستاد تا مجازاتی را که سزاوار آن بودیم دریافت کند و ما را برای همیشه با خودش آشتی دهد. کسانی که به خبر خوش ایمان دارند مطمئن هستند که روزی خدا را نه به عنوان قاضی که آنها را به مجازات ابدی محکوم می کند، بلکه به عنوان پدری که آنها را در شادی ابدی پذیرا می شود ملاقات خواهند کرد. 

ازدواج مسیحی شبیه هیچ ازدواج دیگری نیست زیرا زن و شوهر هر دو فیض خدا را از طریق انجیل تجربه کرده اند. آنها با قدرت خود به روابط خود نزدیک نمی شوند، بلکه از آنچه عیسی از طریق زندگی، مرگ و رستاخیز خود برای آنها و در آنها انجام داد، بهره می برند. 

اما این به چه شکل است؟ و فراموشی یا عدم به کارگیری انجیل در ازدواجمان چه تأثیری دارد؟

برای پاسخ به این سؤالات، ما به سه روش خاص که انجیل طرز فکر ما را در مورد زن یا شوهر بودن تغییر می دهد، بررسی می کنیم. 

انجیل درک ما از هویت ما را تغییر می دهد

وقتی ازدواج می کنیم، خیلی چیزها در مورد ما تغییر می کند. ما در یک رابطه جدید، یک خانواده جدید، یک خانه جدید، و از بسیاری جهات، ما یک هویت جدید داریم. ما دیگر مجرد نیستیم، ما نیمی از یک "زوج" هستیم. تو شوهری تو همسری 

اما به اساسی ترین شکل، هویت ما ثابت می ماند. ما "در مسیح" هستیم. 

من با مسیح مصلوب شده ام. این دیگر من نیستم که زندگی می کنم، بلکه مسیح هستم که در من زندگی می کند. و زندگی را که اکنون در جسم می‌گذرانم، با ایمان به پسر خدا می‌گذرانم، که مرا دوست داشت و خود را برای من فدا کرد (غلاطیان 2:20).

پولس به روشی مشابه به کولسیان می گوید:

ذهن خود را به چیزهایی که در بالا هستند متمرکز کنید، نه چیزهایی که روی زمین هستند. زیرا شما مردید و زندگی شما با مسیح در خدا پنهان است. هنگامی که مسیح که جان شماست ظاهر شود، آنگاه شما نیز با او در جلال ظاهر خواهید شد (کولسیان 3: 2-4).

مسیح زندگی ماست وقتی مجردیم و زمانی که متاهل هستیم. مسیح زندگی ماست اگر همسرمان بمیرد یا طلاق بگیریم. بدون پاک کردن شخصیت، خلق و خو، تاریخ یا ویژگی‌های شخصیتی خود، در مسیح به یک شخص جدید تبدیل شده‌ایم: «بنابراین، اگر کسی در مسیح باشد، مخلوق جدیدی است. پیر از دنیا رفته است. اینک امر جدید آمده است» (دوم قرنتیان 5: 17). 

اما گاهی اوقات فکر می کنیم هویت ما چیزی غیر از مسیح است - مانند گذشته ما. ما خود را در درجه اول به عنوان فردی که همیشه بوده ایم، محصول خانواده، تجربیات، شخصیت و فرهنگ خود می دانیم. مطمئناً سابقه خانوادگی ما روی ما تأثیر می گذارد. رنج بردن از آزار در حین بزرگ شدن، بزرگ شدن توسط یک والدین مجرد، یا تجربه تحقیر در کودکی می تواند نحوه ارتباط ما با همسرمان را به طرق مختلف شکل دهد.

اما گذشته ما هویت ما نیست. ما می توانیم تحت تأثیر گذشته خود باشیم. گذشته ما می تواند توضیح دهد که چرا ما وسوسه شده ایم. گذشته ما می تواند باعث شود که ما با کسانی که مانند ما بزرگ شده اند علاقه داشته باشیم. گذشته ما می تواند خیلی چیزها را توضیح دهد. اما گذشته ما چیزی نیست که هستیم. پولس در اول قرنتیان 6: 9-11 می گوید: 

فریب نخورید: نه فاسقان، نه بت پرستان، نه زناکاران، نه مردانی که همجنس بازی می کنند، نه دزدان، نه حریصان، نه مست ها، نه دشنام دهندگان و نه شیادان، وارث ملکوت خدا نخواهند شد. و برخی از شما چنین بودید. اما شما شسته شده اید، تقدیس شده اید، به نام خداوند عیسی مسیح و به روح خدای ما عادل شمرده شده اید.

انجیل این قدرت را دارد که ما را به گونه‌ای متحول کند که دیگر تحت سلطه چیزهایی که از سر گذرانده‌ایم نباشیم. گذشته ما هویت ما نیست: مسیح است. 

مکان دیگری که ممکن است به دنبال هویت خود باشیم، نقش ما به عنوان یک همسر یا شوهر است. ما نقشی را که در ازدواج بازی می کنیم منحصر به فرد یا حتی برتر می بینیم. اما همانطور که قبلاً دیدیم، در حالی که تمایزات در نقش های زن و شوهر واقعی است، آنها منعکس کننده طرح مهربان خدا هستند و ارزش ما را در برابر خدا تعیین نمی کنند (غلاطیان 3:28). 

یکی از تأثیرات ریشه یابی هویت ما در انجیل این است که ما را از گناه مقایسه رها می کند. بسیاری از مشکلات "ارتباطاتی" در اصل مشکلات "رقابتی" هستند. ما به دنبال راه حل نیستیم، ما به دنبال برد هستیم. ما در حال رقابت هستیم با همسرمان به جای برای همسر ما اما پطرس به ما یادآوری می کند که زن و شوهر با هم وارثان «فیض زندگی» هستند (اول پطرس 3:7). 

یک زوج عاقلانه در اوایل ازدواجمان به ما توصیه کردند که «با مشکل مبارزه کنیم، نه با یکدیگر». «مشکل» ممکن است قضاوت گناه‌آلود، غرور، خشم، اطلاعات نادرست، جهانی که تلاش می‌کند ما را در قالب خود فرو ببرد، یا ترس از انسان باشد. ما می‌توانیم آن نبرد را با هم به‌عنوان همکار، نه رقیب، به پیش ببریم، زیرا با مسیح هم‌وارث هستیم. او شکوه را به دست می آورد، ما از مزایای آن بهره مند می شویم. 

دانستن اینکه هویت ما در مسیح بیش از هر چیز دیگری است، ما را قادر می سازد تا با صلح، همکاری و فیض به مشکلات، چالش ها، آزمون ها و مشکلات زندگی نزدیک شویم. اما این بدان معنا نیست که ما هرگز در برابر یکدیگر گناه نخواهیم کرد. 

که منجر به تأثیر دومی می شود که انجیل باید بر ازدواج ما داشته باشد: 

انجیل درک ما از بخشش را تغییر می دهد

بخشش می تواند یکی از بزرگترین موانع ازدواج باشد. انتظار دارید همه چیز به خوبی پیش برود، کنار بیاید و همسرتان با شما موافق باشد. شما پیش بینی می کنید که آنها هرگز گناه نخواهند کرد. اما آنها انجام می دهند.

و گاهی اوقات بخشیدن آنها سخت است. بدتر از آن، عدم بخشش ما به نظر موجه است. ما احساس گناه می کنیم. ما احساس عدالت می کنیم. ما احساس می کنیم آنها مستحق مجازات هستند. که ما حق داریم گناهان آنها را در برابر آنها نگه داریم. 

به این دلیل که وقتی کسی گناه می کند، عدم تعادل ایجاد می شود. عدالت اجرا نمی شود یک نفر بدهکار است و تا زمانی که آن بدهی پرداخت نشود، اوضاع نمی تواند درست باشد. 

بنابراین، ما استراتژی های مختلفی را برای درست کردن اوضاع دنبال می کنیم. 

خشم - ما با سخنان خود سرزنش می کنیم یا از طریق قیافه خود مجازات می کنیم. 

انزوا - از نظر احساسی و/یا فیزیکی دور می شویم یا عقب می رویم. 

ترحم به خود - ما فکر می کنیم، "تو واقعاً به من اهمیت نمی دهی." 

بی تفاوتی - ما ارتباط برقرار می کنیم، "من واقعاً به شما اهمیت نمی دهم." 

بحث کردن - ما از طریق رویارویی، منطق اجباری، کلمات قوی عقب رانده می شویم. 

حفظ امتیاز - ما فکر می کنیم که حق "برنده شدن" این یکی را به دست آورده ایم. 

هیچ‌کدام از آن‌ها راه‌هایی نیستند که خدا از ما برای حل تعارض خواسته است. اما به نوعی، ما به جلو حرکت می کنیم. یک نفر سریع عذرخواهی می کند. شما آن را به خنده. یا وانمود کنید که هرگز اتفاق نیفتاده است. اما واقعاً هیچ چیز تغییر نکرده و وضعیت هرگز حل نشد. 

فقط انجیل می تواند با نابخشودگی به شیوه ای کامل و پایدار برخورد کند. این به این دلیل است که خداوند به ما می گوید که دیگران را همانطور که ما را بخشیده است ببخشیم. 

... بردباری با یکدیگر و اگر کسی از دیگری شکایتی داشته باشد، یکدیگر را ببخشد. همانطور که خداوند شما را بخشیده است، شما نیز باید ببخشید (کولسیان 3:13).

جان پیپر کشیش/الهی شناس در صحبت از این بخشش می نویسد: 

آموزه عادل شمرده شدن از طریق فیض از طریق ایمان در قلب چیزی است که باعث می شود ازدواج آنطور که خدا آن را طراحی کرده عمل کند. توجیه، علی رغم گناه ما، صلح با خدا را به صورت عمودی ایجاد می کند. و هنگامی که به صورت افقی تجربه شود، صلحی بدون شرم بین یک مرد ناقص و یک زن ناقص ایجاد می کند.

چگونه می توانیم «صلح بدون شرم» را که او درباره آن صحبت می کند، تجربه کنیم؟ ما به یاد داریم که چگونه خداوند ما را بخشیده است. 

  • به طور کامل: "و شما را که در گناهان خود و ختنه نشدن بدن خود مرده بودید، خدا با او زنده کرد و همه گناهان ما را آمرزید" (کولسیان 2:13). خدا بعضی از گناهان ما را نمی بخشد. یا چند تا. یا بیشتر. او افراد کوچک و بی اهمیت را نمی بخشد. او همه آنها را می بخشد. پس می توانیم تمام گناهان همسرمان را ببخشیم. 
  • در نهایت: "اما وقتی مسیح برای همیشه یک قربانی برای گناهان تقدیم کرد، در دست راست خدا نشست" (عبرانیان 10:12). خدا گناهانی را که ما از آنها توبه کرده ایم مطرح نمی کند. صورت ما را در آنها نمی مالد. او آنها را در جیب خود نگه نمی دارد تا به عنوان یک سلاح در گرماگرم بحث بیرون بیاورد. بالاخره بخشیده شدیم 
  • با تمام وجود. خدا ما را با انزجار نمی بخشد - ای کاش مجبور نمی شد. او زمزمه نمی کند: "من تو را می بخشم" به شکلی نیمه دل. او وانمود نمی کند که واقعاً هیچ اتفاقی نیفتاده است. نویسنده کتاب عبرانیان به ما می‌گوید که عیسی، «برای شادی که پیش روی او بود، صلیب را تحمل کرد و شرم را تحقیر کرد» (عبرانیان 12:2). او با تمام قلب و روح خود می بخشد و از رابطه ترمیم شده خوشحال می شود، درست مانند پدری که پسر اسراف خود را دریافت می کند (لوقا 15:20). 
  • بی لیاقت: خدا ما را مجبور نمی کند ثابت کنیم که شایسته بخشش هستیم، از ما بخواهد که از حلقه ها بپریم، یا صبر کنیم تا نشان دهیم واقعا متاسفیم. بخشش او ربطی به ما و همه چیز او ندارد. "او ما را نجات داد، نه به خاطر اعمالی که ما در عدالت انجام دادیم، بلکه بر اساس رحمت خود او" (تیطوس 3: 5).

این رحمت خداست نه لیاقت ما که باعث می شود خدا ما را ببخشد. 

در این مرحله مهم است که بگوییم ما از بخشش قلبی صحبت می کنیم، نه موقعیت هایی که شامل سوء استفاده، بی عدالتی یا گناه مداوم پشیمان نشده است که پیامدهایی را ایجاب می کند. و بخشش با اعتماد دوباره یا آشتی کامل یکسان نیست. این ممکن است به مکالمات و اقدامات بیشتری نیاز داشته باشد. 

اما در بیشتر مواقعی که به ما گناهی شده است، خدا از ما می خواهد تا در نظر بگیریم که گناهان ما در حق او چقدر بزرگ بوده است و چگونه او ما را بخشیده است تا بتوانیم از صمیم قلب آماده ببخشیم. زیرا در پرتو آن واقعیت، همه چیز تغییر می کند. ما متوجه می شویم که بیشتر از همسرمان به بخشش نیاز داریم. گناهان ما در پیشگاه خداوند بزرگتر از گناهان آنهاست. و عیسی تاوان گناهان هر دوی ما را پرداخت کرده است. 

هیچ کدام از اینها به این معنی نیست که ما نمی توانیم از همسرمان بخواهیم که ما را ببخشد. غالباً برای همسرتان سخت است که شما را ببخشد زیرا شما کار خیلی خوبی در اعتراف به گناه خود انجام نداده اید. 

اعترافی که منجر به بخشش و آشتی شود تصادفی نیست. پس از هر تخلف آشکار، باید حداقل چهار کار را انجام دهم:

  1. گناهانم را نام ببر آنها را با نام های کتاب مقدس صدا کنید. "من بودم افتخار, خشن, نامهربان, خودخواه" نه، "من کمی بی حال بودم، بیش از حد حساس بودم، یا اشتباه کردم."
  2. صاحب گناهان من آنها را بهانه نگیرید، آنها را توجیه نکنید، یا دیگران را به خاطر آنها سرزنش نکنید. 
  3. برای گناهانم ابراز تاسف کن. اندوهگین شدن از کاری که انجام دادید نشانه ای از اعتقاد روح است. 
  4. برای گناهانم طلب آمرزش کن. "من عذرخواهی می کنم" تقریباً به اندازه یک جمله ساده "مرا می بخشید؟" معنادار نیست. زمانی که می خواهید اوضاع را درست کنید

بسته به ماهیت تخلف(ها) و آنچه در لحظه می توانیم ببینیم، این فرآیند می تواند 15 ثانیه یا دو ساعت طول بکشد. ممکن است شامل بیش از یک مکالمه باشد. در زمان های مختلف شما همسری خواهید بود که نیاز به بخشش یا درخواست بخشش دارید. اما برای همه ما، انجیل کلمات امید، آرامش، فروتنی و اطمینان را بیان می کند، که می توانیم همانطور که بخشیده شده ایم ببخشیم.

انجیل درک ما از تحول را تغییر می دهد

گاهی اوقات الگوهایی، گناه آلود یا غیره، در ازدواج وجود دارد که به نظر نمی رسد تغییر کند. این می تواند به سادگی همیشه دیر کردن، لباس نگرفتن، دفاعی بودن یا رانندگی بد باشد. این می تواند جدی تر باشد مانند پورنوگرافی، دنیا طلبی یا تلخی. جدا از انجیل، تغییر غیرممکن به نظر می رسد. بهترین کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که میوه‌ها را به شاخه‌ها تبدیل کنیم، در حالی که ریشه‌هایمان در حال چروک شدن است. 

اما خدا واقعاً ما را متحول کرده است، و این انجیل است که این تغییر را قادر می سازد از سه طریق به واقعیت تبدیل شود.

انجیل به ما انگیزه مناسب می دهد. اکنون هدف ما جلب رضایت خداوند است. ما به دنبال خودسازی بی‌پایان نیستیم تا بتوانیم به همسر یا همسر بزرگی که هستیم افتخار کنیم. که یا به فرسودگی یا تکبر می انجامد.

ما هم به دنبال تغییر نیستیم تا همسرمان را راضی نگه داریم. این یک هدف ارزشمند است، اما نهایی نیست. ما می توانیم احساس کنیم در دام افتاده ایم و هرگز انتظارات همسرمان را برآورده نکنیم. 

از آنجا که عیسی مرد، ما دیگر برای خود زندگی می کنیم، «اما برای کسی که به خاطر [ما] مرد و زنده شد» (دوم قرنتیان 5:15). به عبارت دیگر، ما برای خشنود کردن خدا آزاد شده ایم. همانطور که پطرس به ما می گوید، عیسی "گناهان ما را در بدن خود بر درخت حمل کرد تا برای گناه بمیریم و برای عدالت زندگی کنیم" (اول پطرس 2:24). 

انجیل فیض کافی برای تغییر می دهد. این فیض ناشی از دانستن این است که گناهان و شکست های ما بخشیده شده است. توجه داشته باشید که چگونه پطرس ما را تشویق می‌کند تا در فضایل خدایی رشد کنیم، او آنچه را که برای رشد باید به خاطر بسپاریم، توضیح می‌دهد: 

به همین دلیل، تمام تلاش خود را بکنید که ایمان خود را با فضیلت، و فضیلت را با علم، و علم را با خویشتن داری، و خویشتن داری را با استواری، و پایداری را با خداپرستی، و خداپرستی را با محبت برادری، و محبت برادری را با محبت تکمیل کنید، زیرا هر که فاقد این صفات باشد، چنان نزدیک بین است که از گناه سابق خود پاک شده بود (2. 1:5-7، 9).

رشد ما در فضایل خدایی به یادآوری بخششی که از طریق انجیل دریافت کرده‌ایم بستگی دارد. ما روی تردمیل بی پایان شکست خوردن و طلب بخشش برای همان گناهان، بدون امید به تغییر نیستیم. ما می توانیم تغییر کنیم زیرا با مسیح مصلوب شده ایم و دیگر زندگی نمی کنیم، بلکه مسیح در ما زندگی می کند. ما جهت، امیدها، آرزوها و سرنوشت جدیدی داریم. ما واقعاً از قدرت و حکومت گناه رها شده ایم.

انجیل قدرت تحمل را فراهم می کند. ما می توانیم استقامت کنیم زیرا می دانیم که خدا متعهد است که ما را با تصویر پسرش مطابقت دهد (رومیان 8:29-30). خداوند به آنچه تصمیم گرفته است وفادار خواهد بود. او ما را معلق نمی گذارد.

در نهایت، این نبرد خدا برای پیروزی است، نه ما. او از کار پسرش دفاع می‌کند و ثابت می‌کند که قربانی یک‌بار برای همیشه او بر روی صلیب برای فدیه دادن «مردمی برای خدا از هر قبیله و زبان و قوم و قوم، و تبدیل آنها به پادشاهی و کاهنان برای خدا، کافی بود تا روزی بر روی زمین سلطنت کنند» (مکاشفه 5:9-10).

خدا بی نهایت بیش از ما به استحکام ازدواج ما اختصاص دارد. پس بیایید بزرگترین امید و قدرتی که خداوند به ما داده است را بدیهی نگیریم. بیایید به وسیله‌ای که او در انجیل برای هویت، بخشش و دگرگونی‌مان به ما داده است، کوتاهی نکنیم. 

بحث و تامل:

  1. چگونه این بخش درک شما از انجیل و روشی که باید بر زندگی شما تأثیر بگذارد به چالش کشید؟
  2. انجیل به چه روشهایی نیاز دارد که ازدواج شما یا سایر روابط را در زندگی شما متحول کند؟

قسمت پنجم: ازدواج برای مدت طولانی

ما به هدف خدا از ازدواج، آنچه که او قصد دارد از طریق آن به انجام برساند، چگونگی رفتن از دوستی به مشارکت با ایمان و صلح و نقش اساسی که انجیل در ازدواج ما ایفا می کند، نگاه کرده ایم. 

در این بخش آخر، ما در مورد ازدواج برای مدت طولانی صحبت خواهیم کرد. یکی از مزایای چندین دهه ازدواج این است که بتوانیم به گذشته نگاه کنیم و تشخیص دهیم که چگونه خدا همیشه در هر فصل به روش های خاصی کار می کرد تا شکوه رابطه مسیح با کلیسا را به نمایش بگذارد. 

من آن فصل ها را به سال های اولیه (1-7)، سال های میانی (8-25) و سال های بعد (26+) تقسیم کرده ام. تقسیم‌بندی‌ها تا حدودی خودسرانه با برخی همپوشانی‌ها هستند. دستورات و وعده های کتاب مقدس، صرف نظر از اینکه در چه فصلی هستیم، تغییر نمی کنند. ما همیشه نیاز داریم که تسلیم کلام خدا باشیم، ریشه در انجیل داشته باشیم، و توسط روح خدا در متن کلیسای محلی توانمند شویم. و اولویت در فصول مختلف در فصول دیگر غایب نخواهد بود.

اما همانطور که جولی و من در طول زمان به گذشته نگاه کرده‌ایم، دیدیم که چگونه جنبه‌های ازدواجمان در سال‌های اولیه به رشد در سال‌های بعد کمک کرد. یک اثر تجمعی وجود داشته است.

بنابراین ما در هر فصل دو اولویت را بررسی خواهیم کرد که به تقویت ازدواج ما برای مدت طولانی کمک می کند. 

سالهای اولیه (1-7): اعتماد و فروتنی 

اولین اولویتی که در سالهای اولیه توسعه می یابد اعتماد است. همسران جدید اغلب مملو از ترس و عدم اطمینان هستند. اوضاع چگونه پیش خواهد رفت؟ آیا من واقعاً همسرم را آنقدر که فکر می کنم می شناسم می شناسم؟ آیا تصمیم درستی گرفتم؟ چه می شود گفت ازدواج ما دوام می آورد؟ شاید یک یا چند مورد از این سوالات را از خود پرسیده باشید. جایی که برای یافتن پاسخ می رویم، نشان می دهد که به چه چیزی اعتماد داریم، و این اعتماد ضروری است. 

مهمترین اعتمادی که باید ایجاد شود، توکل به خداست. مزمور سرا به ما توصیه می کند: «ای مردم همیشه به او اعتماد کنید. قلبت را پیش او بریز. خدا پناهگاه ماست» (مزمور 62:8). در سال‌های اولیه‌مان، من و جولی باید اعتماد می‌کردیم که خدا ما را گرد هم آورده بود، که او حاکم بود، که طلاق یک گزینه نیست، و در کتاب او، هر یک از آنها نوشته شده بود، روزهایی که برای ما شکل گرفته بود، در حالی که هنوز هیچ یک از آنها وجود نداشت (مزمور 139:16). 

این نوع اعتماد از طریق گذراندن وقت در کلام خدا و تعمق در وعده هایی مانند اینها پرورش و پرورش می یابد:

من می دانم که شما می توانید همه چیز را انجام دهید، و هیچ هدفی از شما نمی تواند خنثی شود (ایوب 42:2).

و من از این یقین دارم، کسی که کار نیکی را در شما آغاز کرد، آن را در روز عیسی مسیح به پایان خواهد رساند (فیلسیان 1: 6).

زیرا یقین دارم که نه مرگ، نه حیات، نه فرشتگان، نه فرمانروایان، نه چیزهای حاضر و نه چیزهای آینده، نه قدرت ها، نه ارتفاع و نه عمق، و نه هیچ چیز دیگری در تمام آفرینش، نمی توانند ما را از محبت خدا در خداوند ما مسیح عیسی جدا کنند (رومیان 8:38-39).

اما نوع دیگری از اعتماد برای توسعه افقی است: یادگیری اعتماد به یکدیگر. 

اعتماد چیزی است که در طول زمان در ازدواج ایجاد می شود. داریم با هم آشنا میشیم ما می آموزیم که الگوهای گناه ما چیست، چگونه در بحران ها واکنش نشان می دهیم، اعتقادات ریشه ای ما چیست. ما داریم متوجه می شویم که چقدر خودمان را می شناسیم. 

در سال های اولیه، زوج ها یا در حال ایجاد اعتماد هستند یا آن را از بین می برند. شوهر به همسرش اعتماد به نفس می دهد تا او را باور کند یا او را متقاعد می کند که این کار احمقانه ای است. یادم می‌آید که می‌خواستم جولی را تحت تأثیر قرار دهم، به جای اینکه محدودیت‌هایم را بپذیرم. گاهی اوقات به او می گفتم: "فقط در این مورد به من اعتماد کن." جای تعجب نیست که این ایمان او را تقویت نکرد. 

مشکل اینجاست: پسرها می توانند فکر کنند که ما به طور خودکار شایسته احترام و تسلیم هستیم فقط به این دلیل که ما شوهر هستیم. اما این احترام، آن تسلیم، آن اعتماد - هرگز قابل مطالبه نیست. این امر چیزی را از دستور خداوند به زن که زن باید به شوهرش احترام بگذارد، کم نمی کند، اما شوهر باید در امانت بودن تلاش کند. 

چاد و امیلی دیکسهورن به این نکته اشاره می‌کنند که وقتی می‌نویسند، «وظایف یکدیگر به ما گفته می‌شود تا کارشان برای آنها شادی‌بخش باشد - درست همانطور که کتاب مقدس آن را در زمینه دیگری برای خادمان و اعضای کلیسا بیان می‌کند (عبرانیان 13:17). (ص 43).

بنابراین، به جای اینکه به همسرتان بگویید: «فقط به من اعتماد کن»، اولویت یک شوهر این است که برای تبدیل شدن به یک مرد متعهد، یک مرد با صداقت تلاش کند. به عبارتی مردی که بتوان به او اعتماد کرد. 

ایجاد اعتماد مستلزم تمرکز بر حوزه دوم در سال های اولیه زندگی است: فروتنی. 

ازدواج شما را در تماس دائمی با فردی قرار می دهد که در زمینه های متعدد متفاوت از شما فکر می کند، که اغلب منجر به درگیری، سردرگمی، تلخی، قضاوت گناهکارانه و موارد دیگر می شود. آنچه در آن لحظات به آن نیاز داریم، لطف خداست. و خدا به ما می گوید که چگونه آن را بدست آوریم: «همگی نسبت به یکدیگر فروتنی بپوشید، زیرا «خدا با متکبران مخالفت می کند، اما به فروتنان فیض می بخشد» (اول پطرس 5:5).

فروتنی پایه و اساس هر چیز دیگری است که خدا می خواهد از طریق ازدواج در ما انجام دهد. اما در واقع فروتنی چگونه است؟ حداقل سه چیز:

خودافشاگری. فروتنی مستلزم این است که بدانید همسرتان از موهبت معنوی ذهن خوانی برخوردار نیست. این خود را در اطلاعات داوطلبانه در مورد اینکه چه احساسی دارید، به چه فکر می کنید، کجا در حال مبارزه هستید، چه چیزی را پیش بینی می کنید، چه برنامه ریزی می کنید و جایی که احساس ضعف یا سردرگمی می کنید نشان می دهد. «کسی که خود را منزوی می کند، به دنبال خواسته خود است. او در برابر هر داوری عاقلانه ای در هم می ریزد» (امثال 18:1).

به دنبال ورودی «آغاز حکمت این است: حکمت بگیرید و هر چه به دست آورید، بصیرت بگیرید» (امثال 4:7). عاقلانه است که با همسرتان در مورد چیزهای مهمی مانند اینکه شغلی بگیرید یا نه، چه زمانی خانه بخرید، چه زمانی بچه دار شوید یا تحصیل کنید صحبت کنید. اما عاقلانه نیست که در تصمیم‌گیری‌های کوچک‌تر، مانند بهترین راه برای رسیدن به جایی، نحوه تمیز کردن اتاق، روش صحیح رنگ‌آمیزی، نحوه و مکان نگهداری اشیا (همه زمینه‌های تجربه شخصی) به دنبال اطلاعات باشید. و این مکالمات اغلب سخت‌تر هستند!

دریافت ورودی گاهی اوقات همسرمان بازخوردی را به ما می دهد که ما آن را نخواستیم. اما مهم نیست که چگونه آن مشاوره ارائه می شود، ما عاقلانه آن را دریافت می کنیم. "احمق از درک لذت نمی برد، بلکه فقط از بیان عقیده خود لذت می برد" (مثل 18:2). فروتنی به این معناست که دیدگاه همسرمان را در نظر بگیریم و در برابر این احتمال که دیدگاه شما ممکن است اشتباه باشد، باز باشیم، حتی زمانی که مطمئن هستید که اینطور نیست. فروتنی به این شکل است.

سالهای میانی (8-25): پیگیری و پشتکار

در کتاب عالی گری و بتسی ریکوچی، بتسی می نویسد: «همه ما می دانیم که آشنایی و روال روزمره ازدواج می تواند به تدریج از خودگذشتگی پرشور را به چیزی شبیه به تحمل راحت تبدیل کند.»  

سالهای میانی پتانسیل زیادی برای تحمل راحت یا تلخی ناراحت کننده دارند. این سال‌ها سال‌های افزایش تعهدات، افزایش تعهدات، برنامه‌های کامل، مسئولیت‌های شغلی، پیشرفت شغلی و زمان آزاد کمتر است. اگر بچه دارید، این تأثیرات چند برابر می شود. گاهی اوقات این تنها کاری است که می توانیم انجام دهیم تا روز را سپری کنیم.

اما قلب های ما در این سال ها یا به سمت خداوند و اهداف او شکل می گیرد یا به خودمان و اهدافمان. ما در حال تبدیل شدن به زوج متاهلی هستیم که از طریق الگوها، عادات و شیوه های مکرر به آن ها تبدیل خواهیم شد. 

زوج‌هایی که پس از چندین دهه زندگی مشترک از هم جدا می‌شوند، مدت‌ها قبل از جدایی جسمی از یکدیگر جدا شده‌اند. به همین دلیل است که امثال 4:23 به ما دستور می دهد: "قلب خود را با هوشیاری کامل حفظ کن، زیرا چشمه های حیات از آن جاری می شود." راه دیگری برای گفتن این است: «چیزهای درست را دوست داشته باشید». بنابراین، دو کلمه برای توصیف اولویت ما در این سال ها، پیگیری و پشتکار است. 

بیایید ابتدا پیگیری را در نظر بگیریم. در حالی که جنبه هایی از زندگی ما وجود دارد که همیشه باید دنبال کنیم - رابطه ما با مسیح، کلیسا و خانواده ما - من می خواهم سه دسته را برای شوهران برجسته کنم که از افسسیان 5 و 1 پطرس 3 گرفته شده است. 

به دنبال فدا کردن جان خود باشید پس از رابطه ما با خداوند، بزرگترین تلاش ما در این سالها باید یاد بگیریم که چگونه ترجیحات، راحتی و تمرکز خود را برای همسرمان کنار بگذاریم. ما هنوز فراخوانده شده ایم تا با همسرانمان رهبری، محافظت، راهنمایی و ابتکار عمل کنیم. اما ما این کارها را از صمیم قلب انجام می دهیم تا جان خود را ببخشیم، نه اینکه بر راه خود اصرار کنیم. 

ما می‌خواهیم ابتدا فکر کردن به نگرانی‌ها، افکار، احساسات، سختی‌ها، مبارزات و آزمایش‌های همسرمان را تمرین کنیم - وقتی از سر کار به خانه برمی‌گردیم، در روز تعطیل، وقتی اتفاق ناخوشایندی می‌افتد. به جای این که فرض کنیم "او می تواند از آن مراقبت کند"، می خواهیم ابتدا اقدام کنیم. 

ما ممکن است به طور مداوم در این زمینه شکست بخوریم. اما به لطف خدا می‌توانیم در مسیری حرکت کنیم که جانمان را برای او بگذاریم.

رشد در درک را دنبال کنید. پطرس به ما می گوید که شوهران باید "با همسران خود به روشی تفاهم آمیز زندگی کنند و به زن به عنوان ظرف ضعیف تر احترام بگذارند، زیرا آنها با شما وارث فیض زندگی هستند" (اول پطرس 3:7). چرا؟ زیرا اغلب درگیری‌ها از آنجا سرچشمه می‌گیرد که شوهر تمام انرژی خود را به کار می‌گیرد تا همسرش را بفهمد او چشم انداز 

زندگی درک شده با همسرتان شامل پرسیدن سوالاتی مانند:

روز او چگونه بوده است؟ 

او با چه چیزی در برنامه من به چالش کشیده می شود؟

او در مورد چه خوابی می بیند؟ 

او از نظر روحی با چه چیزی دست و پنجه نرم می کند؟ از نظر رابطه؟ 

ظرفیت او چقدر است؟ چه چیزی او را استراحت می کند؟

چه چیزی به زندگی او شادی می بخشد؟ چه چیزی او را ناراحت می کند؟

در مقطعی از ازدواجمان، تنها زمانی که جولی را شنیدم، زمانی بود که اشک ریخت. که به سختی واجد شرایط زندگی با او به روشی درک شده است. هفته ای بعد، در یک لحظه بدون عجله از همسرتان بپرسید: "یک جنبه از زندگی شما چیست که فکر می کنید من به خوبی نمی فهمم؟" سپس از او در مورد پاسخ او سوال بپرسید. عمیق تر حفاری کنید. درک رو به رشد را دنبال کنید.

محبت فزاینده را دنبال کنید. باور نکنید که آتش اشتیاق باید خاموش شود، یا با گذشت سالها، هیجان ازدواج از بین می رود! عشق مسیح به کلیسا هرگز متزلزل نمی شود، کاهش نمی یابد، غیرت خود را از دست می دهد، تغییر می کند یا از بین نمی رود. افسسیان 5:29 می گوید که او عروس خود را «تغذیه و گرامی می دارد». عشق او همیشه پرشور و پرشور است. و همچنین باید عشق ما به همسرانمان باشد. 

فرهنگ ما به ما می گوید که عشق چیزی است که ما در آن فرو می رویم و از آن خارج می شویم، تا حد زیادی به احساس ما بستگی دارد و به دوست داشتنی بودن یا نبودن طرف مقابل بستگی دارد. خدا به ما می گوید: "از این طریق محبت را می شناسیم که او جان خود را برای ما فدا کرد و ما نیز باید جان خود را برای برادران فدا کنیم" (اول یوحنا 3:16).

بنا به دلایلی جولی پس از ازدواجمان به سختی باور کرد که من واقعا او را دوست دارم. 20 سال گذشت تا اینکه خداوند در قلب او کار مهمی انجام داد تا بتواند باور کند که من انجام دادم. و از آن زمان تاکنون به دنبال رشد هستم. در اینجا برخی از روش هایی که من به دنبال افزایش محبت بوده ام آورده شده است:

  • شب های قرار. آنها هرگز آسان نیستند، اما یک ریتم منظم کار را آسان می کند. خرما نباید گران باشد، یا حتی بیرون از خانه. اما بیرون رفتن می تواند دیدگاه تازه ای به شما بدهد.
  • لمس کردن. آیا تا به حال متوجه شده اید که زوج های تازه ازدواج کرده چگونه همیشه با هم در تماس هستند؟ آنها از هیجان، هدیه، حضور آگاه هستند. ما هرگز نباید هیجان گرفتن دست کسی را که خدا ما را برای بودن با او آفریده از دست بدهیم. 
  • بوسیدن. بوسیدن یک عمل صمیمی است که برای بیان و تحریک میل عاشقانه طراحی شده است. بوسه هایت را هدر نده. ما وقتی از حضور همدیگر خارج می شویم یا به هم سلام می کنیم، بوسیدن را به یک تمرین تبدیل کرده ایم. نمایش عمومی محبت چیز خوبی است!
  • تصاویر. من عکس های همسرم را روی گوشی، کامپیوتر، آی پد و ساعتم نگه می دارم. آنها به من کمک می کنند تا به زیبایی همسرم توجه کنم. 
  • گفتگوها بیش از چند بار وجود دارد که ارسال پیام کوتاه باعث قطع آن نمی شود. تماس‌ها یا حتی بهتر از آن FaceTime، وقتی از هم دور هستیم، ما را به هم نزدیک‌تر می‌کند.

شما ممکن است در راه های دیگر نشان دادن محبت مانند نوشتن یادداشت، هدیه دادن، خرید گل، استفاده از نام حیوانات خانگی برای یکدیگر برتر باشید. هر کاری که لازم است انجام دهید تا به همسرتان بفهمانید که او منحصر به فرد و ارزشمند است. 

اولویت دوم برای سال های میانی، پشتکار است. در این روزهای پر از برنامه، مشاغل سخت، خانواده رو به رشد و تعهدات رو به رشد، گاهی اوقات به نظر می رسد که هیچ چیز مهمی انجام نمی دهید. زندگی می تواند به روال های روزمره تبدیل شود و همه چیز مانند یک لیست بی پایان برای انجام دادن به نظر می رسد. این امر به ویژه برای همسری که مادر نیز هست صادق است.

شما آرزوی چیزهای ماجراجویانه‌تر، شگفت‌انگیزتر، بی‌معنی‌تر، هیجان‌انگیزتر، سازنده‌تر،... چیزی را دارید. تعجب می کنید، آیا این همه چیز وجود دارد؟

اما این چیزی است که شما انجام می دهید.

شما به عنوان زن و شوهر در همان چیزی زندگی می کنید که خدا شما را برای آن آفریده است. شما در حال الگوبرداری از رابطه ای با اهمیت کیهانی هستید، رابطه بین مسیح و عروسش، نشان دادن عشقی مبتنی بر عهد، نه صرفاً احساسات، که می گوید: "تا زمانی که بمیرم به شما وفادار خواهم بود."

همسران در دنیایی که فکر می‌کند تنها زمانی می‌توانید واقعاً خوشبخت باشید، تسلیم و احترام شاد و سرشار از ایمان را نشان می‌دهند. شوهران به فرهنگ ما نشان می دهند که رهبری مهربان، قوی، روشن، خداپسندانه، دوست داشتنی و فداکارانه چگونه به نظر می رسد. 

شما به عنوان والدین به فرزندان خود نشان می دهید که ارزش دارند، مورد محبت قرار می گیرند، از آنها مراقبت می شود و از آنها محافظت می شود. شما به آنها می آموزید که خدایی وجود دارد که آنها را ساخته است و برای جلال او ساخته شده اند. شما با قدرت در برابر موج جزر و مد سردرگمی جنسیتی در فرهنگ ما می ایستید و دختران و پسرانی را تربیت می کنید که از برنامه خدا لذت می برند. شما در حال ساختن یک فرهنگ انجیلی هستید که به طور بالقوه نسل ها را شکل می دهد.

شما بخشی از کلیسا هستید، برای گردهمایی هر هفته ارزش قائل هستید و در بدن مسیح ساخته می‌شوید تا شهادتی بر آنچه خدا در زمین انجام می‌دهد.

پس ما با یادآوری تشویق خداوند استقامت می‌کنیم: «پس اطمینان خود را که پاداش بزرگی دارد، دور مگذارید. زیرا شما به استقامت نیاز دارید، تا هنگامی که اراده خدا را انجام دادید، آنچه را که وعده داده شده است دریافت کنید» (عبرانیان 10:35-36).

این سال‌هایی است که می‌توانید با وفاداری در فراخوانی که خدا شما را به آن فراخوانده است قدم بردارید، زیرا می‌دانید که در حال خدمت به خداوند هستید، نه انسان. زیرا ما مشتاقانه منتظریم که خود خداوند را بشنویم که به ما می‌گوید: «آفرین، خدمتگزار خوب و امین» (متی 25:21). 

و این به خاطر وفاداری ما نخواهد بود، بلکه به خاطر او خواهد بود: "بیایید اعتراف امید خود را بدون تزلزل محکم بگیریم، زیرا آن که وعده داد وفادار است" (عبرانیان 10:23).

سالهای بعد (26+): قدردانی و خدمتگزاری

یکی از وسوسه های بزرگ در سال های آخر ما می تواند این باشد که با تأسف یا محکومیت به گذشته نگاه کنیم. ما می‌توانیم با ناامیدی یا حتی ناامیدی بجنگیم - بپرسیم که چه‌کاری یا چرا نیست، یا مشغول کاری که انجام داده‌ایم یا نکرده‌ایم، و انتخاب‌های ضعیفی که هرگز نمی‌توانیم انجام دهیم.

به همین دلیل است که سال های بعد زمانی برای اولویت دادن به قدردانی است. خداوند تو را به این مکان رسانده و هر قدمی را با وفاداری هدایت کرده و گاهی تو را از بدی حفظ کرده و هر گناه و شکستی را در دیگران جبران کرده است. نکته مهم زمانی که به گذشته نگاه می کنیم این است که بر اعمال خود تمرکز نکنیم، بلکه بر اعمال خدا تمرکز کنیم:

صالحان مانند درخت خرما شکوفا می شوند و مانند سرو در لبنان رشد می کنند. آنها در خانه خداوند کاشته شده اند. آنها در دادگاه های خدای ما شکوفا می شوند. آنها هنوز در دوران پیری میوه می دهند. آنها همیشه پر از شیره و سبز هستند تا اعلام کنند که خداوند صادق است. او صخره من است و در او بی عدالتی نیست (مزمور 92:12-15).

این سالها برای اعلام این است که «خداوند راست است و در او بی عدالتی نیست.»

سالهای بعدی زمان شروع شکرگزاری نیست. اما زمان آن فرا رسیده است که در آن به برتری برسیم. زیرا کسانی که چشمانی برای دیدن دارند می دانند که زندگی آنها مملو از لطف و رحمت خداوند بوده است و می توانند با مزمور سرای بگویند: «خداوند بخش برگزیده و جام من است. تو سهم من را نگه داری خطوط برای من در مکان های دلپذیر افتاده است. به راستی که من ارثی زیبا دارم» (مصور 16:5-6).

من و جولی اغلب به یکدیگر یادآوری می کنیم که برکات ما بسیار بیشتر از آزمایشات ما است. به گذشته نگاه می کنیم و حاکمیت او را نه تنها در جمع کردن ما می بینیم، بلکه ما را از طریق جراحی تخمدان در اوایل ازدواجمان، دو سقط جنین، سرقت، ماشین های دزدیده شده، دختری که شوهرش با پنج فرزند او را ترک کرده است، نوه ای که قبل از 13 سالگی دو بار با سرطان خون دست و پنجه نرم می کند و دو حمله اخیر با سرطان سینه، حفظ می کند. 

با این همه، خداوند هرگز از وفاداری و جبران آنچه دشمن برای بدی در نظر گرفته بود، کوتاهی نکرده است. و حتی اگر وفاداری خداوند را در تحمل این آزمایشات ندیده بودیم، می توانستیم به گذشته نگاه کنیم و ببینیم که خدا، بدون اطلاع یا درخواست ما، پسر یگانه خود را فرستاد تا زندگی کاملی را داشته باشد که هرگز نمی توانستیم زندگی کنیم، مجازات عادلانه ای را که سزاوار آن بودیم دریافت کند، و به زندگی جدید برانگیخته شود تا ما را آمرزش، فرزندخواندگی در خانواده خدا، و امید شادی ابدی به ما بدهد. 

بنابراین ما سپاسگزاریم. سپاسگزار عشق استوار، تغییر ناپذیر و بی پایان خداوند. 

اولویت دوم برای سالهای بعد خدمتگزاری است. پولس در دوم قرنتیان 4:16 به ما یادآوری می کند که خود بیرونی ما در حال هدر رفتن است، و این کاملاً آشکار است. اما سالهای بزرگتر زمان آن نیست که به عقب برگردیم، برای خود زندگی کنیم و به کسی خدمت نکنیم. فرصت ها فراوان است! و به همین دلیل است که وقتی بزرگتر می شویم انتظار داریم که خدا از ما بیشتر برای خدمت به دیگران استفاده کند بسیار منطقی است. 

زمان بیشتری برای خدمت داریم. برای بسیاری از ما در این سال‌ها، بچه‌هایمان در اطراف نیستند، مسئولیت‌های شغلی کمتری داریم و زمان اختیاری بیشتری داریم. 

ما عقل بیشتری داریم که باید از آن استفاده کنیم. اگر فقط از اشتباهات خود سهیم باشیم، چیزهای زیادی برای دادن به زوج های جوان خواهیم داشت! اما ما همچنین از چیزهایی که دیده‌ایم نتیجه خوبی گرفته‌ایم یاد گرفته‌ایم. زوج‌های مسن‌تر برای آن‌هایی که اغلب فقط همسالان خود را دارند که برای مشاوره به آن‌ها مراجعه می‌کنند، سرشار از حکمت هستند. 

ما منابع بیشتری داریم. تعهدات مدرسه، شغل و تشکیل خانواده از بین رفته است. وقتی در مورد بازنشستگی از من می پرسند، نمی دانم چه بگویم. یقیناً وقتی انسان بیرونی هدر می‌رود، میزان و درجه‌ای را که می‌توانیم جان خود را برای دیگران بگذاریم محدود می‌کند. اما نمی‌توانم به سخنان عیسی فکر نکنم: «زیرا کیست بزرگ‌تر، کسی که بر سر سفره می‌نشیند یا خدمت‌کننده؟ آیا آن کسی نیست که بر سر سفره تکیه می کند؟ اما من در میان شما هستم مانند خدمتگزار» (لوقا 22:27).

آیا ما نمی خواهیم مانند عیسی باشیم؟ آیا ما نمی خواهیم خدمتگزار باشیم؟

بحث و تامل:

  1. آیا مراحل ازدواجی که در اینجا توضیح داده شد در ازدواج خود شما صادق است؟ چگونه ممکن است در اولویت های مرحله ای که در آن هستید رشد کنید؟
  2. از یک مربی بپرسید که آیا چیزهایی وجود دارد که در این مراحل ازدواج یاد گرفته است و در مورد آن صحبت کنید.

نتیجه گیری

دعا می‌کنم این راهنمای میدانی به شما کمک کند تا ببینید که ازدواج، آن‌طور که خدا برای آن برنامه‌ریزی کرده است، ارزش آن را دارد. ارزش جنگیدن را دارد ارزش دارد که به عنوان مقدس رفتار شود. و این چیزی است که ما می توانیم با ایمان زیاد دنبال کنیم، زیرا همانطور که جان نیوتن نوشت:

ما قبلاً از میان خطرات، زحمت ها و دام های بسیاری عبور کرده ایم

این فیض است که ما را تا اینجا ایمن کرده است و فیض ما را به خانه خواهد برد

هر کجا که در این سفر شگفت انگیز، مرموز، چالش برانگیز، ماجراجویانه و شگفت انگیز ازدواج باشید - فیض خدا شما را به خانه خواهد آورد. 

اکنون خدای سلامتی که خداوند ما عیسی، شبان بزرگ گوسفندان را با خون عهد ابدی از مردگان بازگرداند، شما را به هر خیری مجهز سازد تا اراده او را انجام دهید و آنچه را که در نظر او پسندیده است در ما به کار بندد، به وسیله عیسی مسیح، که جلال تا ابدالاباد بر او باد. آمین (عبرانیان 13:20-21).

باب کافلین کشیش، آهنگساز، سخنران، نویسنده و کارگردان است Sovereign Grace Music، یک وزارتخانه از کلیساهای گریس. او به عنوان یک پیر در کلیسای سوورین گریس لوئیزویل و دو کتاب نوشته است: امور عبادی و پرستندگان واقعی. خداوند به او و همسر گرانقدرش، جولی، شش فرزند و بیش از 20 نوه برکت داده است. 

از اینجا به کتاب صوتی دسترسی پیدا کنید