مربیگری: چگونه یکی را پیدا کنیم و یکی باشیم

بو هیوز

انگلیسی

album-art
00:00

اسپانیایی

album-art
00:00

مقدمه

در بیست سال گذشته که به عنوان کشیش کلیسایی مملو از دانشجویان کالج خدمت کرده‌ام، یکی از متداول‌ترین سوالاتی که دریافت می‌کنم این است: «چگونه می‌توانم یک مربی پیدا کنم؟» این سؤال معمولاً توسط یک دانش‌آموز یا فارغ‌التحصیل اخیر پرسیده می‌شود که در محاصره همسالان خود، مشتاق عقل، مشاوره و رابطه با فردی است که سن بالاتری دارد و در مسیر زندگی قرار دارد. حتی اگر دقیقاً از معنای آن مطمئن نباشند، یک مربی می خواهند. حتی بسیاری تصور می کنند که این نوعی حق تولد مسیحی است. 

به ناچار، این میل و شکار مربیان از سوی زنان و مردان جوانتر در جماعت ما این سوال را از طرف مقابل برانگیخت که "چگونه کسی را راهنمایی کنم؟" اگرچه بزرگتر بودن یا در مرحله دیگری از زندگی ممکن است شما را به یک نامزد خودکار تبدیل کند، وقتی کسی از شما می‌خواهد که او را راهنمایی کنید، این به چه معناست؟ واقعا چه می پرسند؟ منتورینگ یک نفر شامل چه چیزی است؟ چگونه این کار را انجام می دهید؟ 

در طول سال‌ها، ما صدها بار شاهد اجرای این رقص در کلیسای خود بوده‌ایم. مردم مشتاق پیدا کردن یک مربی هستند. دیگران مشتاق مربی هستند. با این حال هیچ یک از گروه ها نمی دانند که از کجا شروع کنند. اساساً، آنها مطمئن نیستند که حتی مربیگری چیست. امید این راهنمای میدانی این است که پایه‌ای برای یافتن و مربی بودن به معنای آن باشد.

منتورینگ چیست؟

به طور کلی، مربیگری راهنمایی خدایی برای تمام زندگی است. به عنوان مسیحیان، این وظیفه کمک به دیگران است که تمام زندگی خود را تحت فرمانروایی مسیح عیسی قرار دهند. بنابراین، راهنمایی شامل انواع راهنمایی است، جایی که یک فرد خرد، دانش، مهارت ها و تجربه خود را برای کمک به رشد فرد دیگری در آن زمینه ها به اشتراک می گذارد. 

مربی کسی است که زندگی او ارزش تقلید را دارد، کسی که عمداً روی یک رابطه متقابل زندگی در زندگی سرمایه گذاری می کند. مربی مشتاق به یادگیری و رشد است و به دنبال حکمت و راهنمایی از نمونه ای شایسته است. بنابراین، راهنمایی مسیحی رابطه‌ای است که در آن فرد مسن‌تر حکمت همه جانبه زندگی را به فرد جوان‌تر می‌دهد. این نوع رابطه گسترده است و شامل چیزی است که ما اغلب شاگردی می نامیم. 

فراتر از این توصیف از راهنمایی، کتاب مقدس یک مثال آموزنده و روشنگر از راهنمایی ارائه می دهد که اکنون در نظر می گیریم.  

بخش اول: پل و تیموتی

یکی از واضح ترین تصاویر راهنمایی در عهد جدید، رابطه بین پولس رسول و تیموتائوس است. در واقع، در طول سال‌ها، بسیاری از افراد حتی سوالات و درخواست‌های خود را برای راهنمایی پیرامون این رابطه تنظیم کرده‌اند. 

در کتاب اعمال رسولان و دو نامه شخصی که پولس رسول به او نوشت (1 و 2 تیموتاوس)، می بینیم که تیموتائوس از یک شاگرد جوان عیسی به یکی از جانشینان پولس در خدمت شکوفا شد. نگاهی اجمالی به پیشرفت تیموتائوس تحت سرپرستی پولس، پایه و الگوی قوی برای مربیگری در اختیار ما قرار می دهد. آنچه در ادامه می‌آید تأملی است در مورد راهنمایی پولس از تیموتائوس، همانطور که در کتاب مقدس توضیح داده شده است، و به دنبال آن مفاهیم عملی برای مربیگری امروزی وجود دارد.  

اگرچه وسوسه انگیز است که از تأملات الهیات بگذریم و مستقیماً به پیامدهای عملی برویم، اما در مقابل این اصرار مقاومت کنید. این تأملات در مورد رابطه پولس و تیموتائوس به معنای پاک کردن گلوگاه الهیات نیست. این به ما کمک می کند تا برای آنچه که یک رویکرد متمایز مسیحی برای راهنمایی مستلزم آن است، یک جای پای الهیاتی به دست آوریم و بیان کنیم. مجدداً، چگونه می‌توانید واقعاً یک نفر را راهنمایی کنید یا توسط کسی راهنمایی شوید اگر نمی‌دانید هدف از راهنمایی چیست؟ این بازتاب‌ها از رابطه پل و تیموتی پایه‌ای پایدار و دسته‌بندی‌های عملی ارائه می‌کنند که هم مربیان و هم مربیان را قادر می‌سازد تا با اطمینان در روابط مربیگری خود شرکت کنند.  

راهنمایی پولس از تیموتائوس: خلاصه

اگرچه اطلاعات زیادی در مورد زندگی اولیه و ایمان تیموتائوس در دست نیست، اما مکاتبات پولس رسول به تیموتائوس به ما اطلاع می دهد که او از دوران کودکی توسط مادر یهودی خود، یونیس، و مادربزرگش، لوئیس، در ترس از خدا آموزش دیده است (دوم تیموتاوس 1: 5). این زنان خداپسند اولین و اساسی ترین مربیان تیموتائوس بودند. از دوران کودکی تیموتائوس، این زنان وفادار او را با کتاب مقدس آشنا کردند و ایمان را برای او الگوبرداری کردند (دوم تیموتاوس 3: 14-15).

بهترین چیزی که می توانیم بگوییم، راهنمایی پولس از تیموتائوس در شهر لستره در طی دومین سفر تبلیغی او آغاز شد (اعمال رسولان 16:1). زمانی که پولس او را کشف کرد، تیموتائوس قبلاً در میان کلیسای خود شهرت خوبی پیدا کرده بود (اعمال رسولان 16:2). یعنی او کاندیدای منتهی اول بود. پولس در طول سفر خود متوجه چیزی در تیموتائوس شد که او را وادار کرد تا مرد جوان را با خود به مأموریت بیاورد (اعمال رسولان 16: 3). به نظر می رسد که پل زمانی که نوبت به مربیگری می شد، فعال و فرصت طلب بود. او مراقب بود و به دنبال فرصت‌هایی برای راهنمایی کسانی بود که مانند تیموتی در بین نسل بعدی برجسته بودند. مربیگری او با تیموتی به این ترتیب آغاز شد.

تیموتائوس هنگام خروج از لستره، بلافاصله در کار خدمت غوطه ور شد، زیرا پولس و سیلاس را دنبال می کرد و به او کمک می کرد: در اوایل سفر، پولس تیموتائوس را نزد سیلاس گذاشت و اولین فرصت را برای او فراهم کرد تا قدم بردارد و مسئولیت بیشتری بر عهده بگیرد (اعمال رسولان 17:14). پولس همچنین در طول راه به تیموتائوس تکالیف ویژه داد (اعمال رسولان 19:22) و رهبری هر چه بیشتر را به او سپرد. پولس به تیموتائوس ریخت و بی وقفه تلاش کرد تا او را در خدمت بزرگ کند. اگرچه کتاب اعمال رسولان خلاصه‌ای از چیزهایی را ارائه می‌کند که تیموتائوس دید، ما فقط می‌توانیم درس‌هایی را که او آموخت و تفسیری که مرد جوان در طول راه از پولس دریافت کرد، تصور کنیم. بدون شک، غوطه ور شدن در چنین تجربیاتی باعث شد که تیموتی به سرعت در اعتقادات، دعوت، شخصیت و شایستگی های خود رشد کند. با گذشت سالها، تیموتائوس از یکی از بسیاری از مربیان پولس به یکی از مورد اعتمادترین و وفادارترین همکاران رسول تبدیل شد.

پولس که تیموتائوس را بیش از یک همکار (روم. 16:21؛ اول تسالونیکی 3:2) و برادر مسیح (دوم قرنتیان 1:1؛ کول. 1:1؛ اول تسالونیکی 3:2) می دید، تیموتائوس را فرزند محبوب و وفادار خود در خداوند می دانست (اول قرنتیان 4:17؛ 2:1:1، Tim. پولس در نامه‌های شخصی خود به تیموتائوس، نگاهی اجمالی از رابطه مربیگری آن‌ها، از جمله انتظارات امیدوارانه‌اش برای ادامه رشد و شکوفایی تیموتائوس تا مدت‌ها پس از رفتن رسول به ما ارائه می‌دهد. 

اگرچه پولس تیموتائوس را در جهت یک هدف شغلی خاص - خدمت - شاگردی می کرد - در مربیگری پل از تیموتائوس چیزهای زیادی وجود دارد که برای هر رابطه مربیگری قابل استفاده است. در واقع، یکی از موضوعات اساسی که از دو نامه پولس به تیموتائوس ظهور می‌کند، قصد او برای راهنمایی تیموتائوس در چهار زمینه خاص زندگی‌اش است: اعتقادات، دعوت، شخصیت و شایستگی‌های او. پولس رسول می دانست که این چهار زمینه از زندگی مرشد او برای شکوفایی او اساسی است. بنابراین، از مثال پل می آموزیم که پرورش یک مربی در این چهار زمینه، هدف اساسی در راهنمایی ما است. نگاهی دقیق تر به دو نامه پولس به تیموتائوس به روشن شدن این مقولات کمک می کند.  

نامه اول تیموتائوس

اولین نامه پولس به تیموتائوس بر آموزش تیموتائوس برای رهبری و نظارت بر کلیسای شهر افسس متمرکز است. پولس به عنوان یکی از مأموریت های ویژه خود، تیموتائوس را در افسس ترک کرد تا با معلمان دروغین در شهر مقابله کند. این کار غیر قابل رغبت بود. اگرچه تیموتی در اوایل سی سالگی خود بود پل معتقد بود که با معیارهای جهانی هنوز نسبتاً جوان بود. او این نامه را نوشت تا تیموتائوس را به عنوان نماینده خود در افسس تأیید کند و او را در کار تشویق کند. این نامه سرشار از بینش برای مربیانی است که به دنبال یادگیری چگونگی توسعه نسل بعدی رهبران هستند. 

اعتقاد و فراخوانی 

پولس اولین نامه خود به تیموتائوس را با یک خطاب و اتهام شخصی به تیموتائوس آغاز می کند و او را تشویق می کند که هدف نهایی را در تمام زندگی و کار خود به خاطر بسپارد: "دوست داشته باشید که از دل پاک و وجدان پاک و ایمان خالص صادر شود" (1: 5). پولس با یادآوری پایه و اساس خود برای انجام این وظیفه به تیموتائوس، او را ترغیب می‌کند که «پیش‌گویی‌هایی را که قبلاً درباره شما گفته شده بود، به خاطر بیاورد تا به وسیله آنها، با ایمان و وجدان پاک، جنگ نیکو انجام دهید. با رد این، برخی ایمان خود را کشتی غرق کردند» (1:18-19). پولس نامه را اینگونه باز می کند. قبل از اینکه تیموتائوس در مورد کارهایی که تیموتاوس باید در کارش انجام دهد راهنمایی کند، با آنچه ضروری تر است شروع می کند. او دعوت حرفه‌ای به کارش را به تیموتی یادآوری می‌کند و از او می‌خواهد که به اعتقادات ایمانش که پایه و اساس او را برای انجام این کار فراهم می‌کند، محکم پایبند باشد. 

پولس معتقد است که آموزه سالم تیموتائوس و دعوت به کار - فراخوانی که توسط عطای روح و از طریق پیشگویی هایی که در مورد او انجام شده است تأیید شده است. - تیموتی را برای کار طاقت‌فرسا پیش روی او توانمند می‌سازد. پولس می‌داند که بدون استواری در اعتقادات اعتقادی و اطمینان به دعوتش، ایمان و خدمت تیموتائوس کشتی شکسته خواهد شد. اینگونه است که او این مکاتبات شخصی را با منتی خود باز می کند. 

پولس نامه را به روشی مشابه پایان می دهد. پولس با اشاره به اینکه چگونه اعتقادات و دعوت تیموتائوس باید سبک زندگی او را شکل دهد و مشخص کند، به تیموتائوس توصیه می کند که از وسوسه ها و وسوسه های بدن خود بگریزد: «با مبارزه نیک ایمان بجنگ. زندگی جاودانی را که به آن فراخوانده شده اید و در حضور شاهدان بسیار درباره آن اعتراف نیکو کردید، بگیرید» (6:12-14). چند جمله بعد، پولس نامه را با التماس به پایان می رساند: "ای تیموتائوس، از امانتی که به تو سپرده شده است مراقبت کن" (6:20). نکته قابل توجه این است که پولس نامه را به همان صورتی که آن را آغاز می کند به پایان می رساند و بر تیموتائوس تأثیر می گذارد که اعتقاد او که در اعتراف خوب او آشکار شده است، در اولویت وظایف شبانی او در افسس است. 

دو کتاب نامه پولس بینش قابل توجهی را در مورد دو ستون راهنمایی مشخصاً مسیحی ارائه می دهد. پولس همانطور که به تیموتائوس بیان می‌کند که چگونه باید خدمت خود را در افسس انجام دهد، اصرار دارد که این مهم است که تیموتائوس اعتراف به ایمان و اطمینان از دعوت حرفه‌ای خود را به خاطر بسپارد، حفظ کند و از آن محافظت کند. تشویش و تشویش پولس به تیموتائوس برای درونی کردن این موضوع از طریق شروع و پایان نامه خود آشکار است. با این حال، پولس در مربیگری خود همچنین به تیموتائوس تصریح می کند که به چیزی بیش از یادآوری دائمی اعتقادات مسیحی خود یا اطمینان به دعوت خود برای شکوفایی نیاز دارد. تیموتی باید با توسعه شخصیت و شایستگی خود بر روی این سنگ‌های اساسی بنا کند. 

شخصیت و شایستگی. 

در یکی از به یاد ماندنی‌ترین قسمت‌های مرتبط با راهنمایی در تمام کتاب مقدس، پل نور بیشتری را بر هدف راهنمایی می‌افکند: 

اگر این چیزها [دستورالعمل های قبلی] را پیش برادران قرار دهی، خدمتگزار خوبی برای مسیح عیسی خواهی بود که در کلام ایمان و تعلیم نیکویی که پیروی کرده ای، تربیت شده ای. با افسانه های بی احترامی و احمقانه کاری نداشته باشید. بلکه خود را برای خداپرستی تربیت کنید. زیرا در حالی که تربیت بدنی ارزشی دارد، خداپرستی از هر جهت ارزشمند است، زیرا نویدبخش زندگی کنونی و همچنین زندگی آینده است. این قول قابل اعتماد و شایسته پذیرش کامل است. زیرا ما برای این هدف زحمت می کشیم و می کوشیم، زیرا امیدمان به خدای زنده است که نجات دهنده همه مردم، به ویژه ایمانداران است. 

این چیزها را فرمان دهید و آموزش دهید. هیچ کس تو را در جوانی خوار نشمارد، بلکه مؤمنان را در گفتار، در رفتار، در عشق، در ایمان، و در پاکی الگو قرار ده. تا زمانی که من بیایم، خود را وقف خواندن عمومی کتاب مقدس، نصیحت کردن، آموزش دادن کنید. از موهبتی که دارید غافل نشوید که در نبوت به شما داده شده است، هنگامی که مجلس بزرگان دست خود را بر روی شما گذاشتند. این چیزها را تمرین کنید، خود را در آنها غرق کنید تا همه پیشرفت شما را ببینند. مراقب خود و آموزش باشید. در این امر پافشاری کنید، زیرا با این کار هم خود و هم شنوندگان خود را نجات خواهید داد. (اول تیم. 4:6-16)

در این آیات، پولس بر ضرورت تربیت تیموتائوس در «کلمات ایمان و تعالیم نیکویی» که از آن پیروی کرده است، تأکید می کند (4: 6). او همچنین هشدار قبلی خود را تکرار می کند که "هدیه ای را که خدا به تیموتائوس داده است نادیده نگیرید" (4:14). این شواهد دیگری از توجه پولس به تیموتائوس برای پرورش اعتقادات و دعوت خود است. اما موارد بیشتری در این قسمت وجود دارد. 

محور متن هشداری است برای اعتقاد و دعوت حرفه ای تیموتی برای شکل دادن به دو خدمت اصلی او: سبک زندگی و تدریس او. گوردون فی توضیح می دهد که این قسمت «به وضوح نشان می دهد که پولس از این طریق می خواهد تیموتائوس به عنوان یک الگو عمل کند (آیه 12، 15)، هم برای زندگی خداپسندانه (آیه 12) و هم برای خدمت (آیه 13-14) - همه به خاطر شنوندگانش». به عبارت دیگر، تیموتی با اعتقادات و دعوت خود، باید مردی بی عیب و نقص باشد. شخصیت و قابل توجه صلاحیت همانطور که او زندگی مسیحی را آموزش داد و الگوبرداری کرد. آمیختگی سبک زندگی تیموتائوس (آیه 7، 8، 12، 15-16) و تعلیم او (آیه 6، 11، 13، 15-16)، که با اعتقادات و دعوت او تقویت شده است، کار واقعی خدمت شبانی است که تیموتائوس باید خود را وقف آن می کرد. 

تیموتی اول به ما نشان می دهد که هدف از مربیگری تقویت اعتقادات و فراخوان حرفه ای مربی است. باورهای یک مربی در مورد خدا و آنچه که خداوند عطا کرده و او را به انجام حرفه ای در جهان به عنوان بخشی از کمیسیون بزرگ فراخوانده است، پایه ای برای شکوفایی آنهاست. با این حال، این نامه همچنین به ما مرکزیت توسعه شخصیت و شایستگی یک مربی را نشان می دهد. اگر بخواهیم اهداف پولس را برای راهنمایی در اول تیموتائوس خلاصه کنیم، می‌گوییم که این اهداف توسعه اعتقاد، دعوت، شخصیت و شایستگی فرد است. این را در 2 تیموتائوس نیز می بینیم.

نامه دوم تیموتائوس

نامه دوم پولس به تیموتائوس شخصی تر از نامه اول او است. اگرچه پولس همچنان نگران بسیاری از مشکلات مشابه در میان کلیسای افسس است، این نامه لحن کاملاً متفاوتی به خود می گیرد. بسیاری از این با این واقعیت توضیح داده می شود که وضعیت شخصی پل از زمان اولین نامه او به شدت تغییر کرده است. زمانی که پل نامه دوم خود را به تیموتائوس می نویسد، او در زندان در انتظار اعدام است و مرگ قریب الوقوع او آخرین نامه نگاری او را با مردی که او راهنمایی می کند تحت الشعاع قرار می دهد. افزایش هزینه، 

به یک معنا این یک نوع آخرین وصیت و وصیت است، "عبور از مانتو". بر خلاف اول تیموتائوس، تیموتائوس دوم به شدت شخصی است و اولین روزهای آنها را با هم به یاد می آورد (3:10-11؛ رجوع کنید به 1:3-5) و مهمتر از همه، به وفاداری همیشگی تیموتائوس - به انجیل، به خود پولس، به دعوت خودش (1:6:15-14; 

پولس قلب خود را در این نامه نشان می دهد. توماس لی و هاین پی. گریفین آن را اینگونه خلاصه می کنند: «پل توجه خود را بر تیموتی متمرکز کرد. این یک کلمه شخصی به یک فالوور محبوب است.» سخنان او تصویری از امیدهای در حال مرگ او برای پسرش در ایمان ارائه می دهد. این نامه خلاصه آسیب‌پذیری است از اینکه پولس چگونه امیدوار است تیموتائوس در کار خدمت استقامت کند و ایمان خود را به نسل بعدی تحسین کند. این یکی از واضح ترین اجمالی از قلب و امید مربیگری مسیحی است. 

محکومیت و فراخوانی. 

سخنان پند آمیز پولس در این نامه دوم، اگرچه از نظر لحن متفاوت است، شبیه آنچه قبلاً از نامه اول خلاصه کردیم. پولس به تیموتائوس یادآوری می کند که اعتقادات و دعوت او مبنای شکوفایی او است: «ایمان خالصانه تو به من یادآوری شده است. . . . به همین دلیل به شما یادآوری می‌کنم که عطای خدا را که با گذاشتن دست‌های من در شماست، شعله‌ور کنید، زیرا خدا به ما روح ترسی نداد، بلکه از قدرت و عشق و خویشتن‌داری عطا کرد» (1: 5، 6-7). 

«ایمان خالصانه» تیموتائوس (1: 5) و «هدیه خدا» (1: 6) نقطه شروع زندگی و خدمت او بود. تیموتائوس باید به اعتقادات صادقانه ایمان خود پایبند باشد و هدایای دعوت حرفه ای خود را «شعله افکند». پولس خود را الگوی تیموتائوس می داند. او توصیه می‌کند: «از الگوی کلمات سالمی که از من شنیده‌اید، در ایمان و محبتی که در مسیح عیسی است، پیروی کنید. به روح القدس از امانت نیکی که به شما سپرده شده است محافظت کنید» (1:13-14). مهم ترین راهنمایی نه فقط، یا حتی در درجه اول، از طریق آنچه می گوییم، بلکه از طریق زندگی ما اتفاق می افتد. 

پولس امیدوار است و انتظار دارد که تیموتائوس مهمترین چیز را در مورد زندگی و خدمت از مثال خود بیاموزد: آموزه صحیح به ایمان و عشق صحیح منجر می شود. این الگویی است که او می خواهد تیموتی از آن پیروی کند. درست همانطور که در نامه اول خود انجام داد، پولس این کلمات اساسی را با یادآوری و هشدار به تیموتائوس از آنچه برای کسانی که از ساختن زندگی و خدمت خود بر اساس اعتقادات خود غفلت می ورزند، پیروی می کند و دعوت می کند: آنها ایمان را رها می کنند و از همکاران خود روی می گردانند (1:15). پولس این را برای تیموتائوس نمی خواهد. 

بعداً در نامه، پولس امیدوار است که تیموتائوس از او الگو بگیرد و خدمت خود را بر اساس اعتقادات و دعوت خود بنا کند: 

امّا تو از تعلیم و رفتار و هدف من در زندگی و ایمان و شکیبایی و عشق و استواری و جفاها و رنجهایم پیروی کردی. . . به آنچه آموخته‌اید و اعتقاد راسخ دارید ادامه دهید و بدانید که از چه کسی آن را آموخته‌اید و چگونه از کودکی با نوشته‌های مقدس آشنا شده‌اید، که می‌تواند شما را برای نجات از طریق ایمان به مسیح عیسی عاقل کند. (3:10-11، 14-15)

با نزدیک شدن به مرگش، نگرانی اولیه پل برای مرشد محبوبش یکسان است: اینکه او با محکم نگه داشتن اعتقادات خود و به یاد آوردن دعوت خود، در ایمان و خدمت خود استقامت می کند. به نظر می رسد که پل نمی تواند این اصول را به اندازه کافی تکرار کند. 

شخصیت و شایستگی. 

با این حال، مانند نامه اول، پولس تمایل خود را به تیموتائوس برای انجام کارهایی بیش از صرفاً به اعتقاد و دعوت خود آشکار می کند. تیموتائوس برای تعلیم و الگوبرداری از اعتقادات خود به دیگران فرا خوانده شده و به او استعداد داده شده است. پولس می‌گوید: «آنچه را که در حضور شاهدان بسیار از من شنیدی، به مردان مؤمن بسپار که می‌توانند دیگران را نیز تعلیم دهند» (2: 2). اینجاست که فرد شروع به دیدن استراتژی پولس برای بلوغ کلیسا می کند. پولس جان خود را در تیموتائوس ریخته است. او اکنون انتظار دارد که تیموتی همان سپرده را به دیگران واریز کند. کار مربیگری در مورد گنجاندن اعتقادات و شخصیت در زندگی دیگران است تا آنها نیز بتوانند همین کار را انجام دهند. این کار ضرب همان کاری است که تیموتائوس برای انجام آن فراخوانده شد. با نزدیک شدن به مرگ، پولس امیدوار بود که خدمت او از طریق سپرده های وفادار و عمدی تیموتائوس به دیگران پیشرفت کند.

و مانند نامه اول، پولس می گوید که تیموتائوس باید این کار را با الگوبرداری از شخصیت خداپسندانه و آموزش شایسته کلام حقیقت انجام دهد. دو قسمت از نامه این را روشن می کند. اولین مورد در 2 تیموتائوس 2 یافت می شود:

این چیزها را به آنها یادآوری کن و در پیشگاه خدا به آنها سفارش کن که بر سر سخنان نزاع نکنند که هیچ سودی ندارد، بلکه فقط شنوندگان را تباه می کند. تمام تلاش خود را بکنید تا خود را به عنوان یک فرد مورد تایید به خداوند معرفی کنید، کارگری که نیازی به شرم ندارد و به درستی کلام حقیقت را به کار می گیرد. اما از حرف های بی احترامی بپرهیزید، زیرا مردم را به بی خدایی هر چه بیشتر سوق می دهد و صحبت های آنها مانند قانقاریا گسترش می یابد. . . . پس از شور و شوق جوانی فرار کنید و به دنبال عدالت، ایمان، عشق و صلح باشید، همراه با کسانی که خداوند را از دل پاک می خوانند. با بحث های احمقانه و جاهلانه کاری نداشته باشید. شما می دانید که آنها نزاع ایجاد می کنند. و بنده خداوند نباید ستیزگر باشد، بلکه باید با همه مهربان باشد، قادر به تعلیم باشد، بدی را با صبر و شکیبایی تحمل کند، مخالفان خود را با ملایمت اصلاح کند. شاید خداوند به آنها توبه کند تا به حقایق دست یابند و به خود بیایند و پس از اسیر شدن در دام شیطان برای انجام اراده خود، از دام شیطان بگریزند. (2:14-17، 22-26)

تیموتائوس باید (2:15-16، 22-25) را الگوبرداری کند و (2:14-15، 24-25) زندگی مسیحی را به کسانی که در داخل (2:14) و خارج از کلیسا هستند (2:25) آموزش دهد. برای اینکه تیموتائوس این کار را انجام دهد، باید در شخصیت خداپسندانه رشد کند و در اعلامیه شایستگی پیدا کند. امید این است که خداوند، از طریق شیوه زندگی و تعلیم تیموتائوس، به مردم، به ویژه کسانی که با زندگی و پیام او مخالفند، به توبه عطا کند و آنها را هدایت کند (2:25-26). 

آخرین اتهام پولس به تیموتائوس همین امید را می رساند. در انتهای نامه آمده است. پولس می نویسد،

من شما را در حضور خدا و مسیح عیسی که زندگان و مردگان و بر اساس ظهور و پادشاهی او داوری خواهد کرد، امر می کنم. در فصل و خارج از فصل آماده باشید. با صبر و تعلیم کامل سرزنش، سرزنش و نصیحت کنید. زیرا زمانی فرا می رسد که مردم تعلیم درست را تحمل نخواهند کرد، بلکه با گوش های خارش دار، معلمانی را به تناسب علایق خود برای خود جمع می کنند و از گوش دادن به حقیقت رویگردان می شوند و در افسانه ها سرگردان می شوند. و اما شما همیشه هوشیار باشید، رنج را تحمل کنید، کار مبشری را انجام دهید، خدمت خود را انجام دهید. (4:1-6)

باز هم، چشم‌انداز پولس برای تیموتائوس برای انجام وظیفه‌ی خدمتش از طریق ترکیبی از شخصیت صبور، هوشیار، و استوار و موعظه و تعلیم مستمر، کوشا، شایسته‌اش را می‌بینیم. پل علاوه بر پاسداری و پرورش اعتقادات و فراخوان مرشد خود، قصد داشت شخصیت و شایستگی خود را تا آخر تقویت کند. 

رابطه پل با تیموتائوس بینش های ارزشمندی را در مورد ماهیت راهنمایی ارائه می دهد. از نامه‌های پولس به تیموتائوس متوجه می‌شویم که مربیگری او بر چهار حوزه خاص از زندگی تیموتائوس متمرکز بوده است: اعتقادات، دعوت، شخصیت و شایستگی‌های او. راهنمایی مسیحی دقیقاً همان چیزها را هدف قرار می دهد. اگرچه تکلیف و زمینه روابط مربیگری ما با پل و تیموتی متفاوت است، اما رابطه آنها به ما کمک می کند ماهیت و اهداف اساسی مربیگری را درک کنیم. هر فرد جوان تری که به دنبال راهنمائی شدن باشد و هر فرد مسن تری که امیدوار است راهنمایی شود، با دستورات پل به خوبی مورد توجه قرار می گیرد و با توجه به آنها به روابط مربیگری ما دستور می دهد. بقیه این راهنمای میدانی با هدف ارائه ملاحظات عملی در مورد چگونگی انجام این کار است. 

بخش دوم: پیدا کردن یک مربی

یک حس وجود دارد که پیدا کردن یک مربی آسان است - فقط بپرس! کسی را پیدا کنید که زندگی او - اعتقادات، دعوت، شخصیت و شایستگی‌هایش - ارزش تقلید را دارد و از او بخواهید که مربی شما باشد. اما پیدا کردن یک مربی معمولاً کمی بیشتر از اینها درگیر است. اگر به همین سادگی بود، یکی از متداول ترین سوالاتی نبود که در طول سال ها دریافت کرده ام، و این راهنمای میدانی بسیار کوتاه تر بود. اما به خاطر داشته باشید، یافتن یک مربی در نهایت به اینجا ختم می شود: از کسی می خواهید که شما را راهنمایی کند در طول مسیر، در اینجا چند نکته وجود دارد که باید به خاطر داشته باشید که ممکن است به شما در پیدا کردن مربی مناسب کمک کند.  

قادر به راهنما باشید.  

در جستجوی مربی به راحتی نادیده گرفته می شود. و مطمئناً در مثال تیموتی از قلم انداختن آن آسان است. زمانی که پولس در لستره حاضر شد، تیموتائوس از قبل در میان کلیسا شهرت خوبی داشت. اگرچه نمی‌توانیم مطمئن باشیم که چرا، پولس ویژگی‌های خاصی را در تیموتائوس دید که او را به کاندیدای اصلی برای راهنمایی تبدیل کرد. یعنی تیموتی قادر به مربی بود. 

همانطور که قبلاً اشاره کردم، در طول سال ها با جوانان بسیاری روبرو شده ام که تصور می کردند داشتن یک مربی نوعی حق تولد در زندگی مسیحی است. این فرض، اغلب ناخودآگاه، چیزی شبیه به «همه یک پل می‌گیرند» بود. چیزی که من اغلب مجبور به توضیح آن بوده‌ام این است که "نه، همه یک پل دریافت نمی‌کنند." و نه فقط به این دلیل که پولس یک رسول بود! در بسیاری از زمینه ها، مانند کلیسای محلی من، تقاضا برای مربیان به سادگی از عرضه پیشی می گیرد. و به این ترتیب، کسانی که زندگی آنها ارزش تقلید را دارد، قبلاً مردم را راهنمایی می کنند. این بدان معناست که مربیان کمتری در دسترس هستند و کسانی که هستند باید انتخاب کنند که چه کسانی را به عنوان مربی انتخاب می کنند. 

همانطور که به دنبال یک مربی هستید، باید از خود بپرسید: "آیا من از آن دسته افرادی هستم که آماده تقلید از زندگی شایسته انجیل هستم؟" همه پول نمی گیرند. و یکی از دلایل آن این است که همه تیموتی نیستند. با همه چیزهایی که در مورد تیموتی نمی دانیم، می دانیم که او قادر به مربی بود. او مشتاق بود و آماده بود که کسی باورها، دعوت، شخصیت و شایستگی هایش را شکل دهد و تقویت کند. زمانی که پل از شهر عبور کرد، او قبلاً زندگی خداپسندانه ای داشت. 

بدانید کجا باید نگاه کنید. 

یکی دیگر از ملاحظات عملی در یافتن یک مربی این است که بدانید کجا می توانید آنها را پیدا کنید. شما می توانید یک مربی در هر جایی پیدا کنید. اما مکان ایده آل برای پیدا کردن یک مربی، کلیسای محلی شما است. به این ترتیب، زندگی شما بیشتر در هم تنیده می شود - و مربیگری شما عمیق تر - زیرا زندگی معنوی شما توسط همان جماعت شکل می گیرد. شما هر هفته در حال عبادت و دریافت همان آموزش هستید. اعتقادات اعتقادی شما و همچنین ریتم های پرستش هفتگی شما به طور کلی همسو هستند. پیدا کردن یک مربی در جماعت شما فرصت بیشتری را برای این مربی فراهم می‌کند که زندگی در زندگی داشته باشد و در یک بخش از زندگی تقسیم نشود. پیدا کردن یک مربی در کلیسای محلی شما بسیار کمک می کند تا اطمینان حاصل شود که مهمترین و اساسی ترین زمینه رابطه مربیگری - اعتقادات مسیحی شما - مشترک است. 

برای بسیاری از مردم، مانع شماره یک برای یافتن یک مربی این است که آنها به سادگی با افرادی که سن بالاتری دارند یا در مرحله متفاوتی از زندگی هستند، قرار ندارند. متأسفانه، این اغلب حتی در کلیساها نیز صادق است. برای بسیاری از اعضای کلیسای من طی سال‌ها، جدی گرفتن در مورد یافتن یک مربی به این معنی بود که زودتر از خواب بلند شدند و به مراسم عبادت قبلی رفتند. برای دیگران، این بدان معنا بود که آنها شروع به شرکت در جلسات دعای ماهانه کلیسا کردند و به دنبال یک مربی در آنجا بودند. برای دیگران، این بدان معنا بود که از گروه اجتماعی خود که پر از همسالانشان بود، خارج شدند و به گروهی چند نسلی تبدیل شدند. یا به طور خاص به مطالعه کتاب مقدس مردانه یا زنانه پیوستند تا با مردان یا زنان مسن تر باشند. به هر حال، برای بسیاری، جدی گرفتن در مورد یافتن یک مربی مستلزم آن بود که برنامه‌های خود را مجدداً تنظیم کنند تا در مکان‌هایی باشند که می‌توان راهنما پیدا کرد. 

همانطور که در مورد پیدا کردن یک مربی فکر می کنید، آیا در زمینه مناسب هستید؟ چه چیزی را باید در برنامه خود و به ویژه زندگی خود در کلیسای محلی خود تنظیم کنید تا احتمال بیشتری وجود داشته باشد که فردی را پیدا کنید که زندگی او ارزش تقلید را داشته باشد؟ 

 

بدانید که به دنبال چه کسی هستید. 

همانطور که به این فکر می کنید که کجا به دنبال یک مربی بگردید، همچنین مهم است که در مورد اینکه به دنبال چه کسی هستید شفافیت داشته باشید. وقتی به زنان و مردانی فکر می‌کنید که زندگی‌شان ارزش تقلید دارد، می‌دانید این به چه معناست؟ فراتر از مسیحی بودن، به دنبال چه چیز دیگری در یک مربی هستید؟ اینجاست که مقوله‌هایی که از نامه‌های پولس به تیموتائوس جمع‌آوری کردیم، می‌توانند به عنوان یک مربی برای شما مفید باشند. در جستجوی یک زن یا مرد برای راهنمایی شما، به دنبال کسی هستید که بتواند اعتقادات، دعوت، شخصیت و شایستگی های شما را شکل دهد. 

  • محکومیت ها: در جستجوی یک مربی، شما به دنبال شخصی هستید که در اعتقادات خود در مورد خدا و انجیل روشن و قانع باشد. آنها نیازی ندارند که استاد حوزه باشند یا یک کتاب الهیات سیستماتیک را در اتومبیل خود حمل کنند، بلکه باید مطمئن باشید که این شخص ریشه و ریشه در حقیقت کلام خدا دارد. و بیش از دانستن و بیان دکترین درست، آنها باید زندگی خود را در پرتو آن بگذرانند. به یاد داشته باشید، پولس تیموتائوس را تشویق کرد که نه تنها از آنچه اعتقاد داشت، بلکه نحوه زندگی خود را در پرتو اعتقادات خود تقلید کند. وقتی به دنبال مربی می گردید، به دنبال فردی هستید که زندگی اش ارزش تقلید را در این زمینه داشته باشد. و بنابراین، کسی که می تواند شما را در اعتقادات مسیحی خود راهنمایی کند - شکل دهد، هدایت و تقویت کند.   
  • تماس گرفتن: علاوه بر اعتقادات مسیحی، شما همچنین به دنبال شخصی هستید که بتواند به شما در رشد شغلی خود کمک کند. خواه ما کشیش باشیم یا خانه دار یا معلم یا آرایشگر، شغل ما در ملکوت خدا اهمیت دارد. ما بیش از هر چیز دیگری، به جز خواب، زمان بیشتری را در زندگی خود به شغل خود اختصاص خواهیم داد. به همین دلیل است که ادغام عبادت و کار ما بسیار مهم است. شغل تیموتائوس خدمت شبانی بود، و پولس رسول به طور منحصربه‌فردی مجهز بود تا به او کمک کند تا با وفاداری در این دعوت زندگی کند. شما چطور؟ آیا حسی از فراخوان حرفه ای خود دارید؟ شاید شما این کار را انجام می دهید و می خواهید یک مربی پیدا کنید که در حرفه ای مشابه خدمت کرده است. شاید شما می خواهید وضوح بیشتری در مورد آن داشته باشید و به همین دلیل است که برای شروع به دنبال یک مربی هستید. در هر صورت، یکی از نکات مهم در یافتن یک مربی، یافتن فردی است که به حرفه و اخلاق کاری او احترام می گذارید. باور کنید یا نه، بسیاری از مکالمات شما در طول دوره راهنمایی بر روی کار شما متمرکز خواهد شد. همانطور که چشمان خود را برای یک مربی بالقوه باز نگه می دارید، احساس خود شما از تماس حرفه ای یا فقدان آن ممکن است در ملاحظات شما مفید باشد. 
  • شخصیت: همانطور که یکی از دوستان و مربیان خودم دوست دارد بگوید، "شخصیت پادشاه است." در یک رابطه آموزشی سالم، این درست خواهد بود. ما این را در نامه های پولس به تیموتائوس می بینیم. بارها و بارها و بارها، پولس به تیموتائوس در مورد شخصیت او مشاوره می دهد، یادآوری و نصیحت می کند. و وقتی نوبت به مربیگری می‌رسد، نمی‌توانید چیزی را که ندارید ارائه دهید. همانطور که به دنبال یک مربی می گردید، به دنبال زن یا مردی هستید که شخصیت او، ریشه در اعتقادات آنها و شکوفا شدن آنها، به گونه ای شایسته انجیل زندگی شود. این یک کلیشه در راهنمایی و شاگردسازی است که "بیشتر از آموزش گرفته می شود" و این مطمئناً در مورد شخصیت صادق است. خوب یا بد، شخصیت شما توسط شخصیت مربی شما شکل می گیرد. شاید این شکل دهنده ترین جنبه رابطه باشد. همانطور که به دنبال یک مربی هستید، این را در نظر داشته باشید. به جنبه‌های ثانویه‌ای که ممکن است در ابتدا شما را به سمت کسی متمایل کند، نگاه کنید و مربی‌ای را پیدا کنید که شخصیت او جذاب‌ترین ویژگی او است. 
  • شایستگی ها: در نهایت، شایستگی های مختلف زندگی وجود خواهد داشت - در محل کار، خانه، روابط و غیره - که باید در روزها و سال های آینده در آنها رشد کنید. بخش بزرگی از مربیگری داشتن کسی است که شما را تشویق کند و در زمینه هایی که در آن صلاحیت دارید، شما را تشویق کند و در زمینه هایی که هنوز صلاحیت ندارید به شما مشاوره، آرامش و تصحیح بدهد. بدیهی است که این بدان معنا نیست که شما نیاز به یافتن مربی ای دارید که در همه زمینه های زندگی صلاحیت داشته باشد. اون شخص وجود نداره و به احتمال زیاد زمینه هایی از زندگی وجود خواهد داشت، و شاید به ویژه در حرفه، جایی که شما شایستگی و مهارت بیشتری نسبت به مربی خود دارید. آنچه من در اینجا قصد دارم اذعان کنم این است که در یک رابطه مربیگری که در آن شما در تمام زندگی به دنبال راهنمایی خدا هستید، مهم است که به توانایی مربی خود برای صحبت با شایستگی های خود احترام بگذارید. از بسیاری جهات، این حوزه عملی ترین مکالماتی است که خواهید داشت. یک مربی خوب می‌تواند قوی‌ترین شایستگی‌های شما و زمینه‌های آشکارترین ناتوانی‌های شما را شناسایی کرده و پرورش دهد. هر دو مهم هستند.   

اگرچه ممکن است فکر کردن در مورد آن زیاد باشد، و حتی کمی احساس شود، مهم است که بدانید زمانی که در تلاش برای یافتن یک مربی هستید، به دنبال چه کسی هستید. به طور کلی، شما به دنبال کسی هستید که زندگی او ارزش تقلید را داشته باشد. به طور خاص، شما به دنبال شخصی هستید که فکر می کنید قادر به پرورش اعتقادات، دعوت، شخصیت و شایستگی های شما باشد. 

بدانید چه بپرسید. 

در واقع "پرسش بزرگ" جایی است که لاستیک در یافتن یک مربی با جاده برخورد می کند. اگرچه یافتن یکی به آسانی درخواست کردن نیست، روشی که شما به یک مربی بالقوه نزدیک می‌شوید بخش مهمی از برقراری رابطه‌ای است که می‌خواهید. در طول سال‌ها، یکی از متداول‌ترین پاسخ‌هایی که من به این سوال مشاهده کرده‌ام، "آیا شما مربی من خواهید بود؟" پاسخ این است که "منظور شما از آن چیست؟" بنابراین، هنگامی که تشخیص دادید که می‌خواهید از چه کسی بخواهید به شما راهنمایی کند، بهتر است آنچه را که درخواست می‌کنید در نظر بگیرید. 

به طور خاص، برای شما مفید خواهد بود که در نظر بگیرید که چگونه می خواهید زمان های "رسمی" مشاوره ساختاری داشته باشد. اگرچه ساختار در نهایت به در دسترس بودن و ترجیحات مربی بستگی دارد، اما دانستن آنچه می خواهید در قسمت جلویی درخواست کنید مفید است. آیا می خواهید دو بار در ماه با مربی خود ملاقات کنید؟ هفته ای یکبار؟ آیا می‌خواهید زمان را به مکالمه باز، مطالعه کتاب، یا نوعی مخلوط اختصاص دهید؟ کی و کجا دوست داری ملاقات کنیم؟ سر ناهار؟ در دفتر؟ اینها انواع سؤالاتی هستند که ممکن است بخواهید وقتی آماده می شوید از کسی بخواهید که به شما راهنمایی کند فکر کنید. باز هم، مربی در نهایت بسیاری از ساختار را تعیین می کند، اما فکر کردن به این موارد در قسمت جلویی تنها به انتقال صداقت و سنجیده بودن درخواست شما کمک می کند. همچنین ممکن است به شما کمک کند که از دسته بندی های بالا - اعتقادات، فراخوان، شخصیت و شایستگی ها - استفاده کنید تا فهرست مشخص تری از راه هایی که امیدوارید از طریق رابطه ای که به دنبال آن هستید رشد و توسعه پیدا کنید، تهیه کنید.  

بنابراین وقتی به دنبال یک مربی هستید، بدانید که چه چیزی می‌پرسید. به این ترتیب، وقتی این سوال را می‌پرسید: "آیا به من راهنمایی می‌کنی؟" و آنها پاسخ می دهند: "چه چیزی در ذهن دارید؟" شما آماده خواهید بود. علاوه بر این که به شما کمک می کند تا آنچه را که از رابطه می خواهید مشخص کنید، چنین تفکری به مربی بالقوه کمک می کند تا با شما تصور کند که مربی چگونه می تواند باشد. 

بدانید از چه کسی بپرسید 

یکی دیگر از منابع اغلب نادیده گرفته شده در یافتن یک مربی، افراد دیگر هستند! به افراد دیگر اطلاع دهید که به دنبال یک مربی هستید و ببینید آیا آنها توصیه ای دارند یا خیر. اگر تصمیم گرفته اید در کلیسای خود یک مربی پیدا کنید، از کشیش ها یا خادمین خود بپرسید که چه کسانی را توصیه می کنند. اغلب اوقات، آنها می توانند دانش خود را از زندگی شما و ویژگی های مورد انتظار شما در یک مربیگری دریافت کنند و می توانند به شما کمک کنند تا تشخیص دهید چه کسی می تواند برای راهنمایی شما مناسب باشد. در بیش از یک مورد، من دیده ام که افرادی این نوع درخواست توصیه را انجام می دهند و نام یکسانی را از چندین نفر دریافت می کنند. چنین تاییدی همیشه یک تشویق است. اگرچه ممکن است فروتنانه باشد، اما این مفید است که به دیگران بفهمانید که به دنبال یک مربی هستید و برای بینش آنها باز باشید. 

دعا کن 

آخرین اما مطمئناً نه کم اهمیت ترین، برای مربی مورد نظر خود دعا کنید. به نظر می رسد پیدا کردن یک مربی خوب مانند یافتن یک دوست خوب است. شما می توانید یکی را آماده کنید و دنبال کنید، می توانید از اطراف خود برای توصیه ها بپرسید، اما نمی توانید با تلاش خود آن را بسازید یا به نتیجه برسانید. در نهایت، یک مربی تکوینی، مانند یک دوستی عمیق، چیزی است که شما باید دریافت کنید، همانطور که خداوند مهربانانه آن را به وجود آورده است. که مستلزم آن است که منتظر اجابت دعای خود باشید!

اگر تا اینجا خوانده اید، به این معنی است که شما تشنه پیدا کردن یک مربی هستید، تا کسی شما را شکل دهد و شما را به سمت کامل بودن اعتقادات، دعوت، شخصیت و شایستگی هایتان هدایت کند. واقعاً عملی ترین اقدامی که می توانید در پاسخ به این میل انجام دهید، دعاست. از خدا بخواهید که مربی مورد نیازتان را به شما بدهد. و چشم‌ها و دست‌های خود را باز نگه دارید و آماده باشید تا مربی‌ای را که او ارائه می‌کند تأیید و دریافت کنید. خوشحالی پدر ما است که ما را به شکل پسرش درآورد، بنابراین اگر کسی را برای ما بیاورد که از او برای این هدف استفاده کند، نباید تعجب کنیم. پس وقتی در نظر گرفتید که از چه کسی بخواهید و چه چیزی را از آنها بخواهید، از درخواست خدا غافل نشوید. او دقیقا می داند به چه کسی و به چه چیزی نیاز دارید. 

بخش سوم: مربی بودن

مانند پیدا کردن یک مربی، یک حس وجود دارد که مربی بودن آسان است - فقط بگو بله! یا بهتر از آن، منتظر کسی نباشید که بپرسد. آغاز کنید. کسی را بیابید که زندگی - اعتقادات، فراخوان، شخصیت و شایستگی‌هایش - می‌خواهید شکل دهید و از او بپرسید که آیا می‌توانید او را راهنمایی کنید.. باز هم، این به اندازه کافی آسان به نظر می رسد، اما ما می دانیم که یک مربی خوب بودن، جزئی تر از آن است. اگر به همین سادگی بود، تعداد افرادی که به دنبال مربی می گشتند بسیار کمتر بود. اما در قلب مربیگری، میل ساده ای وجود دارد که هر خوبی را که خدا برای ما انجام داده است به دیگران بسپاریم و به آنها منتقل کنیم. علاوه بر تمایل به انجام این کار، در اینجا چند فکر وجود دارد که باید به خاطر داشته باشید که ممکن است در خدمت تلاش شما برای راهنمایی باشد.  

بدانید که چیزی برای ارائه دارید. 

یکی از اولین و بالاترین موانعی که زنان و مردان در راه مربیگری با آن مواجه می شوند این است که چیزی برای ارائه ندارند. مردم می پرسند، "چرا کسی می خواهد که من آنها را راهنمایی کنم؟" یا "چه چیزی باید کمک کنم؟" متأسفانه، این احساسات بسیاری از مردم را که چیزهای زیادی برای ارائه دارند، در حاشیه نگه داشته است. 

یکی از راه‌های مبارزه با این ناامنی‌ها این است که به سادگی اذعان کنیم که این ناامنی‌ها عادی هستند و در سفر مربیگری مورد انتظار هستند. بله، در میان ما تعداد کمی از سعادتمندان وجود دارند که به نظر می‌رسد می‌دانند چیزی برای ارائه به دنیا دارند. اما اکثر آنها، حتی کسانی که بدون شک زندگی هایی دارند که ارزش تقلید را داشته باشد، اغلب چنین احساسی ندارند. ما به سادگی احساس نمی کنیم مربی هستیم، تا حدی به این دلیل که از بخش هایی در زندگی خود که نیاز به راهنمایی دارند بسیار آگاه هستیم! و این مهم است که به خاطر بسپاریم: تبدیل شدن به یک مربی به این معنا نیست که ما نیاز به مربیگری را در زندگی خود بیشتر کرده ایم. اما ما هرگز محصول نهایی نخواهیم بود، بنابراین لازم نیست تا آن زمان منتظر بمانیم تا به دیگران کمک کنیم. اساس مربی بودن، تمایل به اذعان فروتنانه این است که چیزی برای ارائه داریم. 

اگر فکر می کنید به عنوان یک مربی چیزی برای ارائه ندارید، از شخصی که از شما درخواست کرده است که به او راهنمائی کنید، بپرسید که فکر می کند شما چه پیشنهادی دارید. و به یاد داشته باشید که مربیگری در نهایت مربوط به شما نیست. این در مورد شخصی است که شما مربیگری می کنید. برای منتور، منتورینگ اساساً مربوط به تشخیص نیازهای منتی است، و اینکه چگونه می‌توانیم به او در این راستا خدمت کنیم، نه آنچه باید بدهیم. همه ما می توانیم عاشقانه به دیگران خدمت کنیم. و اگر به شما کمک می‌کند که در مورد آن به این شکل فکر کنید، این قلب چیزی است که از شما خواسته می‌شود در مربیگری ارائه دهید: خدمت کردن عاشقانه به مربی‌تان.   

بدانید چه چیزی را راهنمایی می کنید. 

از آنجایی که به دنبال حفظ امتیاز و تصور پتانسیل مربیگری خود هستید، دانستن اینکه واقعاً چه چیزی را راهنمایی می کنید - هدف شما شکل دادن، توسعه و پرورش چه چیزی است - در منتی مهم است. انتظار دارید چه چیزی را از طریق مربیگری خود مشاهده کنید؟ هدف شما چیست؟ باز هم، اینجاست که مقوله‌هایی که از نامه‌های پولس به تیموتائوس مشاهده کردیم، می‌تواند برای شما به عنوان یک مربی مفید باشد. شما پولس رسول نیستید، و تیموتائوس را راهنمایی نمی کنید، اما هدف از راهنمایی شما، مانند پولس، شکل دادن به اعتقادات، فراخوان، شخصیت و شایستگی های فردی است که شما مربیگری می کنید. 

  • محکومیت ها: اساسی ترین چیزی که ما به دنبال آن هستیم تا در مربیان خود راهنمایی کنیم، اعتقادات مسیحی آنهاست. راهنمایی مشخص مسیحی مبتنی بر اعتقادات مشخص مسیحی است. این بدان معنا نیست که شما به مدرک حوزوی نیاز دارید یا یک الهیات سیستماتیک را در ماشین خود حمل می کنید، اما به این معنی است که هدف اصلی مربیگری شما خدایی است. برای اینکه یک مربی متمایز مسیحی باشید، درک این است که هدف اساسی شما از مربیگری، توزیع خرد نیست، اگرچه امیدواریم که این اتفاق بیفتد. این برای این است که خود را وقف کنید تا منتی شما ریشه و ریشه در انجیل عیسی مسیح داشته باشد. 
  • تماس گرفتن: البته، علاوه بر کمک به تقویت بیشتر آنها در اعتقادات مسیحی‌شان، به آنها کمک می‌کنید تا فراخوان حرفه‌ای خود را به خاطر بسپارند و شاید تشخیص دهند. همان‌طور که در نامه‌های پولس به تیموتائوس می‌بینیم، بسیاری از راهنمایی‌های شما حول حرفه مربی شما متمرکز خواهد شد. شما می توانید به آنها کمک کنید تا از پستی و بلندی ها، بردها و باخت ها، میل یا عدم تمایلی که در شغل خدادادی خود تجربه می کنند فکر کنند. اغلب اوقات، این مهم ترین و مهم ترین مسئله ای است که منتی شما با آن مواجه می شود. آنها حتی ممکن است شما را به عنوان یک مربی جستجو کرده باشند تا از طریق غربال کردن و کسب وضوح یا اعتماد به نفس در مورد حرفه خود.

این بدان معنا نیست که شما باید همان حرفه ای را داشته باشید که به آن ها راهنمایی می کنید، اگرچه ممکن است مفید باشد. و برخی ممکن است این را ترجیح دهند. اما یک آتش نشان می تواند یک حسابدار را راهنمایی کند و یک خانه دار می تواند یک وکیل را راهنمایی کند. در مربیگری، مسلک خاص کمتر از روشی که فرد خداپسندانه برای شغل خود پیش می‌برد اهمیت دارد. یکی از فرصت های اولیه ای که شما به عنوان مربی دارید این است که به مربی خود کمک کنید تا ایمان و کار خود را یکپارچه کند، کار را به عنوان یک فراخوان و حرفه واقعی در زندگی و نه فقط یک شغل تلقی کند. شما آنها را به سمت اعتماد به نفس و شادی در این فراخوان راهنمایی خواهید کرد. 

  • شخصیت: شکل گیری شخصیت، قلب راهنمایی مشخصاً مسیحی است. در مرشد بودن، از یک مربی دعوت می‌کنید که از عیسی پیروی کند و در کنار شما بیشتر و بیشتر با شخصیت او مطابقت داشته باشد. این، در نهایت، مزاحم راهنمایی است. بنابراین، همانطور که برای مربیگری آماده می شوید، این را هدف اصلی خود قرار دهید. هر چیزی که مربی شما فکر می‌کند از شما می‌خواهد تا مربی او باشید یا انجام دهید، اولویت شکل‌گیری شخصیت را در ذهن خود روشن نگه دارید. شما مجبور نیستید آنطور که در این پاراگراف نوشته شده است آن را به صورت طاسانه برای آنها بیان کنید (اگرچه ممکن است انتخاب کنید)، اما باید به عنوان یک مربی در خط مقدم دیدگاه شما باقی بماند. باز هم، وظیفه اصلی شما این نیست که حکمت و دانش پنهانی را برای مرشد خود توزیع کنید، بلکه هدایت آنها به سمت تطابق با شخصیت مسیح است که حکمت و دانش در او پنهان است. 

و همانطور که شکل گیری شخصیت را در خط مقدم ذهن خود در راهنمایی خود نگه می دارید، همچنین به یاد داشته باشید که مشاور شما به احتمال زیاد از مشاهده شخصیت شما بیشتر از گوش دادن به صحبت های شما در مورد آن یاد می گیرد. با دانستن این موضوع، در مثالی که قرار دادید، عمدی باشید. و در مورد روش‌های خلاقانه‌ای که می‌توانید از منتی خود دعوت کنید تا شاهد زندگی شما باشد، آگاه باشید. آنها را به خانه خود دعوت کنید یا در صورت لزوم، شما را در محل کار در شغل خود یا سایر تنظیمات مشاهده کنند. چه آنها بدانند و چه ندانند، سودمندترین بخش مربیگری شما تأثیری است که به ناچار بر شخصیت مربی خود خواهید داشت. و بسیاری از آن به سادگی از طریق مشاهده زندگی شما. تمرکز خود را روی این موضوع از دست ندهید. در میان تمام خرد و تجربه‌ای که منتی امیدوار است از مکالمات با شما به دست بیاورد، به یاد داشته باشید که چیزی که مربی شما بیشتر به آن نیاز دارد تغییر شخصیت اوست. و یک راه اصلی که خدا آن را به وجود خواهد آورد از طریق مثال خودتان است. 

  • شایستگی ها: در نهایت، شایستگی‌های مختلف زندگی وجود خواهد داشت - در محل کار، خانه، روابط و غیره - که مربی شما می‌خواهد و نیاز دارد در روزها و سال‌های آینده در آنها رشد کند. آرام باشید، این بدان معنا نیست که باید به آنها یاد بدهید که همه کار را انجام دهند. و مطمئناً به این معنی نیست که شما باید در تمام زمینه های بی کفایتی آنها صلاحیت داشته باشید. در واقع، یکی از راه‌های اصلی که می‌توانید به منتی خود کمک کنید این است که به او اجازه دهید ببیند چگونه شما نیز، با وجود اینکه سال‌ها در پیش است، هنوز در حال شناسایی زمینه‌هایی در زندگی خود هستید که باید در آن رشد کنید، یاد بگیرید و شایستگی بیشتری کسب کنید. پس قلبت را حفظ کن، بی‌کفایتی خودت بخشی از چیزی است که شما را به یک مربی خوب تبدیل می‌کند!

وقتی صحبت از شایستگی‌ها در مربیگری می‌شود، ما در درجه اول به آگاهی فکر می‌کنیم. بخشی از مربی بودن، تشخیص، برقراری ارتباط، و پرورش بخش هایی از قوی ترین شایستگی ها و ناتوانی های آشکار است. هر دو مهم هستند. و بخش بزرگی از نقش شما این است که به آنها کمک کنید تا این نقاط قوت و ضعف را تشخیص دهند، آنها را تصدیق کنند و شجاعانه تا حد امکان صادقانه به آنها پاسخ دهند. 

بدانید چه کسی را راهنمایی می کنید. 

علاوه بر دانستن اینکه چه چیزی را در دیگران راهنمایی می کنیم، مهم است که بدانیم چه کسی را راهنمایی می کنیم. اگرچه اهداف طبقه بندی شده برای راهنمایی همیشه یکسان است، اما هر مربی متفاوت است. و یکی از بزرگترین امتیازات هر مربیگری را برای شما فراهم می کند: فرصتی برای آشنایی با شخصی که مربیگری می کنید. 

اگرچه منحصر به فرد بودن می تواند و در فرهنگ ما بیش از حد مورد توجه قرار گرفته است، هر چه بیشتر در مورد مربی خود بدانید، به طور دقیق تر و واضح تر می توانید به او راهنمایی کنید. از این نظر، می تواند مانند بزرگ کردن چند فرزند باشد. این یک چیز است که بدانید چگونه فرزندان خود را به طور کلی تربیت کنید. این دیگری است که بدانید چگونه هر کودک را به طور خاص بزرگ کنید. به طور کلی همه آنها را یکسان بزرگ می کنید. اما شما به طور همزمان همه آنها را به طور متمایز نیز مطرح می کنید. در منتورینگ هم همینطور است. 

با توجه به این موضوع، از آشنایی با مربی خود لذت ببرید. مانند فرزندپروری، ارتباط رابطه‌ای که با مربی خود ایجاد می‌کنید، دنیایی از لذت و اعتماد را به شما می‌گشاید. و این دنیا هرگز به وجود نخواهد آمد اگر شما به سادگی "وصل کنید و بازی کنید" مربیگری. بخشی از دلیلی که پولس می‌توانست کارهای خاص و شخصی را که برای تیموتائوس انجام می‌داد بنویسد، این بود که رابطه او با تیموتائوس صرفاً معاملاتی نبود. چیزی فراتر از انتقال اطلاعات یا دانش بود. خیلی بیشتر. 

هر چه زمان بیشتری برای شناخت و دوست داشتن مربی خود صرف کنید، آموزش تحول آفرین تر خواهد بود. برای هر دوی شما در واقع، یکی از بزرگترین هدایایی که یک مربی به یک مربی ارائه می دهد، رابطه است. اگر شکل گیری شخصیت قلب مربی است، رابطه روح است. بدانید چه کسی را راهنمایی می کنید. 

بدانید که چگونه راهنمایی می کنید. 

علاوه بر این که می دانید چه چیزی و چه کسی را راهنمایی می کنید، بدانید که چگونه راهنمایی می کنید. منظورم از این، شکل و ساختاری است که مربیگری شما خواهد داشت. 

به نظر می رسد تنوع بی پایانی از اشکال مربیگری وجود دارد. دوست داری مال تو چی باشه؟ آیا می خواهید ماهانه دو بار با مربی خود ملاقات کنید؟ هفته ای یکبار؟ آیا می‌خواهید زمان را به مکالمه باز، مطالعه کتاب، یا نوعی مخلوط اختصاص دهید؟ کی و کجا دوست داری ملاقات کنیم؟ سر ناهار؟ در دفتر؟ در خانه شما؟ همه موارد بالا؟ چه نوع ساختاری به شما این امکان را می‌دهد که بتوانید به بهترین وجه برای توسعه اعتقادات، فراخوان، شخصیت و شایستگی‌های مرشد تلاش کنید؟ اینها انواع سؤالاتی هستند که ممکن است در هنگام آماده شدن برای راهنمایی شخصی به آنها فکر کنید. ممکن است مدتی طول بکشد تا تعیین کنید چه چیزی را ترجیح می دهید یا چه چیزی برای شما بهتر است. اشکالی ندارد. نکته مهم در اینجا داشتن نوعی ساختار و سازگاری است، حتی اگر این ساختار و ثبات در طول زمان تغییر کند. 

برای شروع، ممکن است هفته ای یک بار با منتی ملاقات کنید. شاید شما هر هفته روز و ساعت یکسانی داشته باشید اما تنظیمات متفاوتی داشته باشید. این به شما این امکان را می دهد که فرآیند آشنایی با مربی خود و آنچه که به نظر می رسد مبرم ترین نیازهای مربیگری در ابتدا وجود دارد را آغاز کنید، در حالی که شما دو نفر یک شکل و ساختار بلندمدت برای آن ایجاد می کنید. در نهایت، ترجیحات و تمایلات شما باید آنچه را که ساختار در نهایت به وجود می آورد هدایت کند. از این خجالت نکش شما مربی هستید و اگرچه هرگز نمی‌خواهید در رابطه مربیگری خودخواه باشید، تشکیل و ساختار مربیگری به گونه‌ای که به شما امکان می‌دهد خدمت کنید، در نهایت برای مربی شما بهترین خواهد بود.

حضور داشته باشید. 

در نهایت، بخش بزرگی از مربی بودن، فقط بودن در کنار و برای مربی است. گمراه کننده خواهد بود اگر بگوییم حضور و گوش دادن فعالانه تنها چیزی است که برای راهنمایی وجود دارد. اما بخش بزرگی از آن است. وقتی متعهد می شوید که یک مربی باشید، به چیزی بیش از یک جلسه ثابت متعهد می شوید. شما متعهد می شوید که در زندگی مربی خود حضور داشته باشید. هر چقدر هم که مربیگری طول بکشد، و شاید فراتر از آن، شما متعهد می شوید که در میان کسانی باشید که در کنار آنها هستند. شما متعهد می شوید که چشم، گوش و صدایی باشید که در فصلی منحصر به فرد از زندگی باید به آن روی آورید. اساساً، این در زمان‌های ساختار یافته مربیگری بیان می‌شود. اما در سالم‌ترین مربیگری‌ها، از آن مرزها عبور می‌کند. 

شکل و ساختار مربیگری هر چه که باشد، در هنگام ملاقات حضور داشته باشید. به خود یادآوری کنید که مربی بودن فقط به این معنا نیست که به یک منتی وقت بدهید، بلکه در مورد دادن زمان با کیفیت است. همه ما می دانیم که می توانید در یک جلسه یا مکالمه باشید بدون اینکه واقعاً آنجا باشید. در راهنمایی خود در برابر این مقاومت مقاومت کنید! حضور داشته باشید. سعی کنید به روح مسیح گوش دهید و به مرشد خود عشق بورزید. وقتی با آنها هستید، با آنها باشید. به اندازه هر چیزی، آنچه منتهی ها از یک منتور نیاز دارند، شخصی است که در جاده جلوتر از آنها باشد و حاضر باشد با آنها باشد. با گوش دادن فعالانه به آنها عشق بورزیم.

بدون گوش دادن، بزرگترین هدیه ای که مربی می تواند به مربی بدهد این است که برای او دعا کند. متأسفانه، این بخشی از مربیگری است که اغلب نادیده گرفته می شود، حتی در میان مسیحیان. با وجود اعتراف به خلاف آن، بسیاری از مسیحیان دعا را منفعل و غیرعملی می دانند. که ممکن است توضیح دهد که چرا در بسیاری از منتورشیپ ها عملاً وجود ندارد. چرا در مورد آن دعا کنید وقتی می توانید آن را با یک مربی بحث کنید؟ پاسخ: زیرا در یک ساعت دعای مرشد، دگرگونی بیشتری می تواند در زندگی مرشد اتفاق بیفتد تا یک عمر بحث و گفتگو. 

بعد از اینکه همه چیز گفته شد و انجام شد، ماهیت مربیگری حضور است. در مشاوره خود حضور داشته باشید. هنگام ملاقات با منتی خود حضور داشته باشید. و در دعا برای آنها حضور داشته باشید. لحظات زیادی در مربیگری شما وجود خواهد داشت که نمی دانید چه بگویید، زمانی که احساس می کنید نمی دانید چگونه اعتقادات، فراخوان، شخصیت یا شایستگی های مربی خود را تقویت کنید. در همه زمان‌ها، به‌ویژه آن زمان‌ها، با حضورتان، راهنمایی خود را انجام دهید. حاضر شو، گوش کن و دعا کن.  

نتیجه گیری

در پایان، آخرین کلمه تشویقی وجود دارد که برای کسانی که به دنبال یافتن یا مربی شدن هستند، ارائه خواهم کرد. منتورشیپ ها برای همیشه دوام نمی آورند. حداقل خیلی ها این کار را نمی کنند. بسیاری از مربیان، اگر نه بیشتر، فصلی هستند. خدا مربیان و مربیان را برای دوره های زمانی خاص و برای حوزه های خاص هدایت الهی وارد زندگی ما می کند.

بنابراین همانطور که برای پیدا کردن یا تبدیل شدن به یک مربی آماده می شوید، آرام باشید. این مربیگری به احتمال زیاد برای همیشه دوام نخواهد آورد. و به احتمال زیاد این رابطه تمام و کمال مربیگری در زندگی شما یا زندگی شخصی که شما مربیگری می کنید نیست. رها کردن انتظارات ناسالم فشار را از بین می برد و امیدواریم به شما این امکان را می دهد که از راهنمایی هایی که خداوند در اختیار شما قرار می دهد لذت ببرید.  

بله، تیموتائوس پل را داشت و رابطه آنها بی نظیر و طولانی مدت بود. اما همه پول نمی گیرند. بسیاری از ما این کار را نمی کنیم. اما به لطف خدا، او خوب است که ما را به سوی دیگران در کلیسای خود هدایت کند، جایی که بتوانیم راهنمایی های خدایی را که برای عمیق تر کردن اعتقاداتمان، تقویت حس دعوت کردن، تقویت شخصیت، و تشویق ما در شایستگی هایمان، به آن نیاز داریم، بدهیم و دریافت کنیم. همه به عزت و جلال خداوند. 

 

از اینجا به کتاب صوتی دسترسی پیدا کنید