سرپرستی بدن شما

توسط مت دامیکو

انگلیسی

album-art
00:00

اسپانیایی

album-art
00:00

مقدمه

یوحنای رسول نامه ای کوتاه - حتی یادداشتی - به دوستش گایوس نوشت. یوحنا گفت که "خیلی چیزها برای نوشتن" برای او داشت، اما همه را کنار نگذاشت زیرا امیدوار بود "به زودی شما را ببینم و ما رو در رو صحبت خواهیم کرد" (3 یوحنا 13-14). با توجه به اینکه جان چیزهای زیادی برای گفتن داشت که آنها را کنار گذاشت، شایان ذکر است که او چه چیزی را انتخاب کرد. این نامه کوچک دلگرم‌کننده‌ای است که جان نحوه رفتار گایوس را ستایش می‌کند و حمایت خود را از گایوس در برابر مخالفانش ابراز می‌کند. 

اما این سلام جان است که می خواهم برجسته کنم. او دعا می‌کند که همه چیز با گایوس خوب پیش برود، و «تا در سلامت باشید، همانطور که برای روح شما خوب است» (3 یوحنا 2).  

آن را گرفتی؟ یکی از دعاهای جان برای دوستش این است که او سالم باشد. چرا باید همچین نمازی بخواند؟ مطمئناً چیزهای مهم‌تری وجود دارد که او می‌توانست در دعا برای گایوس از سلامتی‌اش بلند کند، درست است؟ شاید. اما در زیر سلام و دعای جان این اعتقاد وجود دارد که بدن ما اهمیت دارد و رفاه بدن ما شایسته دعاست.

کاری که من می‌خواهم در طول این راهنما انجام دهم این است که به شما کمک کنم تعالیم کتاب مقدس در مورد بدن انسان را ببینید و به شما کمک کنم مسئولیت خود را به عنوان مباشر بدنی که خدا به شما داده است درک کنید. 

________

بخش اول: آغازی تجسم یافته

مانند بسیاری از موضوعات مهم، بهترین مکان برای شروع ملاحظات ما در فصل های اولیه پیدایش است. موسی صحنه را در پیدایش 1 با گفتن اینکه خدا آسمان ها و زمین را آفرید، ساختارهای آفرینش را شکل داد و آنها را پر از زندگی کرد، تنظیم می کند. هر روز یک معجزه تازه دارد: درخشش نور، شکل گیری زمین، جوانه زدن گیاهان، موجودات زنده. و در تمام طول راه حکم الهی را می‌خوانیم: «خدا دید که خوب بود». او همه چیز را با گفتار مقتدرانه خود آفرید و سپس از کار دست خود لذت برد.

با این حال، روز ششم یک پیچش داستانی را ارائه می دهد. خداوند پس از تکمیل شکل گیری جهان طبیعی، مشورت کرده و تصمیم گرفته است که چیزی را برای محافظت، نگهداری، گسترش و حکومت بر این خلقت بیافریند: 

«بیایید انسان را به صورت ما و به شباهت خود بسازیم. و بر ماهیان دریا و بر پرندگان آسمان و بر چهارپایان و بر تمامی زمین و بر هر خزنده ای که بر روی زمین می خزند مسلط شوند» (پیدایش 1:26). 

با این حال، آنچه این آفرینش را متمایز می کند، تنها وظیفه ای نیست که به انسان داده شده است، بلکه چگونگی خلقت اوست. موسی می نویسد 

«پس خداوند انسان را به صورت خود آفرید،

    او را به صورت خدا آفرید.

    نر و ماده آنها را آفرید.»

حیوانات به صورت خدا ساخته نشده اند. نه درخت ها بودند و نه ستاره ها. مرد - زن و مرد - به شکل خود خدا آفریده شده است. و خداوند پس از اینکه به انسان وظیفه ثمربخشی و تکثیر و اعمال فرمانروایی داد، اعلام می‌دارد که این خلقت تصویری «بسیار نیکو» است. 

شاید متوجه شده باشید که تا پایان یافتن 1، ما تا حدودی در مورد وظیفه ای که به انسان داده شده است می دانیم، اما چیز زیادی در مورد چه مردی نمی دانیم. است یا اینکه چگونه خدا او را طراحی کرده است. بنابراین ما به خواندن ادامه می دهیم و به Genesis 2 اجازه می دهیم که ما را به صحنه نزدیکتر کند.

پیدایش 2 به ما می گوید که "خداوند خداوند انسان را از خاک از زمین آفرید و در بینی او نفس حیات دمید و انسان موجودی زنده شد" (پیدایش 2:7). در اینجا، اولین نگاه اجمالی از آنچه انسان ساخته شده است. او از گرد و غبار زمین آفریده شده است، از زمین به بالا ساخته شده و سپس با نفس حیات پر شده است. 

همانطور که به خواندن ادامه می دهیم، می بینیم که با توجه به وظیفه ای که خدا به انسان داده است تا زمین را پر کند و فرمانروایی کند، "خوب نیست که انسان تنها باشد" (پیدایش 2:18). او وظایفی برای انجام دارد که نمی تواند در تنهایی انجام دهد. اما هیچ شریک مناسبی در میان حیوانات وجود ندارد، بنابراین خداوند مراقب است که این مشکل حل شود: "من او را یاری مناسب برای او قرار خواهم داد." سپس خداوند «خواب عمیقی بر مرد فرو برد و در حالی که او خواب بود، یکی از دنده های او را گرفت و جای آن را با گوشت بست. و دنده ای را که یهوه خدا از مرد گرفته بود، زن ساخت و نزد مرد آورد» (پیدایش 2:21-22). شایستگی زن به عنوان یاور مرد به دلیل ساخته شدن اوست از او 

آدم و حوا به این ترتیب ساخته شدند، و همان وجود جسمانی و مجسم شده در تمام راه به ما منتقل شده است. اگر مرد هستید، خصوصیات ظاهری شما با آدم مشترک است. اگر زن هستید، آنها را با حوا به اشتراک می گذارید.

این فصول اولیه پیدایش، برای بیان چیزهای بدیهی، مقدماتی برای درک بدن انسان است، اما آنها همچنین بنیادی هستند. بدون روایت الهام‌گرفته‌شده در این فصل‌ها، ما با حدس و گمان و سردرگمی مواجه می‌شویم.

بنابراین، چه چیزی را از پیدایش 1-2 حذف می کنیم، و چگونه این قسمت ها به درک ما از بدن کمک می کنند؟ اجازه بدهید چند پاسخ پیشنهاد کنم:

  1. خداوند بدن ما را می آفریند. این بدان معناست که او از ما می‌خواهد که آنها را داشته باشیم و به آن‌گونه که او نگاه می‌کند نگاه کنیم. 
  2. خداوند بدن ما را می آفریند خوب. خدا وقتی زن و مرد را تشکیل داد اشتباه نکرد و وقتی ما را تشکیل داد اشتباه نکرد. او آدم و حوا را به عنوان افراد مجسم آفرید قبل از سقوط پیدایش 3. پس بدن آنها چیزی ذاتا منفی و خطرناک نبود، بلکه بخشی از خلقت خوب بود. 
  3. ما بدن خود را دریافت می کنیم. این برعکس اولین غذای آماده است - او می دهد، ما دریافت می کنیم. این حقایق ساده در اطراف ما رد می شوند، زیرا مردم در عوض معتقدند که می توانند واقعیت فیزیکی خود را تعریف کنند. اما بدن‌های ما بوم‌های خالی نیستند که روی آن چیزهایی را که می‌خواهیم خلق کنیم، آنها با برخی از پاسخ‌ها همراه هستند. به عنوان مثال، بدن ما به ما می گوید که آیا ما مرد هستیم یا زن. اگر ذهن ما خلاف این را به ما بگوید، ما حق نداریم کاری را که خدا با خلق کردنمان انجام داده است، از بین ببریم. در عوض، ما ذهن خود را با واقعیت بدن خود هماهنگ می کنیم. خدا بدن ما را آفرید. ما آنها را دریافت کرده ایم.
  4. بدن ما مهم است. خداوند آنها را به ما می دهد و به ما وظیفه ای می دهد که با آنها انجام دهیم: مثمر ثمر باشیم، حاکمیت کنیم. ما می خواهیم بدن خود را به گونه ای مدیریت کنیم که به ما اجازه دهد وظایفی را که خدا به ما می دهد انجام دهیم. 

بحث و تأمل

  1. چه چیزی از Genesis برای شما مفیدتر است؟ آیا مواردی وجود دارد که در بالا ذکر شد که قبلاً به طور کامل در نظر نگرفته اید؟
  2. آیا می توانید به یک نمونه فرهنگی فعلی فکر کنید که در آن طرح خدا برای بدن ما در حال براندازی است؟ 

________

بخش دوم: خدای تجسم یافته

شرح پیدایش یک مورد باز و بسته را ارائه می‌کند و کاملاً روشن می‌کند که خدا قصد داشته ما بدن داشته باشیم و بدن ما خوب است. اما اگر کسی به شواهد بیشتری نیاز داشت، تجسم پسر خدا باید بیش از حد راضی کننده باشد.

کتاب مقدس تعلیم می دهد و مسیحیان همیشه معتقد بوده اند که خدا در سه شخص وجود دارد: پدر، پسر و روح القدس. تثلیث مبارک برای تمام ابدیت در درون الوهیت از سعادت کامل برخوردار بوده است. انجیل یوحنا به ما می گوید که شخص دوم الوهیت «کلمه» است: «در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود» (یوحنا 1:1). کلمه ازلی وجود دارد با خدا و به عنوان خدایا 

اینها حقایقی است که ذهن را خم می کند و روح را فرا می گیرد. و همچنان ادامه دارد. چند آیه بعد، یوحنا این ادعای باورنکردنی را مطرح می کند که «کلام جسم شد و در میان ما ساکن شد و ما جلال او را دیدیم» (یوحنا 1:14). کلمه - که از ابتدا وجود داشته و خود خداست - جسم شد.

آیا این بدان معناست که عیسی عمدتاً روح و تنها باقی ماند ظاهر شد بدن داشتن؟ نه. در واقع، این باور از قرن اول به عنوان آموزه های غلط خطرناک محکوم شده است. عیسی تظاهر به مرد بودن نداشت. او کاملاً و واقعاً انسان بود. 

چرا خدای پسر بدن انسان را به خود گرفت؟ برای نجات گناهکاران مجسم شده. رستگاری که او می خواست به انجام برساند، رستگاری کل من، جسم و روح ما بود. و برای اینکه ما را به طور کامل نجات دهد، باید کاملاً شبیه ما می شد. نویسنده عبرانیان دقیقاً به این نکته اشاره می کند:

از آنجا که فرزندان در گوشت و خون شریک هستند، خود او نیز از همین چیزها شریک شد تا به وسیله مرگ، صاحب قدرت مرگ، یعنی شیطان را نابود کند و همه کسانی را که از ترس مرگ در معرض بردگی مادام العمر بودند، رهایی بخشد. زیرا او فرشتگان را یاری نمی کند، بلکه فرزندان ابراهیم را یاری می کند. از این رو باید از هر نظر شبیه برادرانش می شد تا در خدمت خدا به کاهن اعظم مهربان و وفادار تبدیل شود تا گناهان مردم را کفاره کند. زیرا از آنجا که خود او در هنگام وسوسه رنج کشیده است، می تواند به کسانی که وسوسه می شوند کمک کند (عبرانیان 2: 14-18).  

عیسی گوشت و خون گرفت تا گناهکاران گوشت و خون را نجات دهد. او از هر نظر مانند ما شد، تا بتواند ما را به نهایت نجات دهد. او فقط برای نجات جان ما نیامد، بلکه برای نجات کامل ما آمده است. 

یکی از نویسندگان اولیه کلیسا، گریگوری نازیانزوس، آن را اینگونه بیان می کند: 

آنچه را که گمان نکرده، شفا نداده است. اما آنچه به خدای او متحد شده است نیز نجات می یابد. اگر فقط نیمی از آدم سقوط کرد، آنگاه چیزی که مسیح فرض می‌کند و نجات می‌دهد نیز ممکن است نصف باشد. اما اگر کل ذات او سقوط کرد، باید به کل طبیعت او که زاییده شده است متحد شود و بنابراین به عنوان یک کل نجات یابد.

به عبارت دیگر، اگر عیسی ماهیت کاملاً انسانی به خود نگرفت، پس طبیعت کاملاً انسانی ما قابل نجات نیست. اگر عیسی جسم نمی گرفت، بدن ما از تصویر خارج می شد. این فقط نیمی از خبر خوب است، زیرا روح ما و بدن ما در معرض آثار گناه است و نیاز به رستگاری دارد. وقتی آدم افتاد، بدنی که نیکو آفریده شده بود در معرض سستی و ضعف قرار گرفت. کار دشوار شد، بدنش مریض و زخمی می‌شد، همه چیز همیشه آنطور که باید پیش نمی‌رفت و روند پیری او را ضعیف‌تر می‌کرد تا اینکه سرانجام درگذشت.

بنابراین پسر ابدی خدا - او که در قالب خدا بود - با به خود گرفتن شکل یک خادم و به دنیا آمدن شبیه انسانها، خود را تهی کرد (فیلسیان 2: 6-7). چرا شبیه انسانها به دنیا آمد؟ تا بتواند به شکل انسان بمیرد. فقط آن چیزی که فرض می شد می توانست بازخرید شود.

تجسم عیسی مسیح از درک ما فراتر است، اما در صفحات اناجیل وجود دارد. عیسی رشد می کند، می خورد، می خوابد، گریه می کند، آواز می خواند، زندگی می کند و می میرد. متی یادداشت می کند که وقتی شاگردان برای اولین بار عیسی را پس از برخاستن از مردگان دیدند، «پاهای او را گرفتند» (متی 28:9). چرا متیو چنین جزئیات دقیقی را بیان می کند؟ برای اینکه روشن شود که این یک شخص واقعی است، شاگردان می دیدند و لمس می کردند. عیسی چه قبل از رستاخیز و چه پس از رستاخیزش هیچ ظاهری نبود. او یک مرد است، از طریق و از طریق. و به طرز باورنکردنی، او همینطور باقی می ماند. او با بدن خود به آسمان عروج کرد (اعمال رسولان 1: 6-11)، و اکنون در بدن انسان در سمت راست خدا نشسته است. 

خداوند بدن ما را خوب آفریده است. و پسر خدا بدنی برای خود گرفت تا گناهکاران مجسم را نجات دهد.

بحث Q's

  1. چگونه اثرات سقوط را در زندگی فیزیکی خود و اطرافیان خود دیده اید؟ 
  2. چرا پسر خدا باید جسم می گرفت؟

________

بخش سوم: بدن برای چیست؟

اکنون باید کاملاً مشخص باشد که بدن ما فقط چیزی نیست که ما هستیم دارندمانند یک ست لباس دائمی. در عوض، بدن ما بخشی از چیزی است که ما هستیم. وجود ندارد نسخه "واقعی" از خودمان که جدا از بدن ما وجود دارد. انسان‌ها به‌عنوان روح‌های تجسم یافته وجود دارند، و - همانطور که در خلقت و در تجسم عیسی مسیح تثبیت شده‌اند - این ترتیب بسیار خوبی است.

اکنون که می دانیم بدن ما هدیه خوبی از جانب خداوند است، یک سوال مهم که باید بپرسیم این است که "آنها برای چیست؟" هر چقدر هم که شروع به فهرست کردن لیستی از مراحل عملی برای مراقبت از بدنتان وسوسه انگیز باشد، فقط در صورتی می دانیم که چه اقداماتی را انجام دهیم که بدانیم بدنمان چه هدفی دارد. اگر کسی چکش داشته باشد، اما غافل باشد که هدف آن کوبیدن میخ به چوب و دیوارها است، ممکن است در نهایت سعی کند از آن برای چیزی کاملا نامرتبط استفاده کند. مشکل این است که، اگر سعی کنید از آن به گونه ای استفاده کنید که در نظر گرفته نشده است، کار نخواهد کرد. می توانید سعی کنید اسپاگتی را با چکش بخورید، و ممکن است چند رشته رشته فرنگی در دهانتان بیفتد، اما چکش برای این کار نیست. تنها زمانی که بدانید برای چیست، می توانید شروع به صحبت در مورد تکنیکی کنید که در تاب دادن موثر چکش وجود دارد.

در مورد بدن ما هم همینطور است. قبل از اینکه تکنیک های سرپرستی وفادار را بشناسیم، باید هدف بدن را بدانیم.

ساخته شده برای عبادت

برای پاسخ به این سؤال، ابتدا می‌خواهم به رومیان 12:1 نگاه کنم: «پس ای برادران، به رحمت خدا از شما می‌خواهم که بدن‌های خود را به عنوان قربانی زنده، مقدس و مقبول خدا، که عبادت روحانی شماست، عرضه کنید.»

پولس خوانندگانش را ترغیب می‌کند که «جسم‌های شما را به عنوان قربانی زنده تقدیم کنند». از فداکاری ها چه می دانیم؟ برای یک چیز، آنها معمولاً زمانی که به آنها پیشنهاد می شود "زندگی" نمی کنند. قربانی های عهد عتیق حیواناتی بودند که برای کفاره گناهان مردم کشته می شدند. اما مسیح آمد تا به جای گناهکاران بمیرد - تا بره خدا باشد (یوحنا 1:29). پس دیگر نیازی به قربانی خونین نیست. خون مسیح کافی است. تنها کاری که باید انجام دهیم این است که باور کنیم بنابراین منظور پولس این نیست که ما بدن خود را به عنوان این نوع قربانی عهد عتیق ارائه می کنیم. 

در عوض، پولس ما را تشویق می‌کند که بدن خود را چیزی بدانیم که در خدمت خدا به او عرضه می‌کنیم. تمام خود ما به خدا تعلق دارد - جسم و روح. و پولس می‌خواهد هر کاری که در بدن خود انجام می‌دهیم در خدمت خدا باشد.  

چگونه این کار را انجام دهیم؟ پولس به ما می گوید: با زندگی مقدس - با تمام قلب ها و تمام بدن های اختصاص داده شده به خدا. پیش از این در رومیان، پولس چیزی مشابه نوشت: "اعضای خود را به عنوان ابزار ناراستی به گناه معرفی نکنید، بلکه خود را به عنوان کسانی که از مرگ به زندگی آورده شده اند به خدا معرفی کنید، و اعضای خود را به عنوان ابزاری برای عدالت به خدا معرفی کنید" (رومیان 6:13).

ما خود را تادیب می کنیم تا بدن ما ابزار گناه نباشد، بلکه ابزار عدالت، مقدس و مقبول خداوند باشد. قربانی کردن ما برای خدا با بدنهای زنده ما انجام می شود و می خواهیم همه چیز را برای جلال خدا انجام دهیم (اول قرنتیان 10:31).  

یکی از دلالت‌های دستورات پولس در رومیان 12:1 این است که «عبادت» صرفاً چیزی نیست که صبح‌های یکشنبه در یک مکان معین برای مدت زمان معینی انجام شود. کتاب مقدس به ما دستور می دهد که عبادت شرکتی را بخشی از زندگی خود قرار دهیم (عبرانیان 10:24-25)، اما رومیان 12 بیشتر از رفتن به کلیسا در نظر دارد. این به ما می گوید که تمام زندگی ما عبادت است. هر کاری که با بدن خود انجام می دهیم باید برای خداوند انجام شود - به خاطر او و در راه او. همانطور که می دانید، ما هیچ کاری جدا از بدنمان انجام نمی دهیم. حتی تفکر ما در بدن ما اتفاق می افتد، و در همان آیه بعدی رومیان 12، پولس خوانندگان خود را تشویق می کند که "با تجدید ذهن شما متحول شوند." این نیز بخشی از فداکاری ماست. 

به طور خلاصه، آنچه ما با خود انجام می دهیم فیزیکی بدن ماست معنوی عبادت   

برای بررسی مجدد سوالی که در بالا پرسیده شد، "هدف بدن ما چیست؟" امیدوارم اکنون بتوانید پاسخ را ببینید: بدن ما برای عبادت ساخته شده است. و هر کاری که انجام می دهیم باید انجام دهیم تا برای خالق خود شکوه و افتخار به ارمغان بیاوریم.

سلطه ثمربخش

یکی دیگر از ملاحظات مهم هنگام فکر کردن به هدف بدن ما از پیدایش ناشی می شود. هنگامی که خداوند آدم و حوا را می‌آفریند، موسی به ما می‌گوید که خدا آنها را «برکت داد» و به آنها گفت: «بارور شوید و زیاد شوید و زمین را پر کنید و آن را مسلط کنید و بر ماهی‌های دریا و بر پرندگان آسمان و بر هر موجود زنده‌ای که روی زمین حرکت می‌کند تسلط داشته باشید» (پیدایش 1:28). 

این چه ربطی به بدن ما دارد؟ خب همه چی زیرا این در قلب مسئولیت های ما به عنوان انسان قرار می گیرد. ما باید «بارور و زیاد شویم» و بر نظم خلقت «تسلط داشته باشیم». هر دو بخش این دستور ذاتاً وظایف بدنی هستند. خداوند ما را به گونه ای آفرید که هم افزایش و هم اعمال سلطه مستلزم استفاده از بدن ماست. این تأیید بیشتر است که بدن ما فقط چیزی نیست که ما هستیم دارند، اما بخشی از آنچه ما به عنوان انسان هستیم. 

به عنوان مسیحیان، فراخوانده شده ایم تا کار بیشتری انجام دهیم تا بارور باشیم و سلطه داشته باشیم، اما چیزی کمتر از آن نیست. بنابراین، بدن‌های ما ما را قادر می‌سازد تا هنگام اطاعت از دستورات او، از جمله دعوت به حکومت و تکثیر، عبادت روحانی را به خدا تقدیم کنیم.

بحث و تأمل

  1. بدن شما برای چیست؟ هدف مورد نظر آن چگونه به نحوه نگاه کردن به بدن خود و نحوه نگاه کردن به آن مربوط می شود؟
  2. برای شما چگونه به نظر می رسد که همه زندگی را به عنوان عبادت نگاه کنید، و نه فقط صبح یکشنبه؟

________

بخش چهارم: ملاحظات مباشرت

با تثبیت این حقایق اساسی - یعنی اینکه خدا ما را به عنوان ارواح مجسم خلق کرد تا او را پرستش کنیم، و اینکه پسر خدا بدن انسان را پذیرفت تا از جمله موارد دیگر، نیکویی بدن ما را تأیید کند - اکنون می توانیم به برخی از مسائل عملی روی آوریم.

چگونه می‌توانیم صادقانه از این بدن‌های خدادادی مراقبت کنیم؟ من می خواهم چند مقوله مهم را در نظر بگیرم. در عدن، خداوند به آدم گفت که باغ را «کار» و «نگهداری» کند. و این دو دسته به خوبی نشان می‌دهند که چگونه بدنمان را مدیریت کنیم.

I. Work the Garden: Bodily Training

یکی از نشانه های تفکر ناپخته این است که کسی فقط می تواند مسائل را به دو دسته تقسیم کند: مهم ترین یا اصلاً مهم ترین. منظور من این است که انواع مسائل و سؤالات الهیاتی وجود دارد که به اندازه الوهیت مسیح و مرجعیت کتاب مقدس فوریت ندارند. سوالاتی از این دست در واقع مهمترین آنها هستند. یک سوال کمتر مهم - سوالی که من نظر محکمی در مورد آن دارم - این است که "چه کسی باید تعمید بگیرد؟" سوال مهمی است. آیا به اندازه الوهیت مسیح مهم است؟ نه. اما این آن را بی اهمیت نمی کند. در مورد خیلی چیزها هم همینطور است و ما باید بتوانیم موضوعات مهم را رتبه بندی یا تریاژ کنیم و آنها را به درستی در نظر بگیریم.

پولس دقیقاً همین رویکرد را با مسئله تربیت بدنی اتخاذ می کند. پولس در اولین نامه خود به تیموتائوس می نویسد: «خود را برای خداپرستی تربیت کن. زیرا... خداپرستی از هر جهت ارزشمند است، زیرا نویدبخش زندگی کنونی و نیز زندگی آینده است» (اول تیموس 4: 7-8). در ذهن پولس تردیدی وجود ندارد که آموزش برای خداپرستی باید در اولویت زندگی تیموتائوس و همه کسانی باشد که نامه را می خوانند. خداپرستی در این زندگی و ابدیت ارزش دارد، و هرکسی که از آن غفلت می کند ترجیح می دهد کیفیت زندگی معنوی خود را پایین بیاورد. شاید متوجه شدید که من کل آیه را درج نکردم. در آن بیضی بین «برای» و «خداپرستی» کلمات «در حالی که تربیت بدنی ارزشی دارد» وجود دارد. 

آیه را دوباره بخوانید، با تمام کلمات: «خودت را برای خداپرستی تربیت کن. زیرا در حالی که تربیت بدنی ارزشی دارد، خداپرستی از هر جهت ارزشمند است، زیرا نویدبخش زندگی کنونی و همچنین زندگی آینده است.»

آموزش برای خداپرستی یا تربیت بدن ما کدام مهم تر است؟ خدایی البته! اما توجه داشته باشید که پولس در دام این فکر نمی افتد که چیزی باید مهم ترین یا بی اهمیت ترین باشد. در عوض، او تأیید می کند که تربیت بدنی «ارزش خاصی دارد».  

اگر تربیت بدنی ارزشی دارد، برای ما چه معنایی دارد؟ آسان: ما باید بدن خود را تربیت کنیم.

ورزش کنید

من یک مربی شخصی یا بدنساز نیستم و هدف از این راهنما ارائه یک برنامه تمرینی برای شما نیست. اما چیزی که می‌خواهم بیان کنم این است که از آنجایی که بدن ما باید با وفاداری اداره شود، تربیت بدن ما ارزش دارد. و این نوع آموزش برای همه متفاوت به نظر می رسد.

وقتی به تمرین بدنی فکر می‌کنم، انجام کارهایی را که از آن لذت می‌برم اولویت می‌دهم، انجام برخی کارها را باید انجام دهید و سپس سعی کنید از زمان به بهترین شکل استفاده کنید. به عنوان مثال، من از دویدن لذت می برم و هرگز از تصمیم برای دویدن پشیمان نشده ام. یه چیزایی هست من باید انجام این کار همراه با آن است، اما من واقعاً از آن لذت نمی برم، مانند کشش و برخی تمرینات برای دفع صدمات. و سپس سعی می‌کنم با برنامه‌ریزی که در حین دویدن به چه چیزی فکر کنم یا به آن گوش دهم بهترین استفاده را از زمان داشته باشم. همین هفته گذشته برای دویدن رفتم و از زمان استفاده کردم تا یک طرح کلی برای درسی که قرار بود در کلیسای خود ارائه دهم تهیه کنم. بنابراین از دویدن لذت بردم و به لطف خدا توانستم زمان را افزایش دهم. من همچنین دوست دارم وزنه بزنم، نه برای به دست آوردن یک دسته از وزن، بلکه برای جلوگیری از آتروفی و قادر به ادامه دویدن. من مثل گذشته جوان نیستم، بنابراین دردها و دردهایی وجود دارد که محدودیتی برای دویدن و وزن بلندم ایجاد می کند، اما از این فعالیت ها لذت می برم و فعلا کار می کنند. 

آنچه اهمیت دارد زیاد نیست چی ما انجام می دهیم، اما که ما آن را انجام می دهیم. اگر می‌خواهیم از بدن‌هایمان در عبادت روحانی استفاده شود (رومیان 12: 1)، و می‌خواهیم با وفاداری فرمانروایی کنیم (پیدایش 1:28)، باید به تربیت بدنی گرایش داشته باشیم. 

قبل از اینکه برخی از فواید تربیت بدنی را فهرست کنم، اجازه دهید ابتدا چند تا از دام های احتمالی را شناسایی کنیم.

دو دام برای جلوگیری از

  1. ما نباید باور داشته باشیم که می توانیم زندگی خود را فراتر از آنچه خدا مقدر کرده است گسترش دهیم. خداوند مدت زمان زندگی ما را از قبل تعیین کرده است و هیچ مقدار ورزش نمی تواند آن را تغییر دهد. باید مرتباً این را به خودم یادآوری کنم. به عنایت خداوند، نسل های پیش از من در خانواده ام زیاد عمر نکردند. بین دو والدین و چهار پدربزرگ و مادربزرگ من، تنها یک نفر بالای 70 سال زندگی می کرد و سه نفر از آنها به 60 سالگی نرسیدند. همچنین اضافه می کنم که تربیت بدنی ویژگی بسیاری از این زندگی ها نبود و بنابراین بخشی از انگیزه من در سالم ماندن این است که زندگی سالم تری نسبت به اجدادم داشته باشم. اما باید به یاد داشته باشم که هیچ تمرینی نمی تواند تعداد روزهایی را که خداوند برای من تعیین کرده است افزایش دهد. این یک آرامش باشکوه است که بدانیم "در کتاب تو، روزهایی که برای من شکل گرفته بود، در هر یک از آنها نوشته شده بود، در حالی که هنوز هیچ یک از آنها وجود نداشت" (مزمور 139:16). قبل از تولد ما، خدا دقیقاً تعیین کرده بود که چقدر زندگی کنیم. او روز مرگ ما را تعیین کرده است. عیسی از شنوندگان خود سؤالی پرسید که همین نکته را بیان می کند: «و کدام یک از شما با مضطرب بودن می تواند یک ساعت به طول عمر خود بیفزاید؟» (متی 6:27). بنابراین اگر کسی معتقد است که می تواند با ورزش عمر خود را افزایش دهد، در اشتباه است. اگرچه نمی توانیم به کمیت روزهای خود بیافزاییم، اما ورزش منظم می تواند بر کیفیت روزهای ما تأثیر بگذارد.
  2. احتمالاً فردی را می شناسید که دوست دارد ورزش کند و دوست دارد دیگران بدانند که آنها ورزش می کنند. به عبارت دیگر، تربیت بدنی نه به نام مباشرت، بلکه به نام باطل انجام می شود. این نوع تعقیب آن گونه ای نیست که خداوند را خشنود کند، زیرا مهم نیست که چقدر قوی یا جذاب باشیم، کتاب مقدس به ما می گوید که مرد قدرتمند نباید به قدرت خود مباهات کند (ارم. 9:23) و زیبایی بیهوده است (امثال 31:30). همه ما مستعد خودمحوری هستیم و باید مراقب باشیم که تربیت بدنی ما به مظهر این خود محوری تبدیل نشود. به طور مشابه، این وسوسه وجود دارد که زمان و انرژی زیادی را برای حفظ تناسب اندام اختصاص دهیم. می‌دانید که این زمانی است که سایر زمینه‌های مسئولیت به خاطر تعهد ما به تمرین‌مان رنج می‌برند. 

دام ها بهانه ای برای اجتناب از ورزش نیستند، بلکه خطراتی هستند که باید در حین انجام تمرینات بدنی در مورد آنها بدانیم. فواید ورزش آنقدر زیاد است که به مراتب بیشتر از خطر است. بیایید چند مورد از آنها را در نظر بگیریم.  

مزایا

اول، ورزش خودکنترلی را تشویق می کند. کتاب مقدس ما را به طور مکرر فرا می خواند تا خویشتن داری را تمرین کنیم. وقتی پولس به تیتوس نامه می‌نویسد و به او می‌گوید که چگونه افراد مختلف زندگی می‌کنند - زنان مسن‌تر، مردان مسن‌تر، زنان جوان‌تر، مردان جوان‌تر - خودکنترلی در فهرست فضایل وجود دارد. در واقع، تنها دستوری که برای مردان جوان وجود دارد این است که باید بر خود مسلط باشند (تیطوس 2: 6)! امثال نیز به خویشتن داری دعوت می کنند و به ما هشدار می دهند که «مرد بدون خویشتن مانند شهری است که در آن شکسته شده و بدون دیوار رها شده است» (امثال 25:28).

این چه ربطی به ورزش بدنی دارد؟ تربیت بدنی هم مستلزم خودکنترلی است و هم آن را تشویق می کند. این نیاز به خودکنترلی دارد زیرا برای ورزش کردن، باید برنامه ریزی کنید که چه زمانی و کجا آن را انجام دهید. برنامه شما احتمالاً فاصله زمانی زیادی برای ورزش ندارد، بنابراین باید آن جلسات را انجام دهید. و روزهایی خواهد بود که حوصله ورزش کردن ندارید، و باید بر روح خود در آن روزها حکومت کنید (مثل 16:32). به همین دلیل است که پولس می تواند بگوید که «هر ورزشکاری خویشتن داری می کند» (اول قرنتیان 9:25).به طور مشابه، ورزش خودکنترلی را تشویق می کند. آنچه من به درستی دریافتم احتمالاً برای اکثر مردم صادق است: خودکنترلی و انضباط در یک زمینه باعث ایجاد خودکنترلی و انضباط در زمینه های دیگر می شود. این منجر به استفاده منظم تر از زمان می شود و امیدواریم که ما را نسبت به آنچه می خوریم و چقدر می خوابیم آگاه تر کند.

مزیت دوم و نتیجه این است که ورزش تنبلی را دلسرد می کند. آدم تنبل برنامه های زیادی دارد، اما عمل نمی کند. او ممکن است در مورد تناسب اندام و کنترل خود صحبت کند، اما همیشه یک بهانه آماده برای اینکه چرا این زمان خوب نیست وجود دارد. صرفاً شروع یک برنامه ورزشی معمولی، حتی یک ورزش معمولی، راهی عالی برای مقابله با تنبلی است.

سوم، انبوهی از مزایای فیزیکی، ذهنی و عاطفی وجود دارد که به طور گسترده ای شناخته شده است. این مزایا شامل کمک های فیزیکی مانند افزایش انرژی، کنترل بیشتر وزن و بهبود خواب است. سپس مزایای ذهنی و عاطفی بیشتری مانند کمک به حفظ خلق و خوی بهتر و کاهش استرس و اضطراب وجود دارد. برای من، و برای دیگران فرض می‌کنم، ورزش چیزی شبیه چند برابر زمان است. منظور من این است که، اگرچه زمان زیادی از روز من برای ورزش کردن می‌گیرد، اما افزایش انرژی باعث می‌شود بعد از ورزش، کارآمدتر و کارآمدتر باشم. ورزش زمان می برد، اما کیفیت کاری که من انجام می دهم را بهبود می بخشد.

آخرین فوایدی که ذکر می کنم این است که وقتی از طریق ورزش از بدن خود مراقبت می کنیم، ما را برای دیگران مفیدتر می کند.

  • اگر فرزندان خردسالی دارید، این یک موهبت است که به اندازه کافی چابک باشید تا با آنها روی زمین بنشینید. 
  • اگر بدن شما زودتر از موعد کاهش نیابد، همسرتان قدردان آن خواهد بود.
  • کلیسای شما احتمالاً راه هایی خواهد داشت که بتوانید به صورت فیزیکی خدمت کنید. به عنوان مثال، ممکن است افرادی وجود داشته باشند که به کمک نیاز دارند تا به موقع حرکت کنند. و در حالی که برنامه شما ممکن است دلیلی (خوش آمدید) برای کمک نکردن به شما ارائه دهد، شما نمی خواهید شرایط فیزیکی شما را رد صلاحیت کند.

البته مزایای بیشتری از این ها وجود دارد، اما شما متوجه موضوع می شوید. سوال این است که ورزش کردن برای شما چگونه خواهد بود؟ آیا می توانید سگ خود را بیشتر به پیاده روی ببرید؟ آیا می توانید تیم کراس کانتری بچه های خود را مربیگری کنید؟ آیا می توانید یک عضویت کم هزینه در باشگاه ورزشی دریافت کنید؟ با بچه هایتان دوچرخه سواری کنید، با همسرتان پیاده روی کنید، هر روز صبح چند حرکات فشاری و نشستن انجام دهید؟ خدا به ما برنامه تمرینی نمی دهد و از ما نمی خواهد که گوروهای تناسب اندام شویم. تنها چیزی که او می خواهد این است که مباشران وفادار باشیم.

بحث و تامل:

  1. نظر شما در مورد آموزه های کتاب مقدس در مورد تربیت بدنی چیست؟ آیا این چیزی بود که قبلاً در نظر گرفته بودید؟
  2. عادات تمرینی خودتان چیست؟ آیا شما آموزش انجام می دهید؟ آیا تغییراتی وجود دارد که می خواهید ایجاد کنید یا باید انجام دهید؟ 
  3. اگر به طور مداوم ورزش می کنید، انگیزه اصلی شما چیست؟

II. Keep the Garden: Food and Sex

«یا نمی دانید که بدن شما معبد روح القدس در درون شماست که از جانب خدا دارید؟ شما از آن خود نیستید، زیرا شما را به قیمتی خریداری کردند. پس خدا را در بدن خود تسبیح گویید.»

-اول قرنتیان 6:19-20

ما از خودمان نیستیم، بلکه از آن خدا هستیم. و هدف بدن ما جلال و عبادت پسندیده خداوند است. این چه ربطی به غذا و رابطه جنسی دارد؟ یک معامله خوب، در واقع. 

بیایید ابتدا غذا را در نظر بگیریم.

غذا

کتاب مقدس - آن منبع الهام شده الهی از حکمت و راهنمایی برای همه چیزهای مربوط به زندگی و خداپرستی - در مورد غذا چیزهای زیادی می گوید. حقیقت اساسی که درباره غذا می آموزد این است که هدیه خداوند است. 

     1. از طرف خدا

روزی ما از اوست. هنگامی که عیسی به شاگردان خود یاد داد که چگونه دعا کنند، او این درخواست را درج کرد: امروز نان روزانه خود را به ما بدهید (متی 6:11). عیسی با آموزش دعا کردن برای نیازهای روزانه‌مان، به دنبال این است که قلب و ذهن ما را به سمت حقیقتی سوق دهد که اگر می‌خواهیم نیازهای روزانه‌مان را داشته باشیم، خدا باید تأمین کند. 

بعداً در همان فصل، عیسی به ما می‌آموزد که پدر ما در آسمان از انجام این کار لذت می‌برد، و بنابراین ما نیازی به نگرانی نداریم:

نگران زندگی خود نباشید، چه بخورید یا چه بنوشید، و نه در مورد بدن خود، چه چیزی بپوشید. آیا زندگی بیش از غذا و بدن بیش از لباس نیست؟ به پرندگان آسمان بنگرید: آنها نه می کارند و نه درو می کنند و نه در انبارها جمع می کنند، اما پدر آسمانی شما آنها را تغذیه می کند. آیا ارزش شما بیشتر از آنها نیست؟ (متی 6:25-26)

من جرأت می کنم حدس بزنم که بیشتر ما که در فرهنگ فراوانی آمریکایی بزرگ شده ایم، نگران وعده غذایی بعدی خود نبوده ایم. ما هرگز از خواربار فروشی دور نبوده ایم. بنابراین وسوسه ما احتمالاً اضطراب در مورد اینکه آیا غذا خواهیم داشت نیست، بلکه این فرض است که نیازی به دعا برای آن نداریم. و با این حال، کتاب مقدس قاطعانه می‌گوید که منبع همه تدارکات، پدر آسمانی ما است. 

در آغاز، خدا به زن و مرد گفت که گیاهان و درختان را «برای غذا» به آنها داد (پیدایش 1:29). سپس در پیدایش 9 به نوح می گوید که "هر حرکتی که زنده است برای شما غذا خواهد بود" (پیدایش 9:3). خدا حیوانات و دانه هایی را که رشد می کنند آفرید تا ما بخوریم. مزمورنویس به ما می گوید که این خداوند است که «به گرسنگان غذا می دهد» (مزمور 146:7)، و «چشم همه به تو می نگرند و تو در زمان مناسب به آنها غذا می دهی» (مزمور 145:15). 

پاسخ مناسب به این حقیقت که خدا بخشنده غذای ماست چیست؟ پاسخ مناسب تشکر از اوست. پولس این کلمات را به تیموتائوس نوشت که برای تفکر ما در مورد غذا بسیار مفید است: "زیرا هر چیزی که خدا آفریده است نیکو است و هیچ چیز اگر با شکر پذیری شود رد نمی شود، زیرا با کلام خدا و دعا مقدس می شود" (اول تیم. 4:4-5). باشد که نمازهای قبل از غذا منعکس کننده این حقیقت باشد که غذای ما از خداست و ما شکرگزاری خود را مدیون او هستیم. 

     2. برای لذت بردن ما

راه دوم پاسخگویی به رزق خداوند، لذت بردن از آنچه او می دهد است. سلیمان بر این پاسخ در سراسر جامعه تأکید می کند. به آنچه او آموزش می دهد نگاه کنید:

  • «هیچ چیز برای انسان بهتر از این نیست که بخورد و بیاشامد و از زحمت خود لذت ببرد. من دیدم که این نیز از دست خداست.» (Ecc. 2:24).
  • "دریافتم که ... هرکس باید بخورد و بیاشامد و از تمام زحمت خود لذت ببرد - این هدیه خدا به انسان است" (Ecc. 3:12-13).
  • «اینک آنچه را که خوب و شایسته دیدم این است که بخورم و بیاشامم و لذت ببرم از تمام زحمتی که در روزهای اندکی از عمر خود که خدا به او داده زیر آفتاب زحمت می کشد، زیرا نصیب او این است» (Ecc. 5:18).
  • «و شادی را ستایش می‌کنم، زیرا انسان در زیر آفتاب هیچ چیز بهتری ندارد جز اینکه بخورد و بیاشامد و شادی کند.» (Ecc. 8:15).
  • «برو، نان خود را با شادی بخور، و شراب خود را با دلی شاد بنوش» (Ecc. 9:7).

 چرا سلیمان اینقدر اصرار دارد که از غذا و نوشیدنی خود لذت ببریم؟ زیرا این هدیه خداوند به ما است و اگر از آنچه که می دهد لذت ببریم، به دهنده افتخار می کند. وقتی فرزند هدیه ای را باز می کند و درباره آن غر می زند، پدر و مادر مورد احترام قرار نمی گیرند. اما برای مادر و پدری که فرزندشان را در حال بازکردن یک هدیه و لذت بردن از آن می بینند خوشحال می شود. پس همان است که خداوند برای روزی ما عنایت می کند. وقتی از او تشکر می کنیم و از هدیه لذت می بریم افتخار می کند.

دلیل دیگری که سلیمان دعوت به شادی می کند این است که این روشی عالی برای پرورش رضایت است. اگر مشغول لذت بردن از هدایای خداوند به خود هستیم، آیا می دانید که چه کاری انجام نمی دهیم؟ آرزو نمی کنیم که ای کاش هدایای دیگران را داشتیم و در دل خود از نداشته هایمان غر نمی زنیم. ما راضی هستیم و سود زیادی در رضایت وجود دارد.

اگر فکر می کنید که نگرانی خود را در مورد سرپرستی از دست داده ایم، این کار را نکرده ایم. قدردانی و لذت بخشی از نحوه مراقبت از بدنمان است. اما مبادا این راهنما را بدون هیچ جهتی برای اینکه با غذا چه کاری انجام دهید به پایان برسانید، اجازه دهید کمی به آن زمان بدهیم.

اگر واقعاً باور داشته باشیم که بدن ما متعلق به خودمان نیست، بر چیزی که برای خوردن انتخاب می کنیم تأثیر می گذارد. اگر مسئول این بودید که شخص دیگری عادات غذایی خوب و سالمی داشته باشد، فکر و مراقبت می کردید که به او چه غذا بدهید. و با این حال برای بسیاری از ما، از جمله من، از چنین فکر و مراقبتی در رژیم غذایی خود استفاده نمی کنیم. این یک اشتباه است زیرا همانطور که می دانیم بدن ما به ما تعلق ندارد. ما از بدنی مراقبت می کنیم که به ما سپرده شده است. 

بالاتر گفتم من مربی بدنسازی نیستم. من حتی کمتر متخصص تغذیه هستم. من آن چیزی نیستم که برخی به آن «غذاخوار» می گویند، و از بستنی لذت می برم. تا همین اواخر، یکی از انگیزه های من برای ورزش این بود که به من اجازه می داد هر چه می خواهم بخورم. از آن زمان متوجه شدم که این ممکن است بهترین رویکرد برای رژیم غذایی و ورزش نباشد. بنابراین تمرین خودم شامل محدودیت‌هایی در مورد زمان غذا خوردن (روزه‌داری متناوب گاه به گاه) و میزان غذا خوردن (کنترل کلی سهم) است. علاوه بر آن چیزهای ساده، از توجه بیشتر به میزان مواد غذایی فرآوری شده و شکر یک غذا سود برده ام. اگر می خواهید تحلیل دقیقی از آن چیزها داشته باشید، من کسی نیستم که آن را ارائه کنم. اما تحقیقات زیادی وجود دارد که ما را تشویق به خوردن غذاهای طبیعی تر و کمتر فرآوری شده نسبت به بسیاری از ما می کند. 

مانند ورزش، این برای همه متفاوت به نظر می رسد. با توجه به رایج بودن آلرژی ها و عدم تحمل های غذایی، راه حلی برای همه وجود نخواهد داشت. اما دعوت به سرپرستی بدن ما فراخوانی است برای آگاهی از این که بدن ما متعلق به خودمان نیست و با رعایت رژیم غذایی خود از معبد بدن خود محافظت کنیم.       

جنسیت

برای درک کامل‌تر از وفاداری به خدا در زمینه جنسی، من شما را تشویق می‌کنم راهنمای میدانی عالی شین موریس را در مورد آن موضوع بخوانید. اما برای اهداف ما، اجازه دهید توصیه پولس شما را راهنمایی کند: «بدن برای فسق جنسی نیست، بلکه برای خداوند است و خداوند برای بدن. و خداوند خداوند را برانگیخت و ما را نیز با قدرت خود برخی خواهد کرد. آیا نمی دانید که بدن شما اعضای مسیح است؟» (اول قرنتیان 6:13-15).

دوباره تکرار کنم، بدنت متعلق به تو نیست. برای پروردگار است. یکی از راه هایی که کسی آن حقیقت را رد می کند، بداخلاقی جنسی است. خداوند سکس را آفرید و مانند هر چیزی که ساخت، آن را نیکو آفرید. اما شاید بیش از هر چیز دیگری در تمام آفرینش، جنسیت با گناه خدشه دار شده است. وقتی صحبت از رابطه جنسی به میان می آید، در فرهنگ ما سردرگمی فراوان است. اگر می خواهی بدن خود را صادقانه نگه داری و همچون نوری در نسلی پیچ خورده بدرخشی، از بداخلاقی جنسی فرار کن و خداپرستی را دنبال کن. این یک فاجعه است که دنبال عفت در خارج از ازدواج و وفاداری در آن غیرعادی است، اما وضعیت فعلی این است.  

اما شنا کردن در بالادست با لطف خدا به مراتب بهتر از همراهی با جریان و نابودی آن است. مراقبت از بدن و شنا در بالادست چگونه به نظر می رسد؟ شامل:

ترک و دوری از پورنوگرافی (متی 5:27-30)

یاد بگیرید چگونه بدن خود را کنترل کنید (اول تسالونیکیان 4:3-8)

به همسر خود وفادار باشید (متی 5:27-32)

طمع نکردن به همسر دیگری (معجره 20:17)

انکار تمایلات و فعالیت های همجنس گرا (روم. 1:26-27)

شرافتمند نگه داشتن بستر ازدواج (عبرانیان 13:4)

این یک طرح کلی از مسیر وفاداری جنسی است و مکان خوبی برای شروع است. در اطراف ما دروغ های لغزنده ای وجود دارد که به ما می گوید خدا واقعاً این چیزها را نگفته است و اگر با این کلمات زندگی کنیم، شادی و لذتی را که شایسته آن هستیم از ما می گیرد. اینها دروغ هایی است که باید رد کنیم. راه وفا، راه رسیدن به وجدان پاک و شادی کامل است. پس بدن خود را با وقف کامل به خداوند سرپرستی کنید. بدن شما مال اوست

بحث و تامل:

  1. رابطه خود را با غذا شرح دهید. آیا فکر می‌کنید غذا صرفاً سوختی برای بدنتان است یا چیزی که باید از آن لذت ببرید؟ آیا تمایل بیشتری به نگرانی در مورد غذا دارید یا فرض بر این است که پس از تهیه غذا؟ آیا فکر می کنید باید در عادات غذایی خود تغییراتی ایجاد کنید؟ 
  2. آیا چیزهایی در زندگی شما وجود دارد که با طرح کلی وفاداری جنسی در بالا در تضاد باشد؟ اگر چنین است، چه چیزی باید تغییر کند؟ 

________

بخش پنجم: ملاحظات بیشتر مباشرت

ما برخی از دسته بندی های بزرگ را برای سرپرستی بدن پوشش داده ایم، اما ملاحظات دیگری نیز وجود دارد که ارزش توجه کمی دارد. یکی یک یادآوری مثبت است، دیگری یک هشدار.

بدن خود را به کلیسا ببرید

یکی از بهترین کارهایی که می توانید هنگام مراقبت از بدن خود انجام دهید، رفتن به کلیسا است. اگر در حال خواندن این راهنمای میدانی هستید، احتمالاً از قبل می‌دانید که عبادت با سایر ایمانداران در روز خداوند خوب است. اما آیا می دانید که این چیزی است که خدا دستور می دهد؟ روح القدس نویسنده عبرانیان را برانگیخت که بنویسد: "و بیایید در نظر بگیریم که چگونه یکدیگر را به محبت و اعمال نیک برانگیزانیم، چنانکه عادت برخی است از ملاقات غافل نشویم، بلکه یکدیگر را تشویق کنیم، و هر چه می بینید که روز نزدیک است" (عبرانیان 10:24-25).

برای اینکه سایر مؤمنان را به محبت و نیکی برانگیزیم، نباید از «لِیکَمَعَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ عَلَیْهِ» غافل نشویم. ملاقات با هم مستلزم این است که بدن ما یکشنبه ها در یک مکان خاص باشد نه در جای دیگری. شما خواهید بود جایی صبح یکشنبه، سوال این است که آیا در کلیسا خواهید بود یا در جای دیگری.

فناوری که به مردم امکان می دهد خدمات عبادت را به صورت زنده پخش کنند و به موعظه های آنلاین گوش دهند، می تواند یک موهبت باشد. در کلیسای من، معمول است که اعضا وقتی مریض هستند یا خارج از شهر هستند از پخش زنده استفاده کنند. ما همچنین یک پادکست داریم که در آن موعظه ها را ارسال می کنیم و آن را در دسترس قرار می دهیم. ما فکر می کنیم که اینها چیزهای خوبی برای ارائه در خدمت اعضا و افراد خارجی است. اما چیزی که می تواند مشکل ساز باشد این است که شخصی یک پخش زنده یا یک پادکست را به عنوان جایگزینی برای تجمع فیزیکی با سایر مسیحیان در کلیسا ببیند. 

یک سرویس پخش زنده مطمئناً می تواند دلگرم کننده و آموزنده باشد. اما همچنین ما را تشویق می‌کند که کلیساهای خود را به‌عنوان محصولی برای مصرف در نظر بگیریم، نه خانواده خدا و بدن مسیح، جایی که باید عیسی خداوند را با قومش خدمت و پرستش کنیم. وقتی به صورت فیزیکی جمع می‌شویم، از شنیدن صدای سایر اعضا در آواز بلند می‌شویم، صدای فوق‌العاده گریه نوزادان و ورق زدن صفحات کتاب مقدس را می‌شنویم، موعظه کلام را می‌شنویم، و فرصت‌هایی برای مشارکت قبل و بعد از خدمت با قوم خدا داریم. هیچ یک از این موارد را نمی توان به صورت آنلاین تکرار کرد. 

پس لطفا به کلیسا بروید اگر بخشی از یک کلیسا نیستید یا در حال حاضر بخشی از کلیسایی هستید که انجیل را موعظه نمی کند و کل نصایح خدا را آموزش نمی دهد، شاید اکنون زمان تغییر است. قرار است بدن شما در صبح یکشنبه جایی باشد. چرا حضور فیزیکی در کلیسایی سالم و مورد احترام خدا را در اولویت قرار ندهید.      

گوشی خود را زمین بگذارید

این راهنمای میدانی در مورد فن آوری مباشرت نیست، بنابراین من این نکته را تعدیل نمی کنم. اگر در دهه گذشته چشمان خود را داشته باشید و در هر زمان در انظار عمومی بوده باشید، متوجه فراگیر شدن گوشی هوشمند شده اید. و مانند بسیاری از فناوری‌ها، قابلیت‌های آن خیره‌کننده است و کاملاً می‌توان از آن برای خوبی استفاده کرد.

اما دلبستگی به تلفن‌های ما نیز اثری بی‌حس‌کننده و غیرانسانی دارد. برای یک چیز، وقتی روی آن هستیم، توجه ما را در انحصار می‌گیرد. و اگر در اتاقی با افراد دیگر هستیم، حضور فیزیکی ما با تلفن همراه ما ضعیف است. و سپس محتوای گوشی‌های ما وجود دارد که می‌تواند زمان و تمرکز ما را به‌گونه‌ای مصرف کند که «دنیای» آنلاین ما واقعی‌تر باشد و بیش از دنیایی که بدن ما در آن زندگی می‌کند بر ما تأثیر بگذارد. ما می خواهیم در استفاده از همه فناوری ها، از جمله تلفن هایمان، اعتدال را دنبال کنیم. آنها می توانند خدمتگزاران شگفت انگیزی باشند، اما چقدر سریع در زندگی ما بسیار بیشتر از این می شوند. 

اما در مورد چیست؟

ما در این سمت از پیدایش 3 زندگی می کنیم و یکی از اثرات سقوط این است که بدن همه آنطور که باید عمل نمی کند. همه ما افرادی را می شناسیم که با نقص جسمانی متولد شده اند یا آسیب جدی دیده اند که ظاهر سرپرستی وفادار را تغییر می دهد. 

خدای ما حاکم و خوب است و هر کاری که می کند درست است. هیچ آسیب یا نقصی خارج از مشیت محبت آمیز او رخ نداده است، و او از ما چیزهایی را نمی خواهد که ما نمی توانیم انجام دهیم. آنچه او می خواهد این است که به آنچه او به ما داده است وفادار باشیم. و او فراتر از آن چیزی که ما تصور می کنیم صبور و مهربان است.  

همه ما آثار گناه را تا حدی در بدن خود احساس می کنیم. این واقعیت که ما افول را تجربه می کنیم و می میریم یکی از تأثیرات است که هیچ کس از آن فرار نمی کند. و قبل از مرگ احتمال بیماری، بیماری، سرطان، تصادفات، جراحات و موارد دیگر وجود دارد. بدن ما بخشی از نظم آفریده شده است و سقوط انسان نه تنها چهارچوب اخلاقی ما، بلکه چارچوب فیزیکی ما را در یک دم فرو برد. پولس رسول می‌گوید: «آفرینش در سقوط دستخوش بیهودگی شد» و ما با تمام خلقت ناله می‌کنیم و منتظر «نجات بدن‌هایمان» هستیم (رومیان 8:20، 23). حتی زمانی که ما به دنبال نگهداری از این کوزه های گلی هستیم، امید ما به بازسازی نهایی آنهاست.  

بحث و تامل:

  1. مشارکت شما در کلیسا چگونه به نظر می رسد؟ آیا حضور برای شما امری مسلم است یا می توانید در این زمینه رشد کنید؟
  2. رابطه شما با تکنولوژی چگونه است؟ آیا می توانید آن را در جای مناسب خود نگه دارید یا به روش های ناسالم به زندگی شما تجاوز می کند؟ 

نتیجه: ابدیت

به نظر شما بهشت چگونه خواهد بود؟ آیا موجودی شبح مانند را تصور می کنید که در حال نواختن چنگ روی ابر شناور باشد؟ یا اینکه خود را برای همیشه به عنوان روحی که با خدا ساکن است تصور می کنید؟

کتاب مقدس تعلیم می دهد که ما از مردگان برخیزانیم و وارد خلقت جدید خواهیم شد. ما به عنوان موجودات فیزیکی با بدن های بازسازی شده و جلال یافته برای همیشه با خدا ساکن خواهیم بود. پولس رسول توجه گسترده ای به این حقیقت باورنکردنی دارد.

پولس هنگام توضیح اینکه رستاخیز مردگان چگونه خواهد بود، می‌گوید: «آنچه کاشته می‌شود فناپذیر است. آنچه مطرح می شود فنا ناپذیر است. در بی شرفی کاشته می شود. در شکوه و جلال برانگیخته شده است. در ضعف کاشته می شود. در قدرت مطرح می شود. بدن طبیعی کاشته می شود. بدن روحانی برانگیخته می شود. اگر بدن طبیعی وجود دارد، بدن روحانی نیز وجود دارد» (اول قرنتیان 15:42-44). 

وقتی بمیریم، میرویم تا با خداوند باشیم. در آن حالت میانی منتظر ندای خدا خواهیم بود که چه زمانی قیام کنیم. همانطور که عیسی بیرون قبر ایلعازر ایستاد و به او دستور داد بیرون بیاید، با قوم خود نیز چنین خواهد کرد. پولس بعداً در همان فصل به طور خلاصه بیان می‌کند که چگونه خواهد بود، وقتی می‌گوید «شیپور به صدا در خواهد آمد و مردگان فاسد نشدنی زنده خواهند شد و ما تغییر خواهیم کرد. زیرا این بدن فناپذیر باید فنا ناپذیر را بپوشد و این بدن فانی باید جاودانگی بپوشد» (اول قرنتیان 15:52-53).

بدن ما ادامه بدنی خواهد بود که اکنون سرپرستی می کنیم، اما نسخه ای جلال یافته. ما در بدن کنونی خود خواهیم مرد و این بدن فانی، بی شرف، ضعیف و طبیعی که به دنبال سرپرستی آن هستیم، فانی ناپذیر، باشکوه، قدرتمند و روحانی خواهد شد. و هیچ بیماری و اندوه، هیچ جراحت و بیماری، هیچ نقصی در بدن ما وجود نخواهد داشت که ما باید با دقت از آن مراقبت کنیم. و هیچ وسوسه ای برای افراط در اشتها و تنبلی ما وجود نخواهد داشت.

چقدر خوب میشه ما تا ابد در جسد رستاخیز خود در حضور پروردگار تجسم یافته و زنده مان ساکن خواهیم بود. تا آن زمان با بدن خود به او خدمت کنید.

مت دامیکو کشیش عبادت و عملیات در کلیسای باپتیست کنوود در لوئیزویل است. او یکی از نویسندگان است خواندن مزامیر به عنوان کتاب مقدس و برای تعدادی از نشریات و سازمان های مسیحی نوشته و ویرایش کرده است. او و همسرش آنا، سه فرزند باورنکردنی دارند.