مقدمه
یوغ عیسی - مسیحیت به عنوان یک زندگی مربیگری
در طول دو هزار سال گذشته، یک نماد وجود دارد که در هنر مسیحی، الهیات، جواهرات، معماری، بنرها و حتی خالکوبی ها نقش محوری داشته است: صلیب. تصاویر و مجسمه ها در سراسر جهان مسیحیت صلیب عیسی را برجسته می کنند. موعظه ها و کتاب های بی شماری در مورد اهمیت صلیب صحبت می کنند. کلیساها و وزارتخانه ها به طور مرتب "صلیب" به نام خود دارند. و تا زمان های اخیر، بیشتر کلیساها به شکل صلیب با محراب در نقطه مرکزی ساخته می شدند.
این متقابل محوری قابل درک است. عیسی با کمال میل به مرگ قربانی روی صلیب مرد (متی 26:33-50). عیسی مرتباً از ضرورت شاگردانش برای برداشتن صلیب های خود و پیروی از او سخن می گفت (متی 10:38؛ 16:24؛ مرقس 8:34؛ لوقا 14:27). پولس رسول مکرراً در مورد زندگی مسیحی به عنوان در آغوش کشیدن صلیب مسیح، از جمله درد و شرم آن صحبت می کرد (اول قرنتیان 1: 17-28؛ غل. 6: 14؛ کول. 1: 19-23).
با این حال، یک نماد مهم دیگر وجود دارد که عیسی از آن استفاده میکند که به اندازه صلیب نقشی محوری در تفکر مسیحی نداشته است، اما فکر میکنم باید داشته باشد: یوغ. مطالعه دقیق انجیل متی نشان می دهد که با وجود اینکه فقط در یک متن یافت می شود، یوغ در الهیات و هدف انجیل متی و در تمام خدمت عیسی نقش اساسی دارد. در متی 11:28-30، عیسی پس از ادعای جسورانه نقش منحصر به فرد خود به عنوان مکشف کننده خدا (11:25-27)، مردم را دعوت می کند تا یوغ او را بر زندگی خود بگیرند.
نزد من بیایید، ای همه زحمتکشان و گران بارها، و من به شما آرامش خواهم داد. یوغ مرا بر خود بگیرید و از من بیاموزید، زیرا من نرم و فروتن هستم و برای جان خود آرامش خواهید یافت. زیرا یوغ من آسان و بار من سبک است. (متی 11:28-30)
یوغ و صلیب هر دو از چوب ساخته شده اند، اما یوغ یک تصویر کشاورزی است تا نماد اعدام. یوغ کشاورز را به تصویر می کشد که با صبر و حوصله حیوانی را به پایین ردیف مزرعه ای طولانی هدایت می کند و به گاو یا گاو جهت می دهد که زمین را شخم زده و زمین را برای کاشت آماده می کند.
منظور عیسی از دعوتش برای گرفتن یوغ بر گردن ما فوراً توضیح داده می شود - به معنای "از من بیاموزیم" (11:29). کلمه ای که در اینجا به «یادگیری» ترجمه شده است، کلمه «شاگرد شدن» است، یعنی فردی که شاگرد استاد استاد می شود و از سخنان و مثال یک متخصص یاد می گیرد. در حالی که صلیب از فداکاری صحبت می کند، یوغ در مورد شاگردی یا مربیگری صحبت می کند. این مسیحیت است: دعوت عیسی برای آموختن از او راه یافتن شالوم واقعی، زندگی شکوفایی که ما برای آن ساخته شده ایم و آرزویش را داریم. عیسی میگوید که این استراحت واقعی فقط در گرفتن یافت میشود او یوغ بر زندگی ما، شاگرد شدن او، ارائه به او به عنوان مربی واقعی ما
بخش اول: انجیل متی به عنوان کتاب شاگردسازی
تصویر عیسی به عنوان یک معلم، شاگردساز و مربی در تمام اناجیل یافت می شود، اما هیچ جایی به وضوح در انجیل متی وجود ندارد. از ابتدا تا انتها، انجیل متی در مورد شاگردی صحبت می کند و کل داستان به عنوان یک کتاب شاگردسازی ساختار یافته است.
هنگامی که یحیی تعمید دهنده برای موعظه می آید، پیام او به دلیل آمدن ملکوت آسمان دعوت به توبه است (3: 2). عیسی دقیقاً همان چیزی را می گوید که خدمت خود را آغاز می کند (4: 17). دعوت به توبه پیام نکوهش نیست، بلکه دعوت است. دعوت به توبه پیامی مبنی بر احساس گناه انبوه نیست، بلکه فراخوانی فوری برای روی آوردن از یک راه دیدن و بودن در دنیا به زندگی خداوند است. توبه زبان شاگردی است.
نتیجه گیری اوج معروف متی نیز بر شاگردی تأکید می کند. عیسی در «مأموریت بزرگ» خود (متی 28:16-20)، شاگردان خود را با اختیار خود می فرستد تا از مردم هر قومی «شاگرد بسازند». این شاگردی یک مربی زندگی در زندگی است که ریشه در خدای سه گانه (به نام پدر، پسر و روح) دارد و شبیه تعمید و آموزش مردم است. غسل تعمید دعوتی است برای مردم که با عیسی همذات پنداری کنند و وارد اجتماع سایر شاگردان او شوند. تعلیم دعوتی است برای آموختن سکونت در جهان طبق دستورات عیسی در مورد آموزه، اخلاق، عادات و حساسیت هایی که خود عیسی الگو می گیرد. این مربیگری است و هیچ چیز مهمتر از این برای مسیحیت وجود ندارد.
اما این تأکید بر شاگردی فقط در آغاز و پایان انجیل متی نیست. بین دعوت آغازین به سوی توبه و مأموریت پایانی برای رفتن و شاگردسازی، کل انجیل متی بر روی یک بینش شاگردسازی بنا شده است. متی این را با ساختار بخشیدن به بخش اصلی انجیل خود حول پنج بلوک بزرگ آموزشی بیان می کند (فصل های 5-7، 10، 13، 18، 23-25). این بلوک ها مجموعه ای از آموزه های عیسی با هدف شاگردی هستند.
در دنیای باستان زندگی نامه های زیادی در مورد معلمان و فیلسوفان مشهور نوشته می شد. گفتههای یک معلم غالباً در مجموعههای به یاد ماندنی بر اساس موضوعی جمعآوری میشد که به آن «نمونهها» میگویند. اگر کسی میخواست فلسفه خاصی از زندگی یا دین را بیاموزد، یک تجسم مجموعهای از دستورالعملهای مفید و قابل دسترس برای مراقبه و تمرین در زندگی واقعی برای او فراهم میکرد. این تجسمها بهویژه اهمیت داشتند، زیرا افراد کمی در دنیای باستان به آموزش دسترسی داشتند و بیشتر مردم نمیتوانستند فراتر از علائم اولیه بخوانند یا بنویسند. داشتن مجموعه ای از آموزه های به خاطر سپردن بر اساس یک موضوع برای راهنمایی بسیار مهم بود.
بنابراین متی که خود شاگرد عیسی است و متعهد به اطاعت از فرمان خداوند برای شاگردسازی بیشتر است، زندگی نامه استادانه ای درباره عیسی معلم نوشت با این هدف: مردم را به توبه دعوت کند و یوغ عیسی را بر زندگی خود بگیرند تا بتوانند زندگی پیدا کنند. به طور خلاصه، متی از ما دعوت می کند تا در راه شاگردی پادشاهی مسیحی راهنمایی شویم. داستان کارهای عیسی و مجموعه آموزه های او برای این هدف ضروری بود.
انجیل متی به این صورت سازماندهی شده است که پنج بخش آموزشی آن برجسته شده است:
- خاستگاه و آغاز (1:1-4:22)
- مقدمه (1:1–4:16)
- پل (4:17–22)
- مکاشفه و جدایی: در کلام و عمل (4:23-9:38)
- نمونه اول (5:1–7:29)
- روایت اول (8:1–9:38)
III. مکاشفه و جدایی: به عنوان استاد، شاگردان نیز (10:1-12:50)
- نمونه دوم (10:1–11:1)
- روایت دوم (11:2–12:50)
- مکاشفه و جدایی: قوم جدید و جداشده خدا (13:1-17:27)
- نمونه سوم (13:1-53)
- روایت سوم (13:54–17:27)
- مکاشفه و جدایی: درون و بیرون جامعه جدید (18:1–20:34)
- نمونه چهارم (18:1–19:1)
- روایت چهارم (19:2–20:34)
- مکاشفه و جدایی: داوری اکنون و در آینده (21:1-25:46)
- روایت پنجم (21:1–22:46)
- نمونه پنجم (23:1–25:46)
VII. پایان ها و آغازها (26:1–28:20)
- پل (26:1-16)
- نتیجه گیری (26:17–28:20)
بنابراین، میتوانیم ببینیم که کل انجیل به شاگردسازی اختصاص دارد و این پنج مظهر بیشترین تمرکز مطالب آموزشی را ارائه میدهند.
تمرکز بر مشهور: موعظه روی کوه
در طول تاریخ کلیسا، اولین مورد از این مظاهر - متی 5-7 - تأثیرگذارترین، موعظهشدهترین، مورد مطالعه، نوشتهشدهترین و مشهورترین بخش کل کتاب مقدس بوده است. حداقل از روزهای آگوستین، این فصلها عنوان «موعظه روی کوه» داده شدهاند.
تفاوتهای فرقهها و سنتهای کلامی را میتوان در تفسیر متفاوت آنها از این فصلهای اساسی جستجو کرد. من اغلب موعظه روی کوه را مانند یک نوار تست استخر توصیف می کنم که سطح کلر، تعادل pH و قلیائیت را نشان می دهد. اگر بخواهیم هر دین شناس یا فرقه ای را در خطبه بر کوه فرو ببریم، فوراً چیزهای زیادی در مورد درک و تعهدات الهیات آنها به ما می گوید. این به این دلیل است که موعظه بر بسیاری از حقایق مهم، مانند رابطه عهد عتیق با آموزههای عیسی، معنای درستکاری در نظر خدا، نحوه رفتار با دیگران و نحوه ارتباط با پول، اشاره میکند.
خطبه روی کوه به ما نمی دهد همه چیز ما می خواهیم یا باید بدانیم که شاگردان وفادار عیسی هستیم. این تنها یکی از پنج بلوک آموزشی در متی است، این بخشی از آموزه های دیگر در متی است، و ما کل بقیه کتاب مقدس را نیز داریم! اما این خطبه به دلیلی مشهور است: این خطبه گسترده، عمیق و بنیادی برای زندگی شاگردی است. این سه فصل مکان بسیار خوبی برای شروع یادگیری این است که یوغ عیسی را بر زندگی خود بگیریم و توسط او، پادشاه پادشاهان و حکمت خدا تجسم یافته، آموزش ببینیم.
عیسی معروف ترین موعظه خود را با تصویری از دو نفر به پایان می رساند که خانه زندگی خود را به روش های مختلف می سازند (متی 7:24-27) - یکی احمق و دیگری عاقل. شخص نادان تعالیم عیسی را می شنود اما کاری با آنها انجام نمی دهد. عاقل سخنان عیسی را می شنود و عملی می کند. دلیل اینکه این تصویر نهایی در خطبه است این است که کل پیام متی 5-7 دعوت به خرد است. خرد را می توان اینگونه تعریف کرد روشهایی را برای سکونت در جهان انجام دادیم که مطابق با ملکوت خداست و به شکوفایی انسان واقعی که آرزوی آن را داریم میانجامد.. این همان شاگردی است که عیسی ما را به آن دعوت می کند. این یوغی است که او به ما پیشنهاد میکند، اگر مایل باشیم که توسط آن راهنمایی شویم.
حتی همانطور که کل انجیل متی عمداً ساختار یافته است، موعظه روی کوه نیز چنین است. موعظه مجموعه ای تصادفی از سخنان عیسی نیست، بلکه پیامی بسیار ساخته شده و ساختار زیبا است. موعظه عیسی به این صورت سازماندهی شده است:
- مقدمه: دعوت به قوم خدا (5: 3-16)
- نه سعادت برای قوم جدید خدا (5:3-12)
- شاهد عهد جدید قوم خدا (5:13-16)
- موضوع اصلی: عدالت بزرگتر (GR) برای قوم خدا (5:17–7:12)
- GR در رابطه با اطاعت از قوانین خدا (5:17-48)
- پیشنهاد (5:17-20)
- شش شرح/مثال (5:21-47)
- خلاصه (5:48)
- GR در تقوای ما نسبت به خدا (6: 1-21)
- مقدمه: خشنود ساختن پدر بهشتی، نه انسانها (6:1)
- سه مثال (6:2-18)
** گشت و گذار مرکزی در مورد نماز (6:7-15)
- نتیجه: پاداش در بهشت، نه در زمین (6:19-21)
- GR در رابطه ما با جهان (6:19–7:12)
- مقدمه (6:19-21)
- در رابطه با کالاهای این جهان (6:22-34)
- در رابطه با مردم این جهان (7: 1-6)
- نتیجه گیری (7:7-12)
- نتیجه: دعوتی به حکمت در پرتو آینده (7:13-27)
- دو نوع راه (7:13-14)
- دو نوع پیامبر (7: 15-23)
- دو نوع سازنده (7:24-27)
همانطور که می بینیم، موعظه از ساختار کلاسیک مقدمه، موضوع اصلی و نتیجه پیروی می کند. هر بخش در پیام کلی نقش دارد. آن پیام دعوتی است به حکمت، به زندگی شالوم و شکوفایی که از گرفتن یوغ عیسی بر زندگی ما ناشی می شود.
در ادامه، هر بخش از موعظه عیسی را مرور خواهیم کرد و به دنبال درک حکمتی که او تعلیم می دهد، خواهیم بود. ما نمیتوانیم هر آنچه را که در مورد تعالیم عیسی میتوان گفت در اینجا بیان کنیم، اما ما برخی از بخشها را ترکیب میکنیم و طرح کلی را دنبال میکنیم که این سؤال را مطرح میکند: "مشاهده شدن توسط عیسی چگونه به نظر میرسد؟"
بحث و تامل:
- چند راه وجود دارد که شما وسوسه می شوید که مطابق ملکوت خدا در جهان ساکن نشوید؟
- در کدام بخش از زندگی خود می خواهید شکوفایی بیشتری را ببینید؟
بخش دوم: بازسازی مفاهیم شادی (5:3-16)
به عنوان یک کشیش، یکی از سؤالاتی که من مرتباً از مردم می پرسم این است: "وقتی بزرگ شدی چه پیامی در مورد چگونگی یافتن یک زندگی خوب دریافت کردی؟"
این سوال بسیار مهمی است که باید از خود بپرسیم زیرا همه ما نوعی پیام دریافت کردیم و این پیام همچنان بر روند زندگی ما برای خوب یا بد تأثیر می گذارد، خواه متوجه شویم یا نه.
هرکسی که من این سوال را پرسیده ام می تواند پاسخی به آن بدهد. بسیاری از مردم بلافاصله با جمله کوتاهی که یکی از والدین یا عمو یا مربی به آنها تکرار کرده پاسخ می دهند. جملاتی مانند:
- اگر عاشق کاری باشید که انجام می دهید، هرگز یک روز در زندگی خود کار نمی کنید.
- "سخت کار کنید. نمرات خوب بگیرید. یک همسر خوب پیدا کنید."
- "خدا را دوست بدار، دیگران را دوست بدار."
- "با مداحی خود زندگی کنید."
- "نگران نظر دیگران نباش، فقط خودت باش."
یا اگر جنگ ستارگان نقش مهمی داشت، شاید شنیده باشید:
- "کن یا نکن، تلاشی وجود ندارد" از استاد یودا.
ما این جملات کوتاه و صمیمی را «آفوریسم» می نامیم. کلمات قصار کلمات حکیمانه ای هستند که ما را در موقعیت های غیرقابل پیش بینی زندگی بی شماری راهنمایی می کنند. در دنیای باستان نوعی قصیده وجود داشت که معلمان حکمت از آن استفاده می کردند به نام a ماکاریسم، از کلمه یونانی به معنای واقعاً شاد بودن یا شکوفا شدن است.ماکاریوس). ماکاریسم بیانیه ای است که روشی از زندگی خوب و زیبا را توصیف می کند. ماکاریسم دعوتی است برای اتخاذ یک طرز فکر و مجموعه عادات خاص تا بتوانیم شکوفایی واقعی انسانی را پیدا کنیم.
ماکاریسم ها معمولاً همراه با متضادهایشان استفاده می شدند: وای. بدبختی ها نفرین نیستند. آنها هشدارهایی هستند مبنی بر اینکه روش های خاصی برای سکونت در جهان منجر به از دست دادن و اندوه خواهد شد. پس ماکاریسم نیز برکت نیست. آنها دعوت به زندگی خوب هستند. وقتی با هم ترکیب می شوند، ماکاریسم ها و مصیبت ها اغلب به عنوان دو راه یا دو مسیر زندگی توصیف می شوند که از هم جدا می شوند و به تجربیات بسیار متفاوت ختم می شوند.
این ترکیب ماکاریسم و مصیبت در سراسر کتاب مقدس به عنوان دعوت به حکمت خدایی، به عنوان تفاوت بین مسیر زندگی و مسیر نابودی یافت می شود. به عنوان مثال، کل کتاب امثال مملو از این گونه قصارها است، به ویژه نه فصل اول که بر اساس ایده دو راه ساخته شده است. شاه سلیمان برای پسرش تصویری از دو مسیر متفاوت برای زندگی ترسیم می کند. یک راه زندگی می آورد و دیگری ویرانی. به همین ترتیب، مزمور 1 که معمولاً به عنوان مزمور حکمت نامیده می شود، دو مسیری را نشان می دهد که زندگی مردم می تواند طی کند - یکی که تحت تأثیر احمق ها وجود دارد و دیگری که در آن شخص در دستورالعمل های خدا تعمق می کند و اجازه می دهد این حکمت زندگی خود را هدایت کند. راه احمقانه به زندگی منتهی میشود که بهتر از خاکی نیست که در باد میبرد. راه حکیمانه مانند درختی سرسبز است که در کنار نهر آبی کاشته شده و طی سالیان متمادی میوه می دهد.
این دقیقاً همان چیزی است که عیسی در قسمت ابتدایی خطبه می گوید. عیسی به عنوان پسر نهایی و وفادار داوود، پادشاه پادشاهی خدا، و تجسم خود حکمت، به همه مردم راه زندگی در جهان را که نوید سعادت واقعی را می دهد، نه تنها برای این عصر، بلکه در آفرینش جدید ابدی نیز ارائه می دهد. این گونه است که عیسی موعظه خود را با نه مکاریسم درباره زندگی واقعاً خوب معرفی می کند.
برای حداقل 1500 سال، این ماکاریسم های آغازین Beatitudes نامیده می شدند. این توصیف از کلمه لاتین آمده است beatus که به معنای همان است ماکاریوس - "شاد" یا "شکوفایی". مسیحیان همیشه متی 5: 3-12 را به عنوان دعوتهایی برای زندگی واقعاً شکوفا میدانند که میتوان از طریق عیسی یافت، همان عیسی که در جای دیگر گفت که آمده است «تا حیات داشته باشند و آن را فراوان داشته باشند» (یوحنا 10:10).
با این حال، امروزه سردرگمی زیادی در مورد اینکه Beatitudes چیست وجود دارد. تقریباً هر کتاب مقدس انگلیسی مدرن، عیسی مسیح را ترجمه می کند ماکاریوس اظهاراتی با انگلیسی "Blessed". "خوشا به حال فقیران در روح ... خوشا به حال کسانی که عزادار هستند" و غیره. این یک ایده کاملا متفاوت است. اگر سعادت های عیسی را به عنوان بیانیه های برکت می خوانیم، پس باید بپرسیم که این به چه معناست. آیا عیسی میگوید که خدا مردمی را برکت خواهد داد که به شیوههایی که او در 5:3-12 توصیف میکند زندگی میکنند؟ آیا این شرایط ورودی جدید برای ورود به پادشاهی است؟ یا آیا اینها صرفاً نوع افرادی را توصیف می کنند که با آمدن ملکوت توسط خدا برکت خواهند یافت (که هنوز چیزی شبیه به یک نیاز است)؟ این سؤالات ماهیت ماکاریسم را به درستی درک نمی کنند. با سعادتها، عیسی از ما دعوت میکند تا درک واقعی خود را از جهان بپذیریم تا بتوانیم زندگی واقعی را پیدا کنیم. اینها الزامات ورودی یا اظهارات صرف در مورد آینده نیستند. آنها دیدگاه جدیدی برای چگونگی یافتن زندگی واقعی از طریق دنبال کردن او هستند.
آنچه که تکان دهنده است این نیست که عیسی تصویری از زندگی واقعاً شکوفا را برای ما ترسیم می کند. آنچه تکان دهنده است این است راه او این زندگی را در ملکوت خدا توصیف می کند. ماکاریسم های عیسی اصلاً آن چیزی نیست که هیچ یک از ما انتظار داریم یا به طور طبیعی آرزویش را داریم. وقتی 9 بیانیه عیسی را می خوانیم که زندگی واقعی را کجا می توان یافت، به استثنای یکی، اظهارات او به طور غیر منتظره ای منفی است!
- شکوفا ["خوشا"] فقرای روح هستند…
- شکوفا کسانی هستند که عزادارند…
- شکوفا، حلیم هستند…
- شکوفا کسانی هستند که گرسنه و تشنه عدالت هستند…
- شکوفا هستند مهربانان…
- شکوفا دلشان پاک است... [تنها مثبت بالقوه]
- شکوفا هستند صلح جویان…
- شکوفا کسانی هستند که به خاطر عدالت مورد آزار و اذیت قرار می گیرند…
- شکوفا هستید وقتی دیگران تو را دشنام دهم و آزار و اذیت کنم و هر نوع بدی را بر علیه تو به دروغ به حساب من بیاورم…
به این تصاویر توجه کنید - فقر، عزاداری، نرمی، گرسنگی و تشنگی، آزار و شکنجه. مفاهیم صلحطلبی و رحمت ممکن است مثبتتر به نظر برسد، اما اینها نیز تصاویری منفی از دست کشیدن از حقوق خود بهخاطر آشتی دادن روابط با دیگران هستند.
اینجا چه خبر است؟ کلید درک ماکاریسم های عیسی این است که به آنچه او در نیمه دوم می گوید نیز توجه کنید:
- ... زیرا ملکوت آسمان از آن آنهاست.
- … زیرا آنها تسلی خواهند یافت.
- ... زیرا آنها زمین را به ارث خواهند برد.
- ... زیرا آنها راضی خواهند شد.
- ... زیرا آنها رحمت خواهند یافت.
- ... زیرا آنها خدا را خواهند دید.
- … زیرا آنها پسران خدا خوانده خواهند شد.
- ... زیرا ملکوت آسمان از آن آنهاست.
عیسی با دعوت از ما در جهت گیری زندگی خود حول رابطه خود با خدا به عنوان کسی که تمام آرزوها و نیازهای ما را تامین می کند، تصورات ما از زندگی خوب را بازسازی می کند. دلیل اینکه او میتواند بگوید این حالتهای منفی - فروتنی، عزاداری، از دست دادن قدرت، واگذاری حق بخشش دیگران، پذیرش اظهارات نادرست و آزار و اذیت - شادی است به این دلیل است که در آن مکانها قلبهای ما به سمت خدا هدایت میشود و او در آنجا با ما ملاقات میکند. عیسی میگوید، کلید زندگی واقعاً خوب، در جهتگیری مجدد زندگی ما به سوی خدا و ملکوت او یافت میشود (همچنین به متی 6:33 مراجعه کنید) - از جمله این واقعیت که این امر مستلزم رنج، از دست دادن، و اندوه در میان شادی واقعی است.
این همان چیزی است که آیات معروف «نمک و نور» در 5:13-16 درباره آن است. عیسی شاگردانش را فرا می خواند تا راه های او را در جهان دنبال کنند تا منادی پیام عهد جدیدی باشند که او به جهان می آورد. از آنجا که این امر مخالفت و زیان را به همراه خواهد داشت (به ویژه متی 10 را ببینید)، شاگردان او وسوسه خواهند شد که از راه عیسی عقب نشینی کنند، دیگر شور نباشند و نور خود را بپوشانند. اما این راه شاگردی نیست. در عوض، عیسی میگوید: «نور شما در برابر دیگران بدرخشد تا اعمال نیک شما را ببینند و پدر شما را که در آسمان است جلال دهند» (5:16).
پس پیام راهنمایی در اینجا چیست؟
همه ما آرزوی داشتن یک زندگی معنادار و شاد را داریم. عیسی و کتاب مقدس مخالف این نیستند. در واقع، عیسی اولین موعظه خود را در عهد جدید با این پیام آغاز می کند. مشکل ما آرزوی خوشبختی نیست، بلکه حماقت و کوری ما در تلاش برای یافتن آن در جاهایی غیر از خداست. همانطور که سی اس لوئیس به قول معروف،
به نظر می رسد که پروردگار ما آرزوهای ما را نه خیلی قوی، بلکه بسیار ضعیف می یابد. ما موجوداتی نیمه دل هستیم که وقتی شادی بی پایان به ما پیشنهاد می شود با نوشیدنی و سکس و جاه طلبی گول می زنیم، مانند کودکی نادان که می خواهد در یک محله فقیر نشین به درست کردن پای گلی ادامه دهد زیرا نمی تواند تصور کند که پیشنهاد تعطیلات در دریا چیست. ما خیلی راحت خوشحال می شویم. ("وزن جلال")
در اینجا، در ابتدای خطبه، عیسی ما را دعوت میکند تا یوغ مربیگری خود را در بازنگری ایدههای خود برای زندگی خوب در اطراف خدا و ملکوت آیندهاش بهعهده بگیریم، و از راههای رحمت، فروتنی، تحمل رنج و اشتیاق که خود عیسی الگو میشود، پیروی کنیم.
بحث و تأمل
- این توضیح سعادت های عیسی چگونه با آنچه قبلاً آنها را درک کرده اید مشابه یا متفاوت است؟
- چرا باید بخواهیم یوغ مربیگری عیسی را به عهده بگیریم - زندگی در حکمت موعظه روی کوه؟
بخش سوم: خداوند در روابط ما با دیگران به چه چیزی اهمیت می دهد؟ (5:17–5:48)
یکی از گیج کننده ترین و پیچیده ترین سؤالات مسیحیان این است که چگونه در مورد عهد عتیق و تعالیم آن در رابطه با عهد جدید فکر کنند. آیا دستورات عهد عتیق هنوز برای مسیحیان صدق می کند؟ آیا خدا از قوم خود در عهد جدید همان چیزی را دارد که در عهد عتیق انتظار دارد؟
متکلمان و مذاهب مختلف در مورد این مسائل مهم به نتایج بسیار متفاوتی رسیده اند و دو هزار سال تأمل آنها را به طور قطعی حل نکرده است. اینها صرفاً سؤالات آکادمیک نیستند. آنها بر نحوه تفکر ما در مورد خدا تأثیر میگذارند و همچنین بخشهایی از عهد عتیق، در صورت وجود، همچنان به طور روزانه برای قوم خدا در عهد جدید اعمال میشوند.
این سؤالات بزرگ در قلب بخش اصلی موعظه عیسی قرار دارند (5:17-7:12). ما نمی توانیم معضل را به طور کامل از این آیات حل کنیم. ما برای درک این موضوع به کل عهد جدید نیاز داریم. اما این بخش از خطبه تنها بخش مهمی از پاسخ مسیحیت به این مسائل است.
عیسی مستقیماً به موضوع تورات (دستورالعملهای موزاییک) که به مسیحیت مربوط میشود در 5: 17 میپردازد: «فکر نکنید که آمدهام تا شریعت یا پیامبران را لغو کنم، نیامدهام تا آنها را لغو کنم، بلکه برای تحقق آنها آمدهام.» در این بیان عمیق، عیسی به طور همزمان نیکویی آنچه را که خدا انجام داد و دستور داد در تاریخ اسرائیل تأیید می کند. و نشان می دهد که چیز جدید و متفاوتی از خود می آید. عیسی هر دو را تأیید می کند تداوم و ناپیوستگی بین عهد عتیق/یهودیت و مسیحیت. او لغو نمی کند، اما در حال تحقق است.
بسیاری از چیزهای عیسی درباره انجام اراده خدا در 5:17-7:12 می گوید و توضیح می دهد که این تداوم و ناپیوستگی چگونه است. این گسست در عیسی یافت می شود که به عنوان داور نهایی و مفسر اراده خدا خدمت می کند. او اقتدار خود را برای بیان قطعی نحوه تفسیر شریعت و انبیا اعمال می کند ("شما شنیدید که گفته شد، اما من به شما می گویم ..."). در پایان خطبه، عیسی مجدداً تأکید می کند که چنین است او کلماتی که اکنون به عنوان کلمه پایانی ایستاده اند: "هرکسی که این کلمات را می شنود از من و آنها را مانند مرد حکیمی خواهد بود که خانه خود را بر صخره بنا کرد.» (7:24).
هنگامی که به خواندن در متی ادامه می دهیم، می بینیم که عیسی همچنان ادعای قدرت الهی دارد، مانند توانایی بخشش گناه (9: 6)، اعمال کنترل بر خود طبیعت (14:13-33)، و اعلامیه که هیچکس نمی تواند خدا را بشناسد مگر از طریق او (11:25-27). این «تمام اقتدار در آسمان و روی زمین» که او پس از رستاخیز به طور کامل در اختیار دارد (28:18-20) به کلیسای او، گروه مستمر شاگردانش در سراسر جهان منتقل میشود (18:18-20؛ 10:40؛ 21:21). همه اینها ناپیوستگی است. عصر جدیدی وجود دارد، عهد جدیدی بین خدا و بشریت که برای هر کسی که با ایمان از او پیروی کند (26:28)، خواه یهودی یا غیریهودی، جدا از عهد قدیمی موسی (روم. 3:21-26؛ غل. 3:15-29؛ عبرانیان 9:15-28) در دسترس است.
اما بین آنچه خدا در گذشته گفته است و آنچه عیسی اکنون آموزش می دهد، تداوم وجود دارد. خدا تغییر نکرده است و اراده و عدالت او تغییر نکرده است. مسیحیان بخشی از یک عهد جدید با مسیح به عنوان میانجی هستند، اما قلب آنچه خدا برای قوم خود می خواهد تغییر نکرده است، زیرا او هرگز به چیزی دستور نمی دهد که با او مطابقت نداشته باشد. جنبههای خاص یهود از عهد موسی پایان یافته است، زیرا هدف آنها برآورده شده است - برانگیختن ذرتی، عیسی، که به وعدههای ابراهیم برای برکت دادن عمل خواهد کرد. همه ملل (غلاطیان 3: 15-29). وجود دارد جدید میثاقی که همه ـ یهودی یا غیریهودی ـ باید به آن تعلق داشته باشند تا قوم خدا باشند. اما قلب اراده خداوند نسبت به مخلوقاتش تغییر نکرده است. این چیزی است که 5:17-7:12 در مورد آن است.
بیانیه ای که در اینجا آویزان است و همه تعالیم عیسی را هدایت می کند در 5:20 یافت می شود: "تا زمانی که عدالت شما از عدالت کاتبان و فریسیان بیشتر نشود، هرگز وارد ملکوت آسمان نخواهید شد." در ابتدا ممکن است به نظر برسد که عیسی میگوید ما باید کارهای درستتر از مقدسین عهد عتیق و بهویژه فریسیان بسیار پارسا انجام دهیم. این چشم انداز خوشایندی نیست. نکته عیسی هم این نیست. بلکه منظور او این است که ما باید عادلی داشته باشیم که نه تنها ظاهری (رفتار) بلکه درونی (در قلب) باشد. «عدالتی که فراتر از عدالت کاتبان و فریسیان است» هر دو خارجی است و داخلی آنچه ما رفتاری انجام می دهیم، مقدار بیشتری از اعمال صالح نیست، بلکه رفتاری است که ریشه در قلبی دارد که خدا را می بیند و دوست دارد.
آنچه عیسی در اینجا می گوید در تداوم کامل با هر آنچه خدا در عهد عتیق گفته است است. خداوند همیشه قلب ما را دیده و به آن اهمیت می دهد، نه فقط اعمال ما. مقدس بودن یعنی کامل بودن. کارهای خوب با دل مرده آن چیزی نیست که خدا می خواهد. ما باید کامل/سازگار باشیم، حتی همانطور که پدر آسمانی ما کامل/سازگار است (5:48، یعنی «کامل» در آنجا). این همان چیزی است که عیسی در 5:17-7:12 تعلیم می دهد.
بنابراین پیام راهنمایی در اینجا در 5:17-48 چیست؟
به زبان ساده: برای اینکه یک شاگرد مربی عیسی باشیم به این معنی است که باید به درون خود به قلب خود نگاه کنیم، نه اینکه فقط بر رفتار خوب بیرونی خود تمرکز کنیم. عیسی این ایده «عدالت بیشتر» را برای شش راه ارتباط ما با افراد دیگر به کار میگیرد. لیست زیر نمونه هایی را ارائه می دهد. آنها مجموعه ای جامع از دستورالعمل ها نیستند، بلکه به منظور آموزش مجدد تفکر ما در مورد اهمیت قلب هایمان هنگام ارتباط با یکدیگر هستند.
- مثال اول به خشم، رنجش و نفرت نسبت به افراد دیگر مربوط می شود (5:21-26). عیسی می پذیرد که قتل اشتباه است. اما او به دلیل قتل نهایی - عصبانیت و کینه توزی نسبت به شخص دیگری - به موضوع قلب خود فشار می آورد. او شاگردانش را به چالش می کشد تا به درون خود نگاه کنند و با مشکل اصلی برخورد کنند.
- مثال دوم و سوم به تجربه قدرتمند انسان از تمایلات جنسی و عملکرد آن در ازدواج مربوط می شود (5:27-32). عیسی تأیید می کند که زنا اشتباه است. اما شاگردان نمی توانند راضی باشند که وقتی قلبشان پر از شهوت است مرتکب زنا نشده باشند (5:27-30). شاگردان نمی توانند پیوند مقدس ازدواج را از جای دلی سخت درمان کنند و بنابراین به طور سرسام آور طلاق می گیرند (5:31-32؛ به توضیح بیشتر در 19:1-10 مراجعه کنید).
- در مثال چهارم، عیسی با سخنان ما یک شخص کامل را در مورد پیروی از آن خطاب می کند (5:33-37). اگر فردی تعهد یا قولی از بیرون می دهد، باید با اراده درونی برای انجام آنچه گفته شد مطابقت داشته باشد.
- در مثالهای پنجم و ششم، عیسی ضرورت تمامیت را در سختترین روابط - کسانی که به ما ظلم میکنند و کسانی که دشمنان ما هستند- وارد میکند (5:38-48). در هر دو مورد، عیسی شاگردان خود را فرا می خواند تا از قلب انتقام جویانه به قلب عشق حرکت کنند. حتی همانطور که خدای پدر نسبت به فرزندان خود مهربان است و دشمنان او، شاگردان عیسی نیز باید نسبت به دشمنان ما باشند.
بحث و تامل:
- چرا خدا نمیخواهد فقط اعمال ما با کلام او هماهنگ باشد؟
- متی 5:17-48 چگونه شما را در رابطه با روابطتان به چالش کشیده است؟
بخش چهارم: خدا در رابطه ما با او به چه چیزی اهمیت می دهد؟ (6:1-21)
در 5: 17-20، عیسی به وضوح بیان کرده است که آنچه او تعلیم می دهد با آنچه خدا در گذشته گفت مخالف نیست. او عهد جدید را می آورد که انجام می دهد بازتعریف کنید که قوم خدا چه کسانی هستند و چگونه به خدا دسترسی داشته باشید - فقط از طریق او. اما عدالتی که خدا می خواهد تغییر نکرده است. ما باید در قلب خود متحول شویم، نه فقط در رفتار بیرونی. عیسی اکنون این را در مورد اعمال روحانی ما که برای احترام به خدا انجام می دهیم به کار می برد.
در 6:1 عیسی به وضوح بیان می کند که چگونه اصل کاملیت/عدالت بیشتر در اعمال روحانی ما اعمال می شود. شاگردان نه تنها باید مراقب اعمال خود باشند، بلکه به انگیزههایشان نیز توجه داشته باشند: «مراقب باشید که عدالت خود را در حضور دیگران انجام ندهید تا آنها را ببینند.» انگیزه های سطح قلب ما مهم است، نه فقط کارهایی که انجام می دهیم.
عیسی سه مثال بیدرنگ از روشهای خوب و بد انجام دادن تقوای ما میآورد: صدقه، دعا و روزه ما. این فهرست جامعی از تمرینهای معنوی نیست، بلکه مدلهایی است که نشان میدهد چگونه میتوان آنچه را که او آموزش میدهد به کار برد. هر یک از این شیوه ها خوب است. عیسی آنها را نقد نمی کند. اما در هر مورد شاگردان باید به انگیزه های درونی خود توجه کنند.
در 6:2-4 عیسی به عملکرد خوب پول دادن به نیازمندان می پردازد. صدقه با عشریه و سایر اشکال انفاق برای حمایت از معبد یا کلیسا متفاوت است. فداکاری برای نیازهای خاص مردم است. انفاق بخشی از مراقبت از فقرا است که خدا در عهد عتیق به آن فرمان می دهد (تثنیه 15:7-11؛ مزور 41:1؛ Gal. 2:10؛ یعقوب 2:14-17). اینجا هیچ چیز تغییر نکرده است. اما عیسی اشاره میکند که میتوان این کار خوب را به صورت آشکار و پر زرق و برق به منظور جلب احترام و احترام دیگران انجام داد. شاگردان واقعی در مقابل این انگیزه مقاومت خواهند کرد و به کسانی که نیاز دارند به روش هایی کمک خواهند کرد که به دنبال ارتقای موقعیت فرد نباشند. این بدان معنا نیست که همه هدایا لزوماً باید نقدی باشند تا کسی نداند چه کسی پول را داده است. این بدان معنا نیست که اگر به شخصی کمک کنیم وسایلش را جابجا کند، باید با ماسک اسکی ظاهر شویم، پلاکهای ماشینمان برداشته شده و صدایمان تغییر کرده است تا کسی نداند که ما کمک میکنیم. اما این بدان معنی است که ما باید مراقب خودمان باشیم و به انگیزه های خود توجه کنیم و در مقابل بزرگنمایی خود مقاومت کنیم.
در 6:5-6 عیسی به زندگی دعای ما می پردازد. همانطور که با انفاق برای کمک به نیازمندان، می توان به گونه ای دعا کرد که باعث افتخار و هیبت دیگران شویم. می توان به یک دعاخوان حرفه ای بسیار ماهر تبدیل شد که فصاحت و تکرار عمومی او منبعی برای تبلیغ خود باشد. شاگردان عیسی باید در برابر این وسوسه مقاومت کنند، اما در عوض بر دعا کردن با پدر به روشی صمیمانه و شخصی تمرکز کنند، نه اینکه به عنوان یک اجرا دعا کنند. مانند انفاق، این بدان معنا نیست که ما هرگز نمی توانیم علنی یا شرکتی نماز بخوانیم. عهد عتیق و جدید و تاریخ کلیسا مملو از نمونه های خوب دعا با دیگران است. اما این بدان معناست که ما باید نسبت به پتانسیل دعا با انگیزه کسب افتخار حساس باشیم.
در حالی که او در این موضوع است، عیسی با دادن آنچه که دعای خداوند نامیده می شود، بیشتر به این موضوع می پردازد که دعای ما چگونه باید باشد. شاگردان عیسی نباید مانند مشرکان به خدا نزدیک شوند و با کلمات زیادی غرغر کنند تا خدای دوردست را متقاعد کنند که آنها را بشنود، گویی دعا یک افسون جادویی است (6: 7). در عوض، مسیحیان خدا را به عنوان پدر می شناسند، حتی مانند عیسی، و بنابراین ما می توانیم به روش دیگری دعا کنیم. در دعای خداوند، عیسی رهنمودهایی را برای نوع دعایی ارائه می دهد که برای نمایش نیست، بلکه صادقانه است و در رابطه به سوی خدا هدایت می شود.
در 6:18-19، عیسی سومین مثال خود را از اینکه تقوای تماماً شخصی چگونه است، بیان میکند و این بار به روزه میپردازد. روزه - پرهیز از غذا برای زمانی اختصاص داده شده برای تمرکز بر وابستگی ما به او - چیزی است که یهودیان و مسیحیان هزاران سال است که انجام داده اند. عیسی این عمل را در میان شاگردانش انتظار دارد و آن را ستایش می کند. با این حال، مانند انفاق و نماز، انجام عمل خوب روزه به گونه ای که به دنبال آبروی دیگران باشد، بسیار آسان است. روزه گرفتن به گونه ای ممکن است که توجه به تقوای انسان جلب شود. در عوض، عیسی شاگردان خود را به شیوهای متفاوت از روزهداری دعوت میکند، نه بر ظاهر بیرونی، بلکه بر ارتباط نزدیک با خدا به عنوان پدر.
عیسی این بحث سه جانبه را در مورد توجه به قلب هایمان در اعمال پرهیزگارانه با یک توصیه آخر به پایان می رساند: "برای خود گنج هایی در زمین ذخیره نکنید" جایی که می توان آنها را از بین برد، بلکه "برای خود گنج هایی در آسمان ذخیره کنید" جایی که نمی توان آنها را نابود کرد (6:19-20). این روش دیگری برای بیان آنچه او در 6: 1 گفت، جایی که او هشدار داد که اگر تقوای خود را با انگیزه های نادرست انجام دهید، "از پدر خود که در آسمان است پاداشی نخواهید داشت." در هر مثال، عیسی دقیقاً از همان زبان استفاده میکند - انگیزههای قلبی بین دریافت پاداش از پدر آسمانی (6: 4، 6، 18) یا "پاداش" موقت و زودگذر ستایش افراد دیگر، که واقعاً هیچ پاداشی ندارد، تفاوت ایجاد میکند (6:2، 5، 16).
بنابراین پیام راهنمایی در 6:1-21 چیست؟
بار دیگر: برای شاگرد عیسی بودن به این معناست که باید به درون به قلب خود بنگریم، نه فقط به رفتار خوب خود به بیرون. اعمال تقوا - صدقه، نماز و روزه - خوب است زیرا زندگی ما را شکل می دهد. اما اگر دلها و انگیزه های خود را بررسی نکنیم، چنین عدالت بیرونی کافی نیست. فریسیان این پتانسیل را برای ما الگو میکنند که یک فرد مذهبی خوب باشیم اما واقعاً با خدای پدر رابطه نداشته باشیم.
هنگامی که ما شروع به شنیدن این پیام از عیسی می کنیم، به راحتی دچار ناامیدی و بی انگیزگی می شویم، زیرا یک فرد صادق می داند که انگیزه ها هرگز کاملاً روشن و خالص نیستند. حتی زمانی که ما به دنبال اخلاص کامل هستیم، بخشش ما به دیگران، دعا کردن، روزه گرفتن، تعلیم ما، بشارت دادن ما و غیره هرگز خالی از اختلاط نیست. هدف عیسی این نیست که ما را با درون نگری بیمارگونه که ما را از انجام کارهای خوب باز می دارد فلج نمی کند تا زمانی که بدانیم قلب ما کاملاً پاک است. این اتفاق نمی افتد تا زمانی که ما به طور کامل در آفرینش جدید رستگار شویم. در عوض، عیسی شاگردان خود را فرا می خواند تا با آگاهی از قلب ما زندگی کنند. همانطور که یوغ شاگردی او را بر زندگی خود می گیریم، انگیزه ها، حساسیت ها و محبت های ما را شکل می دهد. فصول رشد و فصول خشکسالی خواهیم داشت. ما در یک بخش از قلب خود پیشرفت خواهیم کرد و در بخش دیگر دچار لغزش خواهیم شد. اما با گذشت زمان، همانطور که از او می آموزیم، شاهد رشد کامل خواهیم بود.
سوالاتی برای انعکاس
- در زندگی روزمره تان چگونه به نظر می رسد که به عنوان «پدر بهشتی» خود به خدا دعا کنید؟
- از چه راههایی وسوسه میشوید که به جای احترام به خدا، اعمال معنوی در مورد کسب تأیید و افتخار از سوی مردم انجام دهید؟
- آیا وقتی می دانید انگیزه های شما 100% خالص نیستند، با اطاعت از عیسی مبارزه می کنید؟ چرا هنوز باید قدم بعدی وفاداری را بردارید؟
قسمت چهارم: خداوند در رابطه ما با اشیا و مردم جهان به چه چیزی اهمیت می دهد؟ (6:19-7:12)
در نوشتههای یونان باستان، نویسندگان اغلب بازیهای هوشمندانهای با کلمات انجام میدادند و از کلمات یکسان برای انتقال دو ایده متفاوت استفاده میکردند، دقیقاً مانند آنچه که هنوز در شعر و اشعار آهنگهای امروزی انجام میدهیم. در متی 6: 19-21، عیسی دقیقاً این کار را انجام می دهد. تشويق به ذخيره كردن گنجينهها در آسمان به جاي روي زمين، نتيجه سخنان عيسي درباره پاداشهاي معنوي در 6:1-18 است. در عین حال، توصیه به گنجینه سازی در آسمان به جای زمین نیز مقدمه ۶:۲۲–۷:۱۲ است.
در این بخش سوم از بخش اصلی موعظه (6:19-7:12)، عیسی همان پیام را ادامه میدهد - عادل بودن بیش از داشتن رفتار بیرونی خداپسندانه است. همچنین باید از یک قلب دگرگون شده باشد. عدالتی که فقط تا سطح پوست باشد، کافی نیست (5:20). در عوض، شاگرد بودن یعنی کسی که دنبالش است تمامیت انطباق با اراده پدر در درون و بیرون (5:48).
در 6:19-7:12 عیسی موضوع تمامیت را در رابطه شاگردان با کالاها و مردم جهان، پول و روابط به کار میبرد. چیزی که برای ما ارزش قائل هستیم، تبدیل به چیزی می شود که دوستش داریم و در درون چه کسی هستیم. این همان چیزی است که عیسی از گفتن این جمله میگوید: «هرجا گنج شماست، دل شما نیز آنجا خواهد بود» (6:21). عیسی ابتدا نشان می دهد که چگونه این اصل گنجینه قلبی در رابطه شاگرد با پول عمل می کند. عیسی با استفاده از تصویری که کمتر برای خوانندگان امروزی آشناست، اشاره میکند که پول این پتانسیل را دارد که قلب ما را به سمت حرص و طمع و حسادت سوق دهد. چشم ناسالم یا حریص تمام روح را تاریک می کند (6:22-24). او سپس تلاش برای دنبال کردن پول و خدا را کار غیرممکن برای خدمت به دو ارباب متفاوت و متضاد توصیف می کند. نتیجه وفاداری به یکی و بی وفایی به دیگری خواهد بود. هیچ راهی برای دوست داشتن واقعی خدا و ثروت وجود ندارد (6:24).
عیسی با پیش بردن این ایده، به موضوع اضطراب در مورد پول و همه چیزهایی که میتواند به ما بدهد میپردازد (6:25-34). البته زندگی انسان همیشه پر از نگرانی و اضطراب است. بسیار طبیعی است که در مورد آینده خود، فرزندان و نوه هایمان، دوستان، کلیسا، کشور و جهان نگرانی داشته باشیم. عیسی نگرانیهای طبیعی را محکوم نمیکند، و زندگی مستقل و غیر عاطفی را توصیه نمیکند. اما او به این نکته اشاره میکند که وقتی تلاش میکنیم هم به خدا و هم به پول خدمت کنیم، نتیجه آن امنیت و شادی مورد انتظار ما نیست. وقتی میخواهیم خودمان را تامین کنیم و میگوییم به پدر اعتماد داریم، نتیجه آن امنیت و آرامشی نیست که فکر میکنیم این امر به ارمغان خواهد آورد. کاملا برعکس، این نوع دودلی باعث ایجاد اضطراب می شود. اضطراب در مورد پول و همه چیزهایی که می تواند برای ما فراهم کند، نتیجه اجتناب ناپذیر تلاش برای داشتن یک زندگی تقسیم شده بین حال و آینده خیالی است. این شکافتن روح مخالف کامل بودن است (5:48) و بنابراین شکوفایی را به همراه نخواهد داشت، بلکه عدم اطمینان بیشتری را به همراه خواهد داشت.
ابزار پرهیز از این تلاش اضطراب آفرین در عشق به خدا و پول دو جانبه است. شاگردان عیسی باید آگاهانه مراقبت و تدارک پدر آسمانی خود را به خاطر بسپارند و باید تعهدات قلبی خود را نسبت به ملکوت آینده تغییر دهند.
برای به خاطر سپردن مراقبت های پدر آسمانی، ما نیازی به نگاهی فراتر از خود خلقت نداریم. پرندگان توانایی کاشت مزارع را ندارند و با این حال خداوند به آنها روزی می دهد (6:26). گلها توانایی دوختن لباس را ندارند و با این حال خداوند به آنها عنایت می کند (6:28-29). ارزش فرزندان خدا بی نهایت بیشتر از پرندگان زودگذر و گل های پژمرده است. بنابراین، می توانیم مطمئن باشیم که خداوند به ما عنایت خواهد کرد. ما باید آگاهانه مراقبت های پدرانه او را به خود یادآوری کنیم تا قلب های مضطرب خود را آرام کنیم.
در نهایت، ما همچنین باید آگاهانه انرژی، تعهدات تقویمی و حساب های بانکی خود را به اولویت های پادشاهی تغییر دهیم. عیسی شاگردان خود را دعوت میکند تا «ابتداً در جستجوی ملکوت خدا و عدالت او باشند» با این وعده که با انجام این کار، خدا همه نیازهای روزانه ما را تأمین خواهد کرد (6:33).
در ۷: ۱–۶ عیسی به ما آموزش میدهد که شاگردان ملکوت کسانی هستند که با فروتنی قلب خود را در نحوه ارزیابی و قضاوت دیگران بررسی میکنند. مقایسه خود با دیگران و تلاش برای تقویت هویت خود با انتقاد از افراد دیگر، نه روش زندگی است و نه عدالتی که فراتر از کاتبان و فریسیان باشد (5:20). برای تغییر مسیر، عیسی هشداری هوشیارانه میدهد که دیر یا زود، روشی که دیگران را ارزیابی میکنیم، عادلانه متوجه ما خواهد شد (7:1). عیسی برای رسیدن به هدف، تصویر خندهدار شخصی را ارائه میدهد که سعی میکند یک ذره گرد و غبار را از چشم شخص دیگری پاک کند در حالی که تختهای بزرگ از خود بیرون زده است (7:1-5). این ما را به یاد مَثَل عیسی در مورد بنده ای می اندازد که بسیار بخشیده شد اما سپس از بخشش همکار خود امتناع کرد (متی 18:21-35). شاگردان عیسی کسانی هستند که در عوض در نحوه تعامل با دیگران با خرد زندگی می کنند (7: 6) و زندگی آنها با رحمت، شفقت و بخشش مشخص می شود (5: 7، 9، 21-26، 43-48).
برای پایان دادن به بخش اصلی موعظه، عیسی سخنان دلگرم کننده و دلگرم کننده ای را به شاگردان خود در مورد مراقبت مهربانانه پدر آسمانی می گوید (7: 7-11). خدای پدر مانند دیگر خدایان جهان باستان نیست - بی ثبات، غیرقابل اعتماد، در نهایت ناشناخته. بلکه پدری است که با شادمانی، سخاوتمندانه و از صمیم قلب به فرزندانش هدیه های خوبی می دهد. فقط باید بپرسیم
تمام تعالیم عیسی در مورد زندگی صمیمانه در رابطه با کالاها و مردم جهان (6:19-7:12) را می توان با گفتار به یاد ماندنی عیسی خلاصه کرد: "در هر کاری آنچه را که دوست دارید با شما انجام دهند با دیگران انجام دهید، زیرا این خلاصه شریعت و انبیا است" (7:12). عیسی نیامده تا شریعت و انبیا را لغو کند، بلکه برای تحقق آنها نیامده است (5: 17). او یک عهد جدید و بازتعریف قوم خدا به مثابه همه کسانی که از او پیروی می کنند، می آورد. اما خداوند همیشه درون ما را دیده و به قلب ما اهمیت داده است. خدا از ما میخواهد که به شیوههای ملکوت او زندگی کنیم، اما این عدالت نباید صرفاً بیرونی باشد، بلکه باید درونی نیز باشد. همانطور که ما به دنبال پادشاهی او هستیم، این نوع عدالت از طریق رابطه با خدا به عنوان پدر، ما شروع به یافتن شکوفایی یا برکتی خواهیم کرد که عیسی در 5:3-12 از آن صحبت کرد.
بنابراین پیام راهنمایی در 6:19-7:12 چیست؟
موضوع پول در زندگی ما همیشه بسیار شخصی است. پول، ثروت و چیزهای دنیا واقعیت هایی هستند که همه تا حدی با آنها دست و پنجه نرم می کنند – و بیشتر مردم تا حد زیادی. همانطور که مشاهده شد، شخصی که میگوید تحت تأثیر ثروت قرار نمیگیرد، مانند الکلی است که میگوید فقط یک نوشیدنی بیشتر مینوشد. پول و همه چیزهایی که برای ما فراهم میکند، بر مسائل سطحی امنیت، هویت و ارزش ما تأثیر میگذارد.
عیسی از پرداختن به رابطه ما با پول ابایی ندارد و به درستی هم همینطور است. دعوت او به شکوفایی انسان واقعی از طریق کامل شدن مستلزم آن است که ما به درون نگاه کنیم و به راه هایی که وسوسه می شویم تا در زمین گنجینه کنیم نه در آسمان، توجه جدی داشته باشیم، روش هایی که اغلب سعی می کنیم در آن واحد به دو ارباب خدمت کنیم - خدا و ثروت. نتیجه این شکاف زندگی آرامش نیست بلکه اضطراب است. بنابراین شاگرد راهنمایی شده مایل خواهد بود که به عیسی اجازه دهد تا با این سطح اصلی پول و همه چیزهایی که به ما وعده می دهد در زندگی خود صحبت کند، آگاهانه و پیوسته تعهد ما را تغییر جهت دهد که «ابتداً در جستجوی ملکوت عدالت او باشیم» (6:33).
در روابطمان با دیگران هم همینطور. صداقت در سطح قلب ما را ملزم می کند که به همه روش هایی که برای قضاوت و انتقاد دیگران تمایل داریم توجه کنیم. شاگرد مربی بودن به معنای آن است که کار مجدانه مقاومت در برابر این موضع انتقادی نسبت به دیگران را انجام دهد. در عوض، ما فروتنانه به عنوان پدر به خدا روی میآوریم و از او میخواهیم که تخته ما را از بین ببرد.
آرزوی پدر برای فرزندانش این است که آنها آزادی، آرامش و شکوفایی را در رابطه خود با کالاها و مردم جهان بیابند. این تنها زمانی اتفاق میافتد که قلبمان را به روی این کار درونی باز کنیم تا ما را کامل کنیم.
سوالاتی برای انعکاس
- اضطراب در مورد پول و همه چیزهایی که ارائه می دهد چگونه در زندگی شما ظاهر شده است؟ در چه زمینه هایی نیاز دارید که ابتدا به طور کامل به دنبال ملکوت خدا باشید؟
- چرا دیدن عیوب دیگران آسان است، اما عیوب خودمان نه؟ چگونه می توانید مسئولیت پذیری را به زندگی خود دعوت کنید تا بتوانید "لکه های" مختلف را در چشمان خود ببینید؟
قسمت پنجم: دعوت عیسی به زندگی با حکمت و شکوفایی (7:13-27)
همانطور که در بالا ذکر شد، موعظه روی کوه از سه بخش تشکیل شده است - دعوت به شکوفایی واقعی و شالوم (5: 3-16)، موضوع اصلی عدالت واقعی، که به معنای ثابت بودن در اعمال و قلب ماست (5:17-7:12)، و در نهایت، یک سری دعوت برای یافتن زندگی واقعی (7:13-27). این قطعات قطع نمی شوند. همه آنها را می توان در زیر ایده چتر حکمت خلاصه کرد. حکمت مقوله بزرگ کتاب مقدس برای توصیف اراده خدا برای قومش و ابزاری است که ما از طریق آن به آرامش، صلح و شکوفایی می پردازیم. حکمت به این صورت توصیف میشود که در ابتدا با خدا بود و همه مردم را دعوت میکرد تا از طریق تغییر جهت دادن زندگی خود به راههای خدا، زندگی پیدا کنند (مثل 8: 1-36). و در نهایت، حکمت به یک شخص تبدیل می شود - عیسی مسیح، پسر خدا که تجسم یافته است (اول قرنتیان 1:24؛ همچنین به متی 11:25-30 مراجعه کنید).
کل موعظه روی کوه را باید مانند کتاب امثال، مزمور 1، رساله یعقوب و بسیاری از بخشهای دیگر کتاب مقدس، دعوت به حکمت دانست. اگر این امر تا کنون برای شنونده خطبه روشن نباشد، در نتیجه گیری عیسی بسیار روشن خواهد شد.
به طور معمول، حکمت در تقابل با نقطه مقابل آن یعنی حماقت توصیف می شود. زندگی ما به عنوان مسیری با دوشاخه های ثابت در جاده به تصویر کشیده شده است. ما می توانیم راه حماقت را انتخاب کنیم که نتیجه آن از دست دادن و اندوه و نابودی است. یا میتوانیم مسیر خرد را انتخاب کنیم که منجر به زندگی، شکوفایی و آرامش میشود (مزمور 1 را دوباره ببینید).
این نوع تعلیم و نصیحت «دو سویه» همان چیزی است که در نتیجه گیری سه قسمتی عیسی از موعظه خود می یابیم:
نتیجه گیری عیسی: بخش اول
در وهله اول، دو دروازه و دو راه را شرح می دهد که یکی از آنها کوچک و دشوار و دیگری گسترده و آسان است (7:13-14). گرایش طبیعی هر شخصی به سوی راه آسان و هموار است، اما عیسی با کمال تعجب می گوید که این راه به ظاهر برتر در واقع به نابودی می انجامد. در مقابل، راه صخره ای، ناهموار و فشرده به زندگی منجر می شود. این راه تنگ و دشوار چیست؟ این شیوه زندگی است که عیسی به تازگی در سراسر پیام خود آن را ستایش کرده است - به دنبال اینکه مردمی کامل باشند نه صرفاً عادل بیرونی. این راه دشوارتر است، زیرا مستلزم آن است که به خدا اجازه دهیم نه تنها بر رفتار ما، بلکه بر روی نگرشهایمان، وضعیت روحی ما نسبت به خدا و دیگران، چیزهایی که دوست داریم و از آنها متنفریم - به طور خلاصه در قلبهایمان، کار آشکار و تغییردهندهای انجام دهد. این سخت و دردناک است. اما این نوع کار روحی که ما را کامل می کند تنها راه برای یافتن زندگی و آرامش واقعی است.
نتیجه گیری عیسی: قسمت دوم
مثال دوم «دوطرفه» عیسی طولانیتر است و عنصری از جزئیات را اضافه میکند که ارزش تأمل دارد (7:15-22). ایده بزرگ این است که شاگردان دانا در مورد آنچه خدا در میان قوم خود ارزش قائل است، آگاه باشند. گرایش انسانی ما این است که به افرادی که هدایا و قدرتهایشان زرق و برقآمیز و ظاهراً چشمگیر است، ارزش قائل شویم و به آنها احترام بگذاریم - که در اینجا به عنوان پیشگویی، بیرون راندن شیاطین، انجام معجزات بسیار توصیف میشود (7:22). پولس رسول با صحبت در مورد سوء استفاده بالقوه از سایر مواهب پویای ظاهری مانند صحبت کردن به زبانها، نبوت کردن، شفاها، کلمات معرفتی بدون اینکه اهل عشق باشد، به همین موضوع می پردازد (اول قرنتیان 12-14). به طرز تکان دهنده ای، عیسی نشان می دهد که در بسیاری از این موارد، افراد ظاهراً مستعد واقعاً خدا را نمی شناسند (7:23). آنها پیامبران دروغین هستند (7:15). عیسی میگوید، تفاوت بین یک پیامبر راستین و دروغین، در تجلی ظاهری قدرتهای زرق و برقآمیز نیست (ممکن است به یاد بیاوریم که جادوگران دربار فرعون توانستند برخی از قدرتهای موسی را تقلید کنند، خروج 7:8-13). بلکه پیامبر واقعی کسی است که باطنش با ظاهرش مطابقت داشته باشد و رفتارش از دل پاک باشد. می توان معجزات ظاهری را به نام مسیحیت انجام داد، اما در باطن گرگ بود تا گوسفند، همانطور که ظاهر می شود (7:15).
در 7:16-20 عیسی یک ایده کلیدی را تکرار می کند: اینکه می توانید یک نوع درخت را از روی نوع میوه ای که تولید می کند تشخیص دهید. درخت انجیر انجیر تولید می کند نه سیب. یک درخت سالم میوه کامل می دهد، نه میوه بیمار یا بی میوه. در نگاه اول به نظر می رسد که این برخلاف آنچه عیسی در این پاراگراف می گوید است! او فقط کسی را توصیف کرده است که به نظر می رسد یک گوسفند و به ظاهر کارهای خوبی انجام می دهد، اما واقعا یک گرگ است. پس چگونه می توانیم از میوه اش خوب یا بد بودن درخت را تشخیص دهیم اگر گرگ ها می توانند میوه های گوسفندی تولید کنند؟ اینجاست که تفاوت مهم وارد میشود. تصویر درخت به ما یادآوری میکند که گاهی اوقات برای تشخیص نوع درخت و اینکه آیا آن درخت واقعاً سالم است، زمان میبرد. هنگامی که گیاهان چنار و موز در جنگل رشد می کنند، نمی توانید تفاوت را تشخیص دهید تا زمانی که انواع مختلف میوه آنها شروع به جوانه زدن و رشد کنند. درختان زنده و مرده اغلب در زمستان یکسان به نظر می رسند. تنها در بهار است که یک درخت شروع به گل دادن می کند که می توان تفاوت را تشخیص داد. همینطور با مردم دنیا. دیر یا زود میوه واقعی و سلامت واقعی یک فرد آشکار خواهد شد. این از طریق نمونه های بیشتری از عدالت بیرونی - اعمال پر تقوا، اطاعت از قانون، یا حتی قدرت های معجزه آسا به دست نمی آید. در عوض، شاگردان واقعی را می توان با نگاه کردن به مسائل قلبی تشخیص داد. روش هایی که عیسی ستایش می کند، اولین مسائل قلبی هستند - عشق، رحمت، شفقت، فروتنی، وفاداری، پر از شهوت، حرص، حسادت، نفرت و غرور نبودن. دیر یا زود این ویژگی های شخصیتی یا فقدان آنها آشکار می شود و نشان می دهد که واقعاً یک شخص چه نوع درختی است.
نتیجه گیری عیسی: قسمت سوم
سومین و آخرین دعوت «دو طرفه» به خرد در 7:24-27 یافت می شود. تصویری که عیسی برای پایان دادن به معروفترین موعظهاش از آن استفاده میکند، تصویری از دو روش متفاوت را نشان میدهد که مردم ممکن است به پیام او پاسخ دهند. آنها را می توان با عبارات واضح و غیرقابل انکار توصیف کرد: شخص نادان و خردمند. هر دوی این افراد به عنوان ساختن خانه ای توصیف می شوند که به وضوح زندگی آنها را نشان می دهد (مثال 8: 1 را ببینید، جایی که حکمت به عنوان ساختن خانه اش توصیف شده است). با توجه به مضمون حکمت ثابت در سراسر کتاب مقدس، وضعیت نهایی این دو نوع متفاوت از مردم تعجب آور نیست. خانه آدم احمق بر روی شن ساخته شده است، و بنابراین در یک طوفان ناگهانی سیلاب می شود. در مقابل، خانه عاقل بر صخره بنا شده و با وجود بادها و امواج شدید، سقوط نمی کند.
این به چه معناست؟ عیسی توضیح می دهد که تفاوت بین فرد نادان و عاقل در پاسخ شخصی به او است. در هر دو مورد، شخص تعالیم عیسی را می شنود، حتی همانطور که ما اکنون این آیات را می خوانیم. اما تفاوت بین احمق و عاقل در پاسخ است. احمق سخنان عیسی را می شنود و کاری در مورد آنها انجام نمی دهد. حکیم سخنان عیسی را می شنود و با توبه آنها را به دل می گیرد و از یک راه دیدن و بودن در جهان به راه ملکوت روی می آورد. یعقوب در رساله خود به سخنان عیسی می اندیشد و احمق را مانند مردی توصیف می کند که در آینه نگاه می کند و سپس می رود و فوراً ظاهر خود را فراموش می کند (یعقوب 1: 23-24). این خودفریبی است (یعقوب 1:22). از سوی دیگر، عاقل سخنان عیسی را می شنود و به آنچه می گوید عمل می کند. جیمز این مرد را چنین توصیف می کند:کسی که به قانون کامل، قانون آزادی می نگرد و استقامت می کند و شنونده ای نیست که فراموش می کند، بلکه عمل کننده ای است که عمل می کند.» این شخص «برکت» یا شکوفا خواهد شد (یعقوب 1:25) توجه داشته باشید که تفاوت بین این دو خانه با تمرکز بر ظاهر ظاهری قابل تشخیص نیست.
بنابراین پیام راهنمایی در 7:13-27 چیست؟
نکته اصلی خطبه، توصیه به کامل بودن، به دنبال عدالتی است که بیش از پوست عمیق است. برای هدایت این نقطه به خانه، عیسی سه تصویر به یاد ماندنی به ما می دهد: راه های باریک و وسیع، پیامبران راستین و دروغین، سازندگان دانا و احمق. در هر مورد موضوع یکسان است - قلب درون چیزی است که مهم است، نه فقط ظاهر بیرونی. شاگرد مربی کسی است که دعوت عیسی را می شنود تا در مسیر دشوارتر زندگی کند، راه دگرگونی در سطح قلب. تمرکز بر رفتار بیرونی آسانتر است زیرا این رفتار قابل کنترل تر و کمتر تهاجمی به نظر می رسد. اما عیسی روشن می کند که این در واقع حکمت نیست. این راه وسیعی است که به نابودی می انجامد. این راه خودنمایی با مهارت ها و قدرت های زرق و برق دار است که نشان می دهد انسان واقعاً خدا را نمی شناسد. این راه احمق است، دیوارها و سقف را برای خانه ای برافراشته است که در زمان امتحانات و مشکلات و قضاوت نهایی به طرز فاجعه باری فرو می ریزد. شاگرد مرشد این سخنان عیسی را می شنود و از مسیر احمقانه دور می شود تا بتواند زندگی ای بیابد که ارزش زیستن اکنون و برای ابدیت را داشته باشد.
بحث و تامل:
- چه حالت های قلب شما باید توسط عیسی شکل بگیرد تا با حکمت او همخوانی بیشتری داشته باشد؟
- چگونه در داشتن قلبی که خواهان خدا و ملکوت او باشد رشد می کنید؟
نتیجه گیری: سخن پایانی
درک اینکه چرا موعظه عیسی بر روی کوه همچنان در مرکز همه درک و زندگی مسیحی بوده است، دشوار نیست. سخنان عیسی به یاد ماندنی، چشم باز و چالش برانگیز است. آنها در عین حال عمیق و عملی، الهیاتی و شبانی هستند.
هرچه میتوانیم از پیام نافذ آنها اجتناب کنیم، هرکسی که موعظه را صادقانه میخواند، آگاهی بیشتری از شکستگی و تمایل خود به زندگی درست مانند فریسیان پیدا میکند - خوشحال میشود به جای نگاه کردن به قلبهایشان، بر کنترل رفتار تمرکز کند.
واقعاً سخت است که پیام عیسی را به دل بگیریم، علیرغم بیان صریح او مبنی بر اینکه ما باید این عدالت را تماماً داشته باشیم وگرنه خودمان را نشان خواهیم داد. نه بخشی از پادشاهی آینده او باشد، نه در راهی که به زندگی منتهی می شود نه خردمندی که خانه اش در قضاوت ایستاده است. سخت است زیرا حتی خداشناس ترین و بالغ ترین افراد نیز اگر راستگو باشند، لحظه های فراوانی از شهوت، طمع، طمع، حسد، کینه، اضطراب، عشق به پول، میل به ستایش دیگران و انگیزه های ناپاک را در دل خود خواهند دید. وقتی به درون نگاه می کنیم و می بینیم که قلبمان به ندرت با رفتارمان مطابقت می کند، چه کار می کنیم؟ آیا این بدان معناست که هیچ کس نجات نخواهد یافت؟
پاسخ به این سوال حیاتی از در نظر گرفتن انجیل متی به عنوان یک کل می آید. به ما یادآوری می شود که عیسی به دنیا آمد تا قوم خود را از گناهانشان نجات دهد (1:21) با مرگ از طرف ما و بستن عهد جدیدی بین خدا و بشریت که بر اساس قربانی کفاره عیسی است (26:27-29). عیسی پیوسته به ما با ترحم می نگرد (9:36). خدا پدر ماست و با خوشحالی به ما می دهد. ما باید به سادگی بپرسیم (7:7-11). و ما به سخنان قدرتمند خود عیسی از 11:28 باز می گردیم، "ای همه خسته و باردار، نزد من بیایید، و من به شما آرامش خواهم داد."
هر زمان که ما در حال یادگیری هر مهارتی هستیم - رانندگی ماشین، بازی گلف، یادگیری زبان و غیره - دچار لغزش و اشتباه می شویم و مبارزه می کنیم. همینطور با یادگیری پیروی از عیسی. شاگردان اصلی عیسی و هر شاگردی در هر مکان در 2000 سال گذشته دچار لغزش، مبارزه و اغلب شکست شده اند. این چیزی است که مربی صادقانه به نظر می رسد. با در نظر داشتن مهربانی و نیکویی خدا، میتوانیم با اطمینان و ناقص دعوت عیسی را دریافت کنیم تا «یوغ مرا بر خود بگیرید و از آن درس بگیرید، زیرا من مهربان و دل فروتن هستم و شما برای روح خود آرامش خواهید یافت» (11:29).
بیوگرافی
دکتر جاناتان پنینگتون (دکترا، دانشگاه سنت اندروز، اسکاتلند) نزدیک به 20 سال است که استاد عهد جدید در حوزه علمیه جنوبی بوده است. او همچنین به مدت 30 سال در خدمت شبانی بوده است و در حال حاضر به عنوان یکی از کشیشان تدریس در Sojourn East در لوئیزویل، KY. او نویسنده کتاب های بسیاری در مورد اناجیل، نحوه تفسیر کتاب مقدس و موعظه است. اطلاعات بیشتر و منابع بسیاری از دکتر پنینگتون را می توانید در www.jonathanpennington.com بیابید.