فهرست مطالب
مقدمه: پیش بازی
بخش اول: جرم
بخش دوم: دفاع
بخش سوم: تیم های ویژه
نتیجه گیری: توپ بازی کنید
مقدمه: پیش بازی
بخش اول: جرم
بخش دوم: دفاع
بخش سوم: تیم های ویژه
نتیجه گیری: توپ بازی کنید
نوشته دانیل گیلسپی
من هرگز آن را فراموش نمی کنم. نزدیک به پایان یک روز قابل توجه بود. روزی که با گروهی از بچه ها شروع شد که از بازی بیسبال لس آنجلس داجرز لذت می بردند. بعدازظهر زیبای جنوب کالیفرنیا، با سگهای داجر و سرگرمیهای آمریکایی، تنها با بلیتهای رایگان برای یک مسابقه بوکس سنگین وزن در گوشه و کنار مرکز استیپلز دنبال میشود. لنوکس لوئیس قرار بود به مصاف ولادامیر کلیتسکو برود. در آنجا شش یا هفت دور وارد مبارزه شدیم، فریاد می زدیم و هلهله می کردیم و هوا را بوکس می کردیم، انگار به این مردان عظیم کمک می کردیم ضربه به ضربه وارد کنند، وقتی که از گوشه چشمم خانمی هشتاد ساله را می بینم که لباس کامل و موهایی به تن داشت، مثل بقیه با شور و شوق تاب می خورد و فریاد می زد. یعنی ورزش تقریبا همه را می گیرد. ورزشگاهها را پر میکند و سرویسهای استریم را تا حدی بالا میبرد که ورزشکاران برخی از افراد مشهور و پرداختشده در جامعه ما هستند.
اما این فقط حرفه ای ها نیستند که چنین توجه و غیرت را به خود جلب می کنند. به پارک لیگ کوچک بروید و تماشا کنید که در غیر این صورت افراد عاقل صدایشان را به خاطر خطای چهار پایه جانی کوچولو که ما دوست داریم هومران نامیده می شود از دست می دهند. قابل انکار نیست. ورزش بر دنیای ما نفوذ دارد و به این زودی ها از بین نمی رود. از تی بال گرفته تا پیکل بال، ورزش در همه جای فرهنگ ما وجود دارد. ما آنها را بازی می کنیم، آنها را تماشا می کنیم و با دوستان خود در مورد آنها بحث می کنیم. وسوسه انگیز است که این را یک پدیده مدرن بدانیم، اما این چیز جدیدی نیست. دو و میدانی بخش مهمی از زندگی و فرهنگ بوده است که قدمت آن به قرن هشتم قبل از میلاد با بازی های المپیک یا پانهلنیک بازمی گردد. ورزشکاران موفق هزاره ها در فرهنگ ها مورد احترام و پاداش بوده اند و ایده رقابت در هر قبیله، زبان و ملتی نفوذ می کند.
اما پیرو مسیح چگونه باید به ورزش فکر کند؟ اگر دو و میدانی همه جا هست و اگر قرار است همه چیز را برای جلال خداوند انجام دهیم، ورزش را چگونه در نظر می گیریم؟
همانطور که پولس رسول به ما توصیه می کند، ما نباید صرفاً از جهان پیروی کنیم زیرا چیزی مجاز است. پیرو مسیح باید تک تک جنبه های زندگی را ارزیابی کند و برای ایجاد زندگی ای که برای پادشاه خوشایندترین باشد تلاش کند. با در نظر گرفتن این موضوع، و ابدیت در بازی، ورزش در کجا قرار می گیرد؟ آیا آنها یک حواس پرتی غیر ضروری، یک موهبت الهی، یا مانند بیشتر زندگی، فرصتی برای عبادت خوب یا بد عبادت هستند؟
این راهنمای میدانی چندین مورد از فواید و برخی از خطرات دو و میدانی را در زندگی پیروان مسیح بررسی خواهد کرد. راهنما به حمله (منافع)، دفاع (خطرات) و تیم های ویژه (بحث در مورد توپ مسافرتی، بورسیه تحصیلی دانشگاه، سافت بال کلیسا و غیره) تقسیم می شود. با توجه به اینکه ورزش بخش مهمی از فرهنگ ما است، ارزش بحث جدی را دارد.
شکی نیست که ورزش فواید خاصی برای جامعه به همراه دارد و من برای جامعه مسیحی نیز بحث می کنم. خود پولس رسول از ورزشکار به عنوان مثالی مثبت از کسی که برای کسب جایزه تلاش می کند استفاده می کند. در کنار کشاورز و سرباز، ورزشکار به عنوان تصویری شایسته معرفی می شود. الگویی از نظم، صلابت و اراده درست است که جایزه ابدی پاداش به مراتب بهتر است، و تعقیب مسیح مسابقه بسیار مهمتر است، اما ورزشکار توسط پولس شرمنده نمی شود، بلکه بیشتر به عنوان تصویری مناسب مطرح می شود.
چرا چنین است، و آیا پولس ورزش دو و میدانی را برای مؤمنان امروز توصیه می کند؟ در حالی که من مطمئن نیستم که توصیه پولس در مورد ورزش چه خواهد بود، معتقدم حداقل سه زمینه مهم وجود دارد که ورزش دو و میدانی در زندگی مسیحی فواید ارائه می دهد: سلامت، شخصیت و شهادت یک مؤمن.
سلامتی
اولین و شاید بارزترین فایده ورزش دو و میدانی، افزایش سلامتی است. شکی نیست که فرهنگ ما روز به روز کمتر فعال می شود. ما بسیار ثابتتر از اجدادمان هستیم و تغییر به سرعت رخ داده است. حتی یک نسل پیش، بچهها بیرون بازی میکردند، زوجها راه میرفتند، و افراد بیشتری به عنوان بخشی از زندگی ورزش میکردند، نه افزودهای به آن. نرخ چاقی به شدت افزایش یافته است و وابستگی به دارو در بالاترین حد خود قرار دارد.
فناوری راحتی های بی شماری را به زندگی ما اضافه کرده است، اما این معاوضه جامعه ای نامناسب و ناسالم است. کودکان و بزرگسالان به طور یکسان زمان کمتری را به فعالیت می گذرانند و زمان بیشتری را از پاهای خود و جلوی صفحه نمایش صرف می کنند. حتی وقتی تایپ میکنم، میتوانم احساس کنم بدنم در حال فرو ریختن است.
پولس رسول به کلیسای قرنتس می گوید که «بدن (خود) را تربیت می کند و آن را برده (خود) می کند. همین طرز فکر باید برای همه کسانی که از پولس پیروی می کنند، درست باشد، همانطور که او از مسیح پیروی می کند. بدن ما در این زندگی خنثی نیست و اگر بخواهیم از نظر روحی خوب راه برویم، باید مقداری پیاده روی منظم نیز انجام دهیم.
علم از دیرباز مجذوب ارتباط بین سلامت جسمی و روانی ما بوده است و ما به عنوان مؤمن میدانیم که سلامت معنوی ما از سلامت روانی ما نیز جدایی ناپذیر است. مطالعات سکولار نشان داده است که ورزش منظم افسردگی، حواس پرتی، اضطراب را کاهش می دهد و به طور کلی خلق و خو را تقویت می کند. سلامت جسمانی ما بر سلامت روانی ما تأثیر می گذارد و سلامت روانی ما مستقیماً با سلامت معنوی ما نیز مرتبط است. اگر بدن ما سالم نباشد، بر طرز فکر ما تأثیر می گذارد و طرز فکر ما راه رفتن معنوی ما را هدایت می کند.
وقتی افراد از نظر جسمی خوب هستند، گناه غایب نیست، اما بیمار بودن از نظر جسمی، وفاداری معنوی را دشوارتر میکند. به طور کلی، افراد نیاز به ورزش دارند و ورزش می تواند کمک کننده باشد.
ورزش به ما دلیل و فرصت هایی برای بهبود سلامتی مان می دهد. من آموخته ام که در مورد ورزش تنها نیستم. بیشتر مردم ترجیح می دهند در یک ورزش یا برای آمادگی برای یک ورزش ورزش کنند. بوفه زدن منظم بدن من زمانی که یک توپ و یک تیم درگیر هستند بسیار آسان تر می شود. کار برای رسیدن به یک هدف مشخص تر و مشخص تر، مانند مسابقه سه گانه یا تلاش برای تشکیل تیم فوتبال دبیرستان، انگیزه بسیار مورد نیاز را به تمرینات صبح زود یا نظم دادن به دسر اضافه می کند. همچنین مسئولیت پذیری و تشویق دیگران در اطراف ما وجود دارد که ما را از رختخواب بیرون بیاورند یا از آن تکرار اضافی در اتاق وزنه برداریم یا آن دور اضافی را بدوم.
ورزش نه تنها به سلامت جسمانی کمک میکند، بلکه خود تفریح یک فاصله مفید از وزنههای منظم مسئولیتهای مدرسه، کار و خانواده است و زمانی را برای بازنشانی و شارژ ذهنی برای آنچه در پیش است فراهم میکند. ورزش به شاگردان مسیح کمک می کند تا زندگی سالمی را دنبال کنند، چه به صورت تفریحی و چه رقابتی.
شخصیت
دومین و مسلماً اساسیترین نقطه قوت دو و میدانی در زندگی مؤمن، شخصیتی است که در معرض نمایش قرار میدهد و شخصیتی که میسازد. ورزش استرسها و مراحل منحصربهفردی را ارائه میکند که زندگی خارج از ورزش اغلب چنین نیست، و اگر هدفمند باشد، این مراحل میتوانند رشد ما را در تصویر مسیح تسریع کنند. ما باید پیش بینی کنیم و از گناهکاری که در تمرینات و در گرماگرم رقابت آشکار می شود غافلگیر نشویم. ورزش دما را بالا می برد و ناخالصی ها را در معرض دید قرار می دهد و ما باید برای مقابله با آنها آمادگی و اراده داشته باشیم. دامنه ویژگیهای شخصیتی که ورزشکاران دو و میدانی درگیر میکنند، وسیعتر از این است که این راهنما فضایی برای بررسی داشته باشد، بنابراین ما فقط روی سه مورد از چشمگیرترین مجموعههای ویژگیهای برجستهشده در ورزش تمرکز میکنیم.
اولین ویژگی شخصیتی که به راحتی قابل مشاهده و فوق العاده مفید است، از خودگذشتگی است. کتاب مقدس از ما میخواهد که دیگران را در زندگی ترجیح دهیم و ورزشهای گروهی فرصت کافی را به ما میدهد تا مقاومت طبیعی خود را در برابر چنین ترجیحات و تمرین بزرگی در به تعویق انداختن نشان دهیم. بازیکن خوب کسی است که بهترین کار را برای موفقیت تیم انجام دهد. این به خوبی به خانه و کلیسا ترجمه می شود زیرا همه ما فراخوانده شده ایم که مراقب خیر دیگران باشیم و دیگران را مهم تر از خود بدانیم (فیلسیان 2:3-4).
این بیان ظاهری از خودگذشتگی ناشی از یک مکان درونی فروتنی و مقاومت در برابر غرور است. غرور گناهی است که در همه بشریت مشترک است. حتی می توان استدلال کرد که غرور در واقع مادر همه گناهان است. غرور و فروتنی غالباً در زندگی روزمره پوشیده و ساکت هستند، اما در عرصه دو و میدانی در یک دید آشکار به نبرد می پردازند.
ما تمایل داریم به غرور در شکل آشکارتر و آوازی آن فکر کنیم. ما به کوبیدن سینه، فریادهای "من بهترینم" و حرف های آشغال فکر می کنیم. اما غرور بسیار فراگیرتر از آن است. به افراد برون گرا یا دیوا واگذار نمی شود. غرور، در هسته اش، تمایل ما به دیدن یا ارائه خودمان در نوری بهتر است. این امر حداقل به دو روش قابل انجام است. وقتی موفق می شویم می توانیم به دنبال جلب توجه به سمت خود باشیم، یا می توانیم از ترس شکست از کانون توجه فرار کنیم. یک بسکتبالیست جوان که بیش از حد شوت می زند، ممکن است به دلیل تمایل او برای دیده شدن تحریک شود، اما بازیکن جوان دیگر در زمین که خیلی کم شوت می زند، اغلب به دلیل میل او هدایت می شود. نه زمانی که شکست می خورند دیده شوند. یکی شلیک می کند تا همه بتوانند آن را ببینند. کسی شلیک نمی کند تا کسی نبیند که او را از دست بدهد. هر دو ورزشکار در چنگال مقایسه دنیوی و ترس از انسان گرفتار شده اند. غرور مانع هر دوی آنها می شود و ورزش می تواند آن را به گونه ای آشکار کند که سایر حوزه های زندگی نمی توانند.
در واقع، ممکن است جایی بهتر از زمین، زمین یا زمین برای افشای این سرطان ریشه در درون ما وجود نداشته باشد. اما یک قربانی عادی و ناخواسته در نبرد با غرور، اعتماد به نفس است، گویی که پاسخ تکبر، نفی توانایی است. اما مؤمن باید بهتر بداند. غرور صرفاً اشتباه در بها دادن به توانایی خود نیست، بلکه شناسایی نادرست منبع آن توانایی است. وقتی هوم ران می زنم، غرور می گوید: «به من نگاه کن»، در حالی که فروتنی می گوید: «هرچه دارم هدیه است، چرا باید به خود ببالم؟» غرور سرچشمه موفقیت را در درون می یابد، در حالی که اعتماد به خدا همه چیز را - از سرعت، هماهنگی چشم و دست، حتی اخلاق کاری قوی - به عنوان یک هدیه از بالا می بیند. ورزش به کسی اجازه نمی دهد که به سادگی از توانایی های خود عقب نشینی کند یا آن را با مقداری فروتنی کاذب کم اهمیت جلوه دهد. این مستلزم آن است که افراد از توانایی ها و مهارت های خود برای بهبود تیم استفاده کنند. یک ورزشکار مغرور و خودمحور یک آسیب است و برای تبدیل شدن به یک ورزشکار بزرگ باید اعتماد به نفس داشته باشد اما مغرور نباشد. در زندگی خارج از ورزش هم همینطور است. اعتماد به نفس بسیار مهم است و تکبر در کار، در خانه، در کلیسا و در اجتماع مخرب است. اگر بتوانیم این را در زمین یاد بگیریم، در خانواده خیلی بهتر خواهیم شد. خانه به پدری نیاز ندارد که اعتماد به نفس نداشته باشد، اما به مردی نیاز دارد که تواضع داشته باشد. کلیسا به اعضایی نیاز ندارد که معتقدند چیزی برای ارائه ندارند، کلیسا به اعضایی نیاز دارد که از هدایای خود استفاده کنند و از خدا برای دادن آنها تشکر کنند.
همه ما به خوبی میخواهیم سخنان پولس را در قلب خود بدانیم، وقتی او به ما یادآوری میکند: «چه چیزی دارید که دریافت نکردید؟ پس اگر آن را دریافت کردید، چرا چنان فخر میکنید که گویی آن را دریافت نکردهاید؟» (اول قرنتیان 4: 7). ورزش یک زمین تمرین عالی برای یادگیری فروتنی با اعتماد به نفس است و این فروتنی باعث از خودگذشتگی خواهد شد و از خودگذشتگی چه در زمین، چه در کلیسا و چه در خانه موفقیت به همراه خواهد داشت.
یکی دیگر از ویژگی های فوق العاده ورزش های تیمی، فرصتی برای مردان و زنان برای تمرین و رشد در رهبری است. این موضوع حتی در مورد ورزش جوانان نیز صادق است. مردان و زنان جوان اغلب فاقد محیط هایی هستند که در آن رهبری کنند و ورزش می تواند مکانی را در موقعیت های نه چندان جدی فراهم کند. یک لیگای کوچک ده ساله ممکن است خواهر یا برادر کوچکی نداشته باشد یا فرصتی برای به دست گرفتن کنترل نداشته باشد، اما زمانی که در بخش 9 و 10 ساله بازی می کند فرصت تشویق، تشویق و الگوسازی برای بازیکنان جوان را دارد.
با افزایش سن ورزشکاران و افزایش ریسک، رهبری اهمیت بیشتری پیدا می کند. مربیان خوب این را فرصتی برای القای درس های رهبری مادام العمر در بازیکنان خود می دانند تا زمانی که خارج از زمین هستند بهتر بتوانند در زندگی رهبری کنند.
در حالی که بیشتر رهبری در الگوسازی نگرش و تلاش درست است، مهارتهای ارتباطی و سایر مهارتهای نرم در ورزشها آموخته شدهاند که برای راهپیمایی مسیحی ارزشمند هستند. یادگیری برقراری ارتباط به گونه ای که مردم به خوبی پاسخ دهند و بخواهند از آن پیروی کنند، عنصر اساسی رهبری خوب است. گوش دادن به نظرات یا ناامیدی های هم تیمی ها قبل از تصمیم گیری، فرد را برای رهبری در خانه، کلیسا و جامعه آماده می کند. رهبری در کلیسا و خانه مستلزم همان صبر و ترجیح فداکاری است که فرد می تواند در میدان بیاموزد. حقیقت این است که رهبری آسان نیست، و این یک دارایی بزرگ است که بتوانید تصمیمات دشوار را تمرین کنید و کار روزانه برای مثال زدن در زمانی که شکست عواقب کمتری دارد. هم تیمی های خوب رهبران خوبی می سازند.
ورزش نه تنها رهبران را در ورزشکارانی که بازی می کنند، بلکه در مربیان نیز پرورش می دهد. کوچینگ مکانی عالی برای یادگیری مهارت های مهم رهبری و افشای برخی از تمایلات گناه آلود خودمان است که اغلب در زندگی روزمره خفته به نظر می رسند. نه تنها این، مردان و زنان مسیحی میتوانند تأثیر باورنکردنی در جامعه داشته باشند و هنگامی که کلیپبورد را میگیرند و مربیگری میکنند، میتوانند چراغهایی برای خداپرستی و انجیل باشند. تعداد کمی از نقش های خارج از خانه و کلیسا تأثیر بیشتری نسبت به مربی دارند. چند بار یک مربی همان حرف مامان یا بابا را زده است، اما ورزشکار جوان بهتر از والدین مربی می شنود و به او پاسخ می دهد؟ کوچینگ یک امتیاز قدرتمند است و مربیان مسیحی می توانند از این واقعیت استفاده کنند تا نه تنها در جامعه، بلکه در قلمرو پادشاهی تأثیر بگذارند.
نظم و انضباط و ارضای تأخیر در هسته اصلی تقریباً تمام تمرینات ورزشی است. تمرینات و توسعه مهارت ها سخت، یکنواخت و اغلب تنها هستند. توانایی انجام کارهای سخت بدون پاداش فوری، کیفیتی اساسی برای یک زندگی پربار است. اینها ویژگی هایی هستند که همه مردان و زنان جوان باید آن را توسعه دهند و در فرهنگ ما اغلب باید آن را تولید کرد. تعداد کمی از ما در برابر خورشید طلوع می کنیم تا گاوها را بدوشیم و مزارع را شخم بزنیم، و حتی تعداد کمی از کودکان خردسال مجبور به انضباط هایی می شوند که بسیاری از بشریت به طور طبیعی در طول تاریخ با آن مواجه شده اند. در عوض، ما لذت فوری، تحویل غذا و روش های راحت زندگی را آموخته ایم. پس چگونه با چنین نرمی مبارزه کنیم؟ چه راهی بهتر از ورزش برای ایجاد استقامت در کودکان (و بزرگسالان)؟ صبحهای بیشماری، فرزندانم با خورشید طلوع کردهاند تا به باشگاه، سالن وزنهبرداری یا زمین تمرین بروند. با خواب در چشمانشان و آسایش در زیر پوشش، آنها بارها و بارها با چیزهای سخت روبرو می شوند.
مؤمن نه تنها از تمرینات و آمادگی لازم برای دو و میدانی بهره می برد، بلکه صلابت و استقامت در میانه رقابت، تمرینی باورنکردنی برای زندگی خارج از خطوط است. تعهد به برخاستن و رقابت مجدد پس از باخت یا یک شکست بزرگ، کاربرد مستقیمی در راهپیمایی مسیحی دارد. در حالی که پولس رشد در خداپرستی را بسیار بالاتر از پیشرفت فیزیکی قرار می دهد، او اذعان می کند که تمرین بدنی مفید است (اول تیموس 4: 8). در واقع، پل رویکرد کلی خود را به خویشتن داری و خود انضباطی را با عبارات ورزشی توصیف می کند:
هر ورزشکاری در همه چیز خودکنترلی می کند. آنها این کار را برای دریافت تاج گل فاسد شدنی انجام می دهند، اما ما فنا ناپذیر. بنابراین من بی هدف نمی دوم. من به عنوان کسی که هوا را می زند جعبه نمی کنم. اما من بدنم را تنبیه میکنم و آن را تحت کنترل دارم، مبادا پس از موعظه به دیگران، خود من رد صلاحیت شوم. (اول قرنتیان 9:25-27)
زندگی مسیحی زندگی سختی است، و یادگیری نحوه انجام کارهای سخت و تمایل به ادامه دادن علیرغم ناامیدی و شکست، نشانه های مهم کسانی است که می خواهند مانند مسیح باشند.
جنبه دیگری برای تمرین بدنی وجود دارد که به ویژه برای مردان جوان مفید است. تماس بدنی و تمرینات قدرتی در برخی از ورزش ها که در ابتدا برای تقلید از جنگ طراحی شده بود، آمادگی خوبی برای انسان است، زیرا او برای محافظت از خانه خود و کسانی که نمی توانند از خود محافظت کنند، فراخوانده شده است. این مزیتی است که اغلب نادیده گرفته می شود، اما جوامع به شوهران، پدران و پسران نیاز دارند تا در برابر شر بایستند و از افراد بی گناه محافظت کنند. ورزش به مردان محیطی مناسب برای رشد و حفظ تواناییهای بدنی میدهد تا محافظ و تأمینکنندهای باشند که خدا انتظار دارد.
روابط
یکی از سرمایه های بزرگ دو و میدانی، فرصت بودن در کنار مردم است. چه فرصتهای انجیلی یا مشارکت مسیحی، ورزش ما را با مردم در بسیاری از زندگی قرار میدهد. بسیاری از مسیحیان درگیر کردن گمشدگان در جوامع خود مشکل دارند. محله ها کمتر و کمتر همسایه هستند و به نظر می رسد فرصت های کمتری برای ایجاد روابط برای انجیل وجود دارد. با این حال، ورزش می تواند راهی موثر برای تعامل با جامعه اطراف شما باشد. افراد از اقشار مختلف و ادیان مختلف در مورد ورزش گرد هم می آیند.
شروع مکالمه با نشستن در سفید کننده ها و تماشای یک مسابقه فوتبال یک ساعته بسیار آسان تر از این است که همسایه خود را که در حال قدم زدن در سطل زباله به سمت حاشیه است، بگیرید. این برای ورزشکار هم صدق می کند. اگر یک مؤمن در تیمی با کافران بازی میکند، فرصتهای زیادی بین اتوبوسسواری، تمرینات و وعدههای غذایی تیمی وجود دارد تا مکالمات معناداری داشته باشد.
مسیحیان باید ورزشهای محلی را بهعنوان زمینهایی سفید برای برداشت محصول ببینند و باید با دعا در نظر بگیرند که چگونه با گمشدهها به بهترین شکل درگیر شوند. با دعا برای خانواده های موجود در فهرست تیم خود شروع کنید و میزبانی یک غذای تیمی یا یک مهمانی پایان فصل را در نظر بگیرید. حضور خانوادهها در خانه شما نه تنها نشاندهنده مهماننوازی و تعمیق دوستیها است، بلکه به آنها اجازه میدهد نگاهی اجمالی به یک خانه مسیحی داشته باشند. در این تنظیمات، میتوانید برای غذا دعا کنید، وعدههای غذایی را به عنوان نمونه سرو کنید و اغلب بیشتر از آنچه در سفیدکنندهها میتوانید سؤالات شخصی بپرسید.
بسیاری از این روابط فراتر از یک فصل است و برای بازیکنان عجیب نیست که سال ها را با هم بگذرانند. این فرصت و زمان طولانی را برای مبشر فراهم می کند تا دوستی ایجاد کند و عشق مسیح را به طرق مختلف نشان دهد. مربیان مسیحی فرصت بیشتری برای الگوبرداری از شخصیت مسیحی دارند و ورزشکاران را به نیکی راه های خدا راهنمایی می کنند. به عنوان مربی یک تیم ستاره بیسبال، بیش از یک بار انجیل را به بازیکنان، والدین و پدربزرگ ها و مادربزرگ ها در لابی هتل ها و اتاق های کنفرانس موعظه کرده ام.
گذراندن وقت با سایر مؤمنان نیز می تواند از مزایای جانبی ورزش باشد. ایجاد روابط قوی بدون زمان با هم غیرممکن است. ورزشکاران یا خانوادههای مسیحی که با هم بازی میکنند، میتوانند واقعاً شاگردی را تسریع کنند و مشارکت واقعی کتاب مقدس را به دلیل زمانی که با دو و میدانی همراه است، تسهیل کنند. من شاهد بوده ام که مردانی در کلیسای خود در بازی های سافت بال کلیسا از یک دور گلف یا اینینگ روی نیمکت استفاده می کنند تا مردان دیگر را در گفتگوهای شاگردی مشارکت دهند. روابط هر چه که باشد، مسیحیان باید هدفمند باشند و از زمان و گفتگوهایی که با فرهنگ ورزشی ما همراه است نهایت استفاده را ببرند.
خواه با یک برادر مسیحی در غرفه هات داگ می خورید یا با گروهی از کافران در پارکینگ برای خوردن پیتزا دعا می کنید، همه چیز را برای جلال خدا انجام دهید.
بحث و تأمل:
ای کاش ورزش فقط مثبت بود، اما مانند بسیاری از چیزهایی که این دنیا ارائه می دهد، رقابت های ورزشی نیز خطرات ذاتی دارد. قدرت و ماهیت همیشه حاضر ورزش، آن را به ابزاری باورنکردنی تبدیل می کند، اما ابزاری که اگر به دقت مورد استفاده قرار نگیرد، می تواند آسیب جدی به بار آورد. ورزشکار مسیحی باید به شدت از تهدیدها و وسوسههایی که ورزش ایجاد میکند آگاه باشد تا ضمن بهرهگیری از مزایای ورزشهای دو و میدانی، از آنها اجتناب کند.
هویت
شاید بزرگ ترین خطر در ورزش هویت نابجا باشد. چه آخرین انتخاب شدن در کیک بال، چه تلاش برای ساختن تالار شهرت، وسوسه یافتن ارزش، ارزش و حتی هویت خود در بازیای که انجام میدهیم بسیار قوی است. همانطور که کودکانی که به صورت خدا ساخته شده اند و به صورت پسر او تطبیق می یابند، لنگر انداختن هویت خود در هر چیزی یا هر کسی غیر از کسی که ما را ساخته و نجات داده است، اساس حماقت است.
مقدار زمان و منابعی که به ورزش داده می شود، کشش گرانشی طبیعی برای هویت ایجاد می کند. مطمئناً این فقط در مورد ورزش صدق نمی کند، بلکه هر چیزی که زمان، پول و توجه شما را به خود جلب می کند به طور خطرناکی به جلب هویت شما نزدیک است. اما با سرمایه گذاری بسیار زیاد در دو و میدانی و توجه بسیار به آن در جامعه ما، کشش بیش از حد قوی است. ساعتهای بیشماری تمرین، تمرین و سفر به ورزش در لابیگری تاج و تخت رونق میدهد. پول ما نه تنها آنچه را که برای ما مهم است آشکار می کند، عیسی می گوید جایی که ما سرمایه گذاری می کنیم در واقع قلب ما را به آن سمت می برد: "زیرا هرجا گنج شماست، قلب شما نیز آنجا خواهد بود" (متی 6:21).
نه تنها سرمایه گذاری در ورزش وسوسه بزرگی برای یافتن هویت خود در دو و میدانی ایجاد می کند، بلکه خود مسابقات نیز این وسوسه را ایجاد می کند. رقابت، مقایسه کردن است، و به این ترتیب، مقایسه همیشه در ورزش وجود دارد. ماهیت رقابتی ورزش ها از میانگین ضربتی گرفته تا روابط عمومی در شنا، ارزیابی دائمی را در مقابل دیگران به همراه دارد. ما از کتاب مقدس و تجربه می دانیم که مقایسه اغلب منجر به غرور می شود. حتی بالغ ترین شاگردان نیز با غرور و غرور در مقایسه دست و پنجه نرم می کنند. جیمز و یوحنا بر سر اینکه چه کسی بزرگترین شاگرد بود با هم بحث کردند. مردم در کورینت بر سر اینکه چه کسی بزرگترین واعظ است بحث میکردند، و هر چقدر هم که با صدای بلند آن را میگویید پوچ به نظر میرسد، ما میتوانیم از اینکه بازیکن ترشیبال بهتری نسبت به همسایهمان هستیم، افتخار کنیم.
از طرف دیگر، مقایسه همچنین می تواند منجر به افسردگی و دل شکستگی شود. اگر هویت ما ریشه در ورزشهایی دارد که انجام میدهیم، زمانی که عملکردهای فردی یا تیمیمان انتظارات ما را برآورده نمیکند، تا حد زیادی تکان میخوریم و هیچ لنگری برای نگهداشتن نداریم. برخی از ورزشکاران هزاران هزار ساعت تمرین می کنند و در رژیم غذایی و مشارکت اجتماعی فداکاری های جدی می کنند تا از هدف مورد نظر خود کوتاهی کنند. این می تواند ویرانگر باشد و اگر هویت ورزشکار در آن ورزش باشد، شادی و رضایت آنها همراه با هدف از بین می رود.
در واقع، حتی در هنگام پیروزی، یک ورزشکار اغلب با بیهودگی دستاوردهای دنیوی روبرو می شود. این ناامیدی آنقدر رایج است که اصطلاحاتی مانند «رکود پس از المپیک» برای توصیف ناامیدی ورزشکاران مدال طلا پس از پخش سرودها ابداع شده است. بیش از 271 TP3 تن از ورزشکاران مدال آور در بازی های المپیک افسردگی شدید پس از بازی ها را گزارش کرده اند. از میسی فرانکلین گرفته تا کالب درسل و مایکل فلپس، شناهای مدال طلا آنطور که فکر می کردند راضی نمی کردند. درسل، پس از کسب پنج مدال طلا در توکیو در سال 2020، متوجه شد که نه به پیروزیها، بلکه در زمانهایی که به دست نیاورده است: «و این برای خودم عادلانه نیست. این به هیچ وجه عادلانه نیست... مثلاً من فقط پنج مدال طلا در بزرگترین صحنه جهانی ورزش کسب کردم و دارم به این فکر می کنم که چگونه آرزو می کردم در مسابقات خاص سریعتر پیش می رفتم." ورزشکارانی که هویت آنها با ورزشی که انجام می دهند مرتبط است، در نهایت متوجه خواهند شد که این ورزش به اندازه کافی قوی نیست که هویت و هدف آنها را حفظ کند. همانطور که سلیمان در جامعه گفت، جام لیگ کوچک و طلای المپیک به طور یکسان با باد از بین خواهند رفت. ورزش نه تنها در لحظه ما را وسوسه می کند، بلکه به مرور زمان ما را وسوسه می کند. آمارها یادآوری بی امان از عملکرد ما در مقایسه با دیگران هستند. هویت خود را به درصد تیراندازی، زمان 100 متر یا برد مجموع بچسبانید، و هیولایی ایجاد می کنید که نمی توان آن را ارضا کرد.
با توجه به این موضوع، روانشناسی ورزش به یک تجارت بزرگ تبدیل شده است، زیرا مربیان و مدیران کل سعی می کنند به بازیکنان کمک کنند تا موفقیت و شکست در ورزش را مدیریت کنند. اما اگر هویت فردی در خود ورزش پیدا شود، اگر نگوییم غیرممکن، کار دشواری است. با این حال، یک ورزشکار مسیحی برای مقابله با فراز و نشیب های رقابت بسیار مناسب است، زیرا هویت او به طور محکم در مسیح ریشه دارد. جالب اینجاست که بسیاری از ورزشکاران مسیحی فیلیپیان 4:13 را در طول بازیها بر روی شخص خود نشان میدهند و به طور عمومی به اعتماد خود به قدرت مسیح شهادت میدهند. با این حال، باید مراقب باشیم که بدانیم قدرت ذکر شده در آن قسمت برای برنده شدن در زندگی به کار نمی رود، بلکه برای کنترل بردها و باخت ها به کار می رود. متن در مورد رضایت است و به این ترتیب یادآوری بزرگی برای ورزشکار مسیحی است، که برد یا باخت، شادی ما در مسیح امن است.
سرمایه گذاری
همانطور که در بالا ذکر شد، سرمایه گذاری سنگین در ورزش می تواند باعث چالش برانگیز نشدن هویت فرد در آنها شود، اما خطر مستقیم تری در دلارها و روزهای صرف شده برای ورزش وجود دارد. پول و وقت ما را خداوند به عنوان مباشر داده است و ما فراخوانده شده ایم که آنها را به خوبی مدیریت کنیم. وقتی نوبت به منابع می رسد، یافتن تعادل وفادار در دو و میدانی چالشی بزرگ است. هم زمان و هم پول کالاهای محدودی برای همه افراد روی کره زمین هستند، و ورزش برای هر دو بیشتر فریاد خواهد زد.
ورزش زمان می برد. در حالی که بازی ها فقط به زمان مشخص و معمولاً کوتاهی نیاز دارند، اما آمادگی و آموزش برای آن بازی ها بسیار بیشتر است. ساعتها قبل از روشن شدن چراغهای روشن به تمرین و تمرین داده میشود. ما باید مراقب باشیم که زمان صرف شده برای دو و میدانی را در نظر بگیریم و کنترل کنیم و آن را با توجه به سایر مسئولیت های خود بسنجیم. برنامه های ما و سرمایه گذاری در زمان ما نشان دهنده اولویت های ما است و اگر سخت کوش نباشیم، ورزش می تواند کل تقویم ما را بخورد. ورزش زمان می برد و اگر کسی قوی نماند، خیلی طول می کشد.
ورزش هم پول می گیرد. بیشتر ورزش ها مستلزم نوعی سرمایه گذاری مالی برای شرکت ساده هستند. چه ثبت نام برای لیگ سافت بال یا هزینه های سبز برای یک دور گلف، بیشتر ورزش ها رایگان نیستند. در واقع، بسیاری از ورزشها میتوانند گران باشند و هزینههای مربوط به توپ مسافرتی در سطح دیگری است و بعداً مورد بحث قرار خواهد گرفت.
فراتر از ثبت نام، تجهیزات جدید فرصتی را نیز برای ورزشکاران فراهم می کند تا پول خرج کنند. آن راننده یا لباس شنا جدید به شما کمک میکند تا با آن فاصله بیشتری بگیرید و سریعتر شنا کنید. ورزشکار همیشه وسوسه میشود که بیشتر و بیشتر روی ورزشهایی که دوست دارد سرمایهگذاری کند و اگر مراقب نباشد، مبلغی غیرمفید و غیرمفید را صرف تجهیزات بازی میکند. این از تی بال گرفته تا تی بال های ارشد صادق است. ما هرگز از فریب تجهیزات جدید پیر نمی شویم. ما باید مرتباً به خود یادآوری کنیم که مدل سال گذشته فقط در سال گذشته برای ورزشکاران بسیار خوب عمل کرد. ضرب المثل قدیمی "این فلش نیست، هندی است" صادق است. به ندرت تجهیزات جدید آن چیزی است که وعده داده شده است. بسیار مهمتر مهارت کسی است که آن را در دست دارد. با این حال، حتی اگر هزینه کردن برای ورزش باعث بهتر شدن انسان شود، مؤمن باید بپرسد که آیا این هزینه ارزش آن را دارد؟
پیرو مسیح باید به طور منظم زمان و سرمایه گذاری مالی را در مورد ورزش ارزیابی کند و مایل باشد در صورت خارج شدن از خط، اولویت ها را تغییر دهد. ما باید مباشر چیزهایی باشیم که به ما داده شده است، و زمان و گنجینه ای که داریم متعلق به ما نیست، بلکه باید برای تسبیح خداوند استفاده شود.
نفوذ
در حالی که ورزش فرصتهایی را برای تعامل با جهان در تبشیر به ما میدهد، همچنین موقعیتی را ایجاد میکند که جهان نیز بر ما تأثیر بگذارد. مگر اینکه در مورد سافت بال کلیسا صحبت کنیم، اعداد معمولاً در مقابل مؤمنان هنگام شرکت در ورزش جمع می شوند. در این دنیا، چنین تعاملی اجتناب ناپذیر است، و اگر قرار است صادقانه در کمیسیون بزرگ شرکت کنیم، این یک امر ضروری است - اما زمینه ای برای خطر ایجاد می کند. معتقدان نابالغ اغلب می توانند تحت تأثیر فرهنگ منفی اطراف خود قرار گیرند و رختکن دقیقاً چنین مکانی است. برای محافظت از این امر، پیروان مسیح باید به یاد داشته باشند که چه کسی را نمایندگی می کنند و برای جهان و راه های آن آماده باشند. تصدیق و آمادگی ساده اغلب برای به حداقل رساندن فساد ناشی از معاشرت دنیوی کافی است، اما می توان علاوه بر محافظت از راه رفتن ما، اقدامات دیگری نیز انجام داد.
اگر پیرو مسیح بتواند ورزش را جزئی از رسالت خود بداند نه چیزی جدا از آن، بسیار کمک خواهد کرد. دیدن جامعه ورزش به عنوان یک مزرعه آماده برای برداشت محصول نه تنها برای بشارت خوب است، بلکه به ما کمک می کند در مقابل فرهنگی که جهان به ارمغان می آورد بایستیم.
در دو و میدانی جوانان، نفوذ یک اتاقک یا رختکن می تواند اثرات فاجعه باری داشته باشد. والدین باید در مورد بحث با فرزندان خود عمدی و پیشگیرانه عمل کنند و در مورد آنچه گفته می شود و انجام می شود سؤالات سخت بپرسند. والدین باید از زمان و قرار گرفتن بسیار زیاد ورزشکاران جوان با جهان آگاه باشند و باید با زمان با کیفیت (و کمیت) در کلیسا و خانه مقابله کنند. والدین در مورد میزان تأثیر گناه بر فرزندان خود و سن شروع آن ساده لوح هستند. این مشکل تنها با معرفی گوشی های هوشمند و رسانه های اجتماعی بیشتر شده است. والدین و بازیکنان باید هوشیار باشند تا به هر قیمتی به دنبال وسوسه زمینی بگردند، از آن فرار کنند و از آن محافظت کنند.
هنگامی که صحبت از فرهنگ ورزشی می شود، نه تنها خطری در تأثیر مستقیم گناه وجود دارد، بلکه نبرد برای اولویت ها نیز بی وقفه است. زمانی که زمان و انرژی زیادی برای تیم صرف میشود، تبدیل کردن خانه و کلیسا به جامعه کودکان یک نبرد دشوار است. این یک مشکل خاص در مورد ورزش های مسافرتی است، اما بعداً مورد بحث قرار خواهد گرفت. والدین نمی توانند در مورد تأثیر چشمگیر محیط ورزشی بی طرف باشند و باید به طور منظم با پسران و دختران خود بحث و ارزیابی کنند.
یکی از ابزارهای کاهش این تأثیر، مربیگری و کمک به والدین خداپسند و کمک به هدایت دو و میدانی جوانان است. از بسکتبال شش ساله تا چراغ های جمعه شب، بچه های من این امتیاز را داشته اند که زیر نظر مربیان مسیحی زیادی بازی کنند که مسئولیت نفوذ را جدی گرفته اند، و بچه های من برای این کار بسیار بهتر هستند. برای فرزندانتان دعا کنید و به دنبال مربیان خداپسند باشید و اگر هیچ کدام در دسترس نیستند، خودتان مربیگری کنید. من دهها فصل را در چند رشته ورزشی از طریق چهار فرزند مربیگری کردهام و این برای من زمان و تأثیر بیشتری نسبت به زمانی که آنها را به شخص دیگری واگذار کرده بودم، در اختیارم گذاشته است.
هر انتخابی که باشد، پیرو مسیح باید تأثیراتی را که در اطراف او وجود دارد تشخیص دهد و برنامه ریزی کند. عیسی قصد نداشت که ما از دنیا حذف شویم، اما او انتظار دارد که ما متفاوت از دنیا زندگی کنیم. بدون رویکرد فعال و کتاب مقدسی، جهان بیش از ما بر جهان تأثیر خواهد داشت.
بحث و تأمل:
توپ سفر
شما به عنوان والدین ورزشکاران بلافاصله با سوال ورزش در سفر مواجه خواهید شد. "توپ سفر" به صنعت $39 میلیارد دلاری تبدیل شده است و هر سال به رشد خود ادامه می دهد. تیمها جوانتر و جوانتر میشوند و دامنه بازی بزرگتر و بزرگتر میشود.
بعد از اینکه پسر سومم اولین تورنمنت ستارههایش را در هفت سالگی به پایان رساند، میدانستم چه چیزی در راه است. این تیم یک گروه استثنایی از بچه ها بود و هسته اصلی آن تیم در ده سالگی به مقام دوم در سری جهانی پونی لیگ رسید. وقتی من و پدر دیگری برای صحبت با مربیان به آنجا رفتیم، به او گفتم: «آنها می خواهند با این دسته یک تیم مسافرتی راه اندازی کنند» و مطمئناً پنج دقیقه از صحبت درباره اینکه این مردان جوان چقدر خوب بازی کردند، ایده تیم مسافرتی متولد شد. سرم را تکان دادم و به بابای دیگر لبخند زدم.
جذابیت توپ مسافرتی آشکار است. فرصت بیشتری برای پیشرفت، زمان بیشتر با دوستان، زمان بیشتری برای والدین برای تماشای بازی فرزندانشان، اغلب رقابت بهتر، و دید بیشتر مربیان دانشگاه در ادامه راه فراهم می کند. شکی نیست که ورزش های مسافرتی این مزایا و بیشتر را ارائه می دهند، اما چیزی که کمتر آشکار است شاید جنبه های منفی آن باشد. خطرات لزوماً متفاوت از ورزش به طور کلی نیست، فقط به شدت افزایش یافته است. به عنوان مثال، سرمایه گذاری در یک فصل کوچک مسابقات لیگ ممکن است $150 و دو یا سه شب در هفته در طول یک فصل سه ماهه باشد. اما تعهدات مالی بیسبال مسافرتی هزاران نفر است، از ثبت نام اولیه تیم گرفته تا لباس های چندگانه، سوآگ و کالاهای والدین، گاز، بلیط، غذاها و هتل های مرتبط با مسابقات فردی. این سرمایه گذاری مالی قابل توجه پس از آن برای سرمایه گذاری زمان بیشتری نیز به دنبال دارد. اگر قرار است این همه پول را خرج کنید، بهتر است تیم خوب باشد.
این سرمایه گذاری را در چند کودک چند برابر کنید و یک تغییر تکتونیکی در خانه خواهید داشت. دو و میدانی جوانان اکنون بیشترین کشش گرانشی را دارد و سایر فعالیت ها و مسئولیت ها در جایگاه دوم قرار می گیرند. بدون اقدامات پیشگیرانه جدی، این امر کودکان را به مرکز خانه تبدیل می کند و ساختاری ناسالم و غیرکتابی برای خانواده ایجاد می کند. با اکثر مسابقات مسافرتی در آخر هفته، مشارکت کلیسا نه تنها برای بازیکن، بلکه والدین نیز کنار گذاشته می شود. یکشنبه پس از یکشنبه به جای دور هم جمع شدن با خلق خدا در زمین یا در ورزشگاه می گذرد. من بسیاری از والدین خوب و وفادار را مشاهده کردهام که از این دوری از معاشرت ناامید شدهاند، و شنیدهام که بسیاری میگویند اگر میتوانستند دوباره این کار را انجام دهند، متعهد به توپ مسافرتی بسیار کمتری بودند.
آخرین احتیاط در مورد توپ مسافرتی در واقع به عملکرد مربوط می شود. حتی اگر موفقیت ورزشی تنها هدف باشد، من به والدین در مورد سود خالص ورزش های مسافرتی هشدار می دهم. تجربه و شهادت مربیان کالج به من اطلاع داده است که سالها ورزش در سفر واقعاً می تواند تأثیرات نامطلوبی بر عملکرد داشته باشد. هنگامی که همان ورزش در مدت زمان طولانی انجام می شود، آسیب ها افزایش می یابد، به ویژه در طول سال های رشد کلیدی. پارچ ها فقط پرتاب های زیادی در بازوی خود دارند و بسیاری از آنها قبل از اتمام دبیرستان خسته شده اند. این فقط خستگی فیزیکی نیست بلکه خستگی رقابتی نیز هست. تعداد زیاد بازی ها و فراوانی سواگ که با ورزش های مسافرتی همراه می شود باعث می شود که دو و میدانی دبیرستان بسیار هیجان انگیزتر نباشد و می تواند آتش رقابتی بازیکنان را خفه کند. به آن ماهیت ورزش های مسافرتی را نیز اضافه کنید که بازیکنان یا والدینی را که از نقش یا زمان بازی خود راضی نیستند تشویق می کند تا به جای رقابت برای جایگاه خود، به سادگی تیم خود را تغییر دهند. ورزش های مسافرتی قطعا تکرارها و تجربه های بیشتری را فراهم می کند، اما این تجربه بدون هزینه به دست نمی آید.
برای روشن بودن، بازی در تیم های مسافرتی نکات مثبتی دارد، اما مؤمن باید قبل از پریدن به آن هزینه ها را به دقت ارزیابی کند. هر خانواده باید هنگام شرکت در ورزش به طور کلی تصمیم بگیرد و توپ مسافرتی نیز از این قاعده مستثنی نیست.
تعقیب بورسیه ها
یکی از مفروضات رایج ورزش های مسافرتی این است که بازدهی در پایان ارزش آن را دارد. با این حال، نمی توانم میزان ناامیدی را که در پایان دوران دبیرستان دیده ام، محاسبه کنم. نه به دلیل عملکرد ضعیف فردی یا شکست تیمی، بلکه به دلیل عدم توجه دانشگاهی یا پیشنهادات بورسیه. والدین و دانش آموزان به طور یکسان از انتظارات برآورده نشده در فرآیند استخدام دلسرد و حتی خجالت زده می شوند. بخش عمده این مشکل به مفهوم هویت برمی گردد. والدین نباید هویت پسر یا دختر خود را تثبیت کنند و بازیکنان نباید حتی هویت ورزشی خود را در توانایی دریافت پیشنهاد یا بورس تحصیلی برای بازی در رشته دوومیدانی دانشگاهی قرار دهند.
بورسیه تحصیلی نادر است و ورزشکار جوان شما احتمالا به اندازه کافی خوب نیست. من نمی گویم این حرف بدی است، بلکه ریاضی است. اکثر افرادی که این راهنما را می خوانند، بچه های ورزشکار سطح کالج ندارند یا ندارند و این اشکالی ندارد. اجازه دهید آنها از ورزش های لیگ کوچک، دبیرستان یا دبیرستان لذت ببرند، بدون اینکه باری برای رسیدن به سطح بعدی داشته باشند.
برای کسانی که پیشنهادهای کالج دریافت می کنند، به ندرت به سطح مدرسه یا بخش مورد نظرشان می رسند، یا به میزانی که انتظار دارند می رسند. اکثر بورسیه ها جزئی هستند و تعداد بسیار کمی از ورزشکاران در بخش یک رشته ورزشی قرار می گیرند، جایی که پول وجود دارد. با این حال، از آنجایی که فشار ارزیابی حرفه ورزشی فرد به طرز احمقانه ای با بازی آنها در سطح بعدی سنجیده می شود، ورزشکاران و والدین مدرسه ای را خواهند پذیرفت که هرگز جدا از ورزش نخواهند داشت. من به طور مرتب ورزشکارانی را تماشا کردهام که به کالجهایی میروند که قبل از استخدام در مورد آنها چیزی نشنیده بودند یا به مدارسی با جمعیت بسیار کمتر و امکانات کمتر نسبت به دبیرستان.
در حال حاضر، رفتن به یک مدرسه کوچک برای ورزش و تحصیل اشکالی ندارد. فقط مراقب باشید که انگیزه تایید برخی ارزیابی های ناگفته یا ارزش های نابجا در ورزش های کالج نباشد. میدانم که وسوسه این است که بگوییم «اما جانی من متفاوت است» و شاید او هم همینطور باشد، اما حداقل باید بپذیریم که همه ما وسوسه شدیدی داریم که خود یا فرزندانمان را بهتر از آنها ببینیم.
من تا به امروز به یاد دارم که از کلاس خارج شدم تا با یک استخدام کننده صحبت کنم. حالا به خاطر داشته باشید، من فقط یک فوتبالیست متوسطه بالاتر از حد متوسط بودم، چیز خاصی نیست. اما در ذهنم، به سمت دفتر رفتم و انتظار داشتم کادر مربیگری آلاباما را ببینم، در حالی که در واقعیت این یک پیشاهنگ محلی هشتاد ساله برای آکادمی دریایی تجاری بود. من این را برای تحقیر تفنگداران دریایی یا برنامه فوتبال آنها نمی گویم - در واقع یک مدرسه عالی و برنامه فوتبال خوب است - این را می گویم تا توهمی را که در ذهن من وجود داشت و در برخی از سطوح در ذهن اکثر دانش آموزان ورزشکار و والدین آنها زندگی می کند، آشکار کنم.
مسیحی باید دیدگاه بهتر و صادقانه تری داشته باشد و بتواند حتی با آینده ورزشی خود به خدای خوب و مقتدر اعتماد کند. سخت کار کنید و ببینید خداوند چه دارد، اما راضی باشید. به من اعتماد کنید، اگر نگران پیشاهنگی نباشید، تی بال برای شما و کودکتان سرگرم کننده تر خواهد بود.
تار شدن جنسیت
کتاب مقدس روشن است که مردان و زنان متفاوت هستند. در حالی که هر دو به صورت خدا ساخته شده اند، طرح های او برای مرد و زن متمایز است. در سالهای اخیر، فشار فرهنگی برای پذیرش تراجنسیتیها به اجبار وارد رختکن شده است. اکنون مردان بیولوژیک در حال رقابت با زنان بیولوژیک هستند. این فرهنگ نه تنها طرح خدا را در جنسیت انکار می کند، بلکه تهدید به حریم خصوصی، تضعیف بازی جوانمردانه، و در برخی ورزش ها حتی در معرض خطر فیزیکی زنان است. این راهنمای میدانی زمان یا فضای لازم برای بررسی بیشتر این موضوع را ندارد. با این حال، این خطر مستلزم توجه حداکثری مؤمن است.
اما حتی جدا از موضوع تراجنسیتی، واقعیت رقابت مردان و زنان خطری جالب و اغلب نادیده گرفته شده در دو و میدانی ایجاد می کند. بسیاری از کسانی که سرسختانه برای زیبایی متمایز و خوبی در طراحی خداوند در جنسیت مبارزه می کنند، اغلب دعوت ورزش را نادیده می گیرند. رقابت کنند. فارغ از ورزش، مردان باید با مردانگی رقابت کنند و زنان نیز باید برای حفظ زنانگی خود بجنگند. برخی ورزشها این امر را دشوارتر از سایر ورزشها میکنند و در برخی موارد ممکن است بازدارنده باشند. به هر حال، مؤمن نه تنها موظف است که طرح متمایز خدا را در مردان و زنان حفظ کند، بلکه آن را جشن بگیرد.
ورزش های فانتزی
اگر نتوانید ورزش حرفه ای انجام دهید چه اتفاقی می افتد؟ تو فانتزی بازی میکنی درست است. ما نه تنها باید دو و میدانی واقعی و زندگی مسیحی را در نظر بگیریم، بلکه به دلیل محبوبیت باورنکردنی آن، باید لحظاتی را به ورزش تماشاچیان فکر کنیم: فوتبال فانتزی، بسکتبال، و بیسبال.
ورزش های فانتزی در ده سال گذشته به طور تصاعدی رشد کرده اند، حتی اگر در اوایل دهه 1950 معرفی شدند. ظهور و رواج اینترنت و گوشی های هوشمند ورزش های فانتزی را به یکی از بزرگترین و سریع ترین جیب های در حال رشد جامعه ما تبدیل کرده است. اکنون بیش از پنجاه میلیون شرکت کننده در ورزش های فانتزی خانه ها، دفاتر و کلیساهای ما را پر کرده اند.
اکنون، بسیاری از هشدارها در مورد ورزش های فیزیکی در دنیای فانتزی نیز صادق است. ما نباید هویت خود را در پیش نویس ها یا پایان های خود پیدا کنیم، و باید مراقب شرکتی که نگه می داریم و تأثیر آن بر ما در لیگ های مختلفمان باشیم. اما خطر زمان و پول در مورد فانتزی اهمیت ویژه ای دارد. به دلیل آنلاین بودن آن، به صورت بیست و چهار ساعته در دسترس است. پیشنویسهای ساختگی، تحقیق و تجارت، بدون در نظر گرفتن جذابیت تماشای هر بازی و بررسی صدها اجرا در هر هفته، درها را به روی ساعتها از زمان اختصاص داده شده به یک رقابت ساختگی باز میکند. مسیحیان باید کوشا باشند تا از زمان خود نهایت استفاده را ببرند و در برنامه های خود منظم باشند.
خطر پول نیز از ویژگی های ورزش های فانتزی است که پیرو مسیح باید تماشا کند. در حالی که بسیاری از لیگهای فانتزی رایگان هستند و هیچ شرطبندی ندارند، ورزشهای فانتزی بخشی از ستون فقرات دنیای قمار شدهاند. یک وسوسه دائمی برای گذاشتن پول روی آن و به دست آوردن یک دلار سریع وجود دارد. قمار خطر جدیدی در دنیای ورزش نیست. از رسوایی بلک سوکس در سری جهانی 1919 تا بازی های المپیک در قرن هفتم و هشتم قبل از میلاد، جایی که ورزش وجود دارد، قمار نیز وجود دارد. با این حال، با توسعه ورزش های فانتزی و گسترش اینترنت، شرط بندی های ورزشی در هر گوشه ای از دنیای ورزش گسترش یافته است و با سرعت نگران کننده ای به رشد خود ادامه می دهد. مسیحی باید با دانستن و اجتناب از وسوسه ثروت سریع، حکمت را تمرین کند (مثل 13:11) و با شناخت ماهیت اعتیادآور قمار که خانواده های بسیار زیادی را ورشکست کرده است.
با وجود این هشدارها، مسیحیان باید بدانند که برخی از ارزش های ورزش در ورزش های فانتزی نیز نمایان می شود. این یک جامعه و رفاقت در میان جمعیت کلیسا ایجاد می کند. این یک تقویت طبیعی برای افراد در هر سنی است که درگیر شوند و مکالمه را شروع کنند و روابط ایجاد کنند. کلیسای ما در چند سال گذشته میزبان یک لیگ با شرکت کنندگان از نوجوانی تا هفتاد سالگی بوده است. یک دانشآموز دبیرستانی که با مردی بازنشسته در کلیسا به خاطر انتخابهایش میخندد، زمینه را برای گفتگوهای مهمتر دیگری در آینده فراهم میکند.
همه جوامع کلیسا فوتبال فانتزی را ابزار مفیدی نمی یابند، اما برخی ممکن است. صرف نظر از این، مسیحی باید در تعامل با ورزش، حتی افراد باورمند، آگاه و فعال باشد.
کلیسای سافت بال
یکی از آخرین ملاحظات ورزش در کلیسا است. من بخش کلیسای سافت بال را عنوان کردم، اما این در مورد بسکتبال، فوتبال پرچم، یا حتی کیک بال (که کلیسای ما اخیراً در آن شرکت کرد) صدق می کند. همانطور که قبلاً بارها اشاره کرده ایم، ورزش یک ابزار است و می تواند برای ساختن یا خراب کردن استفاده شود. اگر برنامه ورزشی کلیسای شما صرفاً فرصتی برای بچههای جوان یا «افسانهها» است تا هفتهای یکبار آن را اجرا کنند، احتمالاً یک فرصت عالی را از دست دادهاید و در واقع ممکن است در دراز مدت مفید نباشد.
لیگهای ورزشی کلیسا میتوانند بهخاطر تند خویها، صحبتهای آشغالشده، و به طور کلی فقدان خداپرستی شهرت داشته باشند. در نتیجه، بسیاری از کلیساها آنها را تابو در نظر گرفته اند. اما همانطور که قبلا ذکر شد، یکی از مزایای ورزش دو و میدانی این است که گناهکاری را به گونهای آشکار میکند که زندگی دیگر این کار را نمیکند. غرور، خود محوری، و عدم کنترل نفس در هنگام شروع رقابت تحت فشار قرار می گیرند. به جای چشم پوشی از این فرصت، به کلیسا پیشنهاد می کنم از چنین محیط هایی هم در بشارت و هم در شاگردی استفاده کنند.
در زیر چند نکته برای استفاده حداکثری از یک تیم ورزشی کلیسا آورده شده است:
بازگشت به ابتدا. آیا ورزش در زندگی مسیحیان جایگاهی دارد؟ کاملا. محیطی عالی برای ورزش و بهبود سلامت فرد فراهم میکند، رشد و تکامل شخصیت را تشویق میکند و به مؤمن فرصتهای ارتباطی با مؤمن و بیایمان را میدهد. به سختی می توان بسیاری از این مزایا را در جای دیگری در جامعه ای پر از راحتی و آسایش به دست آورد، و مؤمن باید به شدت به فکر گنجاندن ورزش در زندگی خود برای جلال خداوند باشد.
آیا ورزش نیز دارای خطرات ذاتی و وسوسه های شدید است؟ قطعا بنابراین، مانند بسیاری از جنبه های زندگی، مؤمن باید بیاموزد که چگونه در مورد دو و میدانی راه برود.
اغلب، هرچه ابزار مؤثرتر باشد، هنگام استفاده از آن باید دقت بیشتری به خرج داد. ورزش نیز از این قاعده مستثنی نیست. مانند یک چاقوی تیز یا یک اره قوی، ورزش میتواند به خوبی به مسیحیان کمک کند، اما اگر در انجام ورزشها بیاحتیاط یا بیتفاوت باشیم، مطمئناً مردم آسیب میبینند و مزایای آن از بین میرود. پس حتماً میدان را در نظر بگیرید، از خدا بپرسید که چگونه به دنیای دو و میدانی مشغول شوید و وقتی این کار را کردید، برای جلال خدا با توپ بازی کنید.
بیوگرافی
دانیل گیلسپی کشیش کلیسای جامعه ایستوود در زادگاهش ویلمینگتون، NC است. او و همسرش چهار فرزند به نامهای یعقوب، یوشیا، الی و یهودا دارند. دانیل دارای مدرک تحصیلی از ایالت NC (آموزش ریاضی)، مدرسه علمیه کارشناسی ارشد (کارشناس ارشد الهیات) و از حوزه علمیه جنوبی (دکتری وزارت آموزش) است.