فهرست مطالب
مقدمه
نتیجه گیری
توسط میچل ال چیس
دلیل وجود مسیحیان به این دلیل است که خدا مهربان است و زندگی مسیحی پاسخ مداوم ما به رحمت مداوم خداست. در جمله قبلی دو بار از کلمه "مسیحی" استفاده شده است، و این کلمه ای است که مردم ممکن است اغلب برای اشاره به گروهی از مردم یا ادعایی در مورد زندگی خود استفاده کنند. اما مسیحی چیست؟ این کلمه از کجا سرچشمه می گیرد؟
برچسب "مسیحی" در ابتدا کلمه ای بود که توسط غیر مسیحیان صحبت می شد. مخالفان شاگردان از کلمه «مسیحی» برای اشاره به کسانی که از مسیح پیروی می کردند استفاده می کردند. در اعمال رسولان 11:26، "شاگردان ابتدا مسیحی نامیده شدند" در انطاکیه. کلمه مسیحی به معنای «پیرو مسیح» است، و این برچسبی است که شاگردان آن را پذیرفتند، زیرا آنها در واقع پیروان مسیح بودند. اگر معنی کلمه این است، پیرو مسیح بودن به چه معناست؟
این راهنمای میدانی بازتابی است در مورد معنای مسیحی بودن.
درباره عیسی
مسیحیان ابتدا با اعتقادی که در مورد عیسی دارند شناسایی می شوند. وقتی عیسی از شاگردانش پرسید: «به نظر شما من کیستم؟» (متی 16:15)، آنها باید به این مهم ترین سؤال پاسخ می دادند، زیرا شما نمی توانید هر آنچه را که در مورد عیسی می خواهید باور کنید و مسیحی باشید.
اگر کسی بگوید عیسی «فقط یک مرد بود»، «فقط یک معلم خوب بود»، «هرگز ادعای خدا بودن نکرد» یا «نبی مانند سایر انبیای باستانی بود»، چنین اظهاراتی با تعالیم مسیحی سازگاری ندارد.
در مسیحیت صرفنویسنده سی اس لوئیس به صراحت به این تصور ناقص می پردازد که عیسی فقط یک معلم اخلاقی بزرگ بود.
من در اینجا سعی میکنم از کسی که حرف واقعا احمقانهای را که مردم اغلب در مورد او میگویند، جلوگیری کنم: من حاضرم عیسی را به عنوان یک معلم اخلاقی بزرگ بپذیرم، اما ادعای او مبنی بر خدا بودن را نمیپذیرم. این تنها چیزی است که نباید بگوییم. مردی که صرفاً یک مرد بود و چیزهایی را که عیسی گفت می گفت، معلم اخلاقی بزرگی نخواهد بود. او یا یک دیوانه خواهد بود - در سطح مردی که می گوید یک تخم مرغ آب پز است - یا شیطان جهنم. شما باید انتخاب خود را انجام دهید. یا این مرد پسر خدا بود و هست یا دیوانه یا چیز بدتر. شما می توانید دهان او را به خاطر یک احمق ببندید، می توانید به او تف کنید و او را به عنوان یک دیو بکشید یا می توانید به پای او بیفتید و او را خداوند و خدا صدا کنید، اما اجازه ندهید که در مورد اینکه او یک معلم بزرگ انسانی است، با هیچ چرندیات حمایتی نیاوریم. او آن را برای ما باز نگذاشته است. او قصد نداشت.
عهد جدید بسیار درگیر این است که عیسی کیست، و بنابراین ما باید این نکته را به درستی دریافت کنیم.
به عنوان مثال، انجیل های چهارگانه در ابتدای آثار خود هویت عیسی را معرفی می کنند. در متی 1:1، ما می آموزیم که عیسی مسیح، «پسر داوود، پسر ابراهیم» است. در مرقس 1: 1، او "پسر خدا" نامیده می شود. در لوقا 1-2، عیسی پسر خدایی است که از مریم به دنیا آمده است. در یوحنا 1، او کلمه ابدی است - کسی که مجسم شد.
هنگامی که خوانندگان انجیل های چهارگانه را بررسی می کنند، به کسی که همه چیز برای او ساخته شده است، و همچنین کسی که آمده تا همه چیز را بازخرید کند، می بینند. عیسی واقعاً الهی است و بدون اینکه خدای خود را به خطر بیندازد، ماهیت انسانی را به خود گرفت. سنت مسیحی زبان مفیدی برای توصیف شخصیت مسیح در اختیار ما قرار داده است. عیسی شخصی است که دارای دو طبیعت است - الهی و انسانی.
اعتقادنامه نیقیه که در قرن چهارم پس از میلاد نوشته شده است، آموزه های کتاب مقدس در مورد شخص مسیح را با این جمله خلاصه می کند که پسر خدا «از پدر قبل از همه جهان ها زاییده شده است. خدای خدا، نور نور، خیلی خدای خیلی خدا. زاده شده، نه آفریده شده، از یک جوهر با پدری که همه چیز به وسیله او آفریده شد.»
ایمانداران جدید باید در درک خود درباره اینکه عیسی کیست رشد کنند، و این به معنای تأمل در آموزه ای است که به عنوان مسیح شناسی شناخته می شود. مطالعه کتاب مقدس، که توسط سنت اعتقادی دیرپای مسیحی تقویت شده است، ما را به تأیید یک شخص و دو ماهیت عیسی سوق خواهد داد. از آنجا که ما فقط می دانیم که شخصی با یک ماهیت چگونه است، باید مکاشفه کتاب مقدس را در مورد اینکه عیسی کیست دریافت کنیم. اعتراف صحیح مسیحی، الوهیت سازش ناپذیر و انسانیت واقعی عیسی را تصدیق خواهد کرد.
با توجه به اینکه عیسی کیست، مسیحیان به ربوبیت او اعتراف می کنند. عیسی خداوند اربابان و پادشاه پادشاهان است (مکاشفه 19:16). ما به حاکمیت کامل او اعتراف می کنیم (متی 28:18)، داوری عادلانه او (یوحنا 5:22)، سلطنت متعالی او (فیلیسیان 2:9)، و حکمت غیرقابل جستجوی او (کولسیان 2:3). با کار روشنگر روح القدس، ما اعتراف می کنیم که "عیسی خداوند است" (اول قرنتیان 12:3).
درباره رستگاری
علاوه بر تأمل در مورد شخص مسیح، ما باید در نظر بگیریم کار کردن از مسیح شخص و کار مسیح دو ستون اعتراف مسیحیت ما هستند.
مسیحیان معتقدند که تجسم پسر با کار روح القدس بر مریم باکره انجام شد و این تصور باکره طبیعت انسانی بی گناه عیسی را تضمین کرد. با رشد عیسی، او وسوسه شد، اما هرگز گناه نکرد (عبرانیان 4:15). انجیل های چهارگانه، خدمت زمینی عیسی را روایت می کنند که در طی آن او بیماران را شفا داد، اهریمنان را تحت سلطه خود در آورد و مأموریت زمینی خود را به انجام رساند.
اوج مأموریت او کار صلیب بود. بی گناه برای ما گناه شد (دوم قرنتیان 5:21). پسر خدا که به جای ما مصلوب شد، خشم خدا را تحمل کرد تا بتوانیم فرزندان خدا شویم (رومیان 3:25). مزد گناه مرگ است (رومیان 6:23)، اما پیام انجیل این است که عیسی این مزدها را برای ما پرداخت کرده است. بنابراین مسیحیان اعتراف می کنند که عیسی جانشین وفادار ما، حامل گناه و راضی کننده عدالت است.
پس مرگ عیسی بر روی صلیب شکست نیست بلکه یک پیروزی است. کار صلیب نه به این دلیل اتفاق افتاد که همه چیز از ریل خارج شده بود، بلکه به این دلیل که همه چیز در خدمت او به آن نقطه منتهی می شد، به آن نقطه خارج از شهر اورشلیم. او، پادشاه موعود و نجات دهنده، «به خاطر گناهان ما درهم شکسته شد. بر او عذابی بود که ما را به آرامش رساند و با جراحات او شفا یافتیم. همه ما مانند گوسفندان گمراه شده اند. ما هر کس به راه خود برگشته ایم. و خداوند گناه همه ما را بر او نهاد» (اشعیا 53:5-6).
عیسی خداوند از طریق صلیب، گناهکاران را نجات داد. او چگونه این کار را کرد؟ او با بدن و خون خود عهد جدیدی برقرار کرد (عبرانیان 8:6-12). در این عهد جدید، رهایی از خشم وجود دارد. پیروز شدن صلیب او با احقاق حق همراه شد. این اثبات عیسی، رستاخیز او از مردگان بود. پسر متجسد در انسانیت جلال یافته بزرگ شد، بدنی که نمی توانست بمیرد، بدنی از جلال و جاودانگی تجسم یافته.
مسیحیان اعتراف می کنند و از مرگ و رستاخیز عیسی می خوانند. صلیب قدرت نجات و حکمت خداست (اول قرنتیان 1:18-25). ما صلیب را موعظه می کنیم، در صلیب شادی می کنیم و در صلیب به خود می بالیم، زیرا «صلیب» کوتاه نویسی برای پیروزی مسیح در اوج خدمت زمینی او است. او با تحمل گناه و شرم ما، کفاره جانشینی را انجام داد.
با توجه به اینکه عیسی کیست و چه کرده است، او به ما می گوید: «من راه و حقیقت و زندگی هستم. هیچ کس نزد پدر نمی آید مگر به وسیله من» (یوحنا 14:6). ادعای او انحصاری است: هیچ راه نجات یا زندگی ابدی جز از طریق مسیح وجود ندارد. رسولان این را اعلام کردند و همچنین پطرس به شنوندگان خود گفت: "و در هیچ کس دیگری نجات نیست، زیرا هیچ نام دیگری در زیر آسمان به مردم داده نشده است که به وسیله آن نجات یابیم" (اعمال رسولان 4: 12).
پیروزی صلیب و قبر خالی دلیل آهنین کسی است که خداوند او را برای نجات و زندگی ابدی به ما داده است. چهل روز پس از رستاخیز مسیح، او نزد پدر عروج کرد (اعمال رسولان 1: 9-11؛ عبرانیان 1: 3)، جایی که او بر همه چیز پادشاهی می کند و دشمنان خود را تحت سلطه قرار می دهد و برای بازگشت با شکوه خود آماده می شود (متی 25:31-46؛ اول قرنتیان 15:25-28).
مسیحیان حقیقت را در مورد اینکه عیسی کیست اعتراف می کنند و شگفتی کاری را که او انجام داده است جشن می گیرند. ما با اعتقادنامه نیقیه می گوییم که عیسی «انسان آفریده شد. و همچنین به خاطر ما تحت فرمان پونتیوس پیلاطس مصلوب شد. رنج کشید و به خاک سپرده شد. و روز سوم بر اساس کتاب مقدس دوباره برخاست. و به آسمان بالا رفت و بر دست راست پدر نشست.»
درباره ایمان
مسیحیان کسانی هستند که ایمان دارند - آنها مؤمن هستند. اگرچه آنها فقط به معنای انتزاعی اعتقاد ندارند. ممکن است باور داشته باشید که چیزی وجود دارد بدون اینکه روی آن چیز به عنوان پناهگاه خود حساب کنید. ایمان کتاب مقدس پاسخ اعتماد به آنچه خدا نازل کرده است، این است که با دستان خالی به سوی مسیح می آید و آماده است تا تمام آنچه مسیح برای قوم خود است دریافت کند.
مسیحیان اهل ایمان هستند و هدف ایمان ما مسیح است. ما به ادعاهای او، کارهایش، پیروزی اش، قدرتش، وعده هایش، عهدش اعتماد داریم. ایمان کتاب مقدس به عیسی نگاه می کند.
مسیحیان همچنین به اعمال اهمیت می دهند - که به عنوان اطاعت نیز شناخته می شود - اما اینها هستند میوه از ایمان واقعی ایمان وابستگی است، تکیه بر مسیح به عنوان نجات دهنده و نجات دهنده. این ایمان کور نیست; این پاسخی است به آنچه خدا در مورد پسرش گفته است. بنابراین، ایمان، عیسی را به قول او قبول می کند.
یوحنا 3: 16 خواننده را به ایمان به مسیح با این وعده که "هر که به او ایمان دارد هلاک نشود، زندگی جاودانی داشته باشد." مسیحیان کسانی هستند که به مسیح ایمان آورده اند. همانطور که پولس در افسسیان 2: 8-9 توضیح می دهد، حضور چنین ایمانی خود هدیه ای از جانب خداست: «زیرا به فیض به واسطه ایمان نجات یافته اید. و این کار شما نیست. این هدیه خداست، نه نتیجه کارها، تا هیچ کس فخر نکند.»
ایمان یک مسیحی را نمی توان به یک تصمیم صرف، یک عمل اراده تقلیل داد. اعتماد به مسیح کاری است که ما به درستی درک می کنیم که او کیست و چه کرده است. و این درک از مسیح نتیجه کار قبلی روح است. عیسی از کار روح و پاسخ ما در مورد «کشیده شدن» صحبت کرد. او گفت: "هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را بکشد" (یوحنا 6:44). علاوه بر این، "هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید مگر اینکه از طرف پدر عطا شود" (یوحنا 6:65).
ایمان آمدن به مسیح است، و آمدن به مسیح کاری است که گناهکاران زمانی انجام می دهند که روح خدا آنها را دوباره تولید کند. ایمان پاسخ ایمانی به رحمت خداست: «اما به همه کسانی که او را پذیرفتند و به نام او ایمان آوردند، او حق داد که فرزندان خدا شوند، که نه از خون و نه از اراده جسم و نه از اراده انسان، بلکه از خدا متولد شدند» (یوحنا 1: 12-13).
هنگامی که گناهکاران به مسیح ایمان می آورند، خدا باید به خاطر کار بازآفرینی و رحمانی خود در آنها تجلیل شود.
درباره توبه
یک جفت کلمه که اغلب با هم گفته می شود عبارتند از "ایمان" و "توبه". پس از اندیشیدن به اولی، باید به دومی فکر کنیم.
هنگامی که عیسی در مرقس 1 از طریق جلیل موعظه می کرد، گفت: «زمان به پایان رسیده است و ملکوت خدا نزدیک است. توبه کنید و به انجیل ایمان بیاورید» (مرقس 1:15). پس از موعظهی پطرس در اعمال رسولان 2، شنوندگان دلشان را شکستند و از آنها پرسیدند که چه باید بکنند. پطرس گفت: "توبه کنید و هر یک از شما به نام عیسی مسیح برای آمرزش گناهان خود تعمید دهید، و عطای روح القدس را خواهید یافت" (اعمال رسولان 2:38).
اگر ایمان به چرخش است به، توبه بر روی برگشتن است از. هنگامی که به مسیح به عنوان نجات دهنده و خداوند اعتماد کنیم، ناگزیر از بت های دروغین و شیوه های زندگی بی احترامی خدا دور خواهیم شد. بنابراین، ایمان و توبه با مفاهیمی مرتبط هستند - البته نه یکسان. پولس از گزارشی در مورد تسالونیکیان آگاه بود که چنین بود: "زیرا آنها خودشان از ما خبر می دهند که ما در میان شما چه استقبالی داشتیم و چگونه از بت ها به خدا روی آوردی تا خدای زنده و حقیقی را بندگی کنی" (اول تسالونیکیان 1:9).
از آنجایی که تغییر دین به معنای کمال اخلاقی فوری نیست، زندگی مسیحی همچنان با دام ها و دروغ های گناه روبرو خواهد شد و بنابراین توبه یک عمل یکباره نیست. مسیحیان فقط گناهکارانی نیستند که توبه کرده باشند. آنها گناهکارانی هستند که توبه می کنند. مارتین لوتر این ایده را در اولین تز نود و پنج خود دریافت: "وقتی خداوند و استاد ما عیسی مسیح گفت، "توبه کنید" (متی 4: 17)، او اراده کرد که تمام زندگی ایمانداران توبه باشد.
مؤمنان هم در ایمان و هم در توبه استقامت دارند. ما مدام به مسیح نگاه می کنیم و مدام از گناه دور می شویم. ما همچنان به وعده های مسیح اعتماد می کنیم و بت های عصر را رد می کنیم. بنابراین، ایمان و توبه، زندگی یک مسیحی را در هنگام تبدیل و همچنین در شاگردی مشخص می کند.
مسیحیان اعتراف می کنند که خدا کسانی را که با ایمان نزد مسیح می آیند و از گناه خود توبه می کنند نجات می دهد. همانطور که پولس در رومیان 10:9 بیان می کند، "اگر با دهان خود اعتراف کنید که عیسی خداوند است و در دل خود ایمان داشته باشید که خدا او را از مردگان برخیزانید، نجات خواهید یافت."
-
بحث و تأمل:
-
مسیحیان علاوه بر اینکه به درستی درباره عیسی، نجات، ایمان و توبه فکر می کنند و باور دارند، باید به روشی که کتاب مقدس کار نجات خدا را در زندگی آنها توصیف می کند، توجه داشته باشند. کتاب مقدس بسیاری از این توصیفات، تصاویر را برای تخیل ما ارائه می دهد. برای اندیشیدن به واقعیت نجات خود، بیایید پنج تصویر را در نظر بگیریم که هویت جدید شما را در مسیح قاب می کند.
از تاریکی تا روشنایی
به خاطر رحمت الهی، جایگاه معنوی ما تغییر کرده است. قبلاً ما در تاریکی روحانی بودیم، اما کار روح ما را به نور آورده است. تغییر قلمروهای معنوی رخ داده است.
پولس نوشت که خدا "ما را از قلمرو تاریکی رهانیده است" (کولسیان 1:13). ما اکنون «فرزندان نور، فرزندان روز هستیم. ما اهل شب یا تاریکی نیستیم» (اول تسالونیکی 5:5). تاریکی حوزه کفر و نافرمانی است. در تاریکی روحانی ما خدا را نشناختیم.
مسیح از طریق پیام انجیل "شما را از تاریکی به نور شگفت انگیز خود فرا خوانده است" (اول پطرس 2:9). نور را قلمرو رستگاری در نظر بگیرید و اینجاست که رحمت خداوند ما را به ارمغان آورده است. این "نور" حوزه دائمی ماست. ما بین دامنهها متزلزل نمیشویم. فیض نجات دهنده خداوند ما را از نظر معنوی پیوند زده است. تاریکی گذشته ما بود، اما نور، حال و آینده ماست.
از مرگ تا زندگی
تاریکی معنوی قلمرو مرگ معنوی است. قبل از تبدیل، گناهکاران در گناهان خود مرده اند، زیرا از زندگی معنوی بی بهره هستند.
اگرچه از نظر جسمی زنده هستند، اما گناهکاران در وضعیت روحانی توصیف شده توسط پولس در افسسیان 2 زندگی می کنند. او نوشت: "و شما در گناهان و گناهانی که زمانی در آن راه می رفتید، مرده بودید و مسیر این جهان را دنبال می کردید" (افسسیان 2:1-2). این مرگ معنوی یک وضعیت درمانده ای است که فرد نمی تواند بر آن غلبه کند.
تنها چیزی که می تواند بر مرگ معنوی غلبه کند زندگی معنوی است و آن که این زندگی را می بخشد خداست. بنابراین، شهادت هر مسیحی، سخنان افسسیان 2: 4-5 است: "اما خدا که از نظر رحمت غنی بود، به دلیل محبت عظیمی که ما را دوست داشت، حتی زمانی که در گناهان خود مرده بودیم، ما را با مسیح زنده کرد - به فیض شما نجات یافتید."
خداوند عیسی ادعا کرد که زندگی ما را در خود دارد. او گفت: «من نان حیات هستم» (یوحنا 6:35). و "هر که از این نان بخورد تا ابد زنده خواهد ماند" (یوحنا 6:58). رستگاری یعنی دیگر از نظر روحی مرده نیستی. از آنجا که شما مسیح را دارید، زندگی ابدی در او دارید. "در او حیات بود و حیات نور انسانها بود" (یوحنا 1: 4).
از بردگی تا آزادی
در حوزه ظلمت معنوی و مرگ، گناهکاران مقید هستند. بندگی گناهی وجود دارد که سنگینی مشکل ما و ظلم تجاوز را تأیید می کند. اراده ما متعهد به شرارت است. اراده ما بی طرف نیست، بلکه با خدا دشمنی دارد.
آنچه ما نیاز داریم آزادی است. ما نیاز به خروج معنوی از اسارت داریم. پولس رستگاری را همینطور به تصویر می کشد. او می گوید: «می دانیم که خود قدیم ما با او مصلوب شد تا بدن گناه از بین برود و دیگر اسیر گناه نباشیم. زیرا کسی که مرده از گناه آزاد شده است» (رومیان 6: 6-7).
بنیاسرائیل میدانستند که مردمی باشند که در اثر مهاجرت شکل گرفتهاند. در کتاب خروج خداوند بر اسارت آنها غلبه کرد و آنها را آزاد کرد. آن الگوی عهد عتیق رستگاری ای را که گناهکاران در مسیح تجربه می کنند شکل می دهد. هنگامی که اسیر گناه می شویم، توسط خداوند عیسی آزاد می شویم. ما "از گناه آزاد شده ایم" (روم. 6:18).
گناه زمانی ارباب ما بود و مزد گناه مرگ بود. اما خداوند به قدرت عظیم و رحمت واسعه ما را از اسارت بیرون آورده و به آزادی نور و حیات خود آورده است. روح "شما را در مسیح عیسی از شریعت گناه و مرگ آزاد کرد" (رومیان 8:2).
از محکومیت تا توجیه
هنگامی که ما در تاریکی مرگ روحانی و اسارت ساکن بودیم، مستحق محکومیت، قضاوت عادلانه خدا بودیم. اما پیام انجیل این است که در مسیح، خدا گناهکاران را می بخشد و با فیض خود آنها را عادل می سازد.
این توجیه بر اساس شایستگی گناهکار نیست. گناهکار مستحق قضاوت است نه توجیه. خبر خوب رادیکال صلیب این است که برای گناهکاران عفو وجود دارد زیرا مسیح قربانی کفاره گناهان ما است.
توجیه زمانی است که خدا دیگر گناهان ما را بر ما حساب نمی کند. او اعلام میکند که ما در حق هستیم - نه به این دلیل که ما بیگناهیم، بلکه به این دلیل که مسیح از طریق ایمان پناهگاه ما شده است. خداوند با فیض از طریق ایمان، افراد غیر خدا را عادل میسازد. هیچ گناهکاری را نمی توان با کارهای خود، تلاش ها یا پیشرفت های خود توجیه کرد. عادل شمرده شدن تنها از طریق فیض و تنها از طریق ایمان به مسیح است.
پولس در رومیان 4: 3 از پیدایش 15: 6 و در رومیان 4: 7-8 از مزمور 32: 1-2 نقل می کند تا نشان دهد که عادل شمرده شدن از طریق فیض، خبر خوبی برای گناهکاران هم در عهد عتیق و هم در عهد جدید بود. گناهکاران با اعمال خود توجیه نمی شوند. در عوض، گناهکاران با ایمان نزد مسیح می آیند و از طریق فیض، نجاتی را دریافت می کنند که آنها را در نظر خدا عادل می سازد.
گناهان ما بر علیه ما به حساب نمی آیند، زیرا آنها برای مسیح بر روی صلیب به حساب می آیند. اکنون خدا در پسرش «جایگاه عادلانه» نسبت به ما حساب می کند.
از دشمنی تا دوستی
ما به عنوان کسانی که از تاریکی به روشنایی و از مرگ به زندگی آورده شدهاند و از اسارت گناه رهایی یافتهاند و از طریق ایمان به فیض عادل شمرده شدهاند، دیگر دشمن صلیب نیستیم. خدا از طریق قدرت آشتی دهنده انجیل، دشمنان خود را دوستان خود قرار داده است.
پولس نوشت که "در حالی که ما هنوز گناهکار بودیم، مسیح برای ما مرد" (روم. 5: 8) و قبل از اینکه خدا ما را به وسیله مسیح آشتی دهد، ما "دشمنان" او بودیم (5:10). از آنجا که اراده ما تجدید شده و چشمان ما باز شده است، ما دوستی ارتباط با خدا را تجربه می کنیم تا خصومت یک رابطه ناسازگار. ابراهیم دوست خدا بود (اشعیا 41:8)، و همچنین هرکسی که به ابراهیم ایمان دارد - ایمانی که به خداوند اعتماد دارد.
هدف از بخشش این است که بتوانیم رابطه درستی با خدا داشته باشیم. هدف از نجات رحمانی خدا این است که گناه ما را که ما را از نعمت و لطف او دور کرده است بپوشاند. پطرس آن را این گونه بیان می کند: "زیرا مسیح نیز یک بار برای گناهان رنج کشید، عادل در مقابل ناعادل، تا ما را به خدا برساند" (اول پطرس 3:18). اکنون که نزد خدا آورده شده، در مسیح با او شراکت داریم.
سخنان عیسی را برای ما بشنوید: «دیگر شما را خادم نمیخوانم، زیرا بنده نمیداند اربابش چه میکند. اما من شما را دوست خوانده ام...» (یوحنا 15:15).
-
بحث و تأمل:
-
با یادآوری تصویر قبلی از رستگاری، قلمرو نور جایی است که ما زندگی می کنیم. خداوند ما را از تاریکی معنوی نجات داده است. در حالی که کار رحمانی روح خدا کاری است که او با ما انجام داده است، زندگی شاگرد منفعل نیست. ما اکنون باید "در نور راه برویم، همانطور که او" - مسیح - "در نور است" (اول یوحنا 1: 7). راه رفتن در نور به چه معناست؟ یعنی ما در اطاعت قدم برداریم.
اطاعت را آموخت
قبل از اینکه عیسی به آسمان صعود کند، شاگردان خود را با این کلمات به یاد ماندنی مأمور کرد: «پس بروید و همه امتها را شاگرد کنید و آنها را به نام پدر و پسر و روح القدس تعمید دهید و به آنها بیاموزید که هر آنچه را که به شما امر کرده ام رعایت کنند. و اینک من همیشه تا آخر الزمان با شما هستم» (متی 28:19-20).
پیروی از مسیح مستلزم آموزش است، و محتوای آنچه به ما آموزش داده می شود شامل دستورات مسیح برای رعایت (اطاعت) است. اطاعت به دلیل اقتدار مسیح بر همه چیز برای زندگی مسیحی مناسب است. او دارای تمام قدرت در آسمان و روی زمین است (متی 28:18). با توجه به این دامنه اختیار - که در تمام جنبه های زندگی ما گسترش می یابد - ما باید هنگام پیروی از او به دستورات مسیح توجه کنیم.
ما نه تنها مسئولیت اطاعت از مسیح را داریم، بلکه باید دیگران را نیز به اطاعت تشویق کنیم. طبق متی 28:19-20، بخشی از شاگردسازی این است که به آنها آنچه مسیح برای زندگی شاگردانش میخواهد، بیاموزد. چگونه یاد بگیریم؟ ما از طریق آموزش و تقلید یاد می گیریم.
آموزش و تقلید
شاگردان یادگیرنده هستند و یادگیرندگان به آموزش اهمیت می دهند. ما از قبل مسیحی نمی شویم زیرا همه چیزهایی را که برای پیروی وفادارانه از مسیح نیاز داریم بدانیم. سفر یک شاگرد برای یادگیری مادام العمر است. ما به آموزش از یک کلیسای محلی اشباع شده از کتاب مقدس و موعظه کتاب مقدس نیاز داریم، و ما به مشارکت مؤمنانی نیاز داریم که عاقلانه با خدا گام برمی دارند تا بتوانیم از آنها تقلید کنیم.
آموزش زمان می برد زیرا ما نمی توانیم همه چیز را یکجا یاد بگیریم. تعلیم مسیحی در مورد یک موضوع کتاب مقدس، دکترین نامیده می شود. همه دکترین ها مهم هستند، اما همه دکترین ها به یک اندازه مهم نیستند. آموزههای اولیه برای پردازش وجود دارد، مانند آموزههای مربوط به تثلیث، شخص و طبیعت مسیح، و فیض نجات. ما همچنین باید درباره آموزههای دیگری که ما را به مسائل فرعی میبرد، مانند حکومت کلیسا و اجرای احکام، بیاموزیم. برخی از آموزهها، مانند دیدگاه هزاره یا عصر زمین، جایگاه سومی را اشغال میکنند.
در حالی که ما به عنوان شاگردان مسیح برای یادگیری ارزش قائلیم، یادگیری ما نمی تواند ذهنی باقی بماند. استفاده از دانش ضروری است زیرا چنین به کارگیری چیزی است که منجر به زندگی خردمندانه می شود. یادگیری آنچه کتاب مقدس می آموزد به شکل گیری جهان بینی کتاب مقدس در ذهن ما برای تمام زندگی کمک می کند.
علاوه بر آموزش رسمی، نمونه های مؤمنان خداپسند در اطراف ما می تواند بر زندگی ما تأثیر بگذارد. ایمان مسیحی آموزش داده می شود و گرفتار شد. وقتی زندگی را با دیگرانی که به دنبال راه رفتن در نور هستند به اشتراک می گذاریم، به نحوه استفاده آنها از کلمات و اعمالی که انجام می دهند دسترسی مستقیم داریم. یقیناً همه شاگردان شاگردان ناقصی هستند، اما نباید قدرت الگوسازی و تقلید را دست کم بگیریم.
حمل صلیب
عیسی ما را به زندگی ای فرا می خواند که از او پیروی می کند و آن زندگی یک زندگی مقدس است. از طریق آموزش و تقلید، می آموزیم که به چه معناست که برای جلال خدا جدا زندگی کنیم.
عیسی تعلیم داد: «اگر کسی میخواهد به دنبال من بیاید، خود را انکار کند و صلیب خود را بردارد و از من پیروی کند» (مرقس 8:34). پیروی از عیسی مستلزم رویگردانی از گناه است و بازگشت از گناه مستلزم انکار نفس است. خواسته های گناه آلود ما آرزوی تحقق دارند، بنابراین عیسی از انکار نفس صحبت می کند. این انکار خود، امتناع از راه رفتن مطابق خواسته های ناپسندمان است.
در حالی که جهان به ما می گوید: «از دل خود پیروی کن»، عیسی به ما می گوید که از او پیروی کنیم و خود را انکار کنیم. اصطلاح "صلیب" تصویری از اعدام است. در دوران مدرن ما، صلیب ها به عنوان جواهرات پوشیده می شوند و به عنوان تزئین روی دیوارها قرار می گیرند. با این حال، وحشیگری صلیب را در نظر بگیرید. صلیب یک روش اعدام بود - یک مرگ پر پیچ و خم.
سخنان عیسی در مرقس 8:34 فراخوانی است به زندگی از طریق مرگ. دیتریش بونهوفر درست می گوید: "وقتی مسیح مردی را صدا می کند، به او می گوید که بیاید و بمیرد."
مرید یک مسیر صلیب شکل را طی می کند. این مسیر پرهزینه شاگردی است. به دلیل اتحاد ما با مسیح، رابطه ما با گناه تغییر کرده است. پولس نوشت: «پس شما نیز باید خود را برای گناه مرده و برای خدا در مسیح عیسی زنده بدانید. پس مبادا گناه در بدن فانی شما سلطنت کند تا شما را وادار به اطاعت از هوس های آن کند.» (رومیان 6:11-12).
حمل صلیب تصویر مرده بودن برای گناه است. و همانطور که مسیر مسیح از طریق صلیب و به سوی حیات رستاخیز بود، راه شاگرد نیز زندگی از طریق مرگ است. مرده بودن برای گناه به معنای زنده بودن برای خداست - زندگی که زندگی واقعی است.
اهمیت آثار
به کسی که ادعا می کند نیازی به اطاعت از مسیحی که اعتراف می کنیم نداریم، چه باید بگوییم؟ ما باید به وضوح دعوت کتاب مقدس برای اطاعت را آموزش دهیم، و باید هشدار دهیم که امتناع از اطاعت از مسیح ممکن است نشان دهنده کمبود زندگی روحانی باشد. بیایید به این دو نکته فکر کنیم.
در افسسیان 2، پولس شهادت همه مسیحیان را ثبت می کند: ما از نظر روحی از مرگ گناهان خود زنده شده ایم و اکنون با مسیح زنده هستیم (افس. 2:4-6). پولس می گوید ما «در مسیح عیسی برای اعمال نیکی که خدا از قبل آماده کرده بود، آفریده شدیم تا در آنها سیر کنیم» (2:10). همانطور که یعقوب توضیح می دهد، "زیرا همانطور که بدن جدا از روح مرده است، ایمان نیز جدا از اعمال مرده است" (یعقوب 2:26). کارهای نیک اساس ایمان واقعی نیستند، اما واقعیت ایمان واقعی را تایید می کنند.
کسانی که ادعا می کنند مسیح را می شناسند اما به دنبال اطاعت از او نیستند، باید هشدار یوحنای رسول را در نظر بگیرند. او میگوید: «اگر در تاریکی راه میرویم، اگر بگوییم با او شراکت داریم، دروغ میگوییم و راستی را عمل نمیکنیم» (اول یوحنا 1: 6). و «هر که بگوید من او را میشناسم، اما احکام او را نگاه نمیدارد، دروغگو است و حقیقت در او نیست» (2: 4). این آیات از اول یوحنا نباید مؤمنان را به سمت نافنگاران وسواسی سوق دهد که دائماً برای اطمینان به کارهای خود نگاه میکنند. اما این آیات بدون شرمندگی می آموزند که کسانی که در نور هستند در نور راه خواهند رفت.
اگر به یک آتشدان نزدیک شوید که شعله های آتش ساطع می کند، می دانید که آن شعله ها دود و گرما تولید می کنند. تصور کنید از کسی بپرسید: "آیا این همان آتشی است که دود و گرما می دهد یا آتشی است که این کارها را انجام نمی دهد؟" سوال خنده داره! همه می دانند که آتش واقعی گرمای واقعی و دود واقعی تولید می کند.
وقتی کتاب مقدس به ما می گوید که ایمانداران واقعی در اطاعت از مسیح پیروی می کنند، می توانیم رابطه ایمان و اعمال را به عنوان رابطه ای مشابه با آتش و گرما درک کنیم. همانطور که شعله ها گرما تولید می کنند، ایمان واقعی نیز آثاری را تولید می کند. اگر کسی ادعا میکند که مسیح را میشناسد، اما در شورش علیه خداوند زندگی میکند، نویسندگان کتاب مقدس از آن شخص میخواهند که در آن اظهار ایمان تجدیدنظر کند.
میوه روح
جنگ با گناه نشانه حیات معنوی است. پولس به غلاطیان گفت: "زیرا خواسته های جسم بر خلاف روح است و امیال روح بر خلاف جسم است، زیرا اینها با یکدیگر مخالف هستند تا شما را از انجام کارهایی که می خواهید انجام دهید بازدارند" (غلاطیان 5:17). مؤمن وجود امیال رقیب را تشخیص می دهد. جذابیت گناه وجود دارد و میل به رضایت خداوند وجود دارد.
قداست طلبی و مبارزه با گناه به عنوان تقدیس شناخته می شود. این روند رشد ایماندار در مسیحیت است و این رشد نتیجه نجات واقعی است. ریشه نجات ثمره اطاعت را به بار می آورد. پولس ثمره روح را برشمرد: «اما میوه روح محبت، شادی، صلح، صبر، مهربانی، نیکی، وفاداری، نرمی، خویشتنداری است» (غلاطیان 5:22-23). آن فضائل به طور دقیق شخصیت مسیح را توصیف می کند و برای کسانی که با او متحد شده اند ویژگی های مطلوبی هستند.
اتحاد با مسیح به این معنی است که در او می مانیم. عیسی گفت: «در من بمانید و من در شما. همانطور که شاخه به خودی خود میوه نمی دهد، مگر اینکه در تاک بماند، شما نیز نمی توانید، مگر اینکه در من بمانید. من تاک هستم؛ شما شاخه ها هستید هر که در من بماند و من در او، اوست که ثمره بسیار میدهد، زیرا بدون من هیچ کاری نمیتوانید انجام دهید» (یوحنا 15:4-5).
شاگردان مسیح به عنوان شاخه هایی روی تاک، زندگی روحانی خود را از خود مسیح دریافت می کنند. از آنجایی که مسیح ما را فرا می خواند تا «در او بمانیم»، باید آن فرمان را به عنوان چیزی برای اطاعت دریافت کنیم. رعایت کردن کاری است که ما انجام می دهیم. بعداً در یوحنا 15، عیسی گفت: «در عشق من بمانید. اگر احکام مرا نگاه دارید، در محبت من خواهید ماند» (15:9-10). پس اطاعت با اطاعت همراه است. حفظ احکام مسیح به معنای راه رفتن در نور همانگونه که او در نور است.
به عنوان کسانی که از مرگ به زندگی آورده شده اند، با نشانه های چنین زندگی در گفتار و کردار خود زندگی خواهیم کرد. ما می خواهیم شاگردی را جدی بگیریم و این یعنی اطاعت را جدی بگیریم. کتاب مقدس تصاویر مختلفی از معنای اطاعت از خداوند به عنوان یک شاگرد ارائه می دهد: راه رفتن در نور، به بار آوردن میوه روح، ماندن در مسیح.
یک تصویر دیگر: پولس در نامههایی به افسسیان و کولسیان زندگی مسیحی را بهعنوان تغییر لباس به تصویر میکشد.
تغییر لباس
زندگی قدیمی ما در آدم مانند لباسی است که باید آن را از تن در آوریم، و زندگی جدید ما در مسیح همان چیزی است که باید بپوشیم. به تعویق انداختن و پوشیدن - اینها تصاویری از تقدیس، زندگی مقدس هستند.
پولس گفت: «خود قدیم خود را که به شیوه زندگی سابق شما تعلق دارد و از طریق امیال فریبکارانه فاسد شده است، کنار بگذارید» (افس. 4:22)، و ما نیاز داریم که «خود جدید را بپوشیم که شبیه خدا در عدالت و قدوسیت واقعی آفریده شده است» (4:24).
ما باید زندگی خود را با گفتار و اعمالی که مطابق با تولد جدیدی است که از خدا دریافت کرده ایم، آراسته کنیم. ما باید همانگونه که هستیم در مسیح زندگی کنیم. ما به باشد که ما الان هستند.
پولس خطاب به کولسیان گفت: «به یکدیگر دروغ نگویید، زیرا که خود قدیم را با اعمالش کنار گذاشتهاید و خود جدید را بر تن کردهاید که در معرفت به شکل خالقش تجدید میشود» (کولس 3: 9-10). باز هم ما تصویری از پوشیدن و درآوردن را می بینیم، مانند لباس هایی که باید دور انداخته شوند در مقابل لباس هایی که اکنون می پوشند.
پل در مورد اینکه پوشیدن خود جدید چه چیزی را شامل می شود مبهم نیست. فرمود: «پس چون برگزیدگان خدا، مقدّس و محبوب دلهای مهربان، مهربانی، فروتنی، فروتنی و بردباری بپوشید و یکدیگر را تحمل کنید و اگر از دیگری شکایتی داشته باشید، یکدیگر را ببخشید. همانطور که خداوند شما را بخشیده است، شما نیز باید ببخشید. و بالاتر از همه اینها محبت بپوشید که همه چیز را در هماهنگی کامل به هم پیوند می دهد» (کولسیان 3: 12-14).
زندگی مقدس به معنای پوشیدن جامه های خداپرستی است - شیوه های زندگی که مطابق با زندگی جدیدی است که در مسیح داریم. در مسیح. حالا این یک عبارت مهم است.
اتحاد با مسیح
دلیل اینکه مسیحیان زندگی روحانی دارند و از تاریکی به روشنایی منتقل شده اند این است که ما مسیح را داریم. خداوند عیسی نجات دهنده ما است و کار نجات او با تبدیل ما آغاز می شود. او ما را نجات نمی دهد و سپس خودمان ما را دور نمی کند. او با ما است و هرگز ما را رها نمی کند (متی 28:20). ما با مسیح متحد شده ایم.
اتحاد با مسیح به این معنی است که ما از طریق ایمان، پیوندی جدایی ناپذیر با شخص و زندگی او داریم. همانطور که ما بیشتر با تعالیم عهد جدید در مورد "اتحاد خود با مسیح" آشنا می شویم، مفهوم و زبان را در همه جا متوجه خواهیم شد. در رومیان 6، ما از نظر روحانی با مسیح دفن شده ایم و با مسیح زنده شده ایم (6:4). و چون با او متحد هستیم، از نظر جسمی نیز مانند او بزرگ خواهیم شد (6:5).
اتحاد با مسیح زندگی مسیحی است. همه چیز از این واقعیت مهربان سرچشمه می گیرد. ما میتوانیم در خرد و قداست رشد کنیم، میتوانیم با جسم مبارزه کنیم و از گناه دور شویم، میتوانیم شجاعانه برای حقیقت بایستیم و حتی به مرگ شهید بمیریم. همه به خاطر اتحاد ما با مسیح است.
زندگی مرید از این اتحاد سرچشمه می گیرد. این ترتیب عهد جدید چیزی است که ما نمی توانیم آن را قطع کنیم. هیچ چیز حال یا آینده، هیچ چیز مرئی یا نامرئی نمی تواند ما را از محبت خدا نسبت به ما در مسیح جدا کند (رومیان 8:38-39). به دلیل اتحادمان با مسیح، میتوانیم مطمئن باشیم که کاری که او در ما آغاز کرده است، تکمیل خواهد شد (فیلیسیان 1:6). به دلیل اتحادمان با مسیح، میتوانیم مطمئن باشیم که کسی که ما را با فیض خود عادل شمرده است، این حکم را در تاریخ آینده تضعیف نخواهد کرد (رومیان 8:33-34). به دلیل اتحادمان با مسیح، امید مطمئنی به رستاخیز جسمانی برای جلال و ارتباط ابدی با خدا در آسمان جدید و زمین جدید داریم (رومیان 8:18-25).
بحث و تأمل:
در تعقیب ما برای شناخت و پیروی از مسیح، خداوند آنچه را که الهیدانان «وسیله فیض» می نامند به ما داده است. وسایل فیض اعمالی هستند که از طریق آنها خداوند قوم خود را برکت می دهد، تقویت می کند، حمایت می کند و تشویق می کند. به ویژه در نوشتهها و شهادتهای قدیسان در تاریخ، اعمال کتاب مقدس، دعا و احکام مهم است.
کتاب مقدس
خدا خود را در کلامش، کتاب مقدس پیدایش تا مکاشفه، آشکار کرده است. از آنجایی که این مکاشفه خاص به ما می گوید که ما باید در مورد خدا و در مورد برنامه خدا برای جهان بدانیم، باید نظمی برای خواندن و مطالعه آن پرورش دهیم. آشنا شدن با داستان بزرگ کتاب مقدس به زمان و صبر نیاز دارد، اما شادی ها و برکات برای کسانی که خود را متعهد به مطالعه و درک کلام خدا می کنند در انتظار است (مزمور 1:1-3؛ 19:7-11).
مسیحیان باید یک ترجمه خوانا و دقیق از کلام خدا، مانند ESV یا CSB یا NASB دریافت کنند. به جای انجام بازی باز کردن آیات تصادفی کتاب مقدس و خواندن آنها، بهتر است برنامه ای داشته باشید که به دنبال تحقق آن هستید. کتابی را از کتاب مقدس برای خواندن در چند جلسه انتخاب کنید. ایمانداران جدیدتر ممکن است به ویژه از خواندن انجیل مرقس، کتاب امثال، نامه افسسیان یا کتاب پیدایش سود ببرند.
تمرین ما نیاز به خواندن کتاب مقدس متفکرانه و قابل هضم دارد. ممکن است نیاز به خواندن آهسته، با صدای بلند و چندین بار خواندن یک متن داشته باشد. در مورد اینکه چه موضوعات یا ایده هایی از متن برجسته است فکر کنید. استفاده از یادداشتهای مطالعه - از یک مطالعه کتاب مقدس خوب یا یک تفسیر کتاب مقدس قابل دسترس - میتواند مطالب بیشتری را که خواندهاید روشن کند. در نظر داشته باشید که یک مجله را در کنار خواندن کتاب مقدس خود بگنجانید. افکار یا سوالات مربوط به قسمت را یادداشت کنید. از خود بپرسید چه حقایقی در مورد خدا یا دیگران در متن مشهود است.
علاوه بر خواندن شخصی کتاب مقدس، ما به موعظه و آموزش کلام خدا در عبادت شرکتی نیاز داریم. اجتماع با مقدسین برای شنیدن اعلام کلام خدا وسیله فیض است. پذیرش عمومی کلام خدا می تواند ما را از اشتباهات و بدعت های فردی که ممکن است به تنهایی آنها را تشخیص نداده باشیم، حفظ کند. ما اولین کسی نیستیم که کتاب مقدس را تفسیر می کنیم، بنابراین باید با فروتنی حکمت تفسیری معاصران خود و ابر شاهدانی را که پیش از ما رفته اند دریافت کنیم.
دعا
نظم دعا در پیدایش 4 آشکار است، جایی که نویسنده کتاب مقدس می گوید: "در آن زمان مردم شروع به خواندن نام خداوند کردند" (4: 26). قوم خدا با وابستگی به پروردگار مشخص می شوند و وابستگی خود را از طریق دعا نشان می دهد. یک مسیحی بی نماز یک اکسیمورون است.
هنگامی که پولس به تسالونیکیان گفت: "بی وقفه دعا کنید" (اول تسالونیکیان 5:17)، او می خواست آنها نگرش و تمرین دعا داشته باشند که زندگی آنها را شکل دهد. عیسی حتی دعا را «در خفا» تشویق کرد (متی 6:6)، عملی که تمایل افراد مذهبی را برای نشان دادن فداکاری خود برای تحسین تضعیف می کند. برای روشن بودن، عیسی دعای شرکتی را منع نکرد، اما او در مورد خطر دعاهای با صدای بلند ناشی از قلبی که میخواست دیگران را تحت تأثیر قرار دهد، هشدار داد (6:5-8).
ما نیاز به دعا داریم نه به این دلیل که خدا به اطلاعات نیاز دارد، بلکه به این دلیل که باید فروتن و وابسته باشیم. ما از خداوند برای چیزهایی مانند بخشش، قدرت، برکت، عدالت و حکمت می خواهیم. کتاب مزامیر نشان میدهد که چگونه دعا میتواند تمام احساسات زندگی از جمله ناامیدی، امید، شادی، غم، سردرگمی، ناامیدی، جشن و ناامیدی را مشخص کند.
نظم دعا برای جفت شدن با خواندن کتاب مقدس عالی است. این ابزارهای فیض می توانند اوقات فداکاری ما را غنی کنند. بیایید تصمیم بگیریم که هرگز کتاب مقدس را بدون همراهی با دعا نخوانیم. برای درک و لذت دعا کنید، برای تشویق و کمک دعا کنید. به کلمات قسمت کتاب مقدس اجازه دهید تا کلمات یا عبارات خاصی را برای دعا ارائه کنند و مضامین خاصی را برای دعا ایجاد کنند.
نماز جنگ است. ممکن است خودمان را متقاعد کنیم که نیازی به دعا نداریم یا زمانی برای دعا نداریم. ما ممکن است چیزهای دیگری را که تمرکز قلب ما را در دعا به خداوند منحرف می کند، در اولویت قرار دهیم. با توجه به ضعف خود و قدرت خداوند، باید اضطرار و اهمیت دعا را به خاطر بسپاریم. پولس از ما میخواهد که برای راه رفتن با خدا در روزهای شیطانی مجهز شویم، و این به معنای تفکر در مورد زره روحانی برای نبرد روحانی است.
او پس از فهرست کردن زرههای روحانی در افسسیان 6: 14-17، بعداً در مورد «دعا کردن همیشه در روح، با تمام دعا و نیایش» صحبت میکند. برای این منظور، با تمام استقامت هوشیار باشید و برای همه مقدسین دعا کنید.» (6:18). به دفعات دعایی که پولس فرض میکند به آن نیاز داریم توجه کنید: «همیشه». ما نه تنها باید برای خودمان دعا کنیم، بلکه باید برای دیگران نیز دعا کنیم. یک امتیاز و مسئولیت در شاگردی ما این است که برای دیگران دعا کنیم - یا شفاعت کنیم، عملی که پولس آن را "دعا کردن برای همه مقدسین" می نامد (6:18).
رشته های خواندن کتاب مقدس و دعا از نظر روحی برای روح ما مفید است و بنابراین دشمن این اعمال را تحقیر می کند. شاگردانی باشیم که بدانیم وسیله فیض، وسیله نشاط و تغذیه معنوی است. از طریق این رشتهها، ما از فیض و محبت خدا نسبت به خود در مسیح لذت میبریم و لذت میبریم.
احکام
دو آیین در عهد جدید عبارتند از غسل تعمید و شام خداوند. هر دو آیین در زندگی کلیسای محلی اتفاق می افتد.
عیسی در متی 28: 18-20 به آیین تعمید اشاره می کند. او شاگردان خود را مأمور می کند تا شاگردان بسازند و «آنها را به نام پدر و پسر و روح القدس تعمید دهند» (متی 28:19). غسل تعمید نشانه عهد جدیدی است که مسیح گشایش داده است (رجوع کنید به ارم. 31:31-34؛ مرقس 1:8)، و بنابراین برای کسانی است که با ایمان به عهد جدید تعلق دارند.
غوطه ور شدن در آب های غسل تعمید تصویری از اتحاد ما با مسیح است (رومیان 6: 3-4)، و پس از اینکه با ایمان به ندای انجیل خداوند پاسخ می دهیم، مرحله ای از اطاعت است (متی 28:19). چه چیز شگفت انگیزی است که غسل تعمید خود را به یاد بیاوریم، هنگامی که اظهار ایمان خود را در حضور مردم خدا علنی کردید. غسل تعمید باعث تقویت روح می شود و مشاهده غسل تعمید باعث شادی می شود. همانا حکم غسل تعمید وسیله فیض قوم خداست.
شام خداوند یکی دیگر از احکام مسیحیان است. در شبی که عیسی شام آخر را با شاگردانش خورد، درباره نان گفت: «این بدن من است که برای شما داده شده است. این را به یاد من انجام دهید» (لوقا 22:19). و در مورد جام گفت: "این جامی که برای شما ریخته می شود عهد جدید در خون من است" (22:20). پولس رسول این دستورات را به قرنتیان تکرار کرد و اهمیت این حکم را در زندگی قوم خدا تأیید کرد (اول قرنتیان 11:23-26).
گرفتن شام خداوند - که به عنوان عشای ربانی یا عشای ربانی نیز شناخته می شود - وسیله فیض است. قوم خدا ذهن خود را بر قدرت صلیب متمرکز می کنند که خداوند عیسی بدن و خون خود را بر آن بخشید. شاگردان عهد جدید، پیروزی مسیح و کار جانشینی او را به یاد می آورند. همانطور که ما عمداً در مورد این چیزها تعمق می کنیم، روح کسانی را که برای یادآوری جمع می شوند، تقویت می کند.
برای بهره مندی از ابزار فیض در تعلیم کتاب مقدس شرکتی، انجام دعا، و اجرای احکام، مسیحیان باید به یک کلیسا تعلق داشته باشند.
-
بحث و تأمل:
-
نویسندگان کتاب مقدس یک شاگرد مطیع و شکوفا را تصور نمی کنند که از کلیسای خداوند عیسی مسیح جدا باشد. ما باید به یک کلیسای محلی تعلق داشته باشیم تا یاد بگیریم آنچه را که عیسی دوست دارد دوست داشته باشیم. و عیسی کلیسا را دوست دارد.
یک عروس باج گرفته
هنگامی که عیسی بر روی صلیب درگذشت، برای عروس خود - کلیسا - مرد (افس. 5:25). او "سر کلیسا، بدن او و خود نجات دهنده آن است" (5:23). قوم خدا عروس و بدن خداوند عیسی هستند و او عهد خود را با قوم خود از طریق پیروزی صلیب محکم کرده است. او قومی را از هر قبیله، زبان، قوم و قوم فدیه داد (مکاشفه 5:9).
درک ماهیت شرکتی مردم عیسی مهم است زیرا فرهنگ اطراف ما بسیار فردگرا است. با این حال، تبدیل شامل یک واقعیت شرکتی و نه تنها فردی است. پولس به قرنتیان گفت: «اکنون شما بدن مسیح و اعضای آن هستید» (اول قرنتیان 12:27). همانطور که بدن انسان به اجزای مختلف خود نیاز دارد، کلیسا نیز به مسیحیان خود برای پیوستن، خدمت و تعالی بدن محلی نیاز دارد.
کلیسای اولیه در روز خداوند برای آواز خواندن، دعا کردن، شنیدن کلام خدا، بخشش از منابع خود و اجرای احکام گرد آمدند. مسيحيان مدعي اين مسئوليت و امتياز اتصال به جامعه محلي از مؤمنان را دارند. هموطنان مسیحی افرادی هستند که مسیح برای آنها مرد (اول قرنتیان 8:11)، و بنابراین تعهد ما به خداوند ما را نسبت به قوم او بی تفاوت نخواهد گذاشت. مسیحیان نسبت به کلیسای مسیح تمایل خاصی دارند. این تمایل شامل چه چیزهایی است؟
یکی دیگر
به منظور اطاعت از آنچه نویسندگان کتاب مقدس به مسیحیان دستور می دهند، یک ارتباط فرضی با یک بدنه محلی از مؤمنان اعتراف کننده به عنوان زمینه چنین اطاعتی وجود دارد. وقتی نامه رومیان رسید، آن را برای کلیسا خوانده شد. وقتی نامه فیلیپیان فرستاده شد، کلیسا آن را دریافت کرد. وقتی دو نامه پولس در تسالونیکی خوانده شد، در کلیساها خوانده شد. هنگامی که یوحنا کتاب مکاشفه را برای خوانندگانش فرستاد، آن را به هفت کلیسا در آسیا فرستاد.
نامه های عهد جدید حضور و اهمیت جوامع محلی کلیسا را که به انجیل اعتراف می کردند، فرض می کرد. این کلیساها که در ابتدا در خانهها جمع میشدند، متشکل از مؤمنانی از بخشهای مختلف جامعه بودند. برده و آزاد با هم عبادت کردند. زن و مرد با هم عبادت می کردند. یهودی و غیریهودی با هم عبادت می کردند. پیر و جوان با هم عبادت می کردند. همه اینها که در مسیح متحد شدهاند، تشویق میشوند که به شیوههایی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند که ثمره کار نجاتبخش خدا را در زندگیشان به نمایش بگذارند.
پولس مسیحیان را به تحمل یکدیگر دعوت کرد (افسسیان 4: 2)، حقیقت را برای یکدیگر بخوانند (افسسیان 5: 19)، یکدیگر را ببخشند (کولس. 3: 13)، تعلیم دهند و به یکدیگر پند دهند (کولسیان 3: 16)، مراقب یکدیگر باشند (اول قرنتیان 12:25)، به یکدیگر خدمت کنند (غلاطیان 5:9 و به یکدیگر محبت کنند. دیگری (اول پطرس 4:8). تنها زمانی می توان از این بخش های «یکدیگر» اطاعت کرد که مؤمنان حیات کلیسای محلی را برای اطاعت مسیحی تشخیص دهند.
دوست داشتن خدا و خلق خدا
اگر کسی بگوید: «من میتوانم از عیسی پیروی کنم، اما به کلیسا نیازی ندارم»، آنها سعی میکنند آنچه را که کتاب مقدس در کنار هم نگه میدارد جدا کنند، و هیچ اختیاری برای انجام آن ندارند. در نامه معروف به اول یوحنا، در سرتاسر فصل های آن در مورد محبت به قوم خدا پندهایی وجود دارد. مثال های زیر را در نظر بگیرید.
در اول یوحنا 1: 7، راه رفتن در نور با مشارکت مسیحی مرتبط است. دوست داشتن «برادر» یا «خواهر» خود در مسیح، نشانه ماندن در نور است (اول یوحنا 2: 9-11). فقدان عشق به مسیحیان نشانه مرگ روحانی است (اول یوحنا 3:10). در اول یوحنا 3:11، پیام دیرینه ای که خوانندگان باید بدانند این است که "ما باید یکدیگر را دوست داشته باشیم." مثال مسیحی که جان خود را برای ما فدا کرد، باید عشق ما را به گونه ای فداکارانه شکل دهد، که «ما باید جان خود را در راه برادران فدا کنیم» (اول یوحنا 3:16).
دوست داشتن دیگران گران است. اغلب زمان، صبر، سرمایه گذاری و منابع نیاز دارد. در جامعهای که به مصلحت، کارآمدی و خود اهمیت میدهد، عشق کتاب مقدس ضد فرهنگی است. و تعلق داشتن به کلیسای محلی و دوست داشتن آن ضد فرهنگی است. اما استدلال یوحنا صریح و روشن است: اگر کسی بگوید: "من خدا را دوست دارم"، اما مسیحی خود را تحقیر کند، ادعای بیهوده است، زیرا "کسی که برادر خود را که او را دیده دوست ندارد، نمی تواند خدایی را که ندیده است دوست داشته باشد" (اول یوحنا 4:20).
بر اساس استدلال نویسندگان کتاب مقدس، عشق به خدا و دوست داشتن قوم او راههای رقیب نیستند. در عوض، اطاعت از خدا مستلزم جهت دهی زندگی ما به سمت آنچه مطابق کلام خدا مهم است. و کلیسای مسیح مهم است. خدا قوم خود را مأمور کرده است تا انجیل را به جهان برسانند.
مردمی با گنج
ایمانداران نور مسیح و انجیل را در درون خود دارند (دوم قرنتیان 4: 6-7). ما کوزه های گلی هستیم با گنجی باشکوه. خداوند ظروف سفالی خود را مأمور کرده است تا تعالیات مسیح را اعلام کند (متی 28:19-20؛ اول پطرس 2:9). تعلق به یک کلیسای محلی تعهدی به این مأموریت بزرگتر خدا در جهان است.
در کلیساهای اشباع شده از کتاب مقدس و کلام محور، مؤمنان انجیل را می شنوند (در موعظه، تعلیم و دعا)، انجیل را می خوانند (در اشعار صحیح اعتقادی ترانه هایی برای عبادت)، و انجیل را می بینند (در آیین های تعمید و شام خداوند). مسیحیان این گنج را در اختیار ندارند تا آن را پنهان کنند، بلکه برای اینکه آن را به نمایش بگذارند، در آن شادی کنند و آن را بشارت دهند. ما به کلیسای محلی نیاز داریم تا از نظر روحی شکوفا شویم و مأموریت خدا را در میان ملت ها انجام دهیم.
در میان توهمات و سردرگمی های اجتماعی، مسیحیان حقیقت را می دانند، تعلیم می دهند و به آن پایبند هستند. گنجینه مسیح و انجیل در برابر تاریکی جهان پیدایش 3 می درخشد. در واقع، ما نور جهان هستیم زیرا مسیح را داریم (متی 5:14؛ یوحنا 8:12). و به عنوان مسیحیان، ما این مسئولیت را داریم که برای "ایمانی که یک بار برای همیشه به مقدسین تحویل داده شد" (یهودا 3) مبارزه کنیم. ما آنچه را که به ما منتقل شده است مراقبت می کنیم و با انتقال بیشتر آن به نسل بعدی صادقانه از آن مراقبت می کنیم.
گنجینه انجیل قبل از ما بود و از ما بیشتر خواهد ماند. پس این چه امتیازی است که بخشی از خلق خدا باشیم و به اهداف پیروزمندانه خداوند در جهان بپیوندیم.
-
بحث و تأمل:
-
مسیحی بودن به چه معناست؟ به معنای انواع چیزهای واقعی است. ما با قدرت روح از طریق انجیل بخشیده شده و جدید می شویم. ما شاگردانی هستیم که عیسی را در مسیر زندگی دنبال می کنیم. ما کسانی هستیم که به پیروزی مرگ، رستاخیز و عروج مسیح اعتراف می کنیم. ما بر اساس آهنگ ایمان و توبه حرکت می کنیم تا قلب خود را به سوی حکمت هدایت کنیم و از حماقت دور کنیم.
مسیحی بودن باید به لطف خدا نجات یابد و حفظ شود. این باید از طریق ایمان عادل شمرده شود، به کلیسای او ملحق شود و توسط روح او مأمور شود. مسیحی بودن نتیجه رحمت خداوند است که بر قلب مرده در تاریکی کار می کند و آن را در نور زنده می کند.
زندگی مسیحی زندگی در مسیح ماندن، حفظ کلام او و به بار آوردن میوه روح او است. این یک زندگی متقابل است که به شکوه می انجامد. این اتحاد با مسیح است که از طریق او برای گناه مردیم و از قدرت و سلطه گناه برخاسته ایم.
در سخنان به یاد ماندنی پولس در غلاطیان 2:20، "من با مسیح مصلوب شده ام. این دیگر من نیستم که زندگی می کنم، بلکه مسیح هستم که در من زندگی می کند. و زندگی را که اکنون در جسم میگذرانم، با ایمان به پسر خدا میگذرانم که مرا دوست داشت و خود را برای من فدا کرد.»
عیسی مرا دوست دارد، این را می دانم، زیرا کتاب مقدس به من چنین می گوید.
—-
میچ چیس کشیش موعظه در کلیسای باپتیست Kosmosdale در لوئیزویل است، و او دانشیار مطالعات کتاب مقدس در حوزه علمیه باپتیست جنوبی است. او نویسنده چندین کتاب از جمله کوتاه از شکوه و رستاخیز امید و مرگ مرگ. او مرتباً در Substack خود به نام «الهیات کتاب مقدس» می نویسد.