فهرست مطالب
درک اصل بدن
مرحله 1: انگیزه صحیح
مرحله ۲: شخصیت درست
مرحله 3: وحدت حق
مرحله 4: هدایای مناسب
مرحله 5: رهبران راست
مرحله 6: وزارت حق
درک اصل بدن
مرحله 1: انگیزه صحیح
مرحله ۲: شخصیت درست
مرحله 3: وحدت حق
مرحله 4: هدایای مناسب
مرحله 5: رهبران راست
مرحله 6: وزارت حق
توسط گرانت کسلبری
اگر به شما بگویم رازی در رشد معنوی شما وجود دارد که اکثر مسیحیان امروزی هرگز آن را کشف نکرده اند، چه می شود؟ اگر به شما بگویم کاتالیزوری برای رشد فیض شما وجود دارد که اگر نتوانید از آن استفاده کنید، شما را از رسیدن به بلوغ کامل در سیر مسیحیتان باز میدارد، چه؟ اگر به شما بگویم که اگر این راز را نمی دانستید، هرگز به شناخت کامل خدا نخواهید رسید، چه می شود؟ من ممکن است در مورد چه چیزی صحبت کنم؟ راز چیست؟
پولس رسول به وضوح به ما می گوید که راز زندگی شما در کلیسا است! من آن را "اصل بدن" می نامم. اصل به شرح زیر است: مسیح مقرر کرد که بالاترین رشد معنوی ما از طریق مشارکت ما در بدن او، کلیسا، اتفاق بیفتد. هیچ مسیحیت "تکاور تنها" وجود ندارد. هیچ غول معنوی منزوی وجود ندارد. هیچ گوشه نشین از نظر معنوی بالغی در غارها زندگی نمی کند. درختان Red Wood در حال رشد با هم یافت می شوند و یک جنگل بزرگ سکویا را تشکیل می دهند. در مورد مسیحیان غول پیکر نیز همینطور است. مسیحیان غول پیکر در اجتماع با غول های دیگر رشد می کنند. مسیح ثابت کرد که مرکز شاگردی او کلیسا خواهد بود. او غول های روحانی خود را - با هم - از طریق زندگی کلیسا می سازد. پولس در افسسیان 4: 13-14 می گوید که مسیح بدن را خواهد ساخت:
تا زمانی که همه ما به وحدت ایمان و معرفت پسر خدا، به بلوغ مردانگی، به اندازه قد و قامت کامل مسیح دست یابیم، تا دیگر فرزند نباشیم، امواج به این طرف و آن طرف پرتاب شده و هر باد تعالیم، حیله انسانی، حیله گری در نقشه های فریبکارانه آن را حمل می کند..
در این آیات به تأکید پولس بر «بلوغ» توجه کنید. او زندگی مسیحی را به عنوان پیشرفتی توصیف می کند که در آن ما از نوزادان روحانی در مسیح به «مردی بالغ» تبدیل می شویم. کلمه اصلی بالغ است teleios و به معنای رسیدن به حالت "کمال" یا "کاملاً رشد یافته" است. این ایده رشد کامل به عنوان شاگردان مسیحی کاملاً رشد یافته است. پولس از همین کلمه در اول قرنتیان 14:20 استفاده میکند، وقتی میگوید: «برادران، در فکر فرزند نباشید. در بدی ها نوزاد باشید، اما در فکر خود بالغ باشید.» همچنین در افسسیان 4:13 توجه کنید که این فرآیند چگونه انجام می شود. «تا زمانی که همه ما به وحدت ایمان و معرفت پسر خدا دست یابیم، به بلوغ مردانگی نائل شویم...» کل «بدن» با هم درگیر این روند رشد مسیحی است، تا زمانی که «همه ما به بلوغ برسیم». این طرح خدا این است که بلوغ معنوی از طریق زندگی در کلیسا حاصل شود. یا برای بیان منفی، هرگز به رشد کامل خود که خدا برای زندگی شما در خارج از کلیسا طراحی کرده است نخواهید رسید.
کوانتیکو زندگی مسیحی
به منظور تشریح کامل این اصل، اجازه دهید موضوع آموزش یک افسر نیروی دریایی جدید را مطرح کنم - چیزی که در آن تجربه دست اولی دارم. به منظور آموزش یک افسر جدید تفنگداران دریایی، سپاه تفنگداران دریایی پیوندهای YouTube را ارسال نمی کند تا بتوانید راهپیمایی در مسیر خود را یاد بگیرید. همچنین برای شما نوار کششی ارسال نمی کنند تا بتوانید کشش های خود را تمرین کنید. همچنین یک مربی گروهبان به خانه شما نمی فرستند تا شخصاً شما را آموزش دهد. چرا؟ زیرا تمرین فردی نیست.
برای تبدیل شدن به یک افسر دریایی، باید سوار هواپیما شوید و به فرودگاه ریگان یا دالس پرواز کنید، از آنجا در نهایت به جنوب به یک انبار آموزشی کوچک مرطوب در رودخانه پوتوماک به نام کوانتیکو منتقل خواهید شد. آنجاست که شما در یک سنت بیش از صد ساله آموزش افسران دریایی به نام مدرسه کاندیدای افسری نیروی دریایی (OCS) غوطه ور می شوید. به محض رسیدن، سر شما تراشیده می شود. شما هر روز صبح ساعت چهار برای تمرین بدنی شدید که توسط یک تفنگدار دریایی سلطنتی بریتانیا هدایت می شود از خواب بیدار خواهید شد. و این تازه آغاز روز شماست! ساعتها کلاسهای آموزش دریایی، تمرین روی عرشه رژه، تمرینهای رهبری و آموزش هنرهای رزمی دنبال میشود. این سخت گیری برای هفته ها در رویایی بی وقفه ادامه دارد. شاید معروف ترین چیز در مورد کوانتیکو نهر باتلاق مانندی در نزدیکی آن به نام «کویگلی» باشد. آب از گل کدر است. اغلب مارها را می توان دید که از تفنگداران دریایی به سمت کم عمق آن فرار می کنند. بنابراین، در چیزی که به نظر طنز دریایی به نظر می رسید، که توسط برخی از مربیان گروهبان سادیست دوران گذشته فکر می شد، شخصی تصمیم گرفت که بسیاری از رویدادهای آموزشی باید با شنا کردن، دویدن یا حمل کنده ها از طریق کویگلی به پایان برسد!
هیچ کس نمی تواند سختی های OCS دریایی را به تنهایی انجام دهد. همه این تمرینات با دیگر افسران دریایی آینده در جوخه و گروهان من تکمیل شد. با هم تمرین کردیم. همدیگر را بلند کردیم ما به دنبال یکدیگر بودیم. یکی از سربازان نیروی دریایی، که در حال پرش به سمت افسر بود، به من یاد داد که چگونه قفسه (تخت)م را درست کنم و تفنگم را تمیز کنم تا بتوانم بازرسی کنم. دیدن رفیقتان در پنجاه یاردی جلوتر به شما انگیزه می دهد که در میان کویگلی بدوید و شنا کنید. در حین انجام حرکات کششی، افسر نیروی دریایی آینده که در مقابل شما قرار دارد، در حال شمارش حرکتهای شماست و شما را تشویق میکند تا جلوتر بروید. حفاری کردیم با هم. خوردیم با هم. راهپیمایی های طولانی می رفتیم با هم. ما به آزادی رفتیم با هم همه چیز انجام شد با هم. و وقتی بالاخره از Marine OCS فارغ التحصیل شدیم، در سراسر عرشه رژه راهپیمایی کردیم با هم. داشتیم با هم به افسران دریایی جعل شده است. رشد معنوی ما هم همینطور است. مسیح کلیسا را طوری طراحی کرد که یک کوانتیکو معنوی باشد - مکانی که غول های معنوی در آن جعل می شوند با هم
استعاره ای که پولس اغلب در عهد جدید به کار می برد، بی شباهت به این استعاره نیست (روم. 12؛ اول قرن 12؛ افس. 4 را ببینید). همانطور که قبلاً دیده شد، پولس دوست داشت کلیسا را به عنوان یک توصیف کند بدن. البته این استعاره ای است که خداوند عیسی به پولس در جاده دمشق آموخت، وقتی از او پرسید: "شائول چرا مرا آزار می دهی؟" (اعمال رسولان 9:4). این ایده پل را ناراحت کرد. چه زمانی خداوند عیسی را مورد آزار و اذیت قرار داد؟ عیسی پیروان خود را با خود، به عنوان بخشی از بدنش، برابر میدانست، و بنابراین آزار و اذیت بدن او، آزار و اذیت مسیح بود. این واقعیت معنوی است که ما را وادار می کند تا در یک «بدن» یا «مجمع» محلی رشد کنیم. هر مسیحی باید تلاش کند تا در یک بدن محلی شبیه مسیحیت را تربیت کند، جایی که به بلوغ روحانی ترغیب شود.
برای درک کاملتر این اصل بدن، باید به جایی در کتاب مقدس برویم که در آن به وضوح بیان شده است: افسسیان فصل چهارم. در شانزده آیه اول این فصل، پولس رسول توصیفی قوی از نحوه عملکرد کلیسا در تقدیس ما به ما می دهد. ما قبلاً چندین آیه از این بخش را دیدهایم، اما این بخش به طور کامل در اینجا آمده است:
بنابراین، من که زندانی خداوند هستم، از شما میخواهم که به گونهای رفتار کنید که شایسته دعوتی است که به آن فراخوانده شدهاید، با کمال فروتنی و ملایمت، با شکیبایی، با محبت یکدیگر را تحمل کنید، مشتاق حفظ وحدت روح در پیوند صلح. یک بدن و یک روح وجود دارد - همانطور که شما به امید واحدی که متعلق به دعوت شماست فراخوانده شدید - یک خداوند، یک ایمان، یک تعمید، یک خدا و یک پدر همه، که بر همه و از طریق همه و در همه است. اما فیض به هر یک از ما بر اساس میزان هدیه مسیح داده شد. از این رو میگوید: «هنگامی که به اوج رسید، گروهی از اسیران را رهبری کرد و به مردان هدیه داد.» (در گفتن "او عروج کرد"، معنی آن چیست جز اینکه او به نواحی پایین، یعنی زمین نیز نازل شده است؟ آن که نازل شد، کسی است که از همه آسمانها نیز بالا رفت تا همه چیز را پر کند.) و به رسولان، انبیا، مبشرین، شبانان، و معلمان و معلّمان برای ساختمان سازی، داد. مسیح، تا زمانی که همه ما به وحدت ایمان و معرفت پسر خدا، به بلوغ مردانگی، به اندازه قد و قامت کامل مسیح دست یابیم، تا دیگر فرزند نباشیم، امواج به این طرف و آن طرف پرتاب شده و با هر باد تعالیم، حیله انسانی، حیله گری در نقشه های فریبکارانه حمل می شوند. در عوض، با گفتن حقیقت در عشق، باید از هر جهت در او که سر است، در مسیح بزرگ شویم، از او که تمام بدن، با هر مفصلی که با آن مجهز شده است، به هم متصل شده و به هم متصل است، وقتی هر عضو به درستی کار می کند، بدن را به گونه ای رشد می دهد که خود را در عشق می سازد.
پولس آموزش ما را با اساسی ترین چیز آغاز می کند: نگرش ما. برای تمرین صحیح در بدن مسیح، به انگیزه مناسب نیاز دارید. پولس این انگیزه را در افسسیان 4: 1 تعریف می کند: "پس من که زندانی برای خداوند هستم، از شما می خواهم که به گونه ای رفتار کنید که شایسته دعوتی باشد که به آن دعوت شده اید..."
البته پولس به تازگی توضیح داده است که رستگاری کاملاً از طریق فیض از طریق ایمان است (افس. 2:8-9). اما پس از دریافت این دعوت به فیض برای نجات، اکنون باید «به شیوهای که شایسته این دعوت است گام برداریم». پیاده روی به الگوی کلی زندگی ما اشاره دارد. به عنوان مثال، پولس در افسسیان 5: 2 می گوید: "در عشق راه بروید، همانطور که مسیح ما را دوست داشت و خود را برای ما تسلیم کرد." او در افسسیان 5: 15 میگوید: «پس با دقت بنگرید که چگونه راه میروید، نه بهعنوان بیعاقل، بلکه عاقل.» ما باید «شایسته راه برویم» به دلیل تمایل به ارج نهادن به خدا به خاطر کاری که او برای نجات جان ما انجام داده است. ما باید به خاطر تمام کارهایی که او برای ما انجام داده است، شایسته گام برداریم. رفتار مقدس هرگز نتیجه تلاش برای جلب لطف خدا نیست، بلکه نتیجه این است که قبلاً مورد لطف خدا قرار گرفته است. کسانی که به فیض نجات یافته اند، می خواهند در فیض راه بروند. واقعیت شیرین رستگاری ما را به زندگی خداپسندانه در بدن مسیح تشویق می کند. این انگیزه ماست. و این تنها انگیزه است.
یک سوالی که در این مرحله باید از خود بپرسیم این است: اگر لطف و رستگاری خداوند ما را به زندگی مقدس ترغیب نمی کند، آیا واقعاً فیض را درک می کنیم؟ برای پل، پاسخ قاطعانه «نه» است! او در فصل ششم رومیان به شیوایی می نویسد که هیچ گناهکار نجات یافته ای به طور عمدی به زندگی با گناه معمول ادامه نمی دهد. "ممکن است هرگز نباشد!" او می گوید (روم. 6: 2). بنابراین اگر تمایلی به اطاعت از مسیح نداریم، باید به حقیقت انجیل بازگردیم و با ایمان تسلیم او شویم. این تنها جایی برای شروع است.
پس از درک انگیزه خود، باید شروع به عملکرد در بدن با ویژگی های شخصیتی مناسب کنیم. به عبارت دیگر، ما باید کلیسا را با فضایل درست درگیر کنیم. همانطور که وزنه برداران با ذهنیت متمرکز بر انفجار، صلابت و استقامت وارد ورزشگاه می شوند و همانطور که دوندگان با ذهنیت متمرکز بر سرعت، سرعت و استقامت وارد مسابقه می شوند، مسیحی نیز باید با تمرکز بر فضایل صحیح وارد کلیسا شود. این فضایل را می توان در کلمه «مسیح وار» خلاصه کرد. پولس این شباهت مسیحی را از بین می برد به پنج فضیلت او می نویسد: «با کمال فروتنی و ملایمت، با صبر و بردباری با یکدیگر در عشق، مشتاق حفظ وحدت روح در پیوند صلح».
فضایل به شرح زیر است: فروتنی, ملایمت, صبر, بردباری، و یک اشتیاق به حفظ وحدت معنوی (افس. 4:2، 3). دو فضیلت اول مربوط به طرز فکری است که باید نسبت به خود داشته باشیم (تواضع، ملایمت). فضیلت سوم و چهارم با طرز فکر ما نسبت به دیگران (صبر، بردباری) سروکار دارد. و فضیلت پنجم واقعاً بیانیه ای خلاصه کننده درباره طرز فکر عمومی نسبت به کلیسا است (حفظ "وحدت روح در پیوند صلح").
پنج فضیلت مسیح مانند
نوع فضیلت | فضایل در کلیسا (مسیح مانند) | |
طرز فکر نسبت به خودمان | فروتنی (افس. 4:2) | ملایمت (افس. 4:2) |
طرز فکر نسبت به دیگران | صبر (افس. 4:2) | بردباری (افس. 4:2) |
طرز فکر نسبت به کلیسا | مشتاق حفظ وحدت روح (افس. 4:3) |
در اینجا به تعاریف کلی از فضایل اشاره می شود:
فروتنی – گرفتن جایگاه پایین؛ تا بدانی که واقعاً در پیشگاه خدا کیستی؛ برای اینکه دیگران را بر خود مقدم داشته باشید پولس از همین کلمه در فیلیپیان 2: 3 استفاده میکند: «هیچ کاری را از روی جاهطلبی یا خودپسندی انجام ندهید، بلکه با فروتنی دیگران را مهمتر از خود بدانید.»
ملایمت - عمل به نرمی؛ مهار قدرت؛ نه نشان دادن روحیه سلطه جویانه بلکه روحیه مهربانی. اگر تا به حال استادی داشتهاید که فکر میکرده است، احتمالاً با مردم به شیوهای مغرور و سلطهجویانه رفتار کرده است. ملایمت دقیقا برعکس است. ارتباط نزدیکی با تواضع دارد، زیرا حالتی از فروتنی و فروتنی است. افسسیان 4: 32 را می توان به عنوان تعریفی برای ملایمت استفاده کرد: "با یکدیگر مهربان باشید، مهربان باشید، یکدیگر را ببخشید، همانطور که خدا در مسیح شما را بخشید."
صبر - حالت حفظ آرامش تحت فشار. وقتی دیگران انتظارات ما را برآورده نمی کنند، باید صبر و حوصله به خرج دهیم. من به این فکر می کنم که سعی کنم ماشین خانوادگی خود را برای یک سفر طولانی بسته بندی کنم. هر پدر و مادری از چالشهای تلاش برای آمادهکردن کودکان برای سفر و «اجبار» اجتنابناپذیر که نتیجه آن میدانند، میدانند. اما «صبر» میوه ای است که روح القدس در زندگی ما تولید می کند (غلاطیان 5:22). به لطف خدا، ما میتوانیم و باید «آرام» بمانیم، حتی زمانی که در دیگران با مشکلاتی مواجه میشویم.
تحمل یکدیگر در عشق - مانند صبر بالا، این فضیلت با رنج طولانی سروکار دارد. به تعبیری به این معناست که ما کسی را با وجود کمبودها می پذیریم. چه چیزی ما را قادر به انجام این کار می کند؟ عشق! محبت مسیح ما را وادار می کند که «یکدیگر را تحمل کنیم». پولس در اول قرنتیان 13:7 میگوید: «[7] عشق همه چیز را تحمل میکند، همه چیز را باور دارد، به همه چیز امیدوار است، همه چیز را تحمل میکند.» نکته مهمی که در این مورد باید به خاطر بسپاریم این است که پروردگار ما از هر یک از ما خسارات زیادی دارد. هر یک از ما سزاوار این هستیم که یک طرد شده باشیم. اما مسیح در محبت و فیض خود ما را می پذیرد. او با وجود نافرمانی ما با ما تحمل می کند. بنابراین همانطور که مسیح با ما بسیار تحمل می کند، ما نیز باید با سایر ایمانداران تحمل کنیم.
مشتاق حفظ وحدت روح - این یک فضیلت خلاصه است که زندگی ما در کلیسا را در بر می گیرد. ما باید نسبت به حفظ وحدت بدنی که روح القدس آفریده هوشیار باشیم. هرگز در عهد جدید به مسیحی گفته نشده است که وحدت ایجاد کند. بلکه به مسیحیان گفته می شود که وحدتی را که روح القدس قبلاً ایجاد کرده است حفظ کند. این تمایز بسیار مهمی است که باید به آن توجه داشت، زیرا ما در جهانی انجیلی زندگی می کنیم که بر جهان گرایی، آشتی نژادی، و انواع دیگر راهبردهای وحدت بخش که همه از درک اصل وحدت معنوی کتاب مقدس ناتوان هستند، تأکید می کند. ما هرگز وحدت ایجاد نمی کنیم. در واقع، ما نمی توانیم. بلکه روح القدس وحدت ایجاد می کند و سپس ما به حفظ آن دعوت می شویم. عبارتی که پولس رسول برای توصیف این وحدت به کار می برد «در پیوند صلح» است. کلمه ای که او برای "پیوند" استفاده می کند همان کلمه ای است که برای توصیف تاندون ها یا رگه های بدن انسان به کار می رود.sundesmos). او از همین کلمه در کولسیان 3:14 استفاده میکند، «و بالاتر از همه اینها محبت بپوشید که همه چیز را در هماهنگی کامل به هم پیوند میدهد.» آنچه پولس می گوید این است که روح القدس قبلاً ما را در صلح و محبت با سایر مسیحیان به هم پیوند داده است. این پیوند فراتر از ملیت ها، زبان ها و فرهنگ هاست. این یک پیوند معنوی است. یکی از اهداف اصلی شیطان، از بین بردن این پیوند است، که او اغلب در جماعت های محلی انجام می دهد. پس دستور پولس این است که در حفظ این وحدت روحانی هوشیار باشیم و به شیطان جای پایی ندهیم.
برای اینکه هر کلیسا به درستی عمل کند، باید بر اساس وحدت درست بنا شود. گویی برای ارضای کنجکاوی ما، پولس ماهیت آن را توصیف می کند. او میگوید: «یک بدن و یک روح است - همانطور که شما به امید واحدی که متعلق به دعوت شماست فراخوانده شدید - خداوند واحد، ایمان واحد، تعمید واحد، خدای واحد و پدر همه، که بر همه و از طریق همه و در همه است» (افس. 4:4-6).
متوجه خواهید شد که پولس هفت "یکپارچه کننده معنوی" را فهرست می کند. دانشجوی متفکر کتاب مقدس به یاد خواهد آورد که هفت عددی از کمال است. یک عدد الهی است. به عبارت دیگر، وحدتی که پولس توصیف می کند یک وحدت کامل است. در متن اصلی یونانی، پولس حتی از عبارت "There is" در ابتدای آیه چهار استفاده نمی کند. او فقط می گوید: "یک بدن، یک روح ..." و غیره. او در توصیف این وحدت، اظهارات ساده ای را فهرست می کند که همگی با کلمه «یک» قابل توصیف هستند. با نگاهی به این وحدت کامل، روشن میشود که مسیح ما را کاملاً «یک» در خود قرار داده است. یکی دیگر از جنبه های جالب توجه این است که وحدت در جنبه های هر یک از افراد الوهیت توصیف می شود. سه متحد کننده اول توسط روح القدس ایجاد می شوند (یک بدن، یک روح و یک امید که متعلق به دعوت ماست). سه متحد کننده دوم توسط پسر (یک خداوند، یک ایمان و یک تعمید) ایجاد می شوند. سرانجام، هفتمین متحد کننده توسط پدر (پدر یکتا از همه، "که بر همه و از طریق همه و در همه است") ایجاد می شود.
هفت متحد کننده معنوی
عضو تثلیث | وحدتبخشهای روحانی در افسسیان 4: 4-6 | ||
خداوند روح القدس | 1) یک بدن | 2) یک روح | 3) یک امید که متعلق به تماس ماست |
خدا پسر | 4) یک پروردگار | 5) یک ایمان | 6) یک غسل تعمید |
خدای پدر | 7) خدا و پدر واحدی که بر همه و در همه است |
هنگامی که مارتین لوید جونز از طریق افسسیان 4 موعظه کرد، پیام جداگانهای را در مورد هر یک از این هفت متحد کننده انجام داد. ما زمان زیادی برای صرف هر یک از آنها نداریم، اما مطالعه کامل روی هر یک بسیار غنی است. در اینجا یک خلاصه کوتاه تر آمده است:
1) یک بدن - کلیسا با هم در مسیح در یک بدن روحانی متحد شده است. پولس در رومیان 12:5 میگوید: «بنابراین ما، اگر چه بسیار، در مسیح یک بدن هستیم و هر یک اعضای یکدیگر هستیم.» او همچنین در کولسیان 3: 15 میگوید: «و صلح مسیح در دلهای شما حاکم باشد که در یک بدن به سوی آن فرا خوانده شدهاید.» این عکس کلیسا است. مسیح ما را در یک موجود زنده به قدرت روح با هم پیوند داده است. پولس در اول قرنتیان بیان می کند که ما اعضا یا اعضای مختلف بدن هستیم (اول قرنتیان 12:14)، و این وحدت ارگانیک اعضا را به شیوه ای خیره کننده توصیف می کند:
همانطور که هست، اجزای زیادی وجود دارد، اما یک بدن. چشم نمی تواند به دست بگوید "من به تو نیازی ندارم" و سر به پاها نمی تواند بگوید "من به تو نیازی ندارم". برعکس، اعضای بدنی که ضعیفتر به نظر میرسند، ضروریاند، و به آنجاهایی از بدن که کمتر شرافتمندتر میپنداریم، عزت بیشتری میدهیم، و اعضای غیرقابل نمایش ما با حیا بیشتری رفتار میکنند، که اعضای ظاهرپذیرتر ما نیازی به آن ندارد. اما خدا بدن را چنان تشکیل داده است و به قسمتی که فاقد آن است احترام بیشتری می بخشد، که ممکن است در بدن تفرقه وجود نداشته باشد، بلکه اعضاء مراقبت یکسانی نسبت به یکدیگر داشته باشند. اگر یکی از اعضا رنج می برد، همه با هم رنج می برند. اگر یک عضو مورد احترام قرار گیرد، همه با هم شادی کنند.
2) یک روح - علاوه بر این، هر مسیحی توسط همان روح القدس ساکن است. این بدان معناست که هر مسیحی از «تولد جدید» تجربه روحانی یکسانی دارد (یوحنا 3: 5-8). هر مسیحی تعامل یکسانی با «طبیعت الهی» دارد (دوم پطرس 1:4). هر مسیحی از نظر روحی در روح پاک می شود (حزکا 36:25). هر مسیحی همان نوع میوه روحانی تولید می کند (غلاطیان 5:22). پولس در اول قرنتیان 12:13 می گوید: «همه ما از یک روح می نوشیم.» او قبلاً در افسسیان میگوید: «ما با روحالقدس موعود مُهر شدهایم» (افسسیان 1:13).
پس زندگی روحانی مسیحی برای هر مسیحی تا حد زیادی مشابه است. بدیهی است که همه ما آزمایش ها و تجربیات منحصر به فرد خود را داریم، اما همه اینها از طریق همان روح القدس انجام می شود. وقتی بزرگ شدم، با مادرم فیلم های Anne of Green Gables را تماشا می کردم. در فیلمها، آن اغلب از نزدیکترین دوستانش به عنوان «ارواح خویشاوند» یاد میکرد. تصور این بود که دوستی آنها به دلیل "روح" یا علایق مشترک آنها به هم گره خورده است. در مسیحیت این مورد حتی بیشتر است - ما همان روح القدس را داریم که در هر یک از ما ساکن است.
3) یک امید که متعلق به تماس شماست - هر مسیحی به دلیل دعوت روح القدس در زندگی خود، قلب خود را معطوف بهشت است. پولس در افسسیان 1: 18 میگوید: «چشمهای دل خود را روشن کنید تا بدانید امیدی که او شما را به آن فراخوانده است، که ثروت میراث با شکوه در قدیسان است، چیست.» این امید مسیحیان است. به همین دلیل، هر مسیحی یک نگاه ابری است و به آسمان ها می نگرد و منتظر بازگشت پروردگارمان است. مسیح و پادشاهی ابدی او، و نه چیزهای جهان، امید نهایی ما هستند (دوم قرنتیان 4:16-18).
4) یک پروردگار - همه مسیحیان خداوند و نجات دهنده واحد را می پرستند. زمانی که من جوان بودم، در دنیای انجیلی بحثی در مورد اینکه آیا لازم است هر مسیحی برای نجات خود تسلیم عیسی به عنوان خداوند باشد، وجود داشت. برخی استدلال کردند که این یک "کار" به ایمان نجات بخش اضافه کرد. با این حال، حقیقت این است که پیام انجیل نیازمند ایمانی است که ایمانی تسلیمکننده است، ایمانی که به ربوبیت عیسی مسیح اعتراف میکند. پولس در رومیان 10:13 میگوید: «زیرا هر که نام خداوند را بخواند نجات خواهد یافت.» وقتی به مسیح اعتماد میکنیم، «او را خداوند نمیسازیم». او است خداوندا، و ما به سادگی به اعتماد خود به او اعتراف می کنیم. بنابراین، تمام مسیحیان واقعی به ربوبیت عیسی مسیح اعتراف می کنند. پولس می گوید که این یک اصل جهانی است که «اگر زندگی کنیم برای خداوند زندگی می کنیم و اگر بمیریم برای خداوند می میریم. پس چه زنده باشیم و چه بمیریم از آن خداوند هستیم» (رومیان 14:8). از نظر عملی، این بدان معنی است که مسیح مالک زندگی هر مسیحی است. ما "بندگان خدا" هستیم (رومیان 6:22). بنابراین، ما باید بپرسیم که اراده خداوند در هر موقعیتی چیست و به دنبال آن باشیم (رومیان 12:2).
5) یک ایمان - علاوه بر این، در مسیح عیسی، ما در یک ایمان مشترک متحد هستیم. منظور پولس از "یک ایمان" این است که ما به همان حقایق اساسی اعتقاد داریم. گاهی اوقات به این حقایق "آموزه های درجه اول" می گویند. من اخیراً شنیدم که جان مک آرتور این آموزه ها را «محرکه» ایمان مسیحی نامیده است. این یک استعاره عالی است. آنها آموزه های محوری هستند که زندگی مسیحی را اجرا می کنند. به همین دلیل است که گاهی اوقات از «ایمان» به عنوان واقعیتی عینی یاد می شود که خارج از ماست. به عنوان مثال، پولس گفت که او «ایمان» را موعظه کرد (غلاطیان 1:23) و برای «اطاعت ایمان» تلاش کرد (رومیان 1:5). یهودا می گوید که «ایمانی که یک بار برای همیشه به قدیسان تسلیم می شود» وجود دارد (یهودا 3). اعتقادنامه های اولیه کلیسا - مانند اعتقادنامه رسولان و اعتقادنامه نیقیه - برای تشریح اینکه این حقایق باید چه هستند نوشته شد. به طور کلی، آموزه هایی که باید به آنها اعتقاد داشت به شرح زیر است:
6) یک غسل تعمید - غسل تعمید نمادی است که نشان دهنده واقعیت معنوی اتحاد ما با مسیح است. ما در مرگ و دفن و قیامت با او متحد هستیم. غسل تعمید این واقعیت را به تصویر می کشد. وقتی زیر آب می رویم، نشان دهنده مرگ و مصلوب شدن ما با مسیح است (غلاطیان 2:20). وقتی از آب بیرون می آییم، نشان دهنده زندگی جدید ما در اوست (دوم قرنتیان 5:17). به همین دلیل، عیسی دستور داد که همه شاگردان مسیحی این نماد ظاهری را دریافت کنند، که نشان دهنده واقعیت تعمید روحانی ما در او است (متی 28:19، 20؛ رومیان 6:4). همه مسیحیان همین تعمید را در مسیح دریافت می کنند که نشانه آغاز ایمان مسیحی است.
7) خدا و پدر واحدی که بر همه، از طریق همه، و در همه است - سرانجام، وحدت با شناخت خدای پدر خاتمه می یابد. هیچ تجربه معنوی بالاتر از شناخت خدا وجود ندارد (یوحنا 17:3). مسیحیت از نظر معنوی در اینجا با دعاشناسی به پایان می رسد. این همان چیزی است که ما را به پرستش و دور هم جمع شدن سوق می دهد (عبرانیان 10:25). ما شیفته زیبایی خداوند هستیم. ما گرفتار قداست متعالی او هستیم. ما در می یابیم که شناخت خدا شیرین ترین وجودی است که انسان می تواند در این زمین پیدا کند.
همانطور که می بینید، وحدتی که خداوند در کلیسا ایجاد کرده است، وحدت شگفت انگیزی است. این وحدتی است که مستلزم مشارکت ما در بدن مسیح است.
برای مشارکت ما در بدن مسیح، خداوند چیز شگفت انگیزی را به ما بخشیده است: هدایای روحانی. او به عنوان بخشی از بر تخت نشستن با شکوه خود در بهشت، هدایای روحانی را در کلیسای خود به ما هدیه داد. پولس می گوید:
اما فیض به هر یک از ما بر اساس میزان هدیه مسیح داده شد. بنابراین میگوید: «هنگامی که او به اوج رسید، گروهی از اسیران را رهبری کرد و به مردان هدیه داد. (در گفتن «معراج» یعنی چه چیزی جز اینکه او به نواحی پایین یعنی زمین نیز نازل شده است؟ آن که نازل شد همان است که از آسمانها نیز بالا رفت تا همه چیز را پر کند.)
تصویری که در این ابیات ترسیم شده است، پادشاهی است که پس از یک پیروزی بزرگ، پیروزمندانه به پادشاهی خود باز می گردد، و سپس غنائم هنگفت جنگ را به رعایای خود می بخشد. مسیح در تجسم به زمین «نزول» کرد، اما در پایان خدمتش به عنوان پادشاه مسیحایی مستقر، دوباره به آسمان «عراج» کرد. با این کار او «فیض» را که در لغت به معنای «هدیه» به مردمش است، میبارد. این فیض فیض نجات دهنده نیست، بلکه "هدایای معنوی" است. موهبت ها شایستگی های معنوی را به ما می بخشند که هر یک از ما باید از آنها برای ساختن کل بدن استفاده کنیم. پولس میگوید: «همه اینها از یک روح نیرومند میشوند که به هر یک جداگانه تقسیم میکند» (اول قرنتیان 12:12). علاوه بر این، مانند دانههای برف، هر مسیحی در هدیه یا هدایایی که دریافت میشود منحصر به فرد است. هیچ دو مسیحی در عطای روحانی خود دقیقاً یکسان نیستند (اول قرنتیان 12:4). غالباً به هر مؤمنی هدایای معنوی متعددی داده می شود و در درجات مختلف به آنها داده می شود. برای مثال، حتی کسانی که استعداد تدریس دارند، به طرق مختلف استعداد دارند: برخی برای آموزش به کودکان، برخی دیگر برای تدریس به دانشجویان و برخی دیگر برای آموزش طلاب حوزه علمیه. خداوند اساساً هر یک از ما را به شیوههای منحصر به فردی با هدایای مختلف و نسبتهای مختلف به منظور خدمت میسازد. من معتقدم که با بسته شدن قانون کتاب مقدس، عطایای عالی معجزات، زبان ها و پیشگویی ها از بین رفته است (اول قرنتیان 13: 8-10). اما هدایای دیگر هنوز در کلیسا فعال هستند. این موارد عبارتند از:
این فهرست جامع نیست. همچنین هیچ لیست هدیه در عهد جدید کاملاً جامع نیست. هدایای مختلفی وجود دارد که همه از طریق روح القدس یکسانی داده می شوند. اصل مهم این است که شما موهبت(های) معنوی خود را بشناسید و سپس شروع به استفاده از آنها در بدن کنید.
با دریافت هدایای روحانی متفاوت، شما فکر می کنید کلیسا بسیار آشفته خواهد بود. می دانم که ممکن است احمقانه به نظر برسد، اما اگر همه یک دانه برف منحصر به فرد باشند، به نظر می رسد که کلیسا یک کولاک باشد! چه چیزی برای کمک به نظم بخشیدن به بدن وجود دارد؟ پولس برای کمک به نظم و سازماندهی در بدن می گوید که مسیح نیز رهبرانی را به کلیسا می دهد. رهبران با اعلام کلام خدا نظم و پویایی روحی را در بدن به ارمغان می آورند. پولس در افسسیان 4: 11-12 میگوید: «و به رسولان، انبیا، مبشرین، شبانان و معلمان داد تا قدیسان را برای کار خدمت، برای ساختن بدن مسیح تجهیز کنند.»
پولس چهار منصب را فهرست می کند (برخی برای پنج مورد استدلال می کنند) که خدا به کلیسا می دهد. آنها رسولان، انبیا، مبشران و کشیش معلمان هستند. اجازه دهید به طور خلاصه هر نقش را تعریف کنم:
رسولان - برای واجد شرایط بودن به عنوان رسول، شخص باید خدمت خداوند عیسی را دیده باشد و سپس شخصاً توسط او مأمور شده باشد (اعمال رسولان 1:21-26). پولس رسول خود را «کمترین در میان رسولان» میدانست، زیرا او از دور در خدمت خداوند بوده است، و او آخرین کسی بود که از رسولان مأمور شد (اول قرنتیان 15:9). رسولان کسانی بودند که تعیین کردند کلیسا چگونه باید تحت نام و هدایت مسیح عمل کند (یوحنا 14:27). خداوند ما «کلیدهای ملکوت» را به رسولان داد تا کلیسای عهد جدید خود را تأسیس کنند (متی 16:19). از زمانی که خداوند ما به آسمان عروج کرده است، هیچ رسولی جز پولس مأمور نشده است. بنابراین، هنگامی که یوحنای رسول سرانجام در جزیره پاتموس درگذشت، منصب رسولی وجود نداشت. هیچ حواری امروزی وجود ندارد. با این حال، ما بر سنتهایی ایستادهایم که آنها از طریق کلام خدا به ما دادهاند.
پیامبران - پیامبر کسی است که کلام خدا را از طریق قدرت روح القدس بیان کرده است (دوم پطرس 1:21). قبل از اینکه قانون عهد جدید کامل و منتشر شود، نیاز شدیدی برای مردم در هر کلیسا وجود داشت که از جانب خدا وحی دریافت کنند. بنابراین، در کلیساهای اولیه، خدا پیامبرانی را برانگیخت تا خلاء را پر کنند. گفته شد که چهار تن از دختران فیلیپس نبوت می کنند (اعمال رسولان 21: 9). آغابوس، نبی، آمد و به پولس نبوت کرد که در اورشلیم دستگیر خواهد شد (اعمال رسولان 21: 10-14). پولس نقل می کند که بسیاری از پیامبران در کلیساهای اولیه نبوت می کردند (اول قرنتیان 14: 3). ما میتوانیم مرقس، لوقا، یهودا، یعقوب و نویسنده کتاب عبرانیان را نیز انبیا بدانیم، زیرا آنها در قانون عهد جدید مشارکت داشتند، اما رسول شمرده نشدند. هنگامی که قانون عهد جدید بسته شد (مکاشفه 22: 18، 19)، مقام نبوت در کلیسا از کار افتاد. پولس به وضوح بیان می کند: "درباره نبوت ها، آنها خواهند گذشت..." (اول قرنتیان 13:8).
بشارتگران - انجیلیان کسانی بودند که خدمت گستردهتری داشتند. همانطور که از نام آنها پیداست، مسئولیت آنها بشارت دادن انجیل، بردن شکست خوردگان به مسیح و تلاش در تأسیس کلیساها بود. ما امروزه در مورد «کارخانههای کلیسا» صحبت میکنیم، اما از نظر فنی، «کارگاههای کلیسا» در زیر مجموعهای قرار میگیرد که عهد جدید از آن به عنوان «انجلس» یاد میکند. انجیلان اولیه شامل تیموتائوس، تیتوس، تیخیکوس، ترتیوس، لوسیوس، یاسون، سوسیپاتر و بسیاری دیگر بودند. این مردان برای به دست آوردن روح و ساختن کلیساها در یک خدمت انجیلی دوره گرد شرکت داشتند. پولس به طور خاص به تیموتائوس می گوید که "کار مبشری را انجام دهد" (دوم تیم. 4:5). نمونه های امروزی شامل جورج وایتفیلد، دی ال مودی یا بیلی گراهام است. این مردان مسلماً برای موعظه انجیل فراخوانده شدند، اما آنها فراخوانده شدند تا آن را در مقیاس وسیع تبلیغ کنند و کلیساها را بسازند و احیا کنند.
کشیش-معلمان - کشیش معلمان مردانی هستند که به شبانی/تدریس تمام وقت در کلیسای محلی فراخوانده می شوند. تخمین من این است که همه معلمان کشیش بزرگ هستند، اما همه بزرگان به عنوان معلم کشیش استعداد ندارند (به الزامات بزرگان در 1 تیم. 3 و تیطوس 1 مراجعه کنید). یک کشیش-معلم واعظی است که از طرف خدا فراخوانده می شود تا وارد خدمت آموزش تمام وقت کلیسا شود. روشی که کشیش-معلم به رسمیت شناخته می شود با موعظه و هدایای آموزشی آنهاست. به یاد داشته باشید، این مسیح است که آنها را به کلیسا می دهد. این مردان وفادار هستند تا «تمام مشاوره خدا» را در بدن محلی مسیح آموزش دهند و وفادار هستند تا به عنوان اولین نفر در میان افراد مساوی، به بزرگان رهبری کنند (اعمال رسولان 20:27). ممکن است مردانی با استعداد به عنوان «معلمان کشیش» باشند که زیر نظر کشیش-معلم اصلی هر کلیسا خدمت کنند. غالباً خداوند این مردان را آموزش می دهد و آماده می کند تا در نهایت به شبانی فرستاده شوند و به عنوان کشیش-معلم جماعتی دیگر آموزش دهند.
دفاتر کلمه محور عهد جدید
دفتر | زمان | مکان | تابع |
رسول | متوقف شد | کلیسای جهانی | برای اعلام انجیل و تأسیس کلیساها |
پیامبر | متوقف شد | کلیسای محلی (در درجه اول) | برای ساختن کلیسای محلی |
مبشر | ادامه یافت | کلیسای جهانی | برای اعلام انجیل و تأسیس کلیساها |
کشیش-معلم | ادامه یافت | کلیسای محلی | برای ساختن کلیسای محلی |
با وجود رهبران مناسب که مطابق با دعوت آنها عمل می کنند، کسانی که در کلیسا هستند می توانند با هدایا و خدمات مربوطه خود به درستی خدمت کنند. پولس می گوید که رهبران "قدیس ها را برای کار خدمت تجهیز می کنند" (افس. 4:12). کلمه وزارت است دیاکونیا، که ریشه آن کلمه را به ما می دهد شماس. منظور پولس این است که همه باید در خدمت کلیسا خدمت کنند. و خدمت یک «پروژه ساختمانی»، «ساختن» بدن مسیح است (افس. 4:12). اغلب در تفکر مدرن، خدمت برای کشیشان و مبشرین است. اما این چیزی نیست که پل می گوید! کشیش معلمان و مبشرین برای تجهیز مقدسین برای خدمتشان هستند.
من یک بار شنیدم که جان مک آرتور این را گفت ماهنامه مودی در دهه 1970 مقاله ای در مورد کلیسای گریس منتشر کرد. عنوان مقاله «کلیسا با هشتصد وزیر» بود. تز مقاله این بود که تقریباً هر عضو بالغ کلیسا در مقام رسمی در زندگی کلیسا خدمت می کرد. پویایی معنوی کلیسا را فرا گرفته بود. بدن به درستی عمل کرد. چیزی که در پی آمد رشد باورنکردنی بود - نه فقط از نظر عددی، بلکه مهمتر از همه، از نظر بلوغ معنوی! وقتی همه خدمت می کنند، با استفاده از مواهب معنوی خود در زندگی بدن، بدن قوی می شود.
اکنون به دور کاملی رسیده ایم به جایی که شروع کردیم. وقتی بدن مسیح به این شکل عمل می کند، و ما در بدن کار می کنیم، به طور تصاعدی رشد معنوی می کنیم. ما پرواز می کنیم. ما به آن "مردانگی بالغ" می رسیم (افس. 4:13). ما به "اندازه قد و قامت کامل مسیح" می رسیم (افس. 4:13). در این مرحله یک کار پویای روحانی در شما رخ داده است که فقط می تواند در بدن مسیح اتفاق بیفتد. این بلوغ چگونه به نظر می رسد؟
مسیحیان بالغ در برابر آموزههای دروغین و «طرحهای فریبکارانه» که شیطان دوست دارد در کلیسا رکاب بزند، ایستادگی میکنند. آنها در برابر لیبرالیسم الهیات، جنبش های عدالت اجتماعی، ایدئولوژی های بیدار، فمینیسم انجیلی، و مجموعه ای از آموزه های خطرناک که شیطان برای فریب دادن و تخریب کلیسا از آنها استفاده می کند، مقاومت می کنند.
این ویژگی شاگردسازی برای رشد خود ما حیاتی است. تا زمانی که نتوانیم حقیقت را با عشق به دیگران بگوییم، نمی توانیم ادعا کنیم که بالغ هستیم.
کیفیت کلیدی در اینجا این است که "بخشی" باشید که "به درستی کار می کند". ما باید از انجام نقش خود راضی باشیم - هر کاری که خداوند به ما داده است انجام دهیم. و ما باید برای مدت طولانی برای ایفای این نقش تلاش کنیم. پدربزرگ من بیش از چهل سال در کلیسای خود در کلاس مدرسه یکشنبه تلویزیونی تدریس کرد. او هر هفته و هر هفته وفادار بود تا درسش را آماده کند و برای تدریس کلاس حاضر شود. او حتی هر هفته آن دسته از اعضای کلاس را که نتوانستند حضور داشته باشند، پیگیری کرد. پس از تشخیص سرطان خون او، تنها چند ماه قبل از مرگش، به تدریس ادامه داد. تا زمانی که او در بیمارستان بستری شد و حدود یک هفته بعد درگذشت، متوقف شد. او به معنای واقعی کلمه تدریس می کرد تا زمانی که از نظر جسمی قادر به انجام آن نبود. این تصویر بلوغ معنوی است. یک بار به جماعتمان گفتم: "شما تا جایی که می توانید، تا جایی که می توانید خدمت کنید، تا خدا بگوید که کنسرو شده اید!" وقتی این سه رشته را اجرا می کنیم، می دانیم که به بلوغ معنوی رسیده ایم.
سه نشانه بلوغ معنوی
کیفیت | تعریف |
تشخیص | شاگرد بالغ قادر است حقیقت را از نیمه حقیقت تشخیص دهد. |
شاگرد ساز | شاگرد بالغ شروع به تعلیم دیگران با عشق می کند و عیسی مسیح را شاگردان دیگر می سازد. |
منضبط برای خدمت | شاگرد بالغ از هدایای روحانی خود در زندگی کلیسا استفاده می کند تا زمانی که خداوند در را ببندد تا بداند از موهبت معنوی آنها بیشتر استفاده می کند. |
اکنون که مهمترین جنبه زندگی در کلیسا به وضوح درک شده است، اکنون میتوانیم به طور دقیقتر به این نگاه کنیم که شاگردی در کلیسا چگونه باید باشد. اساسی ترین اصل شاگردی این است که ما شاگرد هستیم از مسیح بنابراین، شاگردی فرآیند رشد معنوی است که ما را بیشتر شبیه مسیح می کند. و راه آن با دیدن مسیح است. پولس در دوم قرنتیان 3:18 می گوید:
و همه ما با چهرهای بیحجاب، که جلال خداوند را میبینیم، از درجهای به درجهای از جلال به یک تصویر تبدیل میشویم. زیرا این از جانب خداوندی است که روح است.
این حقیقت کاملاً حیاتی است. در غیر این صورت ما فریب این همه معنویت ناودانی را خواهیم خورد که در آمریکا به ما ارائه می شود. شاگردی یعنی شبیه شدن به مسیح، انجام کاری که او انجام داد، فکر کردن به گونه ای که او فکر می کرد. کلمه مرید (ریاضیات) در لغت به معنای الف است یادگیرنده. یک شاگرد از استادش یاد می گیرد. بنابراین، شاگرد شدن زمانی اتفاق میافتد که با مسیح روبرو میشویم، برای قدرت به او وابسته میشویم و شروع به شکلگیری شخصیت او میکنیم. همانطور که دیدیم، این فقط می تواند واقعاً در بدن او، کلیسا اتفاق بیفتد. اما چگونه اتفاق می افتد؟ شیوه ها چیست؟
وقتی زندگی مسیح و سپس تعلیم رسولان را مطالعه می کنید، پنج عمل وجود دارد که باید در کلیسای محلی خود شرکت کنیم که ما را به عنوان شاگردان شکل می دهد و شکل می دهد. آنها عبارتند از: 1. تعلیم کتاب مقدس; 2. دعا; 3. معاشرت; 4. عبادت; و 5. شاگردسازی. اگر برای یادآوری آن به آکروستیک نیاز دارید، این عبارت را به خاطر بسپارید: اسنشان داد پمردم افبه دبلیوارثی میک (اسکتاب، پپرتو، افمعاشرت، دبلیوعبادت، مشاگردان).
تعلیم کلام خدا بسیار مهم است زیرا مسیح در آنجا عمدتاً دیده می شود. همانطور که قبلاً دیدیم، ما باید "راستی را با محبت بگوییم" (افس. 4:15). شاید آیه کلیدی که بر اهمیت آموزش کتاب مقدس در زندگی کلیسا تأکید می کند در کولسیان یافت شود. پل فریاد می زند:
او را اعلام می کنیم و به همه هشدار می دهیم و همه را با خرد کامل تعلیم می دهیم تا همه را در مسیح بالغ معرفی کنیم. برای این تلاش می کنم، با تمام انرژی اش که او با قدرت در من کار می کند، مبارزه می کنم. (کولس 1:28-29)
همانطور که مسیح و حقیقت او صادقانه اعلام می شود، مردم حقیقت انجیل را در نمایش می بینند. گناه و بی ایمانی خودشان را می بینند. آنها نیاز خود به مسیح را می بینند. آنها به امید پادشاهی آینده او ساخته شده اند. در یک کلام، آنها متحول می شوند. پولس گفت که او با تمام آب روحانی که روح القدس در این راستا به او می دهد کار کرد. اعلان مسیح، هشدار دادن به برادران و خواهران، و «آموزش با تمام حکمت»، تا همه در مسیح بالغ شوند. پولس می دانست که دگرگونی زندگی زمانی رخ داد که مردم مسیح را در کلام خدا دیدند. به همین دلیل است که او در رساله های شبانی بسیار اصرار داشت تا بر اعلام کلام خدا تمرکز کند. به عنوان مثال به این دستورات توجه کنید:
واضح است که شبانان ضروری است که کلام خدا را در جماعت خود رها کنند. کشیش ها فراخوانده می شوند تا در آب های عمیق کلمه قدم بردارند، تا جماعت خود را به مکان هایی ببرند که قبلاً هرگز در آنجا نبوده اند - به دروازه بهشت. کلام خدا باید در هر فعالیت کلیسا جاری شود. هر جلسه، گردهمایی، کلاس و مناسبت باید با کتاب مقدس طنین انداز شود. بنابراین نه فقط کشیش-معلمان، بلکه همه کسانی هستند که کلام خدا را با یکدیگر صحبت می کنند. تنها زمانی که این اتفاق بیفتد، کلیسا شروع به ساختن شاگردان واقعی مسیحی می کند.
دامن زدن به همه اینها زندگی شرکتی نماز است. تصادفی نیست که در اعمال رسولان 6، رسولان گفتند: "ما روی میزها منتظر نخواهیم بود، بلکه خود را وقف دعا و خدمت کلام خواهیم کرد" (اعمال رسولان 6: 4). دعا باید همیشه با خدمت کلام همراه باشد. این سوخت جت وزارت کلیسا است.
هنگامی که یک احیای کوچک در کلیسای مارتین لوید جونز در آبراون، ولز اتفاق افتاد، لوید جونز احیای مجدد را به جلسات دعای کلیسا نسبت داد. جلسات برگزار شد، توسط کشیش معرفی شد، اما سپس برای هر عضو کلیسا که مایل به دعا بود، باز بود. دعاها بر پیشروی ملکوت و کلام خدا متمرکز بود. آنها خواهش کردند که تبدیل شوند و کلام خدا در زندگی آنها ثمر دهد. ثمره این امر این است که خدای روح القدس شروع به حرکت در جلسات دعا کرد. پس از آن احساس شد که سرویس های معمولی دارای قدرت بیشتری هستند. به طور مشابه، احیای نیویورک در سال 1857 زمانی آغاز شد که برخی از بازرگانان در نیویورک به سادگی شروع به دعا کردند و مشتاقانه از خدا درخواست کردند که به آمریکا نقل مکان کند. در پاسخ به دعای آنها، خداوند یکی از قدرتمندترین احیاگری هایی را که تا به حال در خاک آمریکا رخ داده است، به راه انداخت.
دعا بیانگر تواضع در برابر خداوند است. این یک اعتراف است که ما به تنهایی به اندازه کافی خوب نیستیم که بتوانیم وزارت را کنار بگذاریم. ما به نیروی ماوراء طبیعی روح القدس نیاز داریم تا بتوانیم هر کاری را در خدمت انجام دهیم (اول قرنتیان 3: 6). این هم ارتباط با خداست. وقتی یک کلیسا زمان زیادی را صرف دعا می کند، نشان می دهد که آنها در واقع یک کلیسای خدا محور هستند.
آنتونی مردی بود که در دوره کلیسای اولیه در مصر زندگی می کرد و خواستار ارتباط عمیق تر با خدا بود. او احساس می کرد که دنیا در زندگی او بسیار تاثیرگذار بوده است. بنابراین، برای اینکه آنچه را که به نظرش شکلی بالاتر از مسیحیت بود، عملی کند، از داراییهای خود و تجربهی منظم مسیحیاش صرف نظر کرد تا زندگی یک گوشهنشین روحانی را در بیابان زندگی کند. او فقط با نان و آب و تقریباً به طور کامل در گوشه گیری از دیگران زندگی می کرد. او رهبر کسانی شد که بعدها پدران صحرا نامیده شدند. وقتی این را با زندگی مسیح و نصیحتهایی که قبلاً دیدیم پولس به افسسیان کرد، مقایسه میکنید، به وضوح میبینیم که با آموزش کتاب مقدس مطابقت ندارد. به همین دلیل درست بود که جان ویکلیف، یان هوس و سپس مارتین لوتر و اصلاح طلبان رهبانیت را کنار بگذارند. زندگی مسیحی باید در «همراهی» زندگی شود (koinonia) بدن.
پولس به رومیان گفت: "زیرا من مشتاق دیدار شما هستم تا عطای روحانی را برای تقویت شما به شما عطا کنم، به این معنی که ما متقابلاً از ایمان یکدیگر، هم ایمان من و هم شما، دلگرم شویم" (رومیان 1:11-12). پولس می دانست که حتی او، رسول بزرگ، به تشویق این ایمانداران نیاز دارد. پس از آن است که بدن مسیح شروع به خدمت به ما می کند و تغذیه می کند.
یکی دیگر از عناصری که باید در مورد معاشرت بگوییم این است که برای اینکه یک مشارکت کتاب مقدسی باشد، باید بر اساس حقیقت باشد. دلیلی وجود دارد که در اعمال رسولان 2:42 لوقا یادداشت می کند: "و آنها خود را وقف تعلیم و مشارکت رسولان کردند..." این آموزه است که مشارکت واقعی را ایجاد می کند. انجمن فقط افرادی نیستند که علایق مشترکی دارند، بلکه افرادی هستند که در حقیقت متحد شده اند، از پیشینه های مختلف، که سپس به طور متقابل یکدیگر را تشویق می کنند.
عیسی به زن در چاه گفت: «ساعت فرا میرسد و اکنون فرا رسیده است، که پرستندگان واقعی پدر را در روح و حقیقت پرستش خواهند کرد، زیرا پدر به دنبال چنین افرادی است که او را پرستش کنند. خدا روح است و کسانی که او را می پرستند باید در روح و حقیقت پرستش کنند.» (یوحنا 4: 23، 24).
کلمه ای که عیسی برای «عبادت» به کار می برد این است proskuneo. در لغت به معنای افتادن روی صورت است، تعبیری که به تعظیم قلب در مقابل خداوند اشاره دارد. عیسی میگوید ما باید هنگام پرستش خدا به او احترام بگذاریم. این باید در روح انجام شود، یعنی از قلب ما. صرفاً بیرونی بودن نیست، بلکه از اعماق وجودمان جاری می شود. عیسی گفت: «خداوند را با تمام قلب، جان، ذهن و قوت خود دوست بدارید» (مرقس 12:30). این عبادت نیز باید در حق انجام شود. ما باید خدا را آن گونه که واقعا هست بپرستیم، نه آن گونه که می خواهیم او باشد.
علاوه بر این، عبادت باید بر کلام خدا متمرکز شود. پنج عنصر در عهد جدید فهرست شده است که عبادت کلمه محور را تشکیل می دهند. آنها عبارتند از:
1) خواندن کلام خدا (اول تیم. 4:13)
2) دعای کلام خدا (اعمال رسولان 2:42)
3) سرود خواندن کلام خدا (افس. 5:19)
4) موعظه کلام خدا (دوم تیم. 4:2)
5) *دیدن کلام خدا (احکام تعمید و شام خداوند) (اول قرنتیان 11:17-34)
*به دلیل مسئولیت معنوی و مشارکت واقعی در کلام خدا، احکام فقط باید در زندگی کلیسا اجرا شوند. آنها نباید در گروه های کوچک یا توسط خدمات فرا کلیسا گرفته شوند، زیرا هیچ یک از اینها کلیسا را تشکیل نمی دهند.
یک بار از کشیش تامی نلسون شنیدم که می گفت: "ما باید اسب نر باشیم، نه قاطر!" اگر به اندازه کافی در اطراف مزرعه بوده باشید، این قیاس به سرعت انجام می شود. قاطرها سخت کار می کنند، اما هرگز تولید مثل نمی کنند. از سوی دیگر، اسب نریان، فرزندان تولید می کند! این طرح خدا برای هر یک از ما در بدن است (متی 28:18-20). داوسون تروتمن، بنیانگذار The Navigators، از مردم می پرسید: «فرزندان معنوی شما چه کسانی هستند؟ آیا خودت را تکرار کردی؟» این یک سوال فوق العاده و اغلب قانع کننده است. با این حال، این امر ضروری است که خداوند به هر یک از ما می دهد. این الزامی است که پولس به تیموتائوس داد:
و آنچه را که در حضور شاهدان بسیار از من شنیدی، به مردان مؤمن بسپار که می توانند به دیگران نیز تعلیم دهند. (2 تیم. 2:2)
ما باید آنچه را که در مورد پیروی از مسیح آموخته ایم به نسل دیگری از شاگردان بسپاریم. ما باید خودمان را تکرار کنیم. ما باید اسب نر باشیم نه قاطر. این میل به جلب کردن مردم به مسیح و سپس "به آنها تعلیم دادن به آنچه مسیح دستور داده است" باید آتشی در قلب ما ایجاد کند. پولس آن را اینگونه بیان کرد: "من برای همه مردم همه چیز شدم تا برخی را نجات دهم" (اول قرنتیان 9:22). ویلیام چالمرز برنز به عنوان کشیش کیلسیت در اسکاتلند از رابرت موری ام چین پیروی کرد. خداوند در سال 1839 از برنز برای رهبری یک تجدید حیات در اسکاتلند استفاده کرد. با این حال او آرزو داشت که شاگردان بیشتری بسازد. او گفت:
"من حاضرم برای خدا بسوزم. من حاضرم هر سختی را تحمل کنم، اگر به هر طریقی بتوانم برخی را نجات دهم. آرزوی دلم این است که منجی جلال خود را به کسانی که هرگز نشنیده اند بشناسانم.
او سرانجام راهی چین شد تا به عنوان مبلغ خدمت کند. و او پدر معنوی هادسون تیلور شد، مردی که پیشگام کار تبلیغی در چین بود. مانند برنز، قلب ما باید بسوزد تا از طریق بشارت و تعلیم کلام خدا شاگرد بسازیم.
ما باید در زندگی کل کلیسای خود درگیر کتاب مقدس، دعا، مشارکت، عبادت و شاگردسازی باشیم. اما گاهی اوقات مفید است که این عناصر (کتاب مقدس، دعا، معاشرت، عبادت و شاگردسازی) را در گروه کوچکتری جمعآوری کنید و در عین حال اعمال در کلیسای بزرگتر را حفظ کنید. تسهیل انواع مختلف برنامه های شاگردی برای ایمانداران در مراحل مختلف رشد و بلوغ برای کلیساها مفید است. این باید به عنوان بخشی از زندگی کلیسا با افراد در کلیسای محلی شما انجام شود. گروههای شاگردی که در کلیسای محلی مستقر نیستند، «اصل بدن» را که قبلاً بیان کردیم، از دست میدهند. بدون پویایی بدن و جنبه شرکتی شاگردی که در بالا ذکر شد، یک گروه شاگرد کوچکتر همیشه در سایه وجود خواهد داشت. هرگز نمی تواند شما را در اعماق فرو برد زیرا خارج از بدن است.
به همین دلیل، من فقط مردانی را شاگرد می کنم که در بدن کلیسای محلی من مشغول هستند و فعالانه در زندگی شرکتی کلیسا مشارکت دارند. با این حال، شاگردی یک به یک یا گروه کوچک نتایج بزرگی را در زندگی کلیسا به همراه دارد. نکته کلیدی این است که یک محدودیت زمانی تعیین کنید (سه هفته، سه ماه، یک سال، و غیره) و سپس نحوه آموزش افراد در گروه شاگردی را مشخص کنید. چه کتاب مقدسی مطالعه خواهد شد و چگونه افرادی که در گروه هستند برای شاگردسازی آموزش خواهند دید؟ این نوع تعلیم و تربیت بخشی ارزشمند از فرآیند شاگردسازی هر کلیسا می شود. ما باید همیشه بپرسیم که چگونه میتوانیم افراد را در بلوغ معنوی بیشتر تحت فشار قرار دهیم، و اغلب یک گروه شاگردی راهی عالی برای انجام این کار است. همچنین باید اضافه کنم که این فرهنگ شاگردی ارگانیک ایجاد می کند. شاگردی ارگانیک زمانی اتفاق می افتد که افراد شروع به استفاده از این اصول در خلبان خودکار کنند. آنها به دیگران بشارت می دهند و آموزش می دهند و مطالعات کتاب مقدس را تشکیل می دهند و بدون برنامه رسمی شاگردی به زندان می روند. به عبارت دیگر، آنها نیازی به سازماندهی رسمی کلیسا ندارند. در عوض، آنها در داخل کلیسا خود آغازگر هستند. با تمرکز بر شاگردی شرکتی و سپس درگیر شدن در شاگردسازی در گروه های کوچک، شاگردسازی به DNA فرهنگ کلیسا تبدیل می شود.
یکی از سوالات مهمی که اغلب به عنوان کشیش دریافت می کنم این است که "چگونه یک کلیسای کتاب مقدس پیدا کنم؟" درست است که برای درگیر شدن در زندگی کلیسا به روشی که ما شرح داده ایم، باید مراقب باشید که به کلیسای مناسب بپیوندید. ترجیح می دهم یک ساعت و بیست دقیقه رانندگی کنم تا به یک کلیسای خوب و قوی برسم تا اینکه سال ها در یک کلیسای ضعیف، در حال مرگ یا مرده بمانم. شما باید بخواهید کلیسایی با اعتقادات مشابه با این راهنمای میدانی پیدا کنید. برای کلیسای ما، کلیسای جامعه پایتخت در رالی، کارولینای شمالی، دوازده ستون را بیان کردم که ما را مشخص می کند. من متواضعانه آنها را به عنوان نمونه هایی از ویژگی های مهم پیش روی شما قرار می دهم که باید در مورد آنها فکر کنید، زیرا شما به دنبال یک کلیسای کتاب مقدس هستید که زندگی خود را در آن سرمایه گذاری کنید. در اینجا آنها هستند:
2) کثرت بزرگان – طرح خدا برای حکومت کلیسا این است که هر کلیسای محلی باید توسط تعداد زیادی از مردان خداپسندی که در منصب بزرگان خدمت می کنند، رهبری و شبانی شود.
3) دکترین صدا - دکترین سالم به عنوان مرکز ثقل کلیسای واقعی مسیح عمل می کند. با انجیل شروع می شود، اما شامل آموزش مشاوره کامل خدا نیز می شود.
4) عبادت کتاب مقدس – ما می خواهیم خدا را «در روح و حقیقت»، همانطور که در کلام او تجویز شده است، پرستش کنیم.
5) همراهی پر از روح - مشارکت پر از روح ما، تجربه معنوی مشترک از کار بازآفرینی روح القدس و سپس ایمان به همان انجیل است. ما به دنبال حفظ این وحدت روح در پیوند صلح هستیم.
6) موعظه توضیحی - ما متعهد به روش متوالی و توضیحی آموزش کتاب مقدس هستیم که در آن حقایق اعتقادی در مورد خدا، خودمان و رستگاری خود در مسیح را درک می کنیم و آنها را در زندگی روزمره خود به کار می بریم.
7) وجوب قداست - مسیح هر مؤمنی را در کلیسای خود فرا می خواند تا زندگی قدوسیت شخصی خود را از طریق قلب سپاسگزاری از خدا برای نجات داشته باشد. اگر قرار است کلیسای مسیح مقدس باشد، باید در زندگی اعضای آن منعکس شود.
8) خانواده های خدادادی - خانواده های قوی و کتاب مقدسی پایه و اساس کلیسا و فرهنگ هستند. بنابراین، ما شوهران، زنان و فرزندان مسیحی را برای احترام به خداوند در ایجاد خانواده های مسیحی قوی تجهیز می کنیم.
9) دعای شفاعت – ما در دعای شفاعتی برای پیشبرد تمام کارهای ملکوتی کلیسا کاملاً به روح خدا وابسته هستیم.
10) غیرت بشارتی و رسالتی – هر مؤمنی باید غیرت داشته باشد و فعالانه در پیشبرد انجیل در جوامع ما و در میان ملل مشارکت داشته باشد.
11) آموزش شاگردی - هر شاگرد مسیحی باید آموزه های خاصی را بداند و برای انجام کارهای خاصی در خدمت آماده باشد. آرزوی ما این است که آموزش دهیم و "همه را در مسیح بالغ شده ارائه دهیم."
12) اصل Semper Reformanda – این عبارت، به معنای «همیشه اصلاح کردن»، تعریف کلیسای ما است. این بدان معنی است که ما همیشه باید به دنبال سازگاری بیشتر با کلام خدا به عنوان یک کلیسا باشیم. ما باید همیشه در پیشبرد ملکوت خدا به جلو فشار بیاوریم و به موفقیت های خدمت گذشته خود بسنده نکنیم.
گرانت کسلبری کشیش ارشد کلیسای Capital Community در رالی، کارولینای شمالی است. او همچنین رئیس وزارتخانه های حقیقت بدون شرم (unashamedtruth.org) است، وزارتخانه ای که در خدمت معرفی مردم به مسیحیت خدامحور است.